باسمه تعالی
چگونه با مباني فرهنگ اسلام آشنا شويم؟
براي به دست آوردن بهترين و مطمئنترين راه مناسب در جهت آشنايي با مباني و معارف دين، بايد به سراغ كسي برويم كه از جانب همين امام كه در پس پردة غيبت است، براي ما حجت باشد و آن هم كسي جز ولي فقيه نيست كه نايب عام امام زمان4 ميباشد.
امام از همان اول انقلاب و مقام معظم رهبري هم از همان اوان پيروزي انقلاب تا به حال، به بهانههاي مختلف، ما را به چيزي رهنمون كردهاند كه حاصلش همين آشنايي با دين و مباني فرهنگ اسلامي ميباشد. آن قدر تأكيدهاي اين دو بزرگوار، فراوان و متنوع است كه راه را براي هر بهانهاي ميبندد؛ البته توجه داشته باشيم كه به سخنان اين دو ولي فقيه بايد با نگاهي موشكافانه و همراه با دقت نگريست؛ نه آنكه اين سخنان را در حد يك سخنراني و ايجاد احساسات در مخاطب پايين بكشيم. از منظر اين دو، براي آشنايي با مباني اسلام بايد بر سرِ چشمة كتب استاد مطهري نشست. اين سخنان را ميتوان در چند جهت بررسي كرد.
1. مرور زمان و كتب استاد
يكي از بهانههايي كه براي نخواندن آثار استاد مطهري وجود دارد اين است كه كتابهاي ايشان متعلق به بيست و اندي تا چهل و اندي سال پيش است. اين كتابها براي اين زمان كه هزاران مسألة جديد به ميدان آمده كاربرد نداشته و تاريخ مصرف آنها به پايان رسيده است.
در حال حاضر ما در دست بسياري از كساني كه اهل مطالعه هستند، كتابهايي با اسمهاي قلمبه و سلمبه ميبينيم كه به بهانة آشنايي با مكاتب جديد به مطالعة آنها ميپردازند. چه بسيار جوانان پاكي كه به دليل گوش ندادن به سخنان ولي فقيه، با خواندن چنين كتبي در دام آنچه افتادهاند كه نبايد.
ببينيم امام و مقام معظم رهبري دربارة اين مسأله چه ميگويند؟ امام عزيز در پيامي به مناسبت سالروز شهادت استاد شهيد مرتضي مطهري ميگويند:
سالروز شهادت شهيدي مطهر است كه در عمر كوتاه خود اثرات جاويدي به يادگار گذاشت كه پرتوي از وجدان بيدار و روح سرشار از عشق به مكتب بود.[1]
اگر قرار باشد طبق وعدهاي كه كرديم، با نگاهي موشكافانه و همراه با تفكر به اين سخنان دقت كنيم، بايد پرسيد كه «جاويد» به چه معناست؟ همه ميدانيم كه جاويد به معناي ماندگار و از بين نرفتني است. چيزي كه مشمول مرور زمان نميشود.
شايد كسي بگويد كه اين قدر هم نبايد ريز شد. حالا يك كلمة جاويد پيدا كردهاي و ميخواهي با آن يك مدعاي بزرگ را ثابت كني. بدون هيچ حرفي، سخنان مقام معظم رهبري را در مقابلش ميگذارم كه ميفرمايند:
هنوز جامعة ما به انديشههای شهيد مطهری محتاج است؛ البته آثار آن بزرگوار، مثل ياد او زنده است. كتابهاي شهيد مطهري قابل مردن و تمام شدن نيست. مبادا كسي خيال كند كه ما بعد از انقلاب كه مرتب كتابهاي شهيد مطهري را طبع و منتشر ميكنيم، تكراري است. نه در سخن حق و نه در كلام حكمت، تكرار نيست.[2]
آنچه كهنه نميشود، معارف و حقايقي است كه هنوز جامعة ما محتاج دانستن و تكرار كردن و از بر كردن آنهاست و آن همان محتواي كتابهاي شهيد مطهري است.
بخصوص مطالب شهيد مطهری ـ رضوان الله عليه ـ هنوز مطالب نويي است؛ مطالبی است که در نظام ما لازم است.[3]
الآن هم بعد از بيست وپنج سال از شهادت اين مرد، كتابهاي او جزو پُرفروشترين و جذابترين و مطلوبترين كتابها براي نسلهاي جوياي فكر متين و منطقي اسلام است و الان هم ما واقعاً بديل و عديلي[4] براي مجموعة كتابهاي شهيد مطهري ـ رضوان الله تعالي عليه ـ نداريم و با اين كه كارهاي خوبي هم شده، بلاشك از لحاظ اهميت و تأثيرگذاري و جذابيّت و اِتقان[5]، هنوز هم در بالاترين سطح قرار دارد.[6]
2. كتابهايي همگاني
يكي ديگر از بهانههايي كه نتيجهاش دوري از كتب استاد ميباشد، اين است كه ميگويند: اين كتب به درد همه نميخورد. قشر خاصي ميتوانند از آن استفاده كنند. بعضي ميگويند سطح كتابها آن قدر بالاست كه جز آنهايي كه بهرهاي از علوم اسلامي دارند بقيه؛ مخصوصاً جوانان نميتوانند از آن استفاده كنند. عدهاي ديگر هم ميگويند سطح كتب پايين است و به درد عوام ميخورد؛ اما امام و مقام معظم رهبري اعتقادي ديگر دارند.
امام راحل ميفرمايند:
او با قلمي روان و فكري توانا در تحليل مسائل اسلامي و توضيح حقايق فلسفي با زبان مردم و بيقلق و اضطراب به تعليم جامعه پرداخت.[7]
امام ميفرمايند: « تعليم جامعه »؛ نه تعليم قشر خاص. ايشان در جايي ديگر ميفرمايند:
خدمتي كه به نسل جوان مرحوم مطهري كرده است كم كسي كرده است.[8]
چگونه استاد به نسل جوان خدمت كرده، در حالي كه بيان و قلمش براي جوانان قابل فهم نيست؟!
حضرت روح الله باز هم ميگويد:
مواعظ و نصايح او كه از قلبي سرشار از ايمان و عقيدت نشأت ميگرفت، براي عارف و عامي سودمند و فرح زاست.[9]
ميدانيد عارفي كه امام ميگويد كيست؟ او كه در قلة عرفان قرار گرفته، هر كشكول به دستِ تسبيح چرخاني را شايستة چنين نامي نميداند. عارفي كه امام او را لايق نام عارف بداند هم، از نظر ايشان نيازمند مطالعة كتب استاد است. مگر اين كه باز هم كسي بگويد سخني بود كه گفته شد، شما جدي نگيريد!
