اصولا زمانی انسان شایسته نام انسان است که دارای اخلاق انسانی باشد و در غیر این صورت حیوان خطرناکی است که با استفاده از هوش سرشار انسانی همه چیز را ویران می کند، و به آتش می کشد; برای رسیدن به منافع نامشروع مادی جنگ به پا می کند، و برای فروش جنگ افزارهای ویرانگر تخم تفرقه و نفاق می پاشد و بی گناهان را به خاک و خون می کشد! آری! او ممکن است به ظاهر متمدن باشد ولی در این حال حیوان خوش علفی است که نه حلال را می شناسد و نه حرام را! نه فرقی میان ظلم و عدالت قائل است و نه تفاوتی در میان ظالم و مظلوم!
به همین دلیل یکی از اهداف اصلی بعثت پیامبراسلام صلی الله علیه و آله تزکیه نفوس و تربیت انسانها و پرورش اخلاق حسنه بوده است; حتی می توان گفت تلاوت آیات الهی و تعلیم کتاب و حکمت که در آیات قرآن به آن اشاره شده است مقدمه ای است برای مسئله تزکیه نفوس و تربیت انسانها; همان چیزی که هدف اصلی علم اخلاق را تشکیل می دهد.
اهمیت اخلاق در قرآن
خداوند بزرگترین معلم اخلاق و مربی نفوس انسانی و منبع تمام فضائل است، و قرب و نزدیکی به خدا جز از طریق تخلق به اخلاق الهی مکان پذیر نیست! بنابراین، هر فضیلت اخلاقی رابطه ای میان انسان و خدا ایجاد می کند و او را گام به گام به ذات مقدسش نزدیکتر می سازد.
در قرآن کریم، بعثت پیامبری که مربی اخلاقی و معلم کتاب و حکمت است به عنوان نعمتی عظیم از ناحیه خداوند شمرده است; این نیز دلیل دیگری بر اهمیت اخلاق است.
به طور کلی تاکیدهای پی در پی و بی نظیر قرآن بر اخلاق دلیل روشنی است بر اهمیتی که قرآن مجید برای پرورش اخلاق و تزکیه نفوس قائل است و گویی همه ارزشها را در این ارزش بزرگ خلاصه می کند و فلاح و رستگاری و نجات را در آن می شمرد.
تا جایی که حتی در آیاتی از قرآن تزکیه اخلاق مقدم بر نماز و یاد خدا ذکر شده که اگر تزکیه نفس و پاکی دل و صفای روح در پرتو فضائل اخلاقی نباشد نه ذکر خدا به جا می رسد و نه نماز روحانیتی به بار می آورد.
چرا مسائل اخلاقی در زمان ما مهمتر است؟
مسائل اخلاقی در هر زمان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده، ولی در عصر و زمان ما اهمیت ویژه ای دارد، زیرا:
1ـ از یک سو عوامل و انگیزه های فساد و انحراف در عصر ما از هر زمانی بیشتر است و اگر در گذشته برای تهیه مقدمات بسیاری از مفاسد اخلاقی هزینه ها و زحمتها لازم بود در زمان ما از برکت پیشرفت صنایع بشری همه چیز در همه جا و در دسترس همه کس قرار گرفته است!
2ـ از سوی دیگر، با توجه به این که عصر ما عصر بزرگ شدن مقیاسهاست و آنچه در گذشته بطور محدود انجام می گرفت در عصر ما به صورت نامحدود انجام می گیرد، قتل و کشتار انسانها به برکت وسائل کشتار جمعی، و مفاسد اخلاقی دیگر به کمک فیلمهای مبتذلی که از ماهواره ها در سراسر دنیا منتشر می شود و اخیرا که به برکت اینترنت هرگونه اطلاعات مضر در اختیار تمام مردم دنیا قرار می گیرد، مفاسد اخلاقی بسیار گسترش پیدا کرده و مرزها را در هم شکسته و تا اقصا نقاط جهان پیش می رود تا آنجا که صدای بنیانگذاران مفاسد اخلاقی نیز درآمده است. اگر در گذشته تولید مواد مخدر در یک نقطه، یک روستا و حداکثر شهرهای مجاور را آلوده می کرد امروز به کمک سوداگران مرگ به سراسر دنیا کشیده می شود.
