نیازهای اساسی و عاطفی کودک و نوجوان در روش تربیتی امام صادق(علیه السلام)

خانه / آموزش / نیازهای اساسی و عاطفی کودک و نوجوان در روش تربیتی امام صادق(علیه السلام)

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

تمام پدیده ها محدود، نیازمند و وابسته اند و درجه این نیازها در ظرفیت ها متفاوت می شود؛ و هر چه رشد و کمال انسان بیشتر شود، این نیازها کاهش می یابد ولی این نیازها و غرایز تمام شدنی نیستند. در این میان، کودکان و نوجوانان بیش از بزرگ ترها نیازمندند و بدون دیگران قادر به رفع نیازهای طبیعی و عاطفی خویش نیستند. نیازهای کودکان و نوجوانان، تنها در قلمرو نیازهای مادی، همانند غذا، پوشاک و مسکن محدود نمی شود؛ هریک نیازهای طبیعی درونی و بیرونی انسان، بخشی از زندگی را در برمی گیرد که کامل کننده نیازهای انسانی است.

از جمله نیازهای روانی که ارتباط نزدیکی با شخصیت بیرونی انسان دارد و تأثیرات آن در رفتار افراد و به خصوص کودکان و نوجوانان ملموس است، نیازهای عاطفی و احساسی و روانی است که در رشد و تعالی جنبه های فیزیکی و روانی وجود انسان بسیار اثربخش است و اگر به آن توجه جدی نشود، ممکن است کودکان و نوجوانان به ناهنجاری های اجتماعی، افسردگی، خلاء شخصیت، فرار از خانه و … دچار آیند. چنین فرزندانی، چون زمینه های تربیتی خود را از دست می دهند یا دچار نقصان شخصیت می شوند، به جامعه و نیازهای آموزشی آسیب هایی می رسانند. ما در این نوشتار سعی کرده ایم به برخی از نیازهای اساسی و عاطفی کودکان و نوجوانان در روش تربیتی امام صادق(علیه السلام) نگاهی گذرا داشته باشیم.

مفهوم شناسی تربیت

تربیت از ماده «ربو» یا «ربب» در لغت به معنای افزودن و رشد و نمو آمده است.

در زبان فارسی واژه تربیت به معنای پروردن و ادب و اخلاق را به کسی آموختن به کار رفته است و ترکیب «تعلیم و تربیت» نیز به معنای آموزش و پرورش آمده است.»(1)

شیوه های تربیتی در مکتب جعفری

در این نوشتار برآنیم تا با نگاهی به مکتب اخلاقی و تربیتی امام صادق(علیه السلام) گوشه هایی از رفتار و گفتار و شیوه های تربیتی آن بزرگوار را فراروی خوانندگان قرار دهیم.

  1. ابراز محبت به کودکان

پیشوایان معصوم (علیه السلام) به کودکان، خانواده و اطرافیان خویش محبت بسیار و شخصیت آنها را تقویت می کردند و با احترام، تحسین و تشویق، اشتیاق درونی آنها را بارور و عکس العمل آنان را در برابر پدیده های پیرامون شان پویا می ساختند و به سمت و سوی مسائل جدید و عام المنفعه ساماندهی می کردند.

اگر کودکان و نوجوانان محبت احساس کمبود کنند و در برخوردهای اجتماعی، چه در محیط خانه چه در اجتماع ـ از نظر احساسی و عاطفی ـ اقناع نشوند و به سنین بالاتر بروند، دوگانگی شخصیت پیدا می کنند و زمینه های بهتر تربیت و هدایت در آنها کاهش می یابد. در نتیجه، نظام های آموزشی و تربیتی نیز با افرادی سرگردان و عقده ای و بعضا قانون گریز مواجه می شوند که نمی توانند کار چندانی برای اصلاح و تربیت آنها انجام دهند.

امام صادق(علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «حضرت موسی(علیه السلام) از خداوند پرسید: خدایا، برترین اعمال نزد تو کدام است؟ خداوند فرمود: دوست داشتن کودکان؛ زیرا من آنها را بر فطرت توحید خود آفریدم و اگر آنها را بمیرانم، همه آنها را، به رحمت خود، به بهشت داخل می کنم.»(2)

دوست داشتن قلبی و ابراز نمودن این محبت و میل باطنی سبب تحریک و باروری غرایز نهفته در نهاد کودکان و نوجوانان و در نتیجه، زمینه خوشی بینی به برنامه های تربیتی آنان آماده می شود. با توجه به این تأثیرات مثبت، پیشوایان دین برای زمینه سازی و ایجاد نشاط روحی کودکان و نوجوانان به آنها ابراز علاقه و شخصیت آنها را در منظر دیگران تقویت می کردند تا نیروهای خلاق درون آنها شکوفا شود و برای تربیت صحیح دینی آماده شوند.