مقام معظم رهبري هم ميفرمايند:
اين كتابها و مباحث و گفتارهايي كه آن عالم دلسوز و مؤيد من عندالله به آنها پرداخته است؛ چه مباحث اجتماعي و چه مباحث فكري، چه مباحث عمومي و چه مباحث فلسفي خاص، يكايك آنها براي جامعه لازم و حياتي است.[10]
بله، براي جامعه؛ نه قشر خاصي. به راستي ما بر سر اين مسألة لازم و حياتي چه قدر سرمايهگذاري كردهايم؟ اصلاً اين قصه چه قدر براي ما اهميت دارد؟
حضرت آيت الله خامنهاي باز هم ميفرمايند:
هنوز جامعة ما و نسل جوان و جامعة فرهنگي و علمي ما به دانستن همان مطالبي كه آن بزرگوار از زبان قلمش فيضان كرد و در اختيار امت اسلام گذاشت، محتاجند.[11]
ايشان، ابتدا جامعه را به صورت عام و بعد نسل جوان و جامعة فرهنگي و علمي را به صورت خاص بيان ميكنند. حال يا بايد ما خودمان را تافتهاي جدا بافته از جامعه بدانيم كه اين احتياج، در ما راهي ندارد و يا اين كه عمل كنيم بدانچه خواندهايم.
مقام معظم رهبري در جمع معلمان و كارگران فرمودند:
امروز جوانان ما، دانشجويان ما، معلمان ما، كارگران ما اگر ميخواهند در زمينة افكار اسلامي عمق پيدا كنند و پاسخ سؤالات خود را پيدا نمايند، بايد به كتابهاي شهيد مطهري مراجعه كنند. بايد راه را در مقابل افكار جوان، نسل جوان، جويندگان بيغرض قرار داد و براي اين كار، يكي از بهترين وسايل همين افكار ناب و برجسته و بلند اين مجاهد في سبيل الله است كه جان خودش را هم در اين راه داد.[12]
3. طلبهها و كتابهاي استاد
حالا روي سخنم را به سوي طلاب برميگردانم و از آنها عاجزانه ميخواهم به سخنان رهبر معظم انقلاب، گوش فرا دهند. ايشان ميفرمايند:
اعتقاد من اين است كه طلاب بايد كتابهاي جهان بيني شهيد مطهري را مباحثه كنند.
كتاب روش رئاليسم را؛ يعني آن پاورقيهاي ايشان را بر كتاب مرحوم علامه طباطبايي ـ رضوان الله تعالي عليهما ـ بايستي علما و متفكرين مباحثه كنند، تدريس كنند، به طلبهها و شاگردهايشان ياد بدهند. يك چنين كار گستردة حوزهاي بر روي آثار شهيد مطهري بايد انجام گيرد.[13]
اين جمله را همه گوش كنند؛ همة كساني كه تشنة درك معارف عميق اسلام هستند. مقام معظم رهبري در ديداري كه با دانشجويان و كادر علمي دانشگاه امام صادق 7 داشتند، فرمودند:
من يك وقتي چند سال پيش به دوستان طلبه توصيه ميكردم و ميگفتم كه اگر كسي فقط همين آثار ايشان را از اول تا آخر يك دور با دقت بخواند، اين كافي است كه او را به يك سطح راقي از معارف عميق اسلامي برساند.[14]
ايشان در جمع اعضاي كنگرة حكمت مطهر فرمودند:
ترتيبي داده شود كه كتابهاي ايشان؛ مثل كتابهاي سطح در حوزههاي علميه، حتماً خوانده شود. بنده از چيزهايي كه براي صاحبان فكر و كساني كه ميخواهند افكار اسلامي را براي مردم بيان كنند ـ مبلغان ديني، اهل منبر، سخنگويان ديني ـ واقعاً لازم ميدانم اين است كه يك دوره كتابهاي مرحوم مطهري را بخوانند. شيوهاي پيدا كنيد كه اين كتابها خوانده شود؛ هم در كتابهاي درسي بيايد، هم در دانشگاهها بيايد. خوشبختانه كتابهاي ايشان سهل التناول است[15]؛ يعني نگارشِ خيلي شيرين و خوبي دارد… . نوشتههاي ايشان حقيقتاً خيلي شيرين، روان و شيواست؛ لذا هرچه بيشتر اينها بايد گسترش پيدا كند. علما و فضلا و جوانها؛ بخصوص طلاب جوان ما بايد يك دوره كتابهاي شهيد مطهري را خوانده باشند؛ كه اگر ميخواهند كاري بكنند، «من بني فوق بناء السلفي» باشد؛ يعني بر اساس آن فكر و روي شانههاي شهيد مطهري بروند؛ ان شاء الله قلههاي بالاتري را فتح كنند و پرچم فكر اسلامي را به آن جاها بزنند.[16]
به عقيدة من يکی از واجبات هر طلبهای اين است که کتابهای آقای مطهری را يک دور از اول تا آخر با دقت بخواند و مباحثه کند؛ چه اصول فلسفه را با حواشی ايشان ـ که حتما حواشی ايشان لازم است ـ چه بقية کتابهايی که ايشان نوشتهاند؛ مثل «عدل الهی» و «جبر و اختيار[17]» و «اسلام و مقتضيات زمان» و … . آقايانی که مسئول برنامهريزی حوزهاند؛ زمينة اين کار را فراهم کنند؛ اينها رشد دهنده است.[18]
من لازم میدانم و بارها هم اين نکته را گفتهام که همة طلاب و همة اهل منبر يک دور آثار آقای مطهری را بخوانند. … يکی از کارهای لازم در حوزهها مطالعة آثار ايشان است. جوانان عزيز ما بايد با آثار شهيد مطهری آشنا شوند. اگر بنده میخواستم برنامة حوزة علميه را بنويسم، بلاشک يکی از مواد برنامه را اين میگذاشتم که کتابهای آقای مطهری خوانده شود، خلاصه نويسی شود و امتحان داده شود.[19]
امروز جمعی از آقايان روحانيون اينجا بودند؛ روحانيونی که بناست در دانشگاهها بروند و حضور روحانيت را در دانشگاه تأمين کنند. … اگر همين کتابهای آقای مطهری را دانسته باشيد و خوانده باشيد و بلد باشيد، برای شما کافی است. يعنی اگر کسی همين کتابهای ايشان را بخواند و بداند، میتواند يک عنصر روحانی در دانشگاه باشد؛ با آن طرازی که بنده غالبا برای روحانی دانشگاه معتقدم؛ يعنی طراز روحانی است؛ نه طراز عضوی در سلسله مراتب ادارة دانشگاه، ولو از جنبة معنويش؛ آن طوری که من قائل نيستم.[20]
4. كتابهاي استاد مطهري، معلمي شايسته
بسياري از بچههاي مذهبي، همين كه قدم در راه دين ميگذارند، خيلي زود به دنبال استاد ميگردند. اصل بحث استاد و شاگردي در زمينة دين و اخلاق خود بحث مفصلي است كه مجالي جداگانه و مفصل ميطلبد؛ اما ميخواهيم از امام و مقام معظم رهبري خواهش كنيم كه به ما يك استاد معرفي كنند. خوب است، نه؟ نشستن پاي درس استادي كه استاديش را دو ولي فقيه امضا كرده باشند.