3ـ از سوی سوم، همان گونه که علوم و دانشهای مفید و سازنده در زمینه های مختلف پزشکی و صنایع و شؤون دیگر حیات بشری گسترش فوق العاده ای پیدا کرده، علوم شیطانی و راهکارهای وصول به مسائل غیرانسانی و غیراخلاقی نیز به مراتب گسترده تر از سابق شده است به گونه ای که به دارندگان فساد اخلاق اجازه می دهد از طرق مرموزتر و پیچیده تر و گاه ساده تر و آسانتر به مقصود خود برسند. در چنین شرایطی توجه به مسائل اخلاقی و علم اخلاق از هر زمانی ضروری تر به نظر می رسد و هرگاه نسبت به آن کوتاهی شود فاجعه یا فاجعه هایی در انتظار است.
اخلاق در سخن بزرگان دین:
در آیاتی از قرآن تزکیه اخلاق مقدم بر نماز و یاد خدا ذکر شده که اگر تزکیه نفس و پاکی دل و صفای روح در پرتو فضائل اخلاقی نباشد نه ذکر خدا به جا می رسد و نه نماز روحانیتی به بار می آورد.
در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است که فرمودند: خداوند سبحان فضائل اخلاقی را وسیله ارتباط میان خودش و بندگانش قرار داده، همین بس که هر یک از شما دست به اخلاقی بزند که او را به خدا مربوط سازد. (تنبیه الخواطر ص 362)
به تعبیر دیگر، خداوند بزرگترین معلم اخلاق و مربی نفوس انسانی و منبع تمام فضائل است، و قرب و نزدیکی به خدا جز از طریق تخلق به اخلاق الهی مکان پذیر نیست! بنابراین، هر فضیلت اخلاقی رابطه ای میان انسان و خدا ایجاد می کند و او را گام به گام به ذات مقدسش نزدیکتر می سازد.
زندگی پیشوایان دینی نیز سرتاسر بیانگر همین مساله است که آنها در همه جا به فضائل اخلاقی دعوت می کردند، و خود الگوی زنده و اسوه حسنه ای در این راه بودند.
اخلاق فردی و اجتماعی
علم اخلاق مشتمل بر حوزههای مختلفی است؛ مانند اخلاق بندگی، اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی و …
مقصود از اخلاق بندگی، هنجارها و ناهنجارهایی؛ مانند ایمان، خوف، توکل، کفر، سرکشی و بیاعتمادی به خدا است که به رابطه انسان و خدا مربوط میشود.
اخلاق فردی نیز ارزشهای اخلاقی مربوط به حیات فردی انسانها است که آدمی را فارغ از رابطه با غیر در نظر میگیرد؛ مانند فضیلتهای صبر، حکمت، توکل، اخلاص و عزّت نفس، و رذیلتهای پُرخوری، شتابزدگی و سَبُکمغزی. مراد از اخلاق اجتماعی؛ ارزشها و ضدارزشهای حاکم بر رابطه فرد با سایر انسانها میباشد؛ مانند معاشرت نیکو، عدل، احسان، حسد و تکبر.
در تفاوت میان اخلاق فردی و اجتماعی باید گفت؛ نمیتوان انکار کرد که اخلاق فردی نیز تأثیر غیر مستقیم بر مسائل اجتماعی دارد. (مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 77) ولی در زندگی اجتماعی؛ قوانین، مقررات و آداب خاصّی، ضرورت مییابد که بسیاری از آنها در زندگی فردی مطرح نمیشود؛ لذا اسلام -به عنوان دین خاتم- کاملترین و عالیترین برنامه زندگی را درهر دو بعدِ فردی و اجتماعی به ارمغان آورده و عمل به آن به طور قطع سعادت فرد و اجتماع را تأمین میکند منبع:تبیان
بازدیدها: 0