کودکان، از طریق به آنها یاد می دهد که باید محبت کردن به دیگران را هم دوست داشته باشند و در کنار احساس ارزشمندی در خویش و اعتماد به نفس در کارها، به ارزشمندی دیگران نیز توجه کنند. همان طور که اگر به کودکان بی اعتنایی شود و خواسته های درونی آنها برآورده نگردد و به احساسات و عواطف و علایق آنها توجه نشود، در خود احساس بی ارزشی می کنند و بدین وسیله، از خود رفتارهای منفی نشان می دهند و زاویه دیدشان نسبت به بسیاری از پدیده های اطراف تغییر می کند.

باید توجه داشت که در ابراز محبت به کودکان هیچ گاه نباید افراط و زیاده روی کرد؛ زیرا محبت زیاد، باعث می شود کودکان از نظر شخصیت فردی و اجتماعی دچار ضعف شوند و افرادی زودرنج، لجباز و گاهی خودخواه بار آیند و در برابر مشکلات جامعه و معضلات طبیعی که در زندگی وجود دارد، دچار سردرگمی و تنش های روحی گردند.

  1. امنیت خاطر

کودکی که در محیط زندگی اش احساس امنیت و آرامش دارد، فضای زندگی خود را متناسب و ایده آل می بیند، با روحیه اعتماد، تکیه به ارزش های وجود خویش و اطمینان از اطرافیان، بهتر می تواند استعدادهای درونی خود را به ظهور برساند. در زندگی آینده سردرگم نمی شود و اطرافیان هم با مهربانی، بهتر می توانند استعدادهای وی را پرورش دهند.

اگر کودکان و نوجوانان به دیگران اعتماد نداشته باشند، طبیعی است که به نظام آموزشی و مربیان نیز اطمینان نخواهند داشت و در این صورت، زمینه های تربیت در چنین افرادی کمرنگ می شود. لازم است والدین و مربیان، کودکان را از فضاهای اختناق و اضطراب دور کنند و جوی در فضای زندگی آنان به وجود آورند، که هیچ نوع احساس ناامنی و اضطراب خاطر در آنها وجود نداشته باشد.

چون کودکان و نوجوانان، در این سنین تکیه گاهی غیر از والدین و محیط مدرسه و مربیان ندارند، اگر در محیط خانه و مدرسه دچار تنش های روحی شوند و در درس و بازی و دوست یابی اطمینان خاطر نداشته باشند، از این محیط ها زده می شوند و به محیط آموزشی و کتاب و مطالعه و سرپرستانی که در اجتماع دارند، بدبین می شوند. اگر با سخت گیری به این محیط ها سوق داده شوند، غیر از ترک تحصیل، فرار از خانه و دچار شدن به چالش های فرهنگی و اخلاقی در بیرون از این مراکز آموزشی نتیجه ای در پی نخواهد داشت. افزون بر آن، به آموزه های فرهنگی و اخلاقی بدبین خواهند شد و بدین وسیله زمینه های تربیتی در آنان کاهش می یابد.

کودکان برخوردار از امنیت خاطر، سلیقه های درونی و ابتکار و خلاقیت های درونی خود را بروز می دهند و علاوه بر آن، نیازها و خواسته ها و هنجارهای درونی را بسیار صادقانه با مربیان در میان می گذارند و در محیط آموزشی، بسیار سریع و مطلوب به وسیله آموزه های دینی و تربیتی موفق می شوند.

  1. تحسین کارهای آنها

در سرشت انسان حب ذات نهفته است و نمی شود آن را نادیده گرفت یا به شکلی آن را سرکوب کرد؛ زیرا تمام انسان ها خود را دوست دارند و برای حفظ حرمت خویش جان فشانی می کنند و از بی حرمتی به خود، احساس بدی دارند. امام صادق(علیه السلام) در این باره فرموده اند: «طبعت القلوب علی حب من احسن الیها و بغض من اساء الیها؛(3) قلب انسان ها چنان سرشته شده است که هر کس به انسان احسان کند او را دوست می دارد و هر کس به او بدی کند او را دشمن می دارد.»

چنان که از این روایت فهمیده می شود، خویشتن دوستی خصیصه ای است که تمام انسان ها در آن شریک هستند، اما گاهی ارزش های بالاتری وجود دارد که شخصی مانند امام حسین(علیه السلام) خود و تمام اهل بیت خویش را فدای آن ار%