حضرت امام ميفرمايند:
خداي را شاكريم آنچه از اين استاد شهيد باقي است، با محتواي غني خود مربي و معلم است.[21]
قبل از بيان سخنان رهبري در اين زمينه، بايد بگويم كه به عقيدة اين بندة ناچيز، شاه بيت سخنان ايشان دربارة استاد همين چند جملهاي است كه خواهم گفت و دليلش را نيز بعد از اين جملات بيان خواهم كرد.
مقام معظم رهبري ميفرمايند:
من خودم را شاگرد آقاي مطهري ميدانم. … به ايشان گفتم: من شاگرد شما هستم. تعجب كرد و گفت: شما پيش بنده درس نخواندهايد. حقيقتاً هم بنده پيش استاد مطهري درس نخواندهام؛ اما يكي از عناصري كه بنية اصلي فكر اسلامي من را پايه گذاري كرده است، سخنرانيهاي بيست سال پيش استاد مطهري است. اين سخنرانيها چاپ و منتشر ميشد و الآن هم هست و به نظر من الآن هم سخنرانيهاي استاد مطهري براي كساني كه بخواهند در زمينههاي اساسي اسلام چيزي بياموزند، مانند يك معلم كاربرد دارد.[22]
آري، آن رهبري كه ما محو انديشة والاي او شدهايم، خود فكر اسلامياش را در مكتب استاد مطهري، پايه ريزي كرده است.
باور كنيد جملهاي زيباتر از اين در ميان جملات مقام معظم رهبري نيافتم؛ اما جملهاي كه به اندازة يك دنيا بر دوشمان مسئوليت ميگذارد.
اين را بدانيد كه ميدانيد اگر انسان بخواهد با كسي هم سو باشد و در تمام عرصهها هم جهت با او حركت كند، بايد با افقهاي فكرياش آشنا شده و خود را با آنها تطبيق دهد. آنچه در بُن و اساس فكر رهبري است، تفكرات استاد مطهري است و كسي كه با تفكرات و آثار استاد آشنا نيست، نميتواند ادعا كند كه در افق فكري رهبري قرار دارد؛ ادعايي كه در زبان بسياري از ما ميچرخد!
بگذاريد قبل از پرداختن به قدم بعدي در اين گفتار، سخني ديگر از مقام معظم رهبري بگويم:
موضوع ديگري كه بارها گفته شده و شخص امام هم فرمودند، بنده هم مفيد ميدانم كه بارها تأكيد كنم و تكرار كنم، ترغيب و روي آوردن به آثار شهيد مطهري است.
5. حفظ نظام و كتب استاد
يكي از نگرانيهاي ما اين است كه انقلاب و نظام در ذهن مردم؛ مخصوصاً جوانان كم رنگ شده و يا خداي نكرده رنگ ببازد و تمام همت خود را بر اين گماردهايم كه چنين اتفاقي نيفتد؛ اما با سليقههاي شخصي كه خدا ميداند ريشه در كدام ناكجا آباد دارد! اگر بخواهيم حركتمان ولايي باشد، در اين جا هم بايد به سراغ ولي فقيه رفت. مقام معظم رهبري ميفرمايند:
من بارها گفتهام که فکر صاعد و رايج امروز انقلاب، فکر فلان و فلان نيست. فکر آقای مطهری است.[23]
بنده روي اين مطلب تكيه دارم: اگر ما بخواهيم كه اين نظام در ذهن مردم تعميق بشود[24] و حركت انقلابي اين مردم هم چنان ادامه پيدا كند، بايد افكار مطهري در بين مردم رواج پيدا كند.[25]
آن چيزي كه ما ميتوانيم بگوييم: «مبناي فكري انقلاب» تفكرات شهيد مطهري است و لاغير. [26]آثار استاد شهيد مطهری مبنای فکری نظام جمهوری اسلامی ايران است.[27]
6. كار فرهنگي و كتب استاد
آيا ميدانيد مبناي كار فرهنگي چيست؟ مبنايي كه مورد تأييد ولي فقيه نيز باشد؟ اگر نميدانيد، بگذاريد بگويم كه به اعتقاد مقام معظم رهبري… . اصلاً بگذاريد خود ايشان بگويد:
راه گسترش و پيشرفت و شكوفايي فرهنگي جامعه بر مبناي آثار استاد مطهري است و اميدواريم اين كار انجام بگيرد.[28]
شما فكر ميكنيد ايشان به چه كساني اميد دارند؟ به اشخاصي غير از آنها كه سنگ ولايت بر سينه ميزنند؟ و آيا بدون آشنايي با مبنا ميتوان كار فرهنگي كرد؟
7. مشتاقان فراموشي كتب استاد!
اما بايد ديد چه کسانی برای فراموشی آثار شهيد مطهری لحظه شماری میکنند و دسيسه میچينند. امام ميفرمايند:
اكنون شنيده ميشود كه مخالفين اسلام و گروههاي ضد انقلاب در صدد هستند كه با تبليغات اسلام شكن خود، دست عزيزان دانشگاهي ما را از استفاده از كتب اين استاد فقيد كوتاه كنند. من به دانشجويان و طبقة روشنفكران متعهد توصيه ميكنم كه كتابهاي آن استاد عزيز را نگذارند با دسيسههاي غير اسلامي فراموش شود.
مقام معظم رهبري هم ميفرمايند:
مبادا وسوسة خناسان و زمزمة دشمنان كه با فكر شهيد مطهري مخالف بودند و به همين خاطر هم او را از دست ما گرفتند، موجب شود كه كتابهاي آن بزرگوار از رواج بيفتد كه البته نخواهد افتاد. دلها و ذهنهاي مشتاق نخواهند گذاشت كه اين مطالب عميق و عريق از دست و ذهنيت جامعه خارج شود.[29]
8. عدم توقف در آثار شهيد مطهری
تمام آنچه دربارة ضرورت مطالعة آثار شهيد مطهری بيان شد، به معنای اين است که مطالعة اين کتابها برای جامعة ما لازم است؛ اما اين بدان معنا نيست که نبايد به سراغ ديگران رفت و يا کار جديد کرد. لازم بودن مطالعة اين آثار با بسنده کردن و توقف در آن متفاوت است.
مقام معظم رهبری در پيام خود به همايش جهانی حکمت مطهر آوردهاند:
محور ديگری که پيشنهاد میکنم در اين گردهمايي به آن توجه شود، بررسی راههای تداوم اين جريان عميق و اصيل است. ما نمیتوانيم در شهيد مطهری متوقف شويم. هر چند پس از گذشت بيست و پنج سال از شهادت اين مرد بزرگ، کتابهای او جزو جذابترين و پرفروشترين کتابها برای نسلهای جويای فکر متين و منطقی اسلام است و ما در حال حاضر بديلی برای مجموعة کتابهای شهيد مطهری نداريم؛ ولی نيازهای فکری روز به روز نو میشود و جريان ورود به چالش با افکار وارداتی و نقادی علمی و تفکيک صحيح از سقيم آن از وظاِيف مهمی است که بايد ادامه پيدا کند و ما در دهههای آينده به مطهریها نياز مبرم داريم.
9. محور اتحاد
يکی از مسائل مورد نياز جامعة ما؛ به ويژه طبقة فکری و فرهنگی اتحاد است. اتحاد هم محوری میخواهد که مقام معظم رهبری يکی از اين محورها را اين گونه ترسيم میکنند:
عزيزان من! آنچه که امروز میتواند اين جبهه را مستحکم کند ـ جبهة ايمان و جبهة حق را ـ عبارت است از تمسک به وحدت کلمه در زير ساية اسلام، در زير ساية حسين بن علی، در زير ساية معارف عالية اسلام که شخصيتهايي مثل شهيد مطهری که اين روزها ملت ما به ياد آن بزرگوار هستند ـ آن را درکتابهای خود برای آحاد مردم تبيين و تشريح کردند. تمسک به وحدت در پرتو اين خورشيدهای فروزان به فضل الهی اين کشور را از اين مرحله هم مثل مراحل گذشته خواهد گذراند و دشمن را ناکام خواهد کرد.[30]
به عنوان حُسن ختام اين گفتار، سخني از مقام معظم رهبري میآورم كه ميفرمايند:
شهيد مطهري انصافاً نادرة زمان ما بود. آقايان! خواهش ميكنم در اين زمينهها دقت كامل به خرج بدهيد. اين درياي بيپاياني است. اين قلمرو بسيار وسيعي است، در اين قلمرو كار كنيد. پيش برويد. مردم را از اين سرچشمة تمام نشدني سيراب كنيد.[31]
چرا آثار شهيد مطهري
اگر چه جملات حضرت امام و مقام معظم رهبري دربارة ضرورت مطالعة آثار شهيد مطهري گويا بود؛ اما باز هم ممکن است هنوز جاي اين پرسش باقي باشد که چرا آثار شهيد مطهري؟ چرا بايد براي فهم معارف ديني در زمان کنوني به سراغ آثار استاد مطهري رفت؟
براي پاسخ به اين پرسش بايد گفت که براي فهم معارف ديني دو راه پيش روي ماست. راه اول آن که به صورت مستقيم به سراغ متون اصلي دين رفته و از قرآن و احاديث، معارف ديني را استخراج کنيم. اين مسير اگر چه راه اصلي است؛ اما نيازمند به تخصّص در علوم مختلف است. کسي که بر علومي همچون ادبيات عرب، فقه، اصول، تفسير، کلام، رجال، درايه و … تسلط نداشته باشد نميتواند از ميان انبوه متون ديني، معارف اسلامي را به دست آورد. در ميان آيات قرآن، آيات متشابه بسيارند، آياتی که با ترجمة لغات نميتوان به معناي حقيقي آن دست پيدا کرد. در ميان روايات نيز انبوهي از روايات وجود دارد که به تنهايي نميتوانند نشان دهندة نظر اسلام دربارة موضوعي باشد؛ بلکه بايد در کنار روايات ديگر قرار بگيرد تا بتوان از مجموع آنها به ديدگاه اسلام رسيد. روايات ضعيف يا جعلي هم در ميان روايات وجود دارد که شناسايي آن نيازمند تسلّط بر علوم مختلفي از جمله رجال و درايه ميباشد. اين گوشهاي از تخصصهاي مورد نياز براي اسلام شناسي از ميان متون ديني است.
روزي امام صادق 7 با جمعي از دوستان سفيان ثوري به گفتگو نشست و در بخشي از آن فرمود:
اول بگوييد آيا شما که به قرآن استدلال ميکنيد، محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ قرآن را تميز ميدهيد يا نه؟! هر کس از اين امت گمراه شد که بدون اينکه اطلاع صحيحي از قرآن داشته باشد به آن تمسک کرد.
جمعيت: «البته في الجمله اطلاعاتي در اين زمينه داريم؛ ولي کاملاً نه.»
امام: «بدبختي شما هم از همين است. احاديث پيغمبر هم مثل آيات قرآن است، اطلاع و شناسايي کامل لازم دارد.»[32]
راه دوم دست يافتن به معرفت ديني رفتن به سراغ دين شناسان است؛ که يکي از بهترين وسيلهها برای پيمودن اين راه، مطالعة کتابهاي اسلام شناسان واقعی است؛ وسيلهاي که ميتوان به همة افراد در هر جا و هر شرايطي که هستند سفارش نمود.
چه کتابهايي؟
اما پرسش اساسی در اينجا آن است که چه کتابهايي؟ کتابهايي که ما به هدف شناخت اسلام ميخواهيم مطالعه کنيم بايد دارای ويژگيهاي ذيل باشد.
1. مصونيّت از انحراف فکري
کتابهاي بسياري در بازار موجود است که برچسب دين دارند؛ اما به دلايل مختلف از انحراف فکري خالي نيست. يکي از دلايل اصلي اين انحرافها تسلط نداشتن نويسنده بر علوم ديني است. استاد مطهري با تسلط کم نظيري که بر علوم اسلامي داشت تلاش ميکرد دين را همان گونه که هست؛ بي کم و کاست با نوشتهها و گفتههايشان به جامعه منتقل کنند. برخي از نويسندگان اگر چه بر علوم اسلامي تسلط دارند؛ اما به جهت دخالت دادن سلايق شخصي، دين را آن گونه که ميپسندند معرفي ميکنند؛ نه آن گونه که هست. استاد مطهري با پايبندي ويژه به مباني ديني از دخالت سلايق شخصي در تفسير دين به شدت پرهيز ميکرد و با کساني که به هر دليل چيزي از دين کم و يا چيزي به آن ميافزودند مبارزه ميکرد. شايد بتوان تمام اين ويژگيها را در وصفي که حضرت امام دربارة شهيد مطهري داشتهاند پيدا کرد.
اينجانب به اسلام و اولياي عظيم الشأن و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ايران ضايعة اسف انگيز شهيد بزرگوار و متفکر و فيلسوف فقيه عاليمقام مرحوم آقاي حاج شيخ مرتضي مطهری 1 را تسليت و تبريک عرض ميکنم؛ تسليت در شهادت شخصيتي که عمر شريف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجرويها و انحرافات مبارزة سرسختانه کرد؛ تسليت در شهادت مردي که در اسلام شناسي و فنون مختلفة اسلام و قرآن کريم کم نظير بود.[33]
2. روان و همه فهم بودن
بسيارند نويسندگاني که با تسلطي مثال زدني با گفتهها و نوشتههاي خود معارف اسلامي را بيان ميکنند؛ اما قلم و گفتارشان براي عموم مردم قابل فهم نيست. استاد مطهري از اسلام شناساني است که با زبان مردم دربارة اسلام سخن گفت و در مورد دين کتاب نوشت.
او با قلمي روان و فکري توانا در تحليل مسائل اسلامي و توضيح حقايق فلسفي با زبان مردم و بي قلق و اضطراب به تعليم و تربيت جامعه پرداخت. آثار قلم و زبان او بياستثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصايح او که از قلبي سرشار از ايمان و عقيدت نشأت ميگرفت براي عارف و عامي سودمند و فرحزاست.[34]
3. جامعيت
برخي از نويسندگان از فکر سالم و تخصص بالايي برخوردار بوده و قلم و بيان رواني هم دارند؛ اما آثارشان جامعيّت لازم را ندارد. مقصود ما از جامعيّت آن است که موضوعات مختلف و متنوع اسلامي در آنها آمده باشد. استاد دربارة موضوعات مختلفي سخن گفته و شاهد اين مدعا هم کتابنامة بسياری از تحقيقاتي است که در موضوعات ديني نوشته ميشود. اگر به منابع اين کتابها مراجعه کنيد خواهيد ديد که يک يا چند منبع اصلي يا فرعي آنها از کتابهاي شهيد مطهري است. نگاهي به عنوان آثار ايشان نيز اين ادعا را ثابت ميکند کتابهايي با موضوعات فلسفي، کلامي، تاريخي، فقهي، اقتصادي، جامعهشناسي، تربيتي، عرفاني، اخلاقي و … .
يکی از نقاط مثبت آثار و خط فکری شهيد مطهری اين است که موضوعهای مورد نياز جامعه را میشناخت و آن گاه به خوبی عمق مسأله را موشکافی میکرد که به عنوان نمونه میتوان از کتابهای علل گرايش به ماديگری و جاذبه و دافعة علی 7 نام برد. سخنرانيهای ايشان مملو از دهها عنوان و موضوعی است که همه جزء موضوعهای فکر مورد احتياج عميق جامعة ما و منشأ برکت و نکات بسيار ارزشمندی است.[35]
4. آموزش قواعد فکري
ما در کتابها و گفتهها ميتوانيم دو نوع مطلب را پيدا کنيم؛ يکي گزارههاي جزئي معرفتي و ديگري قواعد و مبانی فکري. آنچه درميان اين دو از اهميت ويژهاي برخوردار است قاعدهها و مباني فکري است. براي اينکه فرق ميان گزارههاي جزئي معرفتي با قاعدههاي فکري مشخص شود به اين مثال توجه کنيد.
فرض کنيد چيزي روي لباستان ديده و شک ميکنيد که نجس شده يا نه. از عالمي اين مسأله را ميپرسيد و او ميگويد: «لباستان پاک است.» آنچه اين عالم به شما گفت يک گزارة جزئي است. حال اگر يک بار وضو گرفتيد و پس از چند دقيقه شک کرديد که وضويتان باطل شده يا نه، نميتوانيد با پاسخ آن عالم جواب اين مسأله را پيدا کنيد. اما اگر آن عالم به شما ميگفت: «اگر کسي در مسألهاي يقين داشت و بعد از آن شک کرد که آيا آن مسأله باقي است يا نه، نبايد به شک خود اعتنا کند؛ پس لباس شما پاک است.» با اين جواب شما ميتوانيد پرسشي را که دربارة وضو پيش آمده پاسخ دهيد. جواب دوم عالم علاوه بر اينکه مسألة شما را حل ميکند، قاعدهاي را هم به شما ميآموزد که مسائل ديگر را نيز بتوانيد حل کنيد.
استاد مطهري در آثار خويش فقط به بيان گزارههاي جزئي معرفتي بسنده نکرده؛ بلکه از قاعدههاي فکري بسياري سخن گفته است که به وسيلة آنها ميتوان مسائل مختلفي را حل کرد که خود استاد به آنها نپرداخته است.
چگونگی مطالعة آثار شهيد مطهری
بيست نكته دربارة مطالعة آثار استاد مطهري
چگونه كتب استاد را مطالعه كنيم كه تا انتهاي مسير ثابت قدم و استوار بمانيم؟
آنچه در پي ميآيد، نكاتي چند دربارة مطالعة آثار شهيد مطهري است. اميد است كه براي خوانندگان گرامي كارگر افتاده و آنها را در پيمودن هر چه صحيحتر اين راه ياري كند. البته از خوانندگان عزيز تقاضا دارم، همة اين نكات را به دقت خوانده و به كار بندند، هم چنين از انتخاب روشهاي سليقهاي هم به شدت پرهيز كنند.
- براي پيمودن هر راهي در ابتدا بايد انگيزة رهرو، براي پيمودن آن راه به حد بالايي برسد تا اگر موانعي ايجاد شد، هيچ ترديد و تزلزلي در او پديد نيايد.
بسياري از كساني كه كتب استاد را براي مطالعه انتخاب كرده و خواندن آنها را هم آغاز نمودهاند، به دليل نداشتن انگيزة بالا، در همان ابتدا به قول خودمان بريدهاند. دانستن اهميت مطالعة كتب شهيد مطهري، بزرگترين عاملي است كه ميتواند ما را با انگيزة بالايي به طرف اين كتب ارزشمند سوق دهد. وظيفة دو گفتار قبلي، ايجاد همين انگيزه بود.
- يكي از عوامل ايست مطالعاتي اين است كه خواننده، روشهاي مطالعه را نميداند. هر كتابي را بايد با روشي متناسب با هدف آن خواند. گاهي هدف حفظ كردن، گاهي هم فهميدن عميق و دقيق، در بعضي موارد اطلاع سطحي و در مواردي هم گرفتن ديدگاه، يا تغيير و تكميل ديدگاه قبلي است.
