نخستین هدیه اهالی موسیقی به انقلاب اسلامی

خانه / گوناگون / نخستین هدیه اهالی موسیقی به انقلاب اسلامی

یکی از شب‌های بهمن ۱۳۵۷ لطفی که با لباس آغشته به خون، خسته و پریشان به خانه بر می‌گشت، در جست‌و‌جوی شعری بود که بیانگر حال مردم معترض باشد.

در میان هنرهایی که پس از انقلاب، هر کدام برای مدتی تعطیل و یا متوقف شدند، تنها هنر موسیقی بود که هرگز از همراهی مردم دست برنداشت و در‌‌ همان روزهای اوج انقلاب اسلامی ایران با مردم همراه بود و هرگز تعطیل و یا متوقف نشد. این همراهی تا روزهای جبهه و جنگ هم ادامه داشت. آهنگ‌هایی ساخته و سرودهایی خوانده شد تا موسیقی، خود را به مقدم‌ترین نقطهٔ خط مقدم برساند و نقش مهمی در بالا بردن روحیه رزمندگان ایران داشته باشد. ماندگارترین آثار انقلابی در زمینه موسیقی در قالب «چاووش»ها ساخته و اجرا شد. اعضای چاووش با درک درستی که از جامعه و اتفاق‌های پیرامون خود داشتند، تصمیم گرفتند تا با ساز و آوازشان با مردم همراه شوند.

در کتاب «چهار مضراب انقلاب» و در روایت ساخته شدن قطعه «شب نورد» چنین آمده است؛

انقلاب اسلامی ایران به روزهای اوج نزدیک می‌شد. شاه فرار کرده بود و امام خمینی قصد مراجعت به وطن داشت. حکومت شاهنشاهی به روزهای پایانی خود نزدیک می‌شد. اما دستگاه نظامی و امنیتی رژیم به شدت مشغول فعالیت بود. کشتار‌ها و بگیر و ببند‌ها و حکومت نظامی به قوت خود باقی بود و ترس بر دل‌ها حکومت می‌کرد. خانهٔ محمدرضا لطفی در امیراباد ودر کنار بیمارستان هزار تخت خوابی، فاصلهٔ چندانی با میدان انقلاب که کانون تظاهرات مردمی بود، نداشت. لطفی روز‌ها به میان مردم می‌رفت و شب‌ها ناظر آمبولانس‌های حاوی شهدا و زخمی‌هایی بود که آژیرکشان وارد بیمارستان می‌شدند. یکی از شب‌های بهمن ۱۳۵۷ لطفی که با لباس آغشته به خون، خسته و پریشان به خانه بر می‌گشت، در جست‌و‌جوی شعری بود که بیانگر حال مردم معترض باشد. شعری از اصلان اصلانیان یافت: «شب است و چهرهٔ میهن سیاهه…». شعر به جانش نشست. سه تار را برداشت و ضبط را روشن کرد و آن قدر در مایهٔ دشتی نواخت و خواند که نغمهٔ مناسب شعر را پیدا کرد و‌‌ همان شب مقدمه و متن آهنگ «برادر بیقراره» را نوشت. برای خواندن این اثر کسی بهتر از شجریان پیدا نمی‌کرد. چند روز بعد تصنیف برادر بیقراره با شعر جواد آذر، آهنگ محمدرضا لطفی و صدای محمدرضا شجریان و با نوازندگی برخی از اعضای گروه شیدا شبانه در استودیو بل ضبط شد. دکلمهٔ اشعار را نیز مهدی فتحی انجام داد. چند روز بعد این تصنیف در کنار ساز و آوازی محزون از شجریان و لطفی و نیز تصنیف و آوازی از شهرام ناظری با نام آزادی تحت عنوان «چاووش۲» در قالب نوارهایی میان مردم توزیع شد. با پیروزی انقلابف محمدرضا لطفی نوار مادر «شب نورد» و «آزادی» را به تلویزیون برد و اولین هدیهٔ اهالی موسیقی سنتی را به انقلاب و مردم انقلابی تقدیم کرد.

شب است و چهرهٔ میهن سیاهه
نشستن در سیاهی‌ها گناهه
تفنگم را بده تا ره بجویم
که هر که عاشقِ پایش به راهه
برادر بی‌قراره
برادر شعله واره
برادر دشت سینه ش لاله زاره
شب و دریای خوف انگیز و توفان
من و اندیشه‌های پاک پویان
برایم خلعت و خنجر بیاور
که خون می‌بارد از دل‌های سوزان
برادر نوجوونه
برادر غرق خونه
برادر کاکلش آتشفشونه
تو که با عاشقان درد آشنایی
تو که هم رزم و هم زنجیر مایی
ببین خون عزیزان را به دیوار
بزن شیپور صبح روشنایی
برادر بی‌قراره
برادر نوجوونه
برادر شعله واره
برادر غرق خونه
برادر کاکلش آتشفشونه…

«شب نورد» نخستین هدیه‌ای بود که اهالی موسیقی ایرانی به انقلاب اسلامی دادند، اما آخرین هدیه نبود.

بازدیدها: 260

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *