اهل بیت در آیۀ تطهیر
یکی از محورهای بحث در آیۀ تطهیر این است که «اهل بیت» در آیۀ کریمه چه کسانی هستند؟ به این بحث باید از دو جهت توجه شود:
* مفهوم اهل البیت چه کسانی هستند؟
* مصادیق اهل البیت کدامند؟
واژۀ «اهل» چنانچه تنها به کار رود به معنای مستحق و شایسته است و چنانچه به چیزی اضافه شود به تناسب آن چه اضافه شده است، معنا پیدا می کند؛ مثلاً «اهل علم» کسانی هستند که دانش و آگاهی در آن ها وجود دارد؛ اهل شهر کسانی هستند که در آن شهر و قریه سکونت گزیده اند؛ اهل خانه کسانی هستند که در آن ساکن شده اند و خلاصه؛ مفهوم «اهل» در حالت اضافه دلالت بر مزید اختصاص به چیزی دارد که به آن اضافه شده است.
در واژۀ «بیت» یک احتمال این است که منظور از بیت سُکنی باشد و احتمال دیگر این است که بیتِ نسب منظور است که در این صورت «اهل بیت» به معنای دودمان خواهد بود. احتمال دیگر این است که منظور از بیت در اهل البیت، بیت نبوت باشد که احتمال پذیرفته شده همین احتمال اخیر است.
با این وصف «اهل البیت» کسانی هستند که آشنا و مَحرم اسرار این بیت بوده و نسبت به آن چه در بیت نبوت می گذرد، آگاهی دارند.
حال که مفهوم «اهل البیت» مشخص شد ببینیم مصادیق خارجی آن چه کسانی هستند و به چه افرادی این عنوان اطلاق می شود؟
در این زمینه سه قول وجود دارد:
* منظور از «اهل البیت» تنها همسران پیامبرند (تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 491)
* منظور از «اهل البیت» پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام به ضمیمۀ همسران پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم می باشند. (تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 492)
* نظر شیعۀ امامیه این است که «اهل البیت»؛ پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم و دختر گرامی اش حضرت فاطمه و امامان دوازده گانۀ معصوم علیهم السلام هستند.
برخی از علمای اهل سنت هم مانند طحاوی در «مشکل الآثار» و حاکم نیشابوری در «المستدرک» منظور از «اهل البیت» را تنها پنج تن دانسته اند.
برای روشن شدن اشخاص اهل البیت لازم است به بحث در دو جهت بپردازیم:
* بحث در مفاد آیۀ کریمه
* بحث در روایات و احادیثی که ذیل این آیه وارد شده اند.
بحث در مفاد آیه
در بحث از مفاد آیه اشاره به چند نکته ضروری است:
اولاً: با توجه به مفهوم «اهل البیت» از نظر لغوی و عرفی، این عنوان پنج تن را شامل می شود؛
ثانیاً: به لحاظ وجود ضمیر «عنکم» در آیه که جمع مذکر است، آیه همسران را دربرنمی گیرد؛
ثالثاً: روایات بسیاری وجود دارد که «اهل البیت» را پنج تن معرفی کرده اند.
سیاق در آیۀ تطهیر
آیا سیاق ادعاشده در آیۀ تطهیر قابل انعقاد است؟ و می تواند شمول اهل البیت نسبت به همسران پیامبر صلی الله علیه وآله به اثبات برسد؟ برای روشن شدن مطلب اشاره به نکاتی لازم است:
اولاً: تنها، واقع شدن یک آیه به دنبال آیات قبل نمی تواند موجب انعقاد سیاق شود و از سوی دیگر نمی توان یقین پیدا کرد که این آیات با هم و یکجا نازل شده اند، زیرا در تشکیل سیاق شرط آن است که نزول آیات با یکدیگر صورت گرفته باشد. همین که در این جهت شک کنیم نمی توانیم وجود سیاق را احراز کنیم؛ و با توجه به این که نظم کنونی قرآن با ترتیب نزول متفاوت بوده است، هیچ گاه نمی توان به این مسأله اطمینان پیدا کرد که نزول آیۀ تطهیر پس از آیات مربوط به همسران پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم صورت گرفته است.
اگر گفته شودک گرچه این آیات در نزول، همراه یکدیگر نباشند ولی قرارگرفتن هر آیه و سوره ای در جایگاه ویژه خویش که تحت نظر پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم صورت گرفته است به لحاظ رابطۀ معنوی آیات با یکدیگر است با این وصف، سیاق در آیات، انعقاد یافته و اهل البیت شامل همسران پیامبر و پنج تن علیهم السلام خواهد گردید.
*چند دلیل بر رد ادعای انعقاد سیاق
ثانیاً: در آیۀ کریمه از چند جهت احراز می کنیم که سیاق آیۀ تطهیر با سیاق آیات قبل و بعد از آن متفاوت است و دو سیاق مُجزّا وجود دارد و هر یک از آن ها دارای سیاق مستقلی است که به دیگری مربوط نیست. آن جهات از این قرار است:
جهت اول
سیاق آیات مربوط به همسران پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم همراه با عتاب است (چنان که از دقت و تأمل در آیات 28 به بعد استفاده می شود) و هیچ گونه تمجید و ستایشی از همسران در آن آیات مطرح نیست؛ در حالی که سیاق آیۀ تطهیر سیاق مدح و تمجید است و این مطلب با توجه به احادیث ذیل آیۀ تطهیر نیز جلوۀ بیشتری می یابد.
جهت دوم
آیۀ تطهیر شأن نزول مستقلی دارد و آیات مربوط به همسران آن حضرت نیز شأن نزول مستقلی دیگر که بر حسب آن، همسران آن حضرت از ایشان بیش از حد استحقاق خویش درخواست نفقه کرده بودند و آیات مذکور به این مناسبت نازل گردید. برای آگاهی از این شأن نزول به تفاسیر شیعه و اهل سنت می توان مراجعه کرد.
در این زمینه نخست آیات مربوط به همسران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را یادآور می شویم و آن گاه ترجمه حدیثی را که ابن کثیر در شأن نزول آیات 34-28 سوره احزاب آورده است، می آوریم.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَميلاً
وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظيماً
يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيراً
وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَريماً
يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً
وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً
وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى في بُيُوتِكُنَّ مِنْ آياتِ اللَّهِ وَ الْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ لَطيفاً خَبيراً
اى پيامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگى دنيا و زرق و برق آن را مىخواهيد بياييد با هديهاى شما را بهرهمند سازم و شما را بطرز نيكويى رها سازم!
و اگر شما خدا و پيامبرش و سراى آخرت را مىخواهيد، خداوند براى نيكوكاران شما پاداش عظيمى آماده ساخته است.»
اى همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود؛ و اين براى خدا آسان است.
و هر كس از شما براى خدا و پيامبرش خضوع كند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهيم ساخت، و روزى پرارزشى براى او آماده كردهايم.
اى همسران پيامبر! شما همچون يكى از آنان معمولى نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد؛ پس به گونهاى هوسانگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد!
و در خانههاى خود بمانيد، و همچون دوران جاهليّت نخستين(در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت كنيد؛ خداوند فقط مىخواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد.
آنچه را در خانههاى شما از آيات خداوند و حكمت و دانش خوانده مىشود ياد كنيد؛ خداوند لطيف و خبير است!
ترجمه روایت ابن کثیر از ابی الزبیر ذیل این آیات
روایت ابن کثیر از ابی الزبیر از جابر روایت کرده است:
در حالی که مردم مقابل خانۀ پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم نشسته بودند، ابوبکر و عمر آمدند و اجازۀ ورود خواستند. نخست به آنان اجازه داده نشد؛ پس از این که اجازه یافتند و داخل شدند مشاهده کردند آن حضرت نشسته و زنان ایشان هم دور حضرت نشسته اند و آن حضرت ساکت بودند.
عمر به این انگیزه که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم را بخنداند، گفت: یا رسول الله! اگر می دیدی که دختر زید (منظور همسرش بود) از من درخواست نفقه کرد من چگونه وی را زدم.
پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم خندیدند به گونه ای که دندان های مبارکشان ظاهر شد. پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: آنان (همسران من) اطراف من قرار گرفته، نفقه (بیشتر) از من درخواست می کنند.
آنگاه ابوبکر برخاست و به سوی عایشه حرکت کرد تا او را بزند و عمر نیز برخاست و هر دو به دختران خویش می گفتند: شما از پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم درخواست چیزی که نزد وی نیست، می نمایید؟ حضرت آنان را (از زدن) نهی کرد.
در پی این ماجرا زنان آن حضرت گفتند: ما بعد از این مجلس از پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم چیزی را که نداشته باشد درخواست نمی کنیم. خداوند متعال آیات مذکور را که دربردارندۀ حکم تخییر زنان آن حضرت نسبت به بقای بر زوجیت آن حضرت و یا رها ساختن و طلاق آنان بود، نازل کرد. (تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 491)
این شأن نزول مربوط به آیات همسران پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم بود در حالی که شأن نزول آیۀ تطهیر مربوط به پنج تن آل عبا و امامان معصوم علیهم السلام است و در این زمینه روایات بسیاری در کتب تفسیر و حدیث شیعه و اهل سنت وارد شده است.
این شأن نزول احتمالاً سال ها با شأن نزول آیات مربوط به همسران فاصله داشته است. اکنون می توان سیاق را در مورد این آیات منعقد دانست و این دو ماجرای مجزا را در یک سیاق گنجانید و بر اساس آن معنای آیه را توجیه کرد.
جهت سوم
جهت سومی که انعقاد سیاق را دستخوش اختلال می سازد، اختلاف ضمیر در آیات مربوط به همسران پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم و آیۀ تطهیر است.
در مجموعِ آیات کریمه 22 ضمیر مؤنث مخاطب وجود دارد که 20 ضمیر مربوط به آیات قبل از آیۀ تطهیر و 2 ضمیر مربوط به بعد از آن است در حالی که در آیۀ تطهیر دو ضمیر مخاطب وجود دارد که هر دو ضمیر مذکر هستند؛ با این اختلاف، چگونه ممکن است سیاق تحقق یابد؟
* اشکال
در آیۀ تطهیر منظور از «عنکم» و «یطهرکم» تنها مردان نیستند؛ چراکه علاوه بر زنان، پیامبر و علی و حسن و حسین علیهم السلام نیز داخل بودند. از این رو ضمیر «کم» آمده است و در متون ادبی چنین نحوه استفاده از ضمایر را «تغلیب» نامند و معنای آن این است که اگر بخواهند حکمی را ذکر کنند و دو جنس مطرح باشند، مذکر را بر مؤنث غلبه داده، لفظ مذکر را ذکر می کنند و هر دو جنس را اراده می کنند.
اضافه بر این به کار رفتن ضمیر مذکر در جایی که مؤنث هم اراده شده باشد در موارد دیگر قرآن نیز دیده می شود مانند این آیات:
«قالُوا أَ تَعْجَبينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ» (هود 73) که پس از خطاب به همسر حضرت ابراهیم علیه السلام ضمیر جمع مذکر مخاطب و عنوان اهل البیت آورده شده است.
«قالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا» (قصص 29) که پس از ذکر اهل حضرت موسی علیه السلام (که منظور همسر وی است) خطاب با عنوان جمع مذکر آورده شده است.
* پاسخ
اصل در هر کلام و سخنی این است که الفاظ بر معانی حقیقی آن ها حمل شود و أصالۀ الحقیقۀ یک اصل عقلایی است که در تمام محاورات و مکالمات در هر لغت و زبانی مورد استناد است.
براساس این اصل عقلایی هر لفظی را که شک کنیم در معنای حقیقی آن استعمال شده است یا خیر باید آن را بر معنای حقیقی آن حمل کنیم. از این رو باید منظور از ضمیر «کم» که در دو جای آیۀ تطهیر به کار رفته است، جمع مذکر مخاطب باشد که معنای حقیقی آن است و این که تمام افراد اهل بیت در آیه، مذکر بوده اند؛ جز این که از روی قرینۀ خارجی و با توجه به احادیث ذیل آیه قطعی است که حضرت فاطمه علیها السلام نیز در اهل البیت داخل بوده است و جز آن حضرت هیچ مؤنثی در اهل البیت داخل نیست؛ و قاعدۀ «اقرب المجازات» در آیه جاری خواهد بود.
اما در آیاتی که به عنوان شاهد آورده شد به دلیل قرینه، ضمیر مذکر دربارۀ مؤنث به کار رفته و کاربرد مجازی است و کاربرد مجازیِ یک لفظ همراه با قرینه نمی تواند دلیلی باشد بر این که بدون قرینه نیز این کار صورت گیرد و چنان که گفته شد اصل در استعمال این است که لفظ در معنای حقیقی آن استعمال شده باشد و با میسر نبودن آن اقرب المجازات را باید مراعات کرد
منبع:حوزه
بازدیدها: 143