براي فهم بهتر هدف اخير؛ يعني مطالعه با هدف گرفتن، تغيير يا تكميل ديدگاه، به اين مثال توجه نماييد. كسي را تصور كنيد كه نسبت به امام ديدگاهي منفي دارد. او به دليل داشتن چنين ديدگاهي، نسبت به امام و سخنان ايشان حالت بدي دارد؛ مثلاً اگر تصوير ايشان را در تلويزيون ببيند آن را خاموش ميكند و اگر سخنان امام را بشنود، نه تنها آن را جدي نگرفته؛ بلكه شايد آن را مسخره هم بكند. اين شخص به راهنمايي يكي از دوستانش كتابي را دربارة امام مطالعه ميكند. بعد از خواندن كتاب، مات و مبهوت مانده و از هر آنچه كه دربارة امام ميانديشيد اظهار پشيماني ميكند. اگر بعد از چند ساعت از او بپرسيد از آنچه كه دربارة امام خوانده برايتان بگويد، او در حالي كه چند صد صفحه كتاب خوانده، بعد از اندكي سخن گفتن ديگر چيزي براي گفتن ندارد؛ يعني بسياري از مطالب در خاطرش باقي نمانده است و اگر چند سال ديگر او را ببينيد و دوباره بخواهيد از آن كتاب، مطالبي را برايتان بگويد، شايد هيچ چيزي در ذهنش باقي نمانده باشد؛ اما شما فكر ميكنيد كه چون چيزي از آن كتاب در ذهنش نيست، مطالعة كتاب برايش بيفايده بوده؟ مسلم اين چنين نيست. او نسبت به امام، ديدگاهي منفي داشت كه با خواندن آن كتاب، نظرش عوض شد؛ حتي اگر يك كلمه هم در ذهنش باقي نباشد؛ اما اثر آن باقي است.
ما در مطالعة كتابهاي استاد مطهري (حداقل در دور اول) در پي حفظ تك تك جملهها نيستيم؛ بلكه در پيآن هستيم تا به وسيلة كتابهاي استاد مطهري با چهرة زيباي اسلام آشنا شويم و ديدگاهي نو و مطابق با واقع نسبت به اين دين كامل به دست آوريم. اين آشنايي، با مطالعه حاصل ميشود؛ حتي اگر جملات و داستانها در ذهنمان باقي نماند.
با توجه به اين نكته، به نكات بعدي ميپردازيم.
- از آن جا كه هدف ما حفظ كردن نيست؛ پس نبايد از فراموشي مطالب هراسي داشته باشيم.
- هميشه اين نكته در ذهنمان باشد كه مفيد بودن مطالعة يك كتاب، فقط در گرو حفظ آن نيست.
- حواسمان باشد كه بسياري از مطالب به ضمير ناخودآگاه رفته و در موقعيتي مناسب؛ مثل بحث يا سؤال يادآوري ميشود.
- از نوشتن و خلاصه برداري بپرهيزيم. اين كارها سرعت مطالعه را كُند كرده و پس از مدتي انگيزه را كاهش ميدهند. اين گونه كارها براي دور دوم مطالعه است كه معمولاً كساني كه موفق به مطالعة يك دوره از كتب استاد ميشوند، خودشان براي مطالعة دور دوم احساس نياز ميكنند.
- تمام تلاشمان اين باشد كه دور اول را به سرعت تمام كنيم.
- پيام هر صفحه را بگيريم و بگذريم؛ پس اگر كلمه يا جملهاي برايمان مبهم بود و پيام هم متوقف بر فهم آن نبود، بدون مكث از آن جمله يا كلمه بگذريم.
- حتماً يك وقت حداقلي براي مطالعه تعيين كنيم و هيچ روزي هم كمتر از آن مطالعه نكنيم؛ مثلاً هر روز نيم ساعت تا يك ساعت را به مطالعة آثار شهيد مطهري اختصاص دهيم.
- از فرصتهاي كم هم براي مطالعه استفاده كنيم. وقتهاي مرده را هم جزو اوقات مطالعه قرار دهيم.
- يك صفحه مطالعه را هم غنيمت بشماريم كه قطره قطره جمع گردد وانگهي دريا شود.
- براي اين كه بتوانيم از تمام وقتها براي مطالعه استفاده كنيم، چه خوب است كه همه جا كتاب استاد را به همراه داشته باشيم. اين كار در فرهنگ سازي مطالعة كتب استاد هم نقش بسزايي دارد.
- تشويق يكديگر را فراموش نكنيم.
- با يادآوري هدف مطالعة آثار شهيد مطهري از اين كه ديگران كتابهايي با نامهاي قلمبه سلمبه ميخوانند، نگران نباشيم. اين نكته را فراموش نكنيد كه هدف، به دست آوردن ديدگاهي صحيح نسبت به دين مبين اسلام است كه بدون داشتن چنين ديدگاهي، خواندن آن كتابها نه تنها هيچ فايدهاي ندارد؛ بلكه ضرر هم دارد.
- اين را هم بدانيم كه كتابهاي بسياري از بزرگان در سطحی بالا و مشكل نوشته شده است. مطالعة كتابهاي استاد، ما را براي فهم آن كتب هم آماده ميكند.
- از مطالعة كتب متفرقه بپرهيزيم؛ مگر در موارد اضطراري.
- آسان بودن كتابهاي اول، موجب بياهميتي شما به عمق مطالب نشود. كتاب داستان و راستان كه از سادهترين كتب استاد است، از عميقترين كتابهاي ايشان نيز هست كه جايزة بينالمللي يونسكو را به خود اختصاص داده است.
- نكتة بسيار مهم و كليدي: اگر كتابهاي استاد مطهري را بدون داشتن يك سِير مشخص و فقط با انتخاب سليقهاي بخوانيم، به هدفي كه در پي آن هستيم نخواهيم رسيد. ما براي مطالعه، سيري را پيشنهاد ميكنيم كه داراي اين خصوصيات است.
الف) نويسندة اين سير يكي از علماست كه به بنده ميگفت: من چندين دور كتابهاي شهيد مطهري را گرفتم و خواندم و به كتابخانة مسجد هديه كردم. ايشان با اين اندوختة عظيم مطالعاتي در كنار حرم امام رضا 7 اين سير را تنظيم ميكنند.
ب) در اين سير، علاوه بر آنكه در تنظيم موضوعي كتب دقت شده، هم چنين، چينش كتابها از آسان به سخت است كه ذهن خواننده را رشد داده، به گونهاي كه وقتي به كتابهاي تقريباً مشكلي همچون توحيد يا عدل الهي و… ميرسد، براي دريافت مطالب آن كتابها آماده ميشود. در حالي كه اگر خواننده از همان ابتدا به سراغ اين كتابها برود، يا از درك مفاهيم آن عاجز بوده و يا اين كه دريافت ناقصي خواهد داشت.
ج) گاهي در مطالعة يك كتاب سؤالاتي پيش ميآيد كه پاسخ بسياري از آنها در اين سير، در كتابهاي بعدي يافت ميشود.
د) اين سير در چهار مرحلة آشنايي با استاد،كتب داستاني، كتب سخنراني و كتب دست نويس تنظيم شده است.
هـ ) كتابهايي كه با علامت (*) مشخص شده، هنوز وارد بازار كتاب نشدهاند.
سير پيشنهادي، در پايان همين گفتار خواهد آمد.
- اگر چند نفر با هم تصميم گرفتهايد كتابهاي شهيد را مطالعه كنيد، ميتوانيد با همكاري، يكديگر را در پيشبرد مطالعه ياري كنيد. مواظب باشيد كار جمعي، سرعت مطالعة شما را كند نكند. نحوة كار جمعي ميتواند به اين شكل باشد كه افراد گروه ضمن اين كه با سرعت هر چه تمامتر به مطالعة كتب ميپردازند، هر هفته يا دو هفته يك بار گرد هم جمع شده و از كتابی مثل داستان راستان بيست الي سي صفحه را مشخص كرده و همه موظف شوند قبل از آمدن به جلسه يك بار ديگر صفحات مشخص شده را دوباره مطالعه كرده و وقتي در جلسه حاضر ميشوند، هر كس چند صفحه را توضيح دهد. در ضمن افراد گروه، نكات زيبايي را كه به نظرشان ميرسد، براي ديگران بيان كنند.
اين جلسه چند فايده دارد:
اول آنكه در يك كار جمعي، افراد با ديدن دوستان خود كه به همين كار مشغولند، انگيزة بيشتري براي مطالعه پيدا ميكنند.
دوم آنكه با اطلاع از ميزان مطالعة افراد گروه، حس رقابت ايجاد شده و همين امر در سرعت بخشيدن به كار كمك شاياني ميكند.
سوم آنكه مطالبي كه يك بار مطالعه شده، بي آنكه به سرعت مطالعه ضربهاي وارد شود، يك بار ديگر مرور ميشود.[36]
- 20. در تمام مراحل مطالعه از هنگامي كه تصميم به مطالعه ميگيريد تا زماني كه مطالعه را به پايان ميبريد، از توكل بر خدا و توسل به اهل بيت7 غافل نشويد.
در جلساتي كه به نام آل الله: برگزار ميشود از امام زمان4 و اجداد طاهرينش بخواهيد كه شما را در اين راه كمك كرده و ذهنتان را براي درك معارف ناب دين، آماده و لايق بگردانند. يكي از علل مهم شكست در مسير مطالعة كتب استاد مطهري و در هر راه معنوي ديگر، اتكا به خويشتن و غفلت از خداوند است. همه بايد بدانيم كه بي توفيق و ياري خداوند و ائمه : هر كاري براي رسيدن به معارف قرآن و اهل بيت : ناقص و ابتر خواهد ماند.
هشت نکته دربارة دور دوّم مطالعة آثار شهيد مطهری
قبل از آنکه نکات هشتگانه را بگوييم به يک نکتة مهم توجه کنيد.
خواندن دو دور آثار شهيد مطهری بسيار خوب و مطلوب است؛ اما اين بدان معنا نيست که مطالعة يک دور فايده نداشته باشد.
آنچه در ذيل میآيد برای کسی است که يک دور آثار استاد مطهری را با توجه به نکات بيستگانه مطالعه کرده باشد؛ اما اگر کسی به هر دليلی بنای بر دو دور مطالعه ندارد میتواند با توجه به اين نکات هشتگانه يک دور مطالعه کند؛ البته به اين نکته توجه داشته باشد که مطالعه با توجه به اين هشت نکته موجب کندی مطالعه میشود؛ پس اگر حوصلة کندی مطالعه را در خود نمیبينيد با توجه به همان نکات بيستگانه مطالعه کنيد.
حالا به سراغ نکات هشتگانه میرويم.
- قبل از مطالعه، به صورت گذرا نگاهی به فهرست داشته باشيد .
- در هنگام مطالعه، زير جملات کليدی خط کشيده و جملات چکيده را در اوائل هر گفتار بنويسيد .
- تعريف جملات کليدی: جملاتی هستند که با کنار هم گذاشتن آنها خلاصهای از گفتار مورد مطالعه به دست می آيد .
- تعريف جملات چکيده: جملاتی هستند که استاد در هر گفتار تمام سخنش را برای اثبات يا توضيح آن تنظيم کرده است .
- بعد از خواندن کتاب، يک بار جملات چکيده را مرور کنيد.
- پس از مرور جملات چکيده، يک بار ديگر به فهرست رجوع کرده و اين بار عنوانها را با تأمل بيشتری از نظر بگذرانيد. در مقابل هر عنوحثه انتخاب ميشود. اعضاي گروه موظف هستند علاوه بر مطالعاتي که در مسير مطالعات شخصي دارند، چند صفحهاي را از کتاب مشخص شده مطالعه کنند. تعداد صفحات نبايد زياد باشد تا مباحثه عمق بيشتري پيدا کند؛ مثلاً 10 تا 25 صفحه. مطالعة اين تعداد صفحه بايد با گرايش نکتهاي و شبههاي باشد؛ يعني نکتههايي که از ميان جملات کتاب به دست ميآورد را نوشته و شبههها و سؤالهايي را هم که ممکن است برايشان پيش بيايد يادداشت ميکنند. اين گروه هفتهاي يک ساعت تشکيل جلسه ميدهند. در جلسات بايد چند مطلب مطرح شود.
الف) سرگروه از پيشرفت مطالعاتي افراد جويا شود. تجربه نشان داده وقتی فردی خود را عضو مجموعهای میبيند که همه دغدغة مطالعة آثار شهيد مطهری را دارند، انگيزة بيشتری برای مطالعه میيابد. در ضمن رقابتی که در اين مجموعه به وجود میآيد تأثير زيادی بر سرعت مطالعاتی افراد میگذارد.
ب) يک نفر خلاصهای مفيد از آن چند صفحه را بازگو کند. بهتر است اين يک نفر از قبل معلوم باشد تا همه با مطالعه دقيق و خلاصهنويسي در جلسه حاضر شوند.
ج) همة افراد به ترتيب نکتههايي را که يافتهاند بيان کنند.
د) شبهههاي پيش آمده نيز مطرح شده و اگر کسي پاسخي براي آن دارد بگويد.
