نوحه حضرت زینب سلام الله علیها
من زینب نالانم، از داغ برادرها
دارم سخنی امشب، از غایت حرمان ها
دارم غم سنگینی، کان را نکشد کوهی
واگو نکنم آن را، ترسم شکند جان ها
یک لحظه به گوش جان، بشنو همه دردم را
تا جور و عدو بینی، و آن ماتم و این غم را
شب بود و سیاهی ها، غم بود تباهی ها
حق زخمی خنجرها، در عرصه میدان ها
امروز مرا بنگر، تا حال دی ام دانی
من بودم و مولایم، عباس و دگر تنها
تا دین خدا گردد، قائم به دم یاران
خون خوردم و خود دیدم، در خون همه آنها
بشنو که چها آمد، از دست عدو بر ما
یاران مرا کشتند، لب تشنه به میدان ها
عطشان همه اطفال و، خونین همه مردان
زنها همه سرگردان، من ماندم و حرمان ها
آمد شه دین آخر، گفتا که حلالم کن
من می روم و بستم، با تو همه پیمان ها
اشکی که ز سر اندوه، راهش به برون وا شد
دریای سرشکی شد، در عالم و دوران ها
او خون خدا بود و، من ناله آزادی
هر جا که کشم آهی، سوزد دل انسان ها
دانی همه احوالم، پس ناله کن و شیون
تا زنده بماند حق، پیوسته به دوران ها
ای شیعه بزن بر سر، تا کرببلا زن پر
تا خون حسین بینی، جوشان به دل و جانها
او خطبه خون خواند و، من خطبه گل خواندم
او کشته به میدان شد، ما خوار بیابانها
او بر سر نی گشت و، ما بی سرو سامانها
حق که خدا یار است، با بی سرو سامانها
گر اهل دلی بشنو، زیرا که حسینم گفت
ذلت به کجا و ما، با این همه ایمانها
هر نور و هدایت او، کشتی نجات هم او
اندر شب ظلمانی، و اندر شب طوفانها
هر کس ره او پوید، آب حَیِوان جوید
گلهای جنان بوید، در روضه رضوانها
پایان نکنی مخلص غمنامه این ماتم
گویی که گراشی خوش، خوش چاکیده گریبانها
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 190