نقش عقل و شرع در ایجاد شور انتخاباتی

خانه / پیشنهاد ویژه / نقش عقل و شرع در ایجاد شور انتخاباتی

حضور اقشار مختلف مردم در انتخابات وظیفه‌ای دینی، ملی و انقلابی می باشد؛ چراکه آنچه اهمیت دارد مشارکت حداکثری و انتخاب اصلح است.

بی تردید در این مقطع حساس که ایران اسلامی به عنوان قدرتی نوظهور و تاثیرگذار در منطقه ظاهر شده، حضور پرشور و شعور در عرصه انتخابات بیانگر درایت و بصیرت ملت همیشه بیدار خواهد بود. آن‌چنان‌که امام راحل رحمه الله علیه فرمودند: “سرنوشت اسلام و کشور خود را به دست کسانی بدهید که به اسلام و جمهوری اسلامی و قانون اساسی معتقد و نسبت به احکام نورانی الهی متعهد باشند”.

مقدمه:

دین و سیاست از دیرباز با یکدیگر تبادل و تعامل داشته‌اند. دین با تولیداتی مانند «وجدان جمعی» ، «انسجام اجتماعی»، «الگو سازی»، «کنترل درونی»، «مشروعیت» همواره نیازهایی را در نهاد‌های غیر دینی نهادهای سیاسی برطرف می‌کرده و در مقابل، نیازخود به اقتدار، حمایت، فعالیت‌های تبشیری و تحقق آرمان‌ها را به وسیله نهادهای سیاسی برآورده می‌ساخته است.

مشارکت سیاسی در حکومت دینی

مراد از حکومت دینی، حکومتی است که سیاست در آن با تدبیر مستقیم دین صورت می‏گیرد و نوع نظام آن در عصر غیبت، مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه است. برای ارزیابی امکان و میزان مشارکت سیاسی شهروندان در این نوع حکومت دینی، توجه به نظام سیاسی نبوی و علوی(علیهم السلام) در صدر اول حایز اهمیت است. اولین نظام سیاسی صدر اسلام، بخصوص حکومت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلمدر مدینه و حکومت کوتاه حضرت علی علیه السلام در مدینه و کوفه، دورانی بسیار درخشان از شکوفایی اندیشه سیاسی اسلام و استقرار نظام سیاسی مبتنی بر اسلام به شمار می‏رود. از بارزترین ویژگی‏های این دوران، مشارکت فعال مردم در سرنوشت سیاسی ـ اجتماعی خود است. اگرچه اصول و تفکرات سیاسی اسلام تاکنون به صورت تخصصی نظریه‏پردازی نشده و به زبان علمی روز، به رشته تحریر نیامده، ولی در اسلام، اهمیت مشارکت سیاسی روشن و بر آن بسیار تأکید شده است. بی‏تردید، نحوه و حدود مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی اجتماعی خویش، در هر جامعه‏ای تابع قوانین و مقرّرات و هنجارها، ارزش‏ها و چارچوب‏های پذیرفته شده در آن جامعه است. با استناد به سیره عملی و نظری حضرت علی علیه السلام، آن حضرت پنج نقش مهم برای مردم در سیاست و حکومت قایل شده که عبارتند از: تعیین رهبران و حاکمان؛ نظارت؛ نصیحت و بیان حقایق تلخ؛  بازخواست و استیضاح؛  مخالفت.

حضرت امام حمینی رحمه الله علیه نیز بر این عقیده بودند که اسلام دارای نظام حکومتی است و آن عبارت است از: حکومت قانون بر مردم. در اسلام و نظام اسلامی، هیچ‏گاه فرد حاکمیت ندارد و آنچه حاکم است قانون است و چون در اسلام قانونگذاری منحصرا به ذات باری تعالی اختصاص دارد، در حقیقت آن کسی که در جامعه حاکم است خداوند تعالی است. همه افراد، از شخص اول امکان، حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم گرفته تا حکّام عادی، همه مجریان قانون در جامعه اسلامی محسوب می‏شوند. این افراد حکومت نمی‏کنند بلکه قانون حاکم است و اینها فقط مجریان قانون، یعنی اوامر خداوند متعال هستند. بنابراین، تشکیل حکومت در اسلام واجب است و نظام حکومتی آن هم، حکومت قانون بر مردم است و هر کس دین اسلام را قبول کرد، باید به این واجب نیز جامه عمل بپوشاند.

این فرمایش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که می‏فرمایند: «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» خود بیانگر بزرگ‏ترین مشارکت سیاسی مردم در امور اجتماعی است و به آنان اعلام می‏کند که باید در نظام حکومتی مشارکت فعال داشته باشند. حکومت اسلامی، حکومتی است که مردم در آن مشارکت و حضور فعال داشته باشند. در تصمیم‏گیری‏ها دخالت کنند و آرای مردم مستقیما در عزل و نصب مقامات مؤثر باشد.

ضرورت مشارکت سیاسی:

۱-  تکلیف شرعی:

 دین مبین اسلام، مسلمانان را نسبت به جامعه مسؤول می‌داند(کلکم راع و…) و (مَنْ اَصْبَح و لم یهتم و…) و آنان را به دخالت در امور سیاسی – اجتماعی تشویق می‌نماید. اسلام مشورت در امور به خصوص در امور مربوط به اجتماع و مسائل سیاسی اجتماعی را به مسلمانان توصیه می‌کند. بنابراین احساس مسؤولیت نمودن نسبت به سرنوشت خویش ودیگران، مورد تأیید و تأکید اسلام قرار گرفته و رهبران دینی هم بر این امر مهم، همت گمارده‌اند. پس مشارکت در امور سیاسی و اداره‌ی امور مملکتی و انتخاب نماینده‌ی اصلح یک وظیفه‌ و تکلیف شرعی برای همه‌‌ی مردم، به خصوص قشر نوجوانان و جوان یک جامعه‌ی زنده و پایدار است.

۲– تکلیف عقلی:

انسان بالطبع اجتماعی است و زندگی اجتماعی هم براساس روابط انسان‌ها بایکدیگر امکان‌پذیر می‌گردد و در این فرآیند، فرد و جامعه بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند. در نتیجه، بر افراد جامعه لازم است نقش خود را در این تأثیر گذاری و تأثیرپذیری، به درستی ایفا کنند. مسائل سیاسی و امور مربوطه به حکومت که از اهم مسائل هر جامعه است، افراد بایستی با مشارکت فعال خویش در سرنوشت خود و جامعه، دخالت کرده و در سیاست گذاری‌ها، تصمیمات و چگونگی اداره امور کشور تأثیر گذار باشند؛ چرا که اگر در تعیین سرنوشت خود مشارکت نداشته باشند بر اساس سنت‌های موجود در عالم خلقت، دیگران با سلطه‌ برآن‌ها، برای آن‌ها تصمیم گیری خواهند کرد و هر طوری که بخواهند با سیاست‌گذاری و تنظیم اداره‌ی امور، آن‌ها را به دنبال خود می‌کشند و چه بسا که آن‌ها را به ورطه‌ی هلاکت بیندازند. پس مشارکت سیاسی برای حیات فکری و زندگی با عزت، امری لازم و ضروری است.

۳– تحقق بخشیدن به حاکمیت مردم:

مشارکت سیاسی به منظور اعمال حق حاکمیت مردم در تعیین سرنوشت خود، امری لازم و ضرورت است. اگر مردم شهر برای تعیین سرنوشت خود و اداره‌ی امور شهر، در صحنه‌ حاضر نباشند و بار مسؤولیت را به گردن دیگری بیندازند، حق حاکمیتشان در تعیین سرنوشت مخدوش، و از بین می‌رود. مردم باید توجه داشته باشند اگر بخواهند مقدرات شهر و کشور را با فکر واندیشه خود تعیین کنند و اداره‌ امور شهر و کشور را براساس رأی و نظر خودشان، پیش ببرند، راهی جز مشارکت در امور سیاسی و حضور در صحنه‌های سیاسی، اجتماعی انقلاب اسلامی ندارند. طبق سنت‌های اسلامی هر کس در این  راه تلاش کند، به اندازه‌ سعی و کوشش خود می‌تواند در تعیین سرنوشت خویش مؤثر باشند پس باید با تلاش، بهترین نامزد را انتخاب کنیم که ویژگی‌های قرآنی که گفته شد را دارا باشد.

