نهال تشیع با آبیاری امام صادق علیه السلام تناور شد
شخصی به نام شقرانی می گوید گرفتار گناه شرابخواری بودم. و نیاز به پول داشتم هرچه این در و آن در زدم نتونستم پولی تهیه کنم. شفیعی پیدا نشد. عاقبت امر محضر امام صادق علیه السّلام رسیدم عرض حاجت کردم. و آقا با روی خوش و خلق خوش نیازم را برطرف کرد. وقتی آمدم بروم صدا زد شقرانی! کار خوب از همه خوبه و کار بد از همه بد، ولی از تویی که منسوب به ما هستی بدتره… (با این که گناه کار بودم نیازم را برطرف کرد)
در فرمایشی دارند کونوا لنا زینا و لا تکونوا علیها شینا
امام صادق آنچنان به خلق و خوی روحانی و معنوی آراسته بود که همگان در همان برخورد اول شیفته و شیدای حضرت می شدند.
اخلاق حضرت آنچنان وارسته و الهی بود که هر کسی با وی در مجلسی برخورد می کرد بدون اینکه حضرت سخن بگوید به عظمت حضرت پی می برد.
مالک بن انس فقیه و امام بزرگ اهل سنت در توصیف حضرت امام صادق علیه السّلام می نویسد: من پیوسته به حضور حضرت صادق مشرف می شدم، بیشتر اوقات تبسم بر لب داشت و همیشه در یکی از این سه حالت ایشان را می دیدم: ۱- یا درحال نماز بود ۲- یا روزه داشت ۳- یا مشغول قرائت قرآن بود
حضرت صادق آراستگی ظاهر داشت و چهره ای داشت که بسان ماه می درخشید
حضرت به همه احسان و محبت می کرد و گناه افراد سبب نمی شد حاجت آنها را روا نکند از جمله شقرانی شرابخوار …
عزیزان خواهران و برادران عزیز و بزرگوار!
رویدادهای زندگی امام صادق بسان یک مدرسه است ایشان در برابر نعمتها، شکور و در بلاها صبور بودند.
هنگام پدید آمدن بلاها یادآور نعمتهای الهی بود و این همان صبر جمیل است که قرآن ما را به آن فرا می خواند.
عفو و گذشت حضرت صادق مثال زدنی است. همچنین شجاعت ایشان. شجاعت فقط زور و بازو و شمشیر زدن نیست. شجاعت یک نیروی درونی و قلبی است که مظاهر آن در اعضاء و جوارح گاه بر زبان و گاهی بر دست و بازو ظاهر می شود.
اهل بیت پیامبر از جمله امام صادق تمام مظاهر شجاعت را داشتند که در موقعیت های مختلف ظاهر می شد.
روزی در حضور منصور دوانیقی بود مگس بر صورت منصور می نشست و منصور مگس را می راند ولی او باز میگشت تا منصور آزرده خاطر شد. پس به حضرت عرض کرد یا اباعبدالله! به چه علت و حکمتی خدا مگس را خلق کرده است؟! حضرت فرمود لِیُذِلَّ به الجبابره تا به وسیله ی آن مستکبران و ستمگران را خوار کند.
از ویژگی های امام صادق علیه السّلام ، جامعیت در علوم مختلف بود. حضرت با تأسیس دانشگاه چهار هزار نفری در رشته های مختلف، متخصصین بسیاری در رشته های کلام، فقه، حدیث، طب، شیمی، و … تربیت کرد.
ابوحنیفه پیشوای اهل سنت می گوید: من فقیه تر از امام صادق کسی را ندیدم.
روزی طبق سفارش منصور دوانیقی چهل مسأله مهم فقهی را آماده کرده بودم تا در جلسه ای با حضور شخص خلیفه مطرح کنم.
هنگامی که در محضر خلیفه با امام روبرو شدم و سؤالها را مطرح کردم حضرت آنچنان پاسخ ها را طبق اقوال مختلف بیان کردند و به هر چهل مسأله آن چنان پاسخ دادند که همگان اعتراف کردند که او دانشمندترین مردم و آگاه ترین آنان بر موارد مختلف آراء مردم می باشند.
حسن بن علی وشاء از شخصیت های بزرگ شیعه به شمار می رود می گوید من فقط در مسجد کوفه نهصد نفر از اساتید بزرگ و تربیت یافتگان مکتب امام صادق را درک کردم که هر کدام از آنها حوزه درس تشکیل داده و آنچه را که از مکتب حضرت فرا گرفته اند برای شاگردان خود بازگو می کردند.
ابان بن تغلب، محمد بن مسلم، زراره بن اعین، جابر بن حیان ثقفی، هشام بن حکم.
امام صادق علیه السّلام در سال های آخر حکومت امویان و اوایل حکومت عباسیان با استفاده از درگیری بنی امیه و بنی العباس و مشغولیت آنها به مسائل خود که موجب تخفیف خفقان شده بود نهضت علمی و مذهبی خود را گسترش داده و عملا مدینه را حوزه ی درس قرار دادند که در آن هزاران پژوهنده مشتاق در رشته های گوناگون از محضر آن امام بهره می گرفتند.
ایشان با تدوین فقه و حدیث و نشر معارف اهل بیت، تشیع را آسیب ناپذیر ساخت و سهم ایشان چنان بزرگ است که مذهب شیعه را مذهب جعفری نامیدند.
علامه طباطبایی می گوید احادیثی که از امام صادق و امام باقر علیهما السّلام نقل شده از مجموع احادیثی که از پیامبر و ده امام دیگر ضبط شده است بیشتر است.
یکی از ویژگی های امام صادق این است که ایشان عمر طولانی دارند نسبت به دیگر امامان و ویژگی دیگرش طول دوران امامت آن حضرت است. لذا فرصت خوبی پیدا کردند تا بتوانند در مدینه به گسترش علم و دانش و تفسیر و تربیت شاگرد و گسترش حدیث بپردازد.
یکی از یاران امام صادق با لحن اعتراض آمیزی به حضرت عرض کرد که آقا شما با این همه شیعیان که دارید چرا در مقابل طاغوت قیام نمی کنید؟! امام سؤال کردند تعداد شیعیان همراه من چه تعداد هستند؟ او رقمی حدود صد هزار نفر را مطرح می کند. امام با تعجب می پرسد صد هزار نفر؟!
او در پاسخ می گوید آقا نه، دویست هزار نفر! باز حضرت با تعجب می پرسد دویست هزار نفر؟! می گوید نه، نیمی از مردم با شما هستند و آمادگی دارند که در رکاب شما قرار گیرند!
حضرت دست او را می گیرد و به بیابان می برد. نوجوانی را می بیند که گله گوسفندی را برای چراندن آورده است. حضرت می فرماید اگر تعداد یاران واقعی من در عصر منصور به اندازه تعداد این گله گوسفند بود یک ذره در مبارزه و ایستادن در مقابل جبهه طاغوت کوتاهی نمی کردم!!
می گوید شمردم دیدم ۱۷ عدد بود.
امام صادق علیه السّلام در ابعاد مختلف نقش هدایتگری خودشان را داشتند.
۱- سطح عموم جامعه
۲- در سطح نخبگان جامعه
شیعتنا من وافقنا بلسانه و قلبه و اتبع آثارنا و عمل باعمالنا اولئک شیعتنا.
شیعه ی امام صادق علیه السّلام در مجلس گناه شرکت نمی کند. (اگر قدرت تغییر مجلس گناه را نداری لااقل در مجلس گناه شرکت نکن)
امام صادق در یک تعبیر زیبایی خطاب به عموم جامعه فرمودند: لا یَتِمُّ المَعرُوفُ إلّا بِثَلاث ٍ: تَعجیلِهِ و تَصغیرِهِ و تَستیرِهِ. فاذا عجلته هَنَّأته و اذا صغرته عظمته و اذا سترته اتممته. خیلی تعبیر زیباست. اگر می خواهید در جامعه کار خوب رونق پیدا کند در جامعه کار خوب شکل گیرد، سه تا ویژگی باید داشته باشد تا به نتیجه برسد.
از امام سؤال شد آن سه ویژگی چیست؟ فرمودند تعجیله و تصغیره و تستیره. خیلی تعبیر زیباست. اگر کار خوب به ذهنتان آمد تعلل نکنید. زود بروید سراغ کار خوب و کار خیر. جای چه کنم چه کنم نیست. به فردا انداختن هم نیست در کار خوب باید تعجیل کرد.
می خواهید دست مسلمانی را بگیرید می خواهید جهیزیه کسی را برایش تأمین کنید کمک مالی به کسی بکنید تعجیل کنید.
تصغیره یعنی چه؟ یعنی در نظرت بزرگ جلوه نکند کاری برای خدا انجام داده ای کار خوب تو در نظرت کوچک باید جلوه کند.
اذا صغرته عظمته. اگر کوچک شمردی کار را، خدا کارت را بزرگ جلوه می دهد.
و وجه سوم تستیره. بنا نیست در بلندگو بگذاری هر جا رسیدی جار بزنی … به رخ این و آن بکشونی …
کار خوب را بپوشان، خدا کار خوبت را برجسته می کند. این کلام امام صادق در سطح جامعه است.
اما در سطح نخبگان هم ابان را تربیت می کند هشام را تربیت می کند، زراره …
ابان سی هزار حدیث از امام صادق نقل کرده، لذا لحظه ای که خبر فوت ابان را به امام صادق دادند فرمود اما والله لقد اوجع قلبی موت ابان… فرمودند به خدایی خدا قسم که مرگ ابان قلب من را به درد آورد. [این کلام امام صادق در مرگ یک شاگرد تربیت شده مکتب امام صادق است]
اما سخن آخر …
ابوبصیر برای عرض تسلیتِ شهادت امام صادق علیه السّلام به منزل آن حضرت رفت. امّ حمیده همسر امام فرمود: ابوبصیر تو در ساعت احتضار امام حاضر نبودی، قضیه عجیبی اتفاق افتاد.
ابوبصیر پرسید: چه قضیه ای؟ گفت لحظات آخر زندگی امام بود، حضرت فرمود: همین الآن همه خویشاوندان مرا حاضر کنید. همه بستگان حاضر شدند. حضرت فرمود: شفاعت من هرگز نصیب کسانی که نماز را سبک می شمارند، نخواهد شد؛ «انّ شفاعتنا لا تنال مُستخِفّاً بالصّلوه». عزیزان! نماز را دریابیم. مراقب نمازهایمان باشیم. نماز هم مراقب ما خواهد بود.
بازدیدها: 0