اصغر کهنزاده در سن 16 سالگی دفاع از کشور را بر خود مکلف دانست. در ابتدا از طرف پایگاه مقاومت بسیج مالک اشتر برای آموزش نظامی راهی یزد شد. پس از گذراندن دوره آموزشی به همراه برادرش به مناطق جنگی رفت.
مدتی از حضورش در جبهه نگذشته بود که از ناحیه کمر مجروح شد. بهبودی کامل پیدا نکرده بود که به جبهه بازگشت.
او در عملیات آزادسازی مهران آرپیجیزن بود که مورد اصابت چند تیر دشمن قرار گرفت. پیکر شهید کهن زاده پس از 16 روز ماندن در تپه، به آغوش خانواده بازگشت.
فرازی از وصیت نامه شهید
به نام آنکه مرا آفرید و برای هدایتم پیامبران را فرستاد و امامان را هادی قرار داد و قرآن را چراغ راه آنانی قرار داد که میخواهند به سوی نور حرکت کنند و میخواهند خود را بشناسند تا بتوانند آن بینهایت و آن نور آسمانها و زمین را بشناسند. و به نام آنکه مبدا و معاد و حرکت را بر ما روشن ساخت و بر دوش ما مسئولیت گذارد. بنام آنکه تمام خلقت را برای انسان آفرید و انسان را برای خودش آفرید. به نام آنکه لطف و فیضش بیپایان است ما را از هیچ آفرید و راه را برای بشریت همچون روز قرار داد.
اما میدانم با این همه نعمتها که عطا کردی من خطا کردم، نفس سرکشم من را به گناه کشاند و شیطان مرا وسوه کرد، میخواست نگذارد که من براه تو قدم گذارم اما باز لطف تو مرا شامل شد که توفیق پیدا کردم به جبهه بیایم تا برای بر پایی قرآن تو جان ببازم، به جبهه آمدم تا از اسلام دفاع کنم. خدایا ای فیض علی الاطلاق بمن چنان نیرویی ده که موفق گردم از گناهان خودم پاک شوم تا لیاقت شهادت پیدا کنم تا بتوانم به لقای تو برسم.
خدایا! توفیق توبه به من عطا کن تا بتوانم محبت اهل بیت را در خانه دلم جای دهم و بتوانم قلب معصومین را از خود راضی کنم. خدایا مرا در دنیا به زیارت معصومین مخصوصاً حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) آن مظلوم تشنه لب کربلا نائل گردان، و در قیامت به شفاعت آن برسان.
خدایا با اینکه می دانم بنده گناهکار تو هستم و سالهای عمرم را به بطالت گذارندهام و سالهای زیادی فرامین با ارزش تو را به پشت گوش انداخته و سالیان زیادی غرق در گناه بودهام اما امروز، رو به تو آوردهام و در نزد تو به خاک افتادهام و طلب بخشش میکنم بارالها، با اینکه گناهانم آنقدر زیاد است که شرم دارم آنها را بازگو کنم اما چون کس دیگری را جز تو نمیشناسم باز رو بتو میاورم، و انتظار دارم که گناهانم را ببخشایی و لیاقت شهادت را نصیبم گردانی، بارالها مرا ببخش، چه شوخیهائی از روی نادانی انجام دادهام.
ردیف اول از سمت راست- نفر دوم: شهید اصغر کهن زاده
بارالها مرا ببخش که دستورات تو را به آن اندازه که باید عمل نکردهام. خداوندا مرا ببخش که فرامین قرآن را سالیان سال به پشت گوش انداخته، و بدان عمل نکردهام. از طرف دیگر میبینم که در کربلای ایران هر روزه خونهای پاک بر زمین میریزد و ما که باید ادامه دهنده راهشان باشیم و پاسداری از دستاوردهای آنها بنمائیم ولی کوتاهی کردهایم و در آخر خدا بتو عاجزانه التماس میکنم که مرا ببخشی و از گناهانم بگذری.
باری پدر و مادر عزیز و دوستان و فامیل گرامی من از شما حلالیت میطلبم و از شما میخواهم که مرا حلال کنید، در آخر همه شما را بخدا میسپارم.
والسلام: اصغر کهن زاده
بازدیدها: 208