دو تذکر مهم:
اول: بسيار مناسب است که اين جلسات با نظارت کسي برگزار شود که به اندازه قابل قبولي بر معارف اسلامي تسلط داشته و قدرت پاسخگويي به شبهات را داشته باشد.
دوم: اگر حضور چنين کسي در جلسه ممکن نبود به پاسخهاي داده شده در جلسه نبايد اعتماد کامل کرد؛ بلکه سرگروه بايد شبهات را جمعآوري کرده و پاسخ آنها در طول هفتة آينده از اهل علم پرسيده يا از کتابها به دست بياورند.
البته سرگروه ميتواند شبههها را ميان اعضاي گروه تقسيم کند تا آنها در طول هفته پاسخش را يافته و در جلسة بعد ارائه دهند.
- سير مطالعاتي آثار شهيد مطهري به صورت کامل براي کساني قابل اجراست که حداقل مقطع دبيرستان را پشت سر گذاشته باشند. کساني که در مقطع دبيرستان هستند توانايي فهم بسياري از کتابهاي ايشان را ندارند. البته کتابهايي هم چون داستان راستان، حماسة حسيني، برخي از گفتارهاي کتاب آزادي معنوي، ده گفتار، بيست گفتار، پانزده گفتار، سيري در سيرة نبوي، سيري در سيره ائمة اطهار، انسان کامل، پيامبر امي براي سن دبيرستان تا اندازة زيادی مناسب است.
کتابهايي هم مثل جاذبه و دافعه علي7، نبرد حق و باطل، احياي تفکر اسلامي، مسألة حجاب، نظام حقوق زن در اسلام، سيري در نهج البلاغه، خاتميّت، امدادهاي غيبي در زندگي بشر، تعليم و تربيت در اسلام، انسان و سرنوشت به صورت تدريسی برای اين سنين خوب است. بايد توجه داشت که به جهت شرايط سنّی نياز اين مقطع به رابطة تنگاتنگ با استاد و معلم، بسيار لازم وضروري است.
در مقطع راهنمايي نيز کتابهاي دستة اول به صورت تدريسي کارآيي لازم را داراست.
در پايان تذکر اين نکته را لازم میدانم که آنچه گفته شد کلياتی دربارة طرح مطالعاتی آثار شهيد مطهری بود؛ اما با توجه به اينکه در محيطهای گوناگون شرايط متفاوتی حاکم است بايد مسئولان اجرای طرح متناسب با شرايط و امکانات طرح را به گونهای تعريف کنند که قابل اجرا و تداوم باشد.
جهت دریافت شیوه نامه سیر مطالعاتی کتب استاد شهید مطهری اینجا کلیک کنید.
[1]. پيام امام خمينی ـ قدس سره ـ به مناسبت دومين سالگر شهادت استاد مطهری، 9/2/1360.
[2]. سخنرانی در جمع معلمان سراسر کشور به مناسبت روز معلم و روز جهانی کارگر؛ 11/2/1370.
[3] . سخنرانی در جمع مسئولان سازمان تبليغات اسلامی؛ 5/12/ 1370.
[4]. بديل: جانشين؛ عديل: همطراز، همسطح.
[5] استواری، محکمی.
[6]. سخنرانی در ديدار اعضاي كنگرهي حكمت مطهر؛ 18/12/1382.
[7]. پيام امام به مناسبت به دومين سالگرد شهادت استاد مطهری؛ 2/9/1360.
[8]. جاويد موسوی، سيد حميد؛ سيمای استاد در نگاه ياران، ص22.
[9]. پيام امام به مناسبت به دومين سالگرد شهادت استاد مطهری؛ 2/9/1360.
[10]. سخنرانی در جمع معلمان، مسئولان امور فرهنگی کشور و کارگران ؛ 12/2/ 1369.
[11]. سخنرانی در جمع معلمان و کارگران؛ 11/2/1370.
[12]. سخنرانی به مناسبت روز معلم و روز جهانی کارگر؛ 15/2/1378.
[13]. هژبر، عباس؛ نقطة آغاز آزاد انديشی، ص15.
[14]. سخنرانی در جمع اساتيد و دست اندرکاران طرح مطالعاتی آثار شهيد مطهری دانشگاه امام صادق 7..
[15] . به راحتي قابل فهم است.
[16]. سخنرانی در جمع اعضای کنگرة حکمت مطهر؛ 18/12/1382.
[17]. در اينجا ايشان به يکی از مباحثی که استاد در کتابهايي همچون «انسان و سرنوشت»، «انسان در قرآن»، «عدل الهی»، «اصول فلسفه و روش رئاليسم» و … دارند، اشاره کردهاند.
[18] . سخنرانی در جمع علما و طلاب استان قزوين؛ 25/9/1382.
[19] . سخنرانی در جمع علما و روحانيون استان همدان؛ 15/4/1383.
[20] . بيانات در ديدار با خانوادة شهيد مطهری، 12/2/1373.
[21]. پيام امام به مناسبت به دومين سالگرد شهادت استاد مطهری؛ 2/9/1360.
[22]. مصاحبة مقام معظم رهبری، روزنامه اطلاعات، 12/2/1360.
[23]. در ديدار با ستادبزرگداشت شانزدهمين سالگرد شهادت استاد مطهری؛ 11/2/1374.
[24] . عمق پيدا کند.
[25]. در ديدار با اعضای ستاد بزرگداشت چهارمين سالگرد شهادت استاد مطهری؛ 4/2/1362.
[26]. پيرهادی، مجتبی؛ استاد در کلام رهبر، ص165.
[27]. سخنرانی در ديدار با اعضای ستاد بزرگداشت چهارمين سالگر شهادت استاد مطهری، 3/2/1362.
[28]. سخنرانی در ديدار با گروه کثيری از معلمان و مسئولان امور فرهنگی کشور و جمعی از کارگران به مناسبت روز معلم و روز جهانی کارگر؛ 12/2/ 1369.
[29]. سخنرانی در جمع معلمان سراسر کشور به مناسبت روز معلم و روز جهانی کارگر؛ 11/2/1370.
[30] . سخنرانی در جمع کارگران و معلمان؛ 9/2/1377.
[31]. نقطة آغاز آزاد انديشی، ص17.
[32] . مطهری، مرتضی؛ داستان راستان، ج1، ص68.
[33] . پيام امام خميني به مناسبت شهادت استاد مطهري؛ 12/2/1358.
[34] . پيام امام خميني به مناسبت دومين سالگرد شهادت استاد مطهري؛ 9/2/1360.
[35]. بيانات مقام معظم رهبری در ديدار با ستاد بزرگداشت دهمين سالگرد شهادت استاد مطهری، 4/2/1368.
[36]. در صفحات بعد در اين باره بيشتر سخن خواهيم گف
بازدیدها: 4619