از چهرههای مشهور دوران صدر اسلام که از یاران باوفای امام علی علیه السلام بوده و دوران حکومت امویان را درک کرده، شخصیتی نامی و بزرگوار به نام طرماح بن عدی است. و برادر حجر بن عدی است.. وی هم چون پدر و برادر خود حجر، در شمار یاران باوفای امام علی علیه السلام شناخته میشود. او از جمله کسانی است که بر تشیع خود پایبند بود.
طرماح که از شیعیان امام علی علیه السلام محسوب میشود، همیشه در جنگهای امام حضور داشته و در شمار کسانی بود که به امام نزدیک بوده و امام نیز در برخی موارد وی را به مأموریتهای مخفیانه میفرستاد که از جمله آن میتوان به بردن نامه از سوی امام به سوی معاویه بن ابوسفیان در بهبوهه جنگ صفین اشاره نمود. او فردی بسیار نجیب و بزرگ بود. وی در مناظره با معاویه چنان با زیبایى و ظرافت و فصاحت و بلاغت سخن گفت که دنیا در چشمش تیره و تار شد.
سخنان طرماح نزد معاویه ترس عجیبی به او دست داد و ناامیدی او را فراگرفت. وقتی طرماح به سوی کوفه بازگشت، معاویه به اطرافیانش گفت: اگر من آن چه دارم را به شما بدهم، یک دهم خدمتی که این عرب بیابانی به علی علیه السلام نمود، را به من نخواهید کرد. عمرو عاص گفت: آری اگر آن فضیلت و نسبتی را که علی با پیغمبر داشت تو هم داشتی، ما به مراتب بیش از این عرب برای تو فداکاری مینمودیم؛
طرماح در دوران امام حسین علیه السلام
طرماح در میان قبیله خود دارای جایگاه رفیع و شریفی بود. در میانه راه کربلا، در منزلگاه «عذیب الهجانات»، چهار سوار از کوفه به امام حسین علیه السلام پیوستند که طرماح راهنما و یکی از آنان بود و چون حرّ قصد بازداشت آنها را کرد، امام علیه السلام اینان را یاران خود خواند و به شدت از آنها محافظت کرد. در مسیر آمدن سوی امام، طرماح اشعاری را خواند که دلیلی بر شاعر بودن اوست.
در همین منزلگاه، امامحسین علیه السلام برای آن که از بیراهه به کوفه برود، کسی را میخواست که به راه آشنا باشد. طرماح اعلام آمادگی کرد و در جلو کاروان حسینی به راه افتاد و ضمن حرکت، اشعاری را در منزلت شأن کاروانیان و پستی بنیامیه و دشمنان امامحسین علیه السلام زمزمه میکرد.
طرماح چون مردى هوشمند و روشنفکر و سیاستمدار بود، و به ظاهر به روند تاریخ و اوضاع و احوال جارى آگاهى داشت و مردمشناس بود با رفتن آن حضرت به سوى عراق مخالفت ورزید و پیشنهادى دیگر ارائه کرد.
وی از روی خیرخواهی پیشنهادی به امام داد که: اگر میخواهی با من به سوی قبیله من بیا، چرا که در آن جا کسانی هستند که تو را یاری کنند که امام در جواب طرماح فرمود که گریختن و زن و فرزند را رها کردن برای من عار است. طرماح گفت پس بیا به کوه بنی طی برویم، به خدا سوگند که این کوه سنگر ما بوده و هست. طرماح به امام تعهد داد که بیست هزار نفر طائی را برای جنگ خدمت امام میآورد.
امام فرمود: خداوند تو و قبیلهات را جزای خیر دهد. ما و این گروه ـاصحاب حرّـ پیمانی بستهایم که نمیتوانم از آن باز گردم، معلوم نیست، عاقبت کار ما و آن ها به کجا میانجامد. طرماح با سیاست و درایتی که داشت به امام خطر را گوشزد کرده بود؛ اما امام هدف دیگری را جستجو میکرد. او به بهانه خرید آذوقه و اموال برای خانواده از امام جدا شد و به امام عرض کرد که به زودی برمیگردد. اما نتوانست خود را به کربلا برساند و امام حسین با یارانش کشته شدند.
طرماح نسبت به امام معرفت خوبی داشت و خیرخواه صادقی برای امام علیه السلام بود تا آنجا که چند بار مورد دعای آن حضرت واقع شد، امّا رساندن آذوقه به خانواده و ترجیح دادن آنان به یاری امام علیه السلام و اولویتبخشی آنان در رفع گرفتاریشان، او را از فیض یاری امام معصوم علیه السلام محروم کرد. او زمانی که به عذیب هجانات رسید خبر شهادت امام را از سماعه بن بدر شنید.
هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 1241