چگونه جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر اکرم منحرف شد؟
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام به نقل از ماهنامه هیات (رزمندگان اسلام) برای اینکه بدانیم پس از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله چرا از ارزش های اسلامی و انقلاب آسمانی رسول خدا رویگردان شدند و چرا انحراف و غفلت بدان جا پیش رفت که مردم در کربلا نوه پیامبر خود را تنها گذاشتند تا او در غربت و مظلومیت به شهادت برسد؟ مطالب ذیل را منتشر می نماید:
باید این مطلب را در علت رویگردانی مردم از ولایت و وصایت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله ریشه یابی کنیم آنگاه به بررسی علل انحراف مردم و جامعه اسلامی بپردازیم. در ادامه به بررسی علل انحراف مردم از دین و رویگردانی آنها از ولایت می پردازیم.
1. حب قدرت و ریاست بسیارى از بزرگان مهاجرین و انصار:
به عنوان نمونه غزالی، عالم مشهور اهلسنت درباره پیمان شکنی برخی از صحابه میگوید: از خطبههای رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله خطبه آن حضرت به اتفاق همه مسلمانان در روز عید غدیر خم است که در آن فرمود: «هر کس من مولا و سرپرست او هستم ، علی مولا و سرپرست او است». همه صحابه پس از این فرمایش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله یک به یک به علی علیهالسلام این گونه تبریک گفتند: «افتخار ، افتخار ای ابوالحسن، تو اکنون مولا و رهبر ما و هر مولای دیگری هستی».
اینچنین سخن گفتن آنها حکایت از تسلیمشان در برابر فرمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امامت و رهبری علی علیهالسلام و نشانه رضایتشان از انتخاب علی علیهالسلام به رهبری امت بود؛ اما پس از گذشت آن روزها، تحت تأثیر شرایط مختلف، استوانه خلافت را از مکان اصلی خود تغییر دادند و با لشکرکشیها، برافراشتن پرچمها و گشودن سرزمینهای دیگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلی هموار کردند و مصداق این آیه قرآن شدند که: «پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهایى ناچیز به دست آوردند و چه بد معامله اى کردند».
2. وجود نفاق و اختلاف در میان بزرگان قوم:
اوج این اختلافات را در میان خود اهالی سقیفه برای تعیین خلیفه میتوان مشاهده کرد؛ آنجا که قریشیان در مقابل انصار به مقابله پرداختند و بالاخره غالب هم شدند.
3. وجود اختلاف و کینههایى از گذشته در بین مسلمانان:
در این زمینه نقل شده که شخصی از طایفه بنی اسد از امام علی علیهالسلام سؤال کرد: «چگونه شما را که از همه سزاوارتر بودید از مقام خلافت کنار زدند؟» حضرت در پاسخ فرمود: «بدان که آن ظلم و خودکامگى که نسبت به خلافت بر ما تحمیل شد، در حالى بود که ما را نسب برتر و پیوند خویشاوندى با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله استوارتر بود».
4. سست ایمانى تازه مسلمانان:
بسیاری از مسلمانان در سالهای پایانی و بالاخص سال نهم و دهم هجرت (که به علت همین سیل مسلمان شدن به عام الوفود نیز معروف شد) مسلمان شده بودند و طبیعی بود که با امر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به جانشینی امیرالمومنین علیهالسلام چندان مأنوس نباشند. خود امیرالمؤمنین علیهالسلام در این رابطه میفرماید: «به خدا سوگند اگر خطر ایجاد اختلاف و شکاف در میان مسلمانان نبود و بیم آن نمیرفت که بار دیگر کفر و بت پرستی به سرزمین اسلام باز گردد واسلام محو و نابود شود. من موضع دیگری در برابر آنان میگرفتم: لکنا علی غیر ماکنا لهم علیه».
بدیهی است که از چنین افرادی که خطر ارتداد بسیاری از آنان موجب سکوت حضرت گردید، توقع حمایت و دفاع و ایثار نخواهد بود.
