حسینعلی منتظری
منتظری از مبارزان برجسته دوران ستمشاهی و از شاگردان نامور امام خمینی رحمه الله علیه محسوب میگردد؛ او پس از انقلاب اسلامی، سالها بر مسند قائم مقام رهبری و به عنوان دوم شخص در ایران پس از انقلاب اسلامی بود؛ شکنجهها و تبعیدهای فراوانی را در راه پیروزی انقلاب اسلامی متحمل شد؛ اگر چه وی از شاگردان نامور امام خمینی رحمه الله علیه بوده امّا هنگامی که سید حمید روحانی، مؤلف کتاب «نهضت امام خمینی رحمه الله علیه» برای چاپ لیستی از شاگردان امام، وی را در صدر لیست قرار میدهد با مخالفت امام خمینی رحمه الله علیه مواجه شده و امام از ایشان میخواهد که آقای حائری را مقدم کنند لکن اصرار نویسنده، منجر به جلب رضایت امام میشود این قضیه به خوبی نشان میدهد که امام، شناخت جامعی را سالها قبل از وقایع داشته است.
وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، رئیس مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی بوده و با فوت آیت الله طالقانی به عنوان امام جمعه تهران برگزیده شده سالها نیز رئیس هیأت امناء دانشگاه امام صادق علیهالسلام بود و بخش زیادی از اختیارات حکومتی از جمله: عزل و نصب قضات، ارجاع احتیاطات فقهی امام و … به او تفویض شده بود.
وی در ۲۴/۴/۱۳۶۴ با حکم خبرگان، در حالی که قبل از آن، مرحوم امام خمینی نارضایتی خود را اعلام کرده بودند به قائم مقامی رهبری نائل آمد و در تاریخ ۶۸/۰۱/۰۸ با حکم امام، عزل شد و دوره جدیدی برای او شروع شد.
√ سنجه انصاف، محمد محمدی ری شهری، دارالحدیث، چاپ هفتم ۱۳۹۰، ص ۱۶
√ نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ هیجدهم، ج ۱، ص۶۰
√ جریان شناسی سیاسی ایران، دکتر علی دارابی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم، سال ۱۳۸۹، ص ۴۷۵
مساله قائم مقامی و نظر امام
آیت الله محمدی گیلانی در تاریخ ۶/۹/۱۳۷۹ به مناسبت شهادت امام کاظم علیهالسلام در منزل آقای علی رازینی، ضمن سخنرانی گفت: «یک روز قبل از مطرح شدن قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان، خدمت امام رسیدم و گفتم فردا قرار است موضوع قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود خواستم به عرضتان برسانم به آقای هاشمی بگویید مطرح نشود من به آقای منتظری ارادت دارم خدمتشان درس خواندهام ایشان را عابد و زاهد می دانم ولی این خصوصیات کافی نیست او از عهده این کار بر نمیآید …
امام گلههای سوزانی از آقای منتظری را تعریف کرده بودند که کجا چه کرده و کجا چه…! و اضافه فرمودند احمد هم از او دفاع میکند از منزل سید مهدی هاشمی، دستنویسهای او را آوردهاند من دیدم نامههای آقای منتظری از نوشتههای مهدی هاشمی الهام گرفته. این را من برای ایشان نوشتهام سخن امام که به اینجا رسید من به امام گفتم: «آقای منتظری عین شما نامه را آورد و در جلسه خواند و با خنده گفت: امام خیال کرده که آنچه من برایش مینویسم الهام از سید مهدی میگیرم!»
امام فرمود: «نامه من را آورد در جلسه خواند؟» گفتم: «بله آقای سید عباس خاتم و سید جعفر کریمی و چند نفر دیگر هم بودند.» امام گفت: «او اینطور است.»
امام قدری فکر کرد و فرمود: «به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر ایشان را ببینم.»
فردای آن روز، آقای هاشمی موضوع قائم مقامی آقای منتظری را در مجلس خبرگان مطرح کرد.
پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت: «رفتم خدمت امام، امام فرمودند: «موضوع قائم مقامی آقای منتظری را فردا مطرح نکن» گفتم: «چرا؟ ما در اجلاسیه قبل به آقایان گفتهایم که ایشان را به عنوان قائم مقام، مطرح کنیم.»
سادگی منتظری
کارشناس سازمان سیا، پس از دیدار با منتظری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی: «علی رغم اینکه در گردهمایی و همچنین در تلویزیون دارای ظواهری است… با توجه به این ملاقات کوتاه مدت، ما چنین احساس میکنیم که وی یک متفکر سیاسی متبحر نبوده و اکثر مطالبی که به وی استناد میشود یا برایش نوشته شده و یا توسط دیگران در دهانش گذاشتهاند …
√ اسناد لانه جاسوسی آمریکا، کتاب دهم، بخش دوم، ص ۷۰۸
√ فصلنامه ۱۵ خرداد، شماره ۲۰، سال ۱۳۸۸، ص ۲۱۸
تکروی منتظری
«آقای منتظری نوعی تکروی در مسائل داشت و نظرات خودشان را بیان میکردند. نقدهایی نسبت به مسائل سیاسی کشور از جمله سپاه، قوه قضائیه و دولت داشتند. گاهی به خود امام مستقیم و غیر مستقیم اشکال وارد میکردند …
یک بار آقای منتظری خودش به من گفت: امام مرا خواسته و گفتند چرا حرفهایی میزنید که رادیو بغداد اینها را میگوید».
√ خاطرات آیت الله مهدوی کنی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۳۵۹
جایگاه قائم مقام رهبری در قانون
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هیچ وقت منصبی به عنوان «قائم مقام رهبری» وجود نداشته است ولی مرسوم است که گفته میشود خبرگان، آقای منتظری را به عنوان «قائم مقام رهبری» انتخاب کردند.
در متن مصوبه جلسه ۲۴ تیر ماه ۱۳۶۴ خبرگان این چنین آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
خبرگان امت به موجب تکلیف مصرّح در مصوّبه روز ۲۴/۴/۶۴ و به عنوان مقدمه عقلیه، لازم برای عمل به اصل ۱۰۷ قانون اساسی، فقیه عالیقدر و مجاهد، حضرت آیت الله منتظری –دامت برکاته- را به عنوان مصداق کامل قسمت دوم اصل مزبور، تعیین میکنند.
همانطور که میبینیم خبرگان در اینجا فقط بر مصداق ولی فقیه پس از امام توافق کردهاند.
√ چهل تدبیر، علی الفت پور، تهران پرستا، چاپ سوم، ۱۳۸۹، ص ۱۴۶
√ سنجه انصاف، محمد محمدی ری شهری، دارالحدیث، چاپ هفتم، ۱۳۹۰، ص ۲۱
√ خاطرات آقای منتظری، ص ۴۷۶
تلاشهای امام برای جلوگیری
امام از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، نسبت به ارتباط مهدی هاشمی با آقای منتظری احساس خطر میکرد و همواره تلاش میکرد آنها را از هم جدا کند:
۱_ امام در سال ۶۱ به مسئول وقت واحد اطلاعات سپاه، دستور داده بود مراقب تحرکات مهدی هاشمی باشد و زمینه را برای قلع و قمع آنها آماده سازد. √ صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۷
۲_ امام در پیام خود به مناسبت گشایش مجلس خبرگان در تاریخ ۲۲/۴/۱۳۶۲ نسبت به نفوذ اشخاص منحرف در بیوت آقایان هشدار داد. تأمل در این پیام به روشنی نشان میدهد که مخاطب اصلی آن آقای منتظری است.
۳_ امام حتی توسط افراد متعددی از جمله: آیت الله طاهری اصفهانی، خواسته بود تا به آقای منتظری بگوید ارتباط خود را با مهدی هاشمی قطع کند.
۴_ امام در تاریخ ۱۲/۷/۱۳۶۵ نامهای به آقای منتظری مینویسد و بارها تاکید میکند که از آن جا که حیثیت ایشان واجب الحفظ است باید ارتباط خود را با مهدی هاشمی قطع کند و از ایشان میخواهد در راه رسیدگی به پرونده سید مهدی هاشمی مداخله نکند.
√ صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۱۳۶
√ سنجه انصاف، محمد محمدی ری شهری، دارالحدیث، چاپ هفتم، ۱۳۹۰، ص ۴۱-۷۶
سید مهدی هاشمی کیست؟
سید مهدی هاشمی در سال ۱۳۲۳ در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد پس از تحصیلات ابتدایی وارد حوزه علمیه اصفهان و سپس قم شد در سال ۱۳۵۴ به دنبال قتل آیت الله شمس آبادی دستگیر و زندانی شد و حکم اعدام او صادر شد اما به خاطر همکاری با ساواک از اعدام، نجات یافت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وارد کادر فرماندهی سپاه در سمت واحد نهضتهای آزادیبخش شد اما با تغییر تشکیلاتی سپاه و حذف واحد نهضتها از سپاه پاسداران با حکم آیت الله منتظری و به صورت غیر قانونی به ادامه فعالیت در واحد نهضتها پرداخت.
مهدی هاشمی در تاریخ ۲۰/۷/۱۳۶۵ علی رغم فشارها و تلاشهای زیاد حسینعلی منتظری بازداشت شد و پس از بازجویی و اعترافات سنگین در مهر ماه ۱۳۶۶ به دار مجازات آویخته شد.
برخی از عناوین مجرمانه او عبارتاند از:
۱_دستور یا پیشنهاد به قتل های زنجیره ای؛ آیت الله شمس آبادی، جهان سلطان آقایی، رمضان مهدی زاده، شیخ قنبر علی صفر زاده، عباسقلی حشمت و فرزندانش و مهندس بحرینیان.
۲_ اعتراف به تیر اندازی، تهدید، تخریب مزارع و چاههای آب، توسط ایادی او.
۳_ تأسیس سپاه خودمختار، تغذیه تسلیحاتی آن و درگیری با کمیته که منجر به قتل و جرح دهها نفر گردید.
۴_ تحریک افراد تندرو سپاه قهدریجان، علیه کمیته که منجر به قتل و جرح تعدادی گشته بود.
۵_ خروج مقادیر زیادی سلاح، مهمات و سایر اموال سپاه
۶_ ایجاد شبکه نفوذ در ارگانها و سرقت اسناد و اخبار و اطلاعات طبقه بندی شده
۷_ منحرف نمودن جوانان از طریق ایجاد تشکل انحرافی در شهرستانها و حوزه و جذب افراد افراطی و مسئله دار
۸_ تلاش در تضعیف مسئولین جمهوری اسلامی و ایجاد تفرقه بین آنان. توطئه، نشر اکاذیب، تهیه و تنظیم اطلاعیه علیه مسئولین و انتشار مطالب متضمن توهین به مقدسات.
√ سنجه انصاف، محمد محمدی ری شهری، دارالحدیث، چاپ هفتم، ۱۳۹۰، فصل سی و سوم، متن رأی دادگاه، ص ۲۴۴-۲۴۹
√ جریان شناسی سیاسی معاصر ایران، دکتر علی دارابی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم، سال ۱۳۸۹، ص ۴۶
اعتصاب حسینعلی منتظری در اعترض به دستگیری مهدی هاشمی
پس از بازداشت مهدی هاشمی، منتظری ملاقاتهای خود را قطع کرد و حتی مسئولان ردهٔ اول کشور نیز امکان ملاقات با وی را نداشتند این اقدام موجب تبلیغات سوء بسیاری از خبرگزاریهای خارجی شد، برخی از خبرگزاریهای خارجی از آن به عنوان «جنگ ملاها»(۱)، «آغاز مبارزات داخلی»(۲)، «جنگ قدرت بین سران»(۳)، «آغاز جنگ خلافت»(۴)، «کودتا برای در دست گرفتن رهبری»(۵) تعبیر کردند.
۱_ فرانکفورتر ۹/۸/۶۵
۲_ رادیو بی بی سی ۲۹/۷/۶۵ ساعت ۱۹:۴
۳_ روزنامه لوموند ۵/۸/۶۵
۴_ رادیو مراکش ۱۰/۸/۶۵
۵_ آلمان، روزنامه دی ولت ۱۷/۸/۶۵
بسیاری از دلسوزان انقلاب اسلامی تمام تلاش خود را جهت در هم شکستن این اعتصاب انجام دادند ولی فایدهای نداشت حتی امام خمینی رحمه الله علیه به همراه مسئولین رده بالای کشور در طی جلسهای در خانه سید احمد خمینی در قم با منتظری دیدار کردند که شرح آن در کتاب رنجنامه به صورت مفصل آمده، امام خمینی در این جلسه به آقای منتظری میگوید: «آیا شما ماها را دشمن خود میدانید؟ یقیناً این را نمیتوانید بگویید… . من از شما خواهش میکنم که این کارها را کنار بگذارید و مشغول کار خود شوید.»
منتظری قبول نمیکند و امام دوباره میگوید: «من ارادت به شما دارم من مخلص شما هستم از این مرید و مخلص خود، قبول بفرمایید و به کار خود مشغول شوید.»
اما منتظری با خشونت جواب میدهد: «لا یکلف الله نفساً الا وسعها»
مسئولان نظام همگی از شرم، سرهای خود را پایین انداخته و اشک در چشمهای آقای خامنهای جمع شده بود.
آقای هاشمی و سید احمد خمینی به منتظری می گویند: «شما قائل به ولایت فقیه هستید و به قول خودتان هفتصد صفحه پیرامون آن مطلب نوشتهاید (البته تا آن موقع) چرا گوش به حرف امام نمیدهید؟»
ولی منتظری دوباره میگوید: «لا یکلف الله نفساً الا وسعها» و امام با خونسردی به او نگاه میکند.
