گذرى کوتاه بر زندگانى برخى ازاستادان حضرت آیت الله العظمى بهجت

خانه / اختصاصی هیأت / گذرى کوتاه بر زندگانى برخى ازاستادان حضرت آیت الله العظمى بهجت

در این قسمت اشاره اى کوتاه مى کنیم به زندگى برخى از اساتید بزرگوار آیت الله بهجت ، آنانى که نقش مهمّى در ساختار زندگى علمى ، اخلاقى و عرفانى ایشان داشته اند، و بر اساس گفتار آیت الله مشکینى :
((اساتیدى که آیت الله بهجت از آنان استفاده نموده است ، در مقام خیلى بالایى قرار دارند و ما باید مانند ستاره ها به آنها بنگریم .))
آیت الله العظمى سیّد على آقا قاضى رحمه اللّه
حاج میرزا سیّد على آقا قاضى قدّس سرّه در سیزدهم ماه ذى الحجّه الحرام سال ۱۲۸۲ ه‍ .ق . در تبریز متولّد شد، و بعد از طىّ مراحل مقدّماتى تحصیل مدّتى از محضر درس پدر بزرگوار خود، حاج سیّد حسین قاضى ، و نیز میرزا موسى تبریزى صاحب ((حاشیه رسائل ))، و همچنین میرزا محمّد على قراچه داغى استفاده نمود، و ادبیات عربى و فارسى را پیش شاعر نامى و دانشمند معروف میرزا محمّد تقى تبریزى معروف به ((حجّه الاسلام )) و متخلّص به ((نیّر)) خواند، و اشعار بسیارى به فارسى و عربى از وى نقل مى کرد.
تا اینکه در سال ۱۳۰۸ ه‍ .ق . در سنّ ۲۶ سالگى به نجف اشرف مشرّف گردید. و زمانى در خدمت آیات عظام : فاضل شرابیانى ، شیخ محمد حسن مامقانى ، آقاى شریعت ، آخوند خراسانى و حاجى میرزا حسین خلیلى درس خواند، و مخصوصاً از اجلّه تلامذه این استاد اخیر به شمار آمد و در خدمت وى تهذیب اخلاق را نیز تحصیل کرد.(۱۱)
آن بزرگوار، عارفى عظیم الشاءن ، فقیهى عالى مقام ، صاحب مکاشفات و کرامات بود. علاّمه شیخ آقا بزرگ طهرانى در کتاب ((طبقات اعلام شیعه )) درباره ایشان چنین مى نگارد:
((سیّد على آقاى طباطبائى تبریزى قاضى ، پسر میرزا حسین – که وى نیز پسر میرزا احمد، و وى پسر میرزا رحیم بوده -، دانشمند و مجتهدى است متّقى و اخلاقى ، و فاضلى است پرهیزکار. ده ها سال میان ما و آن جناب دوستى و معاشرت بود. و در طول این مدّت وى را در روش خویش استوار، و در خوى و خصلت جوانمرد، و در ذات و فطرت بزرگوار یافتم … او را تفسیرى است که از اول قرآن کریم شروع و به آیه ۹۲ از سوره انعام آنجا که مى فرماید:
(قُلِ اللّهُ، ثُمَّ ذَرْهُمْ فى خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ)
بگو: خدا، سپس آنها را رها کن تا در عین غوطه ورى در باطل ، یکسره مشغول بازى باشند.

ختم مى گردد، و نیز پدر آن جناب تفسیرى بر قرآن نوشته است . خانه آنها از قدیم ، خانه علم و فضیلت و تقوا بوده است .(۱۲)

علاّمه حسن زاده آملى درباره ایشان مى گوید: ((ایشان از اعجوبه هاى دهر بود)) تا اینکه مى فرماید: ((یکى از کلمات دلنشین مرحوم حاج سیّد على قاضى این است که : اگر انسان نصف عمر خود را در پیدا کردن استاد کامل صرف کند، جا دارد.))(۱۳)
آقاى حسن زاده از قول علاّمه طباطبائى درباره سیّد على آقاى قاضى مى نویسد: ((ایشان عجیب مردى بودند و شاگردهاى بسیارى تربیت کردند، استادان بسیارى هم دیدند، او داراى مکاشفات خیلى قوى بود و علاوه بر این [آنچه در ایشان بیشتر تجلّى داشت ]ژ(۱۴) کمالات شهودیش و عرفانیش و سیر و سلوکش بود.))(۱۵)
آیت الله العظمى غروى اصفهانى رحمه اللّه
علاّمه سیّد محمّد حسین اصفهانى ، معروف به کمپانى ، از مجتهدین طراز اول و از مراجع بسیار ارزشمند زمان خود، بلکه به نظر بعضى از جهات ، فقیهى بى نظیر بود. ایشان در سال ۱۲۹۶ ه‍ .ق . دوّم محرّم الحرام در خانواده اى شریف در کاظمین چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش ، مرحوم حاج محمّد حسن از تجّار خیّر و معروف کاظمین بود، و از آنجایى که اجداد پدرى او از اصفهان بوده اند به ((اصفهانى )) انتساب داشت . در کودکى پدرش را از دست داد و اموال قابل توجّهى را که از او بجا مانده بود در تحصیل علوم و معارف اسلامى و نیل به مکارم اخلاق صرف کرد.
بدینسان آیت اللّه اصفهانى کمپانى که از اوان کودکى ممتاز و با استعداد بود، پایه هاى علوم مقدّماتى را در کاظمین پى ریزى کرد و در حدود سنین بیست سالگى به مرکز بزرگ علمى شیعیان جهان ، نجف اشرف مشرّف گردید و اصول و فقه را نزد استادان برجسته چون : حاج آقا رضا همدانى ، سید محمّد فشارکى و آخوند ملا کاظم خراسانى ، فلسفه و عرفان را نزد حکیم غوّاص و فیلسوف شهیر، حاج میرزا محمّد باقر اصطهباناتى آموخت .
اوج علمى و نبوغ او به جایى رسید که پس از اندک زمانى در مرکز علمى نجف اشرف به کرسى تدریس تکیه زد، و شاگردان بزرگى را از زُلال چشمه سار علمى خویش بهره مند ساخت .
تاءلیفات گرانبهایى از او به یادگار مانده است ، که به عنوان نمونه مى توان از: حاشیه بر کفایه الاصول در علم اصول ، و حاشیه مکاسب در علم فقه ، و منظومه ((تحفه الحکیم )) در فلسفه ، و دیوان عربى و فارسى در شعر نام برد.
علاّمه کمپانى در سال ۱۳۶۱ ه‍ .ق . پنجم ذیحجه در سنّ ۶۵ سالگى به جهان باقى شتافت ، و در نجف اشرف در کنار صاحب ولایت ، مولى علّى علیه السّلام به خاک سپرده شد.(۱۶)
آیت الله العظمى حاج شیخ محمّد کاظم شیرازى رحمه اللّه
آن بزرگوار تقریباً در سال ۱۲۹۰ در شیراز متولّد شد، و در سال ۱۳۰۰ همراه با والدین خود به عتبات عالیات مشرّف ، و در کربلا ساکن و به علوم عربى مشغول شد، والدین او پس از دو سال توقّف در آن مکان شریف به شیراز برگشتند، و او در کربلا ماند و به علوم ابتدائى مشغول گشت ، پس از ۱۴ سال به شیراز برگشت و دو کتاب ((مطوّل )) و ((معالم )) را نزد عالم کامل ، حاج سید محمّد کازرونى – که در تدریس مطوّل ماهر بوده – خواند و پس از دو سال اقامت در شیراز باز به سوى کربلا حرکت کرد و در سال ۱۳۱۰ به سامراء مهاجرت کرد، و رسائل و مکاسب را نزد عالم کامل ، حاج شیخ حسنعلى تهرانى – که از عالمان جلیل و باتقوا بوده – خواند و در بحث مرحوم آیت الله میرزا محمّد تقى شیرازى حاضر شد و تا روز وفات آن مرحوم ملازم بحث او بود. بعد به کاظمین مشرّف گردید و در آنجا به تدریس مشغول شد و بالاخره پس از مدّتى به نجف اشرف مهاجرت کرد و حوزه درسى تشکیل داد نکته قابل توجّه دیگر آنکه غالب استفتائات مرحوم آیت الله اصفهانى زیر نظر آن مرحوم پاسخ داده مى شد.
یک سال قبل از فوتشان ، در سال ۱۳۶۶ به قصد زیارت امام رضاعلیه السّلام از نجف حرکت کرد و در قم مورد تمجید و استقبال حوزه علمیه و زعماى حوزه چون آیات عظام : بروجردى ، حجت ، فیض ، خوانسارى و صدر قرار گرفت .
سرانجام ، در سال ۱۳۶۷ ه‍ .ق . وفات کرد، و در یکى از حجرات صحن علوىّ مدفون گردید.(۱۷)
آیت الله العظمى میرزا محمد حسین نائینى رحمه اللّه
آیت الله علاّمه حاج میرزا محمد حسین نائینى ، از بزرگترین و نامورترین مراجع عصر خویش ، و از محققین و مدققین در اصول و فقه بود به حدّى که او را ((مجدّد علم اصول و نوآور آن )) نامیده اند.
آن بزرگوار در ۱۷ ذیقعده سال ۱۳۷۶ ه‍ .ق . در نائین اصفهان در خانواده اى روحانى چشم به جهان گشود، و پس از طىّ تحصیلات ابتدایى در زادگاه خود، در پى فراگیرى سطوح عالیه و خارج به حوزه نجف رهسپار گردید و در ردیف شاگردان نامدار آیت الله حاج میرزا محمّد حسن شیرازىِ بزرگ قرار گرفت ، و از باب ادب و احترام در درس آیت الله آخوند ملا محمّد کاظم خراسانى نیز حضور مى یافت .(۱۸)
ایشان در اثر اطّلاعات وسیع در علوم ریاضى ، حکمت ، فلسفه ، عرفان و احاطه به کلیّات فقه ، امتیازات خاصّى میان علماى نجف اشرف داشت . آیت الله نائینى با دقّت تامّ و جدیّت خاصّ علم اصول را به گونه اى منظّم و از پیچیدگى مهذّب ساخت و ستایش مطّلعین این فنّ را برانگیخت .
از تاءلیفات آن مرحوم که تا کنون به طبع رسیده مى توان رساله ((لباس مشکوک ))، ((رساله لاضرر)) و کتاب ((وسیله النجاه )) را نام برد، و تقریرات اصول ایشان هم بارها مورد تجدید چاپ قرار گرفته است .
آیت الله نائینى توجّه خاصّى به تکمیل ، تهذیب نفس داشت . نماز شب ایشان هیچ گاه ترک نمى شد. در طول سالیان خدمتگذارى به جهان علم و مقام روحانیّت ، هیچ کس یک کلمه ناشایست از ایشان نشنید. او فردى نبود که حقّ کسى را ضایع کند یا به حقوق دیگران بى توجّه باشد، هرگز اوقات گرانبهایش را بیهوده صرف نمى کرد، یا به مباحثه مسائل علمى اشتغال داشت ، و یا با شرح صدر و گشاده رویى ، به گفت و شنود با مردم پرداخته و به نیازها و مشکلات آنان رسیدگى مى کرد. در مصرف ، اقتصاد را رعایت مى کرد، و در صرف بیت المال مسلمانان روش زهد و تقوا و صرفه جویى را پیشه خود ساخته بود و از سهم مبارک امام علیه السّلام و سایر حقوق شرعیّه استفاده خصوصى نمى کرد و هزینه زندگى شخصى را از درآمدهاى خویش تاءمین مى نمود. درباره خدمات سیاسى و اجتماعى آن بزرگوار باید گفت که : در روزگار سیاه و خفقان در ایران ، کتاب ((تنبیه الامه و تنزیه الملّه )) را نوشت و انواع استبداد و خودسرى و حکومت خودکامه پادشاهان مستبد را با منطق و حکمت نشان داد و وظایف علما و فقهاء را نسبت به دین و اوضاع جارى بیان کرد و با تبیین فصول مختلف عهدنامه مالک اشتر، حدود و اختیارات حاکم و حکومت اسلامى را نشان داد، و مراجع مبارز و مجاهد آن روز آیت الله آخوند خراسانى و آیت الله شیخ عبداللّه مازندرانى بر آن کتاب تقریظ نوشتند و ماءخوذ بودن اصل مشروطیت را از متن محمّدى صلّى اللّه علیه و آله مورد تاءیید و امضاء قرار دادند.(۱۹)
آیت الله نائینى به سبب مبارزه علیه دولت عراق ، به همراه آیت الله اصفهانى ، آیت الله خالصى و جمعى دیگر از شاگردان مبرّز مرحوم نائینى به ایران تبعید شد و پس از اقامت کوتاه در کرمانشاه و همدان وارد قم گردید و در مدّت ده ماه اقامت خویش در آن شهر به تدریس و امامت جماعت اشتغال ورزید و پس از گذشت قریب یک سال دوباره به نجف برگشت .
سرانجام ، پس از آن همه خدمات به جهان دانش و تقوا و پس از عمرى زحمت و کوشش در راه تعلیم و تربیت شاگردان مکتب توحید و قرآن ، شمع وجود آن عالم ربّانى و فقیه نامدار اسلام در ۲۶ جمادى الاولى ه‍ .ق . مطابق با ۲۴ مرداد ۱۳۱۵ ه‍ .ش . به رحمت حق پیوست .
آیت الله العظمى آقا ضیاء عراقى رحمه اللّه
ایشان که از بزرگان علماى متاءخّر بود، در سال ۱۲۷۸ در سلطان آباد عراقِ عجم (اراک ) متولد شد. و مقدمات علوم را در آنجا به اتمام رساند، سپس به نجف اشرف مهاجرت کرد، و در درس مرحوم سیّد محمّد فشارکى ، آخوند خراسانى ، سیّد کاظم یزدى ، شیخ شریعت اصفهانى و … شرکت کرد.
وى از همان ابتدا به ذکاوت و نبوغ شناخته شد و تدریس را شروع کرد، و به سبب بیان شیوایى که در تدریس داشت شاگردان بسیارى در درس او حاضر شدند. بعد از وفات استادش ، آخوند خراسانى نیز از مدرسین بزرگ شمرده مى شد. و بالاخره حدود ۳۰ سال به تدریس ‍ پرداخت و خیلى از شاگردانش از مراجع گردیدند. کتاب ((مقالات الا صول )) در علم اصول در دو جزء نوشته اوست .
سرانجام آن بزرگوار در سال ۱۳۶۱ ه‍ .ق . در نجف اشرف به رحمت خدا رفت .(۲۰)
آیت الله العظمى سیدابوالحسن اصفهانى
آن بزرگوار در سال ۱۲۷۷ ه‍ .ق . در روستاى ((مدیسه )) از قراء لنجان اصفهان به دنیا آمد و تحصیلات اولیه را در اصفهان در مدرسه ((نیمارود)) به انجام رساند و از محضر میرزا ابوالمعالى کلباسى استفاده ها برد. سپس در سال ۱۳۰۷ ه‍ .ق . به قصد ادامه تحصیلات ، عازم حوزه علمیه نجف گردید و در محضر درس بزرگان و فضلاى حوزه نجف شرکت جست و در درس آیت الله آخوند خراسانى به درجه عالیه اجتهاد نایل آمد.
بعد از رحلت آخوند خراسانى و آیت الله میرزا محمد تقى شیرازى ، آیت الله نائینى و آیت الله اصفهانى هر دو به عنوان مرجع تقلید معروف گردیدند. و بعد از فوت میرزاى نائینى ، آیت الله اصفهانى به عنوان یگانه مرجع اغلب بلاد شیعه محرز و مسجّل گردید.
((وسیله النجاه )) نام رساله عملیّه اوست که به علت جامعیت مورد تحشیه حضرت امام خمینى قدّس سرّه و برخى از فقهاى معاصر قرار گرفت .
سرانجام آن عالم بزرگوار در روز دوشنبه نهم ذى الحجّه ۱۳۶۵ه‍ .ق . مطابق با سیزدهم آبان ۱۳۲۵ ه‍ .ش . در کاظمین دارفانى را وداع گفت .
آیت الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء خطاب به جنازه او این جمله را انشا فرمود:
((گوارا باد بر تو نزول بر معبود خویش . زندگى سعادتمندانه و مرگ و رحلت پسندیده اى داشتى ، زندگى تو آنچنان باشکوه و تواءم با تدبیر بود که بزرگان گذشته را به بوته فراموشى سپردى و آیندگان را به تعب افکندى . گویا تو دوبار به جهان آمده بودى . یک بار تجربه و درایت کسب نموده و بار دیگر آن را به کار بسته بودى .))
او داراى صفات کریمه و همّت بلند و صاحب روح بزرگ پایدارى و استقامت در راه خدا بود. و در کیاست و درایت و مدیّریت ، گوى سبقت را از دیگر هم ردیفان خود برده بود. او بیان رسا و طبع بلند داشت ، به حدّى که مجلس درس ایشان از پرجمعیّت ترین درسهاى حوزه نجف بود. او در جریان مبارزات مردم مسلمان عراق دخالت داشت و به همین دلیل به همراه عده اى از علما به ایران تبعید گردید. و در برابر حوادث مسجد گوهرشاد عکس العمل نشان داد.(۲۱)
آیت الله العظمى شیخ مرتضى طالقانى رحمه اللّه
آن بزرگوار در حدود ۱۲۸۰ ه‍ .ق . در طالقان به دنیا آمد و پس از خواندن قرآن و ادبیات فارسى در مکتب خانه آنجا به تهران ، و بعد از چندى به اصفهان عزیمت کرد، و از محضر علماى بزرگ آن سامان ، مانند: آیت الله ابوالمعالى کربلایى ، حکیم قشقائى ، آخوند ملا محمّد کاشى ، و دیگران استفاده برد، سپس به نجف اشرف مهاجرت کرد و از محضر علماء و استادان بزرگوارى ، مثل : آخوند خراسانى ، حاج سید محمّد کاظم یزدى ، شریعت اصفهانى ، میرزا محمّد تقى شیرازى و دیگران استفاده برد و به تهذیب نفس و تکمیل روح پرداخت و به کمالات معنوى رسید.
آن بزرگوار جدّاً از دنیا اعراض مى کرد و به تدریس و پرورش ‍ محصّلین مهذّب و بارع مى پرداخت . به گونه اى که بسیارى از مراجع و دانشمندان بزرگ معاصر از محضر و تدریس او استفاده کرده ، و عدّه اى از پرورش یافتگان درس اخلاق و عرفان ایشانند.
ایشان تا آخر عمر به تجرّد گذرانید و در حوزه علمیّه نجف اشرف ، در مدرسه سیّد یزدى ، صاحب عروه الوثقى اقامت گزید، و سرانجام به سال ۱۳۶۴ ه‍ .ق . در همانجا دار فانى را وداع گفت .(۲۲)
علامه حکیم آیت الله سید حسین باد کوبه اى قدّس سرّه
آن بزرگوار در سال ۱۲۹۳ در روستاى ((دلان )) از قراى بادکوبه متولّد شد و در نزد والد عالمش تربیت یافته و مقدّمات و ادبیّات را نزد او فرا گرفت ، پس از فوت والدش به تهران مهاجرت و در مدرسه صدر اقامت گزید، و ریاضیات و فلسفه را از فیلسوف بزرگ مرحوم آقا سید ابوالحسن جلوه و میرزا هاشم اشکورى ،(۲۳) و کلام را از استادان این علم در مدّت هفت سال با جدیّت تمام فرا گرفت ، آنگاه به نجف مسافرت نمود و در درس آیت الله العظمى آقاى آخوند خراسانى که مصادف با اوائل تاءلیف کفایه بود، حاضر شد، و فقه را از محضر آیت الله آقا شیخ محمّد حسن مامقانى استفاده کرد، سپس گروهى از فضلاء گرد او جمع شده و از تحقیقات و نظریاتش استفاده مى کردند، تا آنکه در شب ۲۸ شوال المکّرم ۱۳۵۸ ه‍ .ق در حمّام حضرتى نجف اشرف وفات کرد، و در جوار جدّ گرامى اش حضرت على علیه السّلام دفون گردید(۲۴).
آیت الله العظمى حجت کوه کمره اى قدّس سرّه
آن جناب ، جامع معقول و منقول ، و عالم عامل ، فقیه کامل ، محدّث فاضل ، حکیم ماهر، اصولى محقّق و رجالى مدقّق بود.
درماه شعبان سال ۱۳۱۰ ه‍ .ق . در شهر تبریز متولّد، و در مهد تربیت پدر و دامن مادر عفیفه اش بزرگ شد. آن بزرگوار، از سادات و خانواده هاى اصیل و نجیب ((کوه کمر)) تبریز است . نسب عالى ایشان با بیست و پنج واسطه به سید اجل سید محمد مصرى ملقّب به حجازى ، از فرزندان على اصغر بن الامام زین العابدین على بن الحسین علیهماالسّلام مى رسد.
ایشان از نعمت استعداد سرشار و هوش بالا و سرعت انتقال و فهم فوق العاده برخوردار بود، لذا به سرعت زیاد و در مدت کوتاه تحصیلات مقدماتى لازمه و ادبیات معموله ، و پس از آن فقه و اصول و ریاضیات و معقول و طبّ قدیم و جدید و مقدار وافى از علوم جدید نظیر فیزیک و شیمى و سایر فنون متنوّعه را از اکابر و دانشمندان فاضل آن سامان ، و به خصوص مرحله سطح تحصیلات فقهى و اصولى را نزد والدش ، مرحوم سیّد على آقاى کوه کمره اى فراگرفت .
در سال ۱۳۳۰ پس ازگذشتن ۲۰ سال از عمر شریفش به نجف اشرف مهاجرت کرد و از محضر استادان بزرگ از قبیل آیات عظام : علاّمه یزدى صاحب عروه الوثقى ، شریعت اصفهانى ، میرزاى نائینى ، آقا ضیاء الدین عراقى و رجال دیگر بهره مند شد، و در سال ۱۳۴۹ به قم آمد و به عنوان یکى از اعاظم علما و مدرّسین آن حوزه مقدس ‍ مورد توجّه آیت الله العظمى حایرى ، مؤ سس حوزه علمیه قمّ قرار گرفت ، و در اواخر عمر شریف آیت الله حایرى ، به امر آن بزرگوار به جاى او اقامه جماعت مى کرد، و بعد از رحلت ایشان نیز در جاى وى تدریس مى کرد، و سایر فقها و علماى حوزه نیز مقام وى را ارج مى نهادند.
ایشان با اینکه به چندین بیمارى مبتلا بود، امّا تا آخر ایّام زندگانى به تدریس و جواب استفتائات و رسیدگى به امور مسلمین مى پرداخت .
آن بزرگوار از هوا و هوس عارى ، و از تظاهر فرارى ، و جدّاً مصداق حقیقىِ این کلام منقول از معصوم علیه السّلام بود که :
((مُخالِفاً لِهَواهُ، مُطیعاً لاَِمْرِ مَوْلاهُ، صاَّئِناً لِنَفْسِهِ حافِظاً لِدینِهِ))(۲۵)
– مخالف هوا و هوس ، مطیع امر مولایش ، خویشتندار و حافظ دین .
ایشان بسیار کتوم بود لذا نزدیکترین افراد به او هم آن طور که باید وى را نشناختند. آن جناب از افرادى بود که به فیض ملاقات با حضرت ولى عصر ((عج )) نائل آمده بود.
از خصایص دیگر آن مرحوم این بود که با همه گرفتاریها، هیچگاه بى کار نبود و همواره به مطالعه کتب علمیّه و فقهیّه و غیره مشغول بود، حتى شنیده شده است که شب عروسى هم در نجف اشرف تا چندین ساعت چون شبهاى دیگر مطالعه را ترک نکرد، و آثار مهمّى از خود به یادگار گذاشت که ظاهراً هنوز به چاپ نرسیده است ، به چند نمونه اشاره مى کنیم : ۱- کتاب البیع . ۲- جامع الاحادیث و الاصول . ۳- حاشیه بر کفایه . ۴- لوامع الانوار الغرویه فى مرسلات آثار النبویه . ۵- مستدرک المستدرک و…
آیت الله حجّت خود پیش بینى فوتش را کرده بود، و دو ساعت پیش از مرگ جمعى از علماى حوزه را طلبیده و تربت پاک حسینى خواسته و بر زبان گذارده و گفته بود:
((آخِرُ زادى مِنَ الدُّنْیا تُرْبَهُ الْحُسَیْنِعلیه السّلام))
– آخرین اندوخته من از دنیا، تربت امام حسین علیه السّلام است .
و نیز در این لحظه با قرآن استخاره کرده بود، چون اول سطر قرآن این آیه آمده بود:
(لَهُ دَعْوَهُ الْحَقِّ(۲۶))
– دعوتِ حقّ براى خداست .
با صداى بلند فرموده بود:


(إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ(۲۷)).
– همانا ما از خداییم ، و به سوى او باز مى گردیم .
و بلافاصله به ملکوت اعلى پیوسته بود.
آیت الله العظمى بروجردى با شنیدن خبر فوت ایشان فرموده بودند: ((کمرم شکست )).
مدرسه و مسجد حجتیّه به عنوان دو یادگار از آن مرحوم به جا مانده است ، و طبق وصیّت ، قبل از فوتش حجره اى را که در جنب مسجد است اختصاص به مقبره آن مرحوم و خانواده اش دادند، و این بر اساس دستور و الهام غیبى بود که در عالم خواب به ایشان گفته شده بود

آیت الله العظمى بروجردى قدّس سرّه
آن بزرگوار از خانواده هاى جلیل و شریف بروجرد، و نسبتش با سى واسطه به امام حسن مجتبى علیه السّلام مى رسد، و غالب نیاکان و اجداد وى از دانشمندان عظیم الشاءن و نوابغ اسلامى بوده اند.
ایشان در سال ۱۲۹۲ ه‍ .ق . در بروجرد متولّد، و در سنّ ۱۲ سالگى نزد علماى بروجرد و والد معظّم خود به تحصیل پرداخت ، و در سال ۱۳۱۰ در سنّ ۱۸ سالگى براى تکمیل تحصیلات به اصفهان عزیمت کرد و نزد علماى آن دیار از جمله آیات و حجج اسلام : ابوالمعالى کلباسى ، میر سید محمّد تقى مدرسى ، آخوند ملا محمّد کاشى و میرزا جهانگیرخان قشقائى تحصیل ، و نیز متون فقه و اصول را تدریس کرد، و پس از هشت سال توقّف در اصفهان در سال ۱۳۱۸ در حدود ۲۶ سالگى در حالى که به درجه اجتهاد رسیده بود وارد نجف شد و حدود سه سال از محضر آخوند خراسانى صاحب کفایه ، و علاّمه یزدى صاحب عروه الوثقى استفاده کرد و از شاگردان ممتاز مرحوم آخوند گردید و در همان زمان تعلیقاتى بر کفایه الاصول نوشت و بعد از ده سال یعنى در سال ۱۳۲۸ با تصدیق علماى آن زمان به بروجرد برگشت و طىّ مدت ۳۶ سال اقامت در بروجرد مرجع تقلید غالب اهالى غرب و جنوب ایران و قسمتى از خراسان و غیره بود و در آنجا حوزه تدریس خارج فقه و اصول داشت .
پس از چندى ، هنگام برگشت از زیارت امام رضاعلیه السّلام به بروجرد، به اصرار مرحوم آیت الله حایرى و فضلاى آن زمان چند ماهى در قم توقّف ، و حوزه درس و بحث دایر کرد و دوباره به بروجرد برگشتند.
تا اینکه در محرّم الحرام سال ۱۳۶۴ به قم وارد شد و در سن متجاوز از هفتاد سالگى پرچمدار جهان تشیع گردید و بیش از هزار و دویست نفر دانشمند مجتهد و فاضل از حوزه درسى او بهره مند شدند.
تاءلیفات آن مرحوم بسیار است ، به چند نمونه اشاره مى کنیم :
۱- حاشیه بر کفایه . ۲- حاشیه بر نهایه شیخ طوسى . ۳- رساله اى درباره سند صحیفه سجادیّه . ۴- اسانید کتاب تهذیب . ۵- اسانید رجال کشّى . ۶- تجرید رجال نجاشى و…(۲۹)
مسجد اعظم قم و کتابخانه آن و نیز ساختمان مسجد بزرگ هامبورگ در آلمان نیز نمونه اى از آثار باقیمانده از معظّم له مى باشد.
آن عالم بزرگوار سرانجام در پنج شنبه ۱۳ ماه شوال المکرّم سال ۱۳۸۰ در سن ۸۸ سالگى به رحمت خدا پیوست و با تشییع جنازه با شکوه در کنار مرقدِ مطهّر فاطمه معصومه علیهاالسّلام دفن گردید.(۳۰)

منبع:کتاب برگى از دفتر آفتاب

شرح حال شیخ ‌السالکین حضرت آیت اللّه العظمى بهجت

اثر : رضا باقى زاده پُلامى

بازدیدها: 230

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *