همایش بزرگ ‘ احلی من العسل ‘ به یاد نوجوان ۱۳ ساله دشت کربلا حضرت قاسم بن الحسن (ع )در بندر آستارا برگزار شد.
جوانی پشت سر اصحاب نشسته بود و مرتب سر می کشید که دیگران چه میگویند. وقتی که امام فرمود همه شما کشته میشوید این طفل با خود فکر کرد که آیا شامل من هم خواهد شد؟
آخر بچه هستم شاید مقصود آقا این است که بزرگان کشته می شوند و من هنوز صغیرم. لذا رو کرد به آقا و عرض کرد:”و انا فی من یقتل؟” آیا من هم از کشته شدگانم یا نه؟
امام فرمود: اول من از تو یک سوال می کنم جواب مرا بده بعد من جواب ترا میدهم: “کیف الموت عندک؟” فرزند برادرم مرگ نزد تو چگونه است؟
قاسم ابن الحسن جواب داد: احلی من العسل(یعنی برای من آرزویی شیرینتر از این آزرو وجود ندارد!)
امام بعد از گرفتن این جواب فرمودند: فرزند برادرم تو هم کشته می شوی، اما جان دادنت با دیگران خیلی متفاوت است و گرفتاری بسیار شدیدی پیدا می کنی…
روز عاشورا وقتی با اصرار زیاد اجازه رفتن گرفت از آنجا که بچه بود زرهی مناسب سر او وجود نداشت، کلاه خود مناسب با سرش و اسلحه و چکمه مناسب با اندام او وجود نداشت….
این است که یک حادثه را بزرگ میکند و ما باید این حادثه را زنده نگه داریم . چون دیگر نه حسینی پیدا خواهد شد و نه قاسم ابن الحسنی.
عمق و پهنای دید این نوجوان ۱۳ ساله، به نوعی نشان دهنده مکتب اهل بیت و نوع نگاهشان به مرگ و زندگی است و اینکه اگر مرگ در راه خدا در راستای رسیدن به مقام قرب الی الله باشد، پس این نوع مرگ، بسیار شیرین است و می تواند به تعبیری «شیرین تر از عسل» هم باشد.
بازدیدها: 4