گفتگو با استاد دکتر مصطفی دلشاد تهرانی | بعثت، بهار انسانیت، و سبک زندگی ایمانی

گفتگو با استاد دکتر مصطفی دلشاد تهرانی | بعثت ، بهار انسانیت و سبک زندگی ایمانی

خانه / مطالب و رویدادها / مصاحبه و گفتگو / گفتگو با استاد دکتر مصطفی دلشاد تهرانی | بعثت ، بهار انسانیت و سبک زندگی ایمانی

بنده پیشنهاد می کنم، آن 10 اصل یاد شده و یا هر اصول دیگری که مبتنی بر سبک زندگی نبوی می باشند را در فضای مجازی مورد سرمایه گذاری قرار دهیم: برای تبیین و جا انداختن آن، کارگاه های آموزشی تشکیل دهیم، همایش ها و سمینارهای مفید و موثر برگزار کنیم. یا حتی جنبش راه بیندازیم. مثلاً جنبش حریم داری، به این معنا که در فضای مجازی برای این اصل فریاد بزنیم و بگوئیم ای کسانیکه به دنبال این هستید که حرمت انسان پاس داشته شود، بیایید ببینید که حرمت بشر لگدمال شده است، بیایید حریم داری کنیم، و به کسی اجازه ندهیم حریم دیگری را بشکند.

 گفتگو با استاد دکتر مصطفی دلشاد تهرانی | بعثت، بهار انسانیت، و سبک زندگی ایمانی

با توجه به فراگیر شدن مبحث “سبک زندگی” در جامعه امروز، شاید بهتر باشد در ابتدا ضرورت پرداختن به این مسئله را مورد توجه قرار دهیم. لطفا بفرمایید موضوع سبک زندگی از چه اهمیتی برخوردار می باشد؟

برای پرداختن به ضرورت مبحث سبک زندگی ابتدا باید دید تلقی ما از این مفهوم چیست. آنچه از مفهوم “سبک زندگی” در حال حاضر وجود دارد، فهم شکلی است و جزئی نگر. اما باید توجه داشت آنچه از آموزه های قرآنی و احادیث معصومین علیهم السلام استنباط می شود، این است که سبک زندگی مبتنی بر یک “نگاه قاعده مند” است. برای درک این مطلب، شاید بهتر باشد که ابتدا مفهوم “سبک زندگی” تبیین شود.

سبک زندگی مفهوم بسیار نزدیکی به “سیره” دارد. همانطور که می دانید “سیره” دو معنا دارد. یکی، معنای اصطلاحی آن که همان “تاریخ” است و یکی هم، معنای حقیقی که همین سبک زندگی است. چون “سیره” بر وزن “فعله” است و این وزن در عربی حاکی از هیأت و حالت انجام فعل است. بنابراین سیره یعنی حالت حرکت و سبک حرکت در زندگی. واژه “سبک” هم از ریشه “سبیکه” گرفته شده است که به فلز گداخته ای اطلاق می شود که در قالبی ریخته شده و شکل خاصی گرفته و استحکام یافته است. با توجه به این معنا، “سبک زندگی”، همان قواعد و اصول کلی عملی حاکم بر زندگی می باشد.

حال با توجه به این مفهوم، واضح می گردد که انسانی که در زندگی خود، سبک ندارد، نمی تواند قاعده مند زندگی کند، چون هیچ اصولی در زندگی او حاکم نیست، و در هر مسأله ای، مواضع نامعلوم و مختلفی اتخاذ می کند، و ناپایدار و غیرقابل پیش بینی می باشد. بر خلاف انسانی که در زندگی اش سبک خاصی دارد. چنین فردی چون زندگی اش قاعده مند است، از مواضع پایدار و روشنی نیز برخوردار است، به عبارت دیگر می توان گفت، مهمترین اتفاق در زندگی انسان همین است که بر زندگی اش قواعدی روشن، پایدار، فطری و عقلانی حاکم باشد. در اینصورت، زندگی معنا پیدا می کند.

به نظر بنده، آنچه در دنیای امروز گم شده است، معنای زندگی است و آنچه می تواند به آن معنا ببخشد، هدفدار و قاعده مند زندگی نمودن است. در این هنگام است که عدالت به معنای حقیقی کلمه در زندگی اش جاری می شود و هر چیزی در جای خودش قرار می گیرد. وقتی چنین اتفاقی بیفتد، زندگی تمامی انسانها سالم می شود، ارتباط انسان با خودش، ارتباط انسان با انسانهای دیگر. ارتباط او با خدا، ارتباطش با تاریخ و نیر با امور پیرامون خود.

بنابراین می بینیم که مبحث سبک زندگی به قدری حائز اهمیت است که اگر بگوئیم باید برای آن، بیش از هر موضوع دیگری سرمایه گذاری کرد، سخن گزافی نگفته ایم.

  با توجه به اهمیت فطرت واحد بشر در نگاه اسلام از یک سوی، و خطاب های عمومی کتاب آسمانی آن با تعبیراتی همچون «یا ایها الناس»، «یا بنی آدم»، « إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمین »، « وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّكَافَّةً لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً » و… که شامل تمامی انسان ها می شود، از سوی دیگر، آیا می توان بعثت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله را فصلی نو و در عین حال جامع و  کامل برای ارائه برترین سبک زندگیِ مورد نیاز بشر از گذشته تا کنون دانست؟

ببینید، قرآن کریم به ما توصیه می کند تا از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، الگو بگیریم: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ». اما باید دید این فرمایش قرآن که می فرماید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اسوه حسنه و نمونه ی خوبی برای انسان به شمار می آید به چه معناست؟!

ابتدا باید ببینیم پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله برای چه آمده اند؟

پاسخ مشخص است، برای اینکه انسان به رشد و تعالی شایسته خود دست پیدا کند.

حال انسان چگونه می تواند به این رشد و تعالی برسد؟ جواب: با سبک زندگی.

اما چه نوع سبک زندگی؟

واضح است که خداوند متعال، سبک زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را بهترین الگو برای بشر معرفی می کند و اساساً آن حضرت برای ارائه همان آمده است. قرآن کریم با ارائه نمونه