نشانی بهشت؛ روایت زندگی و شهادت شهید فهیمه مقیمی
شهید فهیمه مقیمی از همان آغاز زندگی، با داغ شهادت آشنا شد. تنها هشت ماه داشت که به همراه خواهرش، روی زانوی مادر، کنار تابوت پدری نشست که از میدان نبرد کربلای پنج بازگشته بود. پس از آن، عمویش جای خالی پدر را پر کرد تا تلخی این فقدان، شادیهای کودکانه آنها را از میان نبرد.
سالها بعد، در آغاز زندگی مشترک، کنار همسری نشست که نخبگیاش در سایه نجابت و فروتنی پنهان بود. ثمره این زندگی، سه فرزند بود که صدای خندههایشان گرمای خانه را دوچندان میکرد. فهیمه مقیمی در کنار ایفای نقش مادری، مسیر خدمت به جامعه را نیز برگزید و بهعنوان معلم دینی در یکی از مدارس تهران مشغول شد.
او معلمی آگاه و مسلط بود؛ کلاسهایش همواره سرشار از گفتوگوهای تازه و پاسخهای دقیق به شبهات دانشآموزان. چند ماژیک رنگی برای تأکید بر نکات مهم در کیفش داشت و لبخندی همیشگی که کلاس را زنده میکرد. با شنیدن صدای اذان در فضای مدرسه، با شتاب به نمازخانه میرفت و روی سجاده امام جماعت مینشست؛ چشمانتظار حضور شاگردانش.
برای آنکه دل دانشآموزان را به نماز و مسجد گره بزند، از هیچ تلاشی دریغ نمیکرد؛ از هدیه دادن گرفته تا گفتن جملههای محبتآمیز و در آغوش کشیدن بچهها. نماز برای او فقط یک فریضه نبود، بلکه راهی برای تربیت دلها بود.
در روزهای سیونهسالگی، موشکهای رژیم صهیونیستی خانه زندگیاش را نشانه گرفتند؛ همسر دانشمندش، هر سه فرزند، مادر و عمویش به شهادت رسیدند و او نیز در کنار عزیزانش، به خون غلتید. پیکر شهید فهیمه مقیمی در قطعه ۴۲ بهشتزهرا به خاک سپرده شد؛ بانویی که زندگیاش نشانی روشن به سوی بهشت بود.
این روایت، بخشی از مجموعه «فرزند ایران» است؛ تکنگاریهایی از زندگی شهدای جنگ تحمیلی دوازدهروزه اخیر با رژیم صهیونیستی، به قلم مولود توکلی و منتشرشده در روزنامه صدای ایران.
بازدیدها: 1
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام هیات رزمندگان اسلام , سایت هیات رزمندگان اسلام , پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام , هیات , سایت هیات , هیئت رزمندگان , هیئت رزمندگان اسلام