√ سنجه انصاف، محمد محمدی ری شهری، دارالحدیث، چاپ هفتم، ۱۳۹۰، ص ۱۰۶-۱۱۲
اعترافات مهدی هاشمی و پخش در صدا و سیما
با توجه به حمایت آیت الله منتظری از مهدی هاشمی، بازجویی از وی موفقیتآمیز نبود و همواره پیگیری پرونده با مشکل مواجه میشد امام خمینی در اوّلین اقدام در تاریخ ۵/۸/۱۳۶۵ طی دستور کتبی به وزارت اطلاعات، این وزارتخانه را مکلف به پیگیری پرونده با جدیت و تلاش میکند. اما آقای منتظری در تاریخ ۰۲/۰۸/۱۳۶۵ نامهای را در شکایت از وزارت اطلاعات به امام ارسال کرده بود.
در اقدام بعدی حضرت امام خمینی، دستور به انحلال سپاه قهدریجان در اصفهان را میدهد؛ چون این سپاه به دستور مهدی هاشمی تأسیس و همواره در حال سنگاندازی در طول بررسی پرونده بود بالأخره و پس از سختیها و تحمل فشارها، سرانجام مهدی هاشمی، لب به اعتراف گشود و این اعتراف در تاریخ ۱۸/۹/۱۳۶۵ از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد؛ آقای منتظری تمام تلاش خود را برای ممانعت از پخش این مصاحبه نمود و حتی طی نامهای به آقای هاشمی رفسنجانی گفت: «اگر این مصاحبه پخش شود من موضعگیری خواهم کرد و علیه وزارت اطلاعات، سخنرانی میکنم و اعلامیه خواهم داد.»
بعد از پخش مصاحبه، دفتر آقای منتطری در ضمن نامهای برخی از اعترافات را تکذیب کرد.
آقای منتظری در تاریخ ۲۴/۹/۱۳۶۵ نامهای به امام نوشته و مطالب تندی را به ایشان نسبت داد.
در این نامه آمده است:
_ چرا مصاحبه را که به ضرر من و بیت من و مدارس من بود اجازه دادید پخش شود؟
_ در کجای دنیا، یک دوست و پدر با فرزند و دوست و همفکر خود، اینطور عمل میکند؟
_ شنیده شده فرمودهاید: «فلانی مرا شاه و اطلاعات مرا ساواک شاه فرض میکند.» البته حضرتعالی را شاه فرض نمیکنم ولی جنایات اطلاعات شما و زندانهای شما، روی شاه و ساواک شاه را سفید کرده است.
_ من حدس میزدم روزی حضرتعالی از اکثر علاقهمندانتان منقطع شوید ولی گمان نمیکردم به این زودی عملی شود.
√ سنجه انصاف، محمد محمدی ری شهری، دارالحدیث، چاپ هفتم، ۱۳۹۰، ص ۱۱۶-۱۷۰
صدور حکم مهدی هاشمی و آخرین تلاشها برای ممانعت
پرونده مهدی هاشمی در تاریخهای ۱۹ و ۲۰ و ۲۲ و ۲۳ و ۲۵ مرداد ماه ۶۶ در دادگاه ویژه روحانیت مطرح و بررسی شد و سرانجام به عنوان محارب و مفسد محکوم به اعدام شد.
منتظری در آخرین تلاش خود در طی یادداشتی در تاریخ ۴/۷/۶۶ از امام میخواهد دست از این اعدام بردارد. او در این نامه، مسائلی را مطرح میکند که مرحوم سید احمد خمینی در رنجنامه به آنان پاسخ میدهد. در بخشی از نامه آمده است:
سید مهدی هر چه بود و شد بالاخره بیست سال، سنگ اسلام و انقلاب و امام را به سینه زد. او از خیلی از کسانی که مورد عفو امام قرار گرفتهاند بدتر نیست و مادر پیر او و زن و فرزندان خردسال او مورد ترحمند و خانواده و بیت آنان، مورد احترام است… او نه مرتد است و نه محارب است و نه مفسد …اعدام او، پیروزی بزرگی برای دشمنان و سوژه طلبان است و بالاخره، آنچه گفته شد نه به خاطر علاقه شخصی است – که من فعلاً هیچ علاقه شخصی ندارم – بلکه فقط از نظر مصالح اسلام و آینده انقلاب است…»
√ خاطرات منتظری، ص ۶۱۵
مرحوم سید احمد خمینی در رنجنامه میگوید: «…اگر ایشان مفسد نباشد آیا مصداق مفسد را پیدا میکنیم… آیا شما در چنین تقاضایی، اصول اسلام را مورد توجه قرار دادهاید…»
√ سنجه انصاف، محمد محمدی ری شهری، دارالحدیث، چاپ هفتم، ۱۳۹۰، ص ۲۱۲-۲۵۴
√ مجموعه آثار یادگار امام، ص ۱۹۲-۱۹۵
√ رنجنامه، ص ۳۹-۴۲
آخرین حرکت
بزرگترین اشتباه آقای منتظری در زمان حیات مادی امام خمینی سخنرانی تند وی در ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۷ بود، وی در این سخنرانی، تصمیمهای اساسی نظام، مخصوصاً جنگ را زیر سؤال برد و شعارهای انقلابی را محکوم و از نبود آزادی اعتراض کرد؛ به عبارتدیگر؛ او در سالروز پیروزی، حرفهای دشمنان را تکرار کرد.
امام خمینی که تا آن زمان صبر و حوصله به خرج داده بود در تاریخ ۳/۱۲/۱۳۶۷ ضمن پیام مهمی به مراجع تقلید، روحانیون، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات پاسخ تندی به اظهارات آقای منتظری داد.
امام در بخشی این پیام آورده: «من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهداء و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها، رسماً معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در کنار شهداء جنگ تحمیلی بپذیرد. من در جنگ، برای یک لحظه نادم و پیشمان از عملکرد خود نیستم. راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای اداء تکلیف جنگیدهایم و نتیجه، فرع آن بوده است؟ نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته، در اظهار نظرها و ابراز عقیدهها به گونهای غلط عمل کنیم که حزباللهِ عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیاش عدول میکند.
نخستین اقدام عملی امام در برخورد با آقای منتظری، دستور به عدم انتشار رسمی سخنان او بود.
امام در ۲/۱/۱۳۶۸ در پیامی به مهاجرین جنگ تحمیلی، مواضع تندتری اخذ کرد.
سرانجام در تاریخ ۶/۱/۱۳۶۸ امام طی نامهای خطاب به آقای منتظری، ایشان را برکنار کردند. برکناری منتظری پس از اعدام سید مهدی هاشمی، فصل دیگری در زندگی او به وجود آورد.
√ سنجه انصاف، محمد محمدی ری شهری، دارالحدیث، چاپ هفتم، ۱۳۹۰
نامه امام خمینی به آقای منتظری۰۶/۰۱/۱۳۶۸
با دلی پر خون و قلبی شکسته، چند کلمه برایتان مینویسم تا مردم، روزی در جریان امر قرار گیرند… شما این کشور را بعد از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید… در مسئله مهدی هاشمیِ قاتل، شما او را از همه متدینین، متدینتر میدانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام میدادید که او را نکشید… شما از این پس وکیل من نمیباشید … شما مشغول نوشتن چیزهایی میشوید که آخرتتان را خرابتر میکند … از آنجا که سادهلوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد… نامهها و سخنرانیهای منافقین، که به وسیله شما از رسانههای گروهی به مردم میرسید ضربات سنگینی بر اسلام وانقلاب زد … برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید شاید خدا کمکتان کرد والله قسم، من از ابتداء با انتخاب شما مخالف بودم … تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام … از خدا میخواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران، صبر و تحمل عطا بفرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد…»
√ صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۳۳۰-۳۳۲
این نامه پایان ماجرای چندین ساله سید مهدی هاشمی و آیت الله منتظری بود.
عصر انزوا و دگر دیسی
بر خلاف توصیه امام که در حکم عزل منتظری از او خواسته بود که مشغول تدریس در حوزه علمیه باشد اما صد افسوس که وی همچنان راهبرد مقابله با نظام جمهوری اسلامی و امام امت اسلامی را در دستور کار خود قرار داد. ارتباط گسترده با اپوزیسیون، برقراری مصاحبهها و گفتگوهای مستمر با رسانههای بیگانه، تبدیل کردن دفتر و حسینیه به عنوان کانونی برای رفت و آمد ضد انقلاب و اتخاذ مواضع ضد انقلاب و رهبری به طور مستمر از جمله رویکردهای اوست.
منتظری فردی بود که در دهه ۵۰ و ۶۰ با نگارش کتاب ولایت فقیه از حامیان اصلی آن بود و همواره به منصوب بودن حاکمان فقیه از سوی خدا تأکید میکرد اما سالها بعد حرفهای دیگری زد: «نظریه انتصاب فقیه پایه شرعی ندارد»
√ پیام هاجر، شهریور ۷۷، ش ۲۳۶
«مبنای فقهی اینجانب در مورد ولایت فقیه با مبنای فقهی مشهور و مرحوم امام در کتب فقهی ایشان تفاوت دارد ایشان ولایت فقیه را از باب نصب میدانستند … ولی اینجانب ادله نصب را از نظر ثبوت و اثبات مخدوش می دانم.»
√ ماهنامه سیاسی راهبردی چشم انداز ایران، تیر و مرداد ۱۳۸۷، ص ۲۹
منتظری تا آنجا از نظرات خود درباره ولایت فقیه و اختیارات ولی حاکم، بازگشت که مخالفترین عناصر ضد انقلاب و ولایت فقیه از او تمجید کردند.
عزت الله سحابی از فعالان نهضت آزادی چنین میگوید: «امروز دیگر حتی منتظری پایهگذار اندیشه ولایت فقیه هم از اندیشه خود عدول کرده و در درون حاکمیت هم زمزمههایی در مورد تعدیل ولایت فقیه به گوش میرسد.»
√ هفته نامه ایران فردا، ۲/۱۱/۷۸، ش ۶۸، ص ۲۴-۱۵
√ جریان شناسی سیاسی ایران، دکتر علی دارابی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم، سال ۱۳۸۸، ص ۴۷۷-۴۷۸
بازگشت منتظری به فتنهسازی در۲۳/۸/۷۶
در خرداد ماه سال ۱۳۷۶، سید محمد خاتمی توانست با ۲۰ میلیون رأی، فاتح انتخابات ریاست جمهوری شود موج تجدید نظر طلبی و ساختارشکنی و هنجارشکنی جامعه را فرا گرفت. آقای منتظری که امام او را از دخالت در کار سیاسی منع کرده بود و در پاسخ به امام گفته بود: «الحمدلله در حدی هستم که نخواهم تقلید کنم.» بار دیگر به میدان آمد و در ۲۳/۸/۷۶ مصادف با ۱۳ رجب، طی یک سخنرانی به رهبری نظام حملهور شده و مواردی چون: تنزل ولایت فقیه به نظارت، اشکالتراشی در خصوص مسافرتهای استانی رهبری و حمله به نهادهایی چون شورای نگهبان را مطرح کرد.
در پی این اظهارات، حوزه علمیه قم، اعلام تحصن در مسجد اعظم کرد و علماء بزرگ حوزه در صدد پاسخگویی به این اظهارات برآمدند شورای عالی امنیت حکم «حصر خانگی» را تصویب کرد و در سراسر کشور تظاهراتی برپا شد.
در بخشهایی از این سخنرانی آمده است:
«در ولایت فقیه آنجور نیست که یک تشکیلات سلطنتی و مسافرتهای میلیاردی، این جور چیزها، با این ولایت فقیه که ما گفتیم آقایان تا چیز میشود به من می گویند ضد ولایت فقیه، خدا بابایت را بیامرزد. اصلاً ولایت فقیه را ما گفتیم؛ ما علم کردیم؛ ما کتاب، دربارهاش نوشتیم؛ … چهار تا بچه، که اصلاً وقتی که ما بودیم و کارها را میکردیم اصلاً هنوز نطفهشان منعقد نشده بود حالا راه می افتند، ضد ولایت فقیه میگویند …
نیست ایشان (آیت الله خامنه ای) در حد مرجعیت، حق ندارد فتوی بدهد؛ بی رو در بایستی؛ بنابراین مرجعیت شیعه را مبتذل کردند.
√ جریان شناسی سیاسی ایران، دکتر علی دارابی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم، سال ۱۳۸۸، ص ۴۷۸٫
√ چهل تدبیر، علی الفت پور، تهران، پرستا، چاپ نوزدهم، ۱۳۸۹، ص ۱۸۲-۱۸۵
اصلاح ناپذیری منتظری
پس از واکنشهای بسیار زیاد شخصیتهای بارز کشور و تظاهرات گسترده مردم، انتظار میرفت که شخص آقای منتظری حداقل اگر از مواضع خود معذرتخواهی نمیکنند لااقل سکوت میکردند اما وی دوباره در نامه ای مورخ ۲۸/۸/۷۶ بر مواضع قبلی خود پافشاری کرد در بخشی از این نامه آمده است:
روز جمعه ۱۳ رجب، مطابق ۲۳/۸/۷۶ اینجانب مطالبی را که تذکر آنها را وظیفه دینی خود میدانستم با منطق کتاب و سنت پیامبر اکرم و ائمه معصومین بیان کردم پس اینکه بعضی از روزنامههای مزدور و و متملق همچون سابق هر چه خواستند از تهمت و اهانت دریغ نکردند. در روز چهارشنبه ۲۸/۸/۷۶ به بهانه حمایت از ولایت فقیه، جمعی از افراد بیمنطق را به نام حزب الله به راه انداختند و به زور و تهدید و فشار بعضی محصلین بی گناه دبیرستان را هم با آنها همراه کردند.
در خاتمه متذکر میگردد که آقایان با شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه دست به همین خرابکاریها میزنند در صورتی که من از بنیانگذاران ولایت فقیه میباشم و در این موضوع چهار جلد کتاب مفصل از من چاپ شده… چه کنم که کار دست بچههای بیسواد و بیمنطق افتاده و بالاخره قلم به اینجا رسید و سر بشکست. ۲۸/۰۸/۷۶
پس از انتشار این نامه، دوباره سیل اعتراضات و راهپیماییها در کشور به راه افتاد و شخصیتهای حوزوی و دانشگاهی واکنش نشان دادند.
واکنشها پس از انتشار نامه
آیت الله جوادی آملی:
«در جریان ولایت فقیه، برخی شبهه علمی دارند و برخی شهوت عملی … اوّل ولایت فقیه را به عنوان و وکالت فقیه تنزل دادند و بعد وکالت را به نظارت فقیه تنزل میدهند و بعد از آن چه بخواهند خدا میداند.»
√ روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۹/۸/۷۶
آیت الله واعظ طبسی:
«آنچه اتفاق افتاده از حیثی موجب تأسف و تأثر و تألم است چرا که انسان در لباس حوزه در کسوت مقدس روحانیت و در موقعیتی که باید فکر، اندیشه، اطلاعات، ایمان و اخلاص او از اسلام و نظام ارزشی اسلام صیانت و حفاظت کند، در خدمت توطئه شوم امپریالیسم قرار میگیرد.»
√ روزنامه قدس ۲۹/۰۸/۷۶
حجت الإسلام علی رازینی (حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت و صادرکننده اعدام سید مهدی هاشمی):
«این شیخ سادهاندیش (منتظری) – به تعبیر حضرت امام خمینی- که به تحریک دیگران دچار مشکل میشود گفته است ولایت فقیه را ما علَم کردیم حالا شدیم ضد ولایت فقیه؛ آقای منتظری به رغم اینکه، مهدی هاشمی متهم به قتل و فساد اخلاقی بود از وی حمایت کرد، حضرت امام به این شرط به ایشان امان دادند که در مسائل سیاسی دخالت نکنند.»
√ روزنامه سلام، ۲۹/۸/۷۶
آیت الله یزدی:
«شخصاً به این آقا گفتم که مگر حضرت امام نفرمودند، که با این افراد رفت وآمد نکنید و من با چشم خودم دیدهام، که آن آقایان به منزل شما رفت وآمد میکنند، که جواب میدهند نه رفت وآمد نمیکنند درحالی که شخصاً با چشم خودم دیدهام.»
√ خطبههای نماز جمعه، ۳۰/۸/۷۶
آیت الله ری شهری:
«حضرت امام، در حضور حضرات آیات خامنهای، مشکینی، امینی، و هاشمی رفسنجانی و مرحوم حاج احمد خمینی، آقای منتظری را تفسیق کردند. عادل نبودن یک فقیه، بهترین سند دنیا طلبی است.»
√ روزنامه رسالت، ۰۱/۰۹/۷۶
آیت الله مشکینی:
«آقای منتظری در سخنان خود در توهین به رهبریت، مرجعیت، ائمه جمعه، قضات، وزراء، خبرگان، سنگ تمام گذاشته است. … با این فضلی که داشت یک عیب مهم داشت که او را از همه جهات ساقط کرد و آن این بود که او از اول فکرش دست یک عده معدود افراد ناصالح افتاد …»
√ روزنامه جمهوری اسلامی، ۱/۹/۷۶
مرحوم آیت الله قدیری خطاب به آقای منتظری:
«آقای حسینعلی منتظری! متأسفانه هیچ یک از مراتبی را که قبلاً درباره شما قائل بودم امروز قائل نیستم »
« به کوری چشم کسانی که راضی به تقدیر الهی نیستند امروز بزرگترین مرجع شیعه ایشان «آیت الله خامنهای» هستند و مرجعیت شأنیه ایشان هم با حجت شرعیه اثبات شده است.»
√ روزنامه جمهوری اسلامی، ۱/۹/۷۶
خانم زهرا مصطفوی (دختر حضرت امام):
«هنوز نالههای جگرسوز پدر پیرمان از خیانت دوستانش را به خاطر داریم؛ هنوز در خاطر داریم که امام از دست چه کسی طلب مرگ میکرد …»
√ روزنامه اطلاعات، ۱/۹/۷۶
پایان فتنه منتظری و زمینهسازی برای فتنه بعد
پس از روزها راهپیمایی و تظاهرات و سخنرانیهای شخصیتهای حوزوی و … در مورد مسائل جاری، رهبر معظم انقلاب در سخنرانی در تاریخ ۶/۹/۷۶ در جمع بسیجیان، ضمن تقدیر و تشکر از همه کسانی که به دفاع از ارزش پرداختند دستور توقف راهپیماییها را دادند:
«دیدید که مراجع، چطور در مقابل این زمزمهها و شایعههای سمساز ایستادند, بعد هم حوزه و روحانیت قم، بعد هم شهرهای مهم و مختلف کشور، موضع خودشان را مشخص کردند معلوم شد که ملت ایران بیدار است؛ انصافاً، هم ملت هم مسئولان هم روحانیون موضع بسیار خوبی نشان دادند. من از یکایک آنها تشکر میکنم نه به خاطر شخص، عزیزان من اینجا مسأله شخص نیست؛ عزیزان من، اینجا مسأله شخص نیست؛ من هم مثل یکی از شما از نظام اسلامی، از رهبری اسلامی و از ولایت فقیه به عنوان ستون فقرات این نظام باید دفاع کنم؛ وظیفه من است؛ تکلیف شرعی است مسأله شخصی نیست؛ به خاطر مسئولیت سنگینی که من دارم از همه کسانی که در این برهه، قدم در میدان گذاشتند، تا حرف دشمن را در گلوی او خفه کنند و مشت به دهان دشمن بکوبند صمیمانه تشکر میکنم و همین جا میخواهم از همه خواهش بکنم که دیگر این راهپیماییها را متوقف کنید؛ بس است … لزومی ندارد که این راهپیماییها ادامه پیدا کند در هر جای کشور، من خواهش میکنم دیگر راهپیمایی نکنند؛ البته گویندگان و نویسندگان باید ذهنها را روشن کنند … اگر در این مساله به شخص من ستمی رفته باشد و کسی ظلمی کرده باشد من از حق خودم به طور کامل میگذرم»
فتنه ۸۸: آغاز دوبارهای برای مداخله منتظری
سال ۱۳۷۶ رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی معروف خود نکته مهمی را مطرح کردند ایشان در سخنرانی ۶/۹/۷۶ فرمودند: « … این کارهایی که بعضی کردند و میخواهند باز هم ادامه بدهند من اطلاع دارم که باز هم برای آینده برنامههایی دارند… »
در سال ۱۳۷۶، شورای عالی امنیت ملی، حکم به حصر خانگی حسینعلی منتظری داد اما شخصیتی که نصایح دلسوزانه امام نتوانست او را هدایت کند بی شک وقتی در حصر قرار گیرد امیدی به هدایتش نیست؛ منتظری که روزگاری در سالهای نخستوزیری میرحسین موسوی طی نامهای، او را فردی «ضعیف، ناتوان، غیر متخصص، غیر دلسوز، تنگنظر، سختگیر، دولت ناموفق، دولتی که کارها را به دست بچههای خام و عقدهدار سپرده و باعث کمبودها و نابرابریها شده و بسیاری از صفتهای زشت دیگر» توصیف کرده بود این بار و برای آخرین بار فرصت را مغتنم شمرده و دوباره وارد میدان میشود بی شک بررسی پرونده منتظری در فتنه ۸۸ خود محتاج مدتها بررسی است او سعی کرد با فتواهای خود، انتخابات قانونی را ابطال کند اما دست تقدیر الهی، قبل از بازی کردن نقشی فعال، توسط وی این بار فرصت را از او گرفت و منتظری در ۲۹/۹/۱۳۸۸ درگذشت، مراسم تشییع جنازه و ختم او محلی شد برای جمع مخالفین نظام و هتاکی علیه نظام.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از پیام خود گفتند:
«در اواخر دوران حیات مبارک امام راحل، امتحانی دشوار و خطیر، پیش آمد که از خداوند متعال میخواهم آن را با پوشش مغفرت و رحمت خویش بپوشاند و ابتلائات دنیوی را کفاره آن قرار دهد.»
برای مشاهده متن دست نویس نامه آقای منتظری به میرحسین موسوی نخست وزیر وقت رجوع کنید فصلنامه ۱۵ خرداد، شماره ۲۱، پاییز ۱۳۸۸، ص ۱۲-۱۴
√ سنجه انصاف، محمد محمدی ری شهری، دارالحدیث، چاپ هفتم ۱۳۹۰، ص ۱۶ _ ۱۷
√ نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ هیجدهم، ج ۱، ص ۶۰
√ جریان شناسی سیاسی ایران، دکتر علی دارابی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم، سال ۱۳۸۹، ص۴۷۵
با تشکر از پایگاه بسیج حوزه علیمه امام محمّد باقر علیهالسلام
و تشکر ویژه از طراح و تهیه کننده، جناب آقای منصور غفاری
ویرایش مجدد توسّط: پورتال فهادان
بازدیدها: 1883