5. وجود کینهها و دشمنى هاى برخى با حضرت على علیهالسلام:
زیرا بسیارى ازبستگان نزدیک آنان در جنگها به دست حضرت على کشته شده بودند. امیر مومنان علیهالسلام خودش در این زمینه میفرماید: «فَإِنَّها کَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَیْها نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْها نُفُوسُ». ابن أبی الحدید سنی معتزلی هم در اینباره مینویسد: «قریش با کینههای فروخفته و بیماری حسادت دست در دست یکدیگر به جنگ با امیر مومنان علیهالسلام روی آورد، همانگونه که در شروع و آغاز دعوت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نیز به همین روش و سیره عمل کرده بود».
۶. نگرانى گروهى از اشراف از ادامه راه رسول اللّه به وسیله امیر مومنان علیهالسلام و عدالت وى؛
همین عامل هم باعث شد تا مسلمان نماهایی چون خوارج ایشان را به شهادت برسانند.
۷. حیله گرى وخدعه برخى از افراد و ایجاد جوّ متشنّج و آلوده بعد از پیامبر صلیاللهعلیهوآله:
به عنوان مثال تبلیغ مى کردند ما على را که حدود ۳۳ سال سن دارد براى جانشینى پیامبر قبول داریم، ولى فعلاً جوان است و تا به کمال سنی برسد از دیگر صحابه ریشسفید و سابقهدار تبعیت می کنیم.
۸. ریشه کن نشدن رسوم قبیله اى و عصبیت جاهلى:
برخى از مورّخان بر این نکته تأکید دارند که مردم با این که حرفهاى حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله را شنیده بودند، ولی باز منتظر آن بودند که شخصى طبق سنت قبیله اى براى خلافت برگزیده شود. عمدة مسلمانان و کسانی را که در کنار پیامبر صلیاللهعلیهوآله حضور داشتند، – با توجه به ظهور اسلام در جزیرة العرب – مجموعة اعراب مسلمان مکه و مدینه (مهاجرین و انصار) تشکیل میدادند. آنان علیرغم گرویدن به اسلام، علقههای قومی و فرهنگ قبیله محوری هنوز در تصمیم گیری هایشان دخیل بود.
در اولین لحظات بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله گروه مهاجرین مکه در برابر قبایل انصار به صفآرایی پرداختند و با اکثریت گروه انصار به پیشوایی سعد بن عباده رئیس خزرجیان، به مقابله برخواستند و سرانجام نیز در این رقابت پیروز گردیدند و قدرت را تصاحب نمودند.
در چنین اوضاع و احوالی که رگههای جاهلیت قومگرایی گل کرده بود و دو طایفة مهاجر و انصار بر سر خلافت پیامبر صلیاللهعلیهوآله به جنگ و ستیز برخواسته بودند، فقط عده اندکی از پیروان راستین پیامبر صلیاللهعلیهوآله و رجال بنی هاشم به علی علیهالسلام وفادار ماندند که این تعداد نیز بسیار کم و انگشت شمار بودند و در حدی نبودند که بتوانند حرکت جامعه را از وضعیت به وجود آمده تغییر دهند؛ زیرا رنگ نفاق در چهره اکثر مدعیان تقرب پیامبر صلیاللهعلیهوآله مشهود بود. همانهایی که بعداً جریانهایی مثل ناکثین، مارقین و غیره را در برابر حضرت علی علیهالسلام پدید آورند.
پینوشتها:
1. سر العالمین وکشف ما فی الدارین ، ابوحامد غزالی ، ج۱ ، ص۴ ، باب فی ترتیب الخلافة والمملکة.
2. نهج البلاغة ، خطبة ۱۶۲، نهج البلاغه محمد عبده ، ج۲ ، ص۶۴ و شرح ابن أبی الحدید ، ج۹ ، ص ۲۴۱ و علل الشرایع، ج۱ ، ص۱۴۶.
3. شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، ج۱، ص ۳۰۷، چاپ اول قاهره، دارالاحیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ هجری قمری.
4. سیرة پیشوایان، مهدیپیشوائی، ص ۶۳ – ۷۲. چاپ دوم، مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ، ۱۳۷۴ هجری قمری،قم.
5. نهج البلاغة ، خطبة ۱۶۲.
6. شرح نهج البلاغة ، ج ۱۶ ، ص ۱۵۱.
7. پژوهشی عمیق پیرامون زندگی علی – علیه السّلام ـ، جعفر سبحانی، ص ۲۰۱ – ۲۰۹، چاپ سوم، ۱۳۶۶، انتشارات جهان آراء.
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 0