اراده جمعی و اصلاح اجتماعی

از جمله توصیه‏های شرع انور برای اصلاح امور اجتماعی، سیاسی جامعه اسلامی، حرکت جمعی برای تغییر وضعیت و سرنوشت خویش است. از این مفهوم به عنوان، اراده جمعی یاد می‏شود. قرآن در این زمینه می‏فرمایند: «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ»اصلاح اجتماعی و تغییر سرنوشت و وضعیت افراد یک جامعه، رهین تلاش جمعی و حرکت دسته جمعی برای اصلاح امور است. در واقع، از جمله مفاهیمی که در متون اسلامی وجود دارد و بر مشارکت سیاسی مردم دلالت می‏کند «اراده جمعی» است که می‏توان تعبیرات گوناگونی مثل حاکمیت، حاکمیت ملّی، اقتدار جمعی، عدم انحصار قدرت سیاسی، مشروط بودن قدرت سیاسی به خواست و اراده جمعی و … از آن داشت.

علاوه براین، مفاهیمی از جمله «واجبات کفایی»، «رضایت عامه» و «بیعت» از جمله مفاهیمی است که در سطح جامعه اسلامی مطرح و می‏تواند به عنوان مصادیقی از مشارکت سیاسی و اجتماعی مطرح شود. بسیاری از واجبات کفایی در سطح جامعه وجود دارند که صرفا حکومت اسلامی نمی‏تواند متولی آنها باشد، شهروندان نیز در انجام امور عامه و خیریه سهیم و شریک هستند. تأمین رضایت عامه مردم توسط حکومت اسلامی، از طریق سهیم کردن شهروندان در مشارکت‏های جمعی و سیاسی ممکن است. بیعت با حاکمان عادل و شرکت در انتخابات برای تعیین رهبران سیاسی جامعه اسلامی نیز وظیفه شرعی و دینی شهروندان مسلمان در یک حکومت دینی محسوب می‏شود.

پس مشارکت سیاسی و شرکت در انتخابات، از جمله مفاهیم مهم در مطالعات اجتماعی و جامعه‏شناسی محسوب می‏شود، به گونه‏ای که در نظام‏های دموکراتیک، شکل‏گیری سامانه نظام سیاسی و اداره آن، رهین همین مشارکت است. اصولاً بدون این مشارکت، نظام سیاسی قوام و ثبات نخواهد داشت. از بُعد سیاسی نیز هرچه میزان مشارکت سیاسی بیشتر باشد، ثبات و کارآمدی نظام سیاسی افزایش خواهد یافت. علاوه بر این، کارکرد مشارکت سیاسی، انسجام، وحدت و هماهنگی نهادها و قوای نظام سیاسی است؛ چراکه نظام و ملتی که دارای مشارکت سیاسی بالاست، از وحدت، یکدلی و یک‏رنگی بهره می‏برد و آن‏گاه که این مشارکت آگاهانه و با مدیریت و برنامه‏ریزی درست صورت گیرد، شکل اجتماعی به خود گرفته، همبستگی ملّی و انسجام اجتماعی را تقویت خواهد کرد. این مهم، موجب تقویت بیش از پیش رضایت و اعتماد عمومی شهروندان نسبت به حاکمیت سیاسی خواهد بود.

با افزایش مشارکت سیاسی، انسجام، وحدت و یکپارچگی افراد جامعه و نظام سیاسی تقویت می‏شود. همبستگی، عامل پیوند اجتماعی است که آحاد افراد جامعه را علی‏رغم داشتن علایق، سلایق و نیازها، به یکدیگر متصل می‏کند. در اسلام، محور همبستگی، دین و ارزش‏های دینی است. مشارکت و همیاری و تعامل دوسویه مردم و حاکمیت در اجرای برنامه‏ها و طرح‏های توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را «مشارکت سیاسی» گویند.

*تهیه و تدوین: دکتر مرتضی اشرافی، کارشناس مسایل سیاسی

بازدیدها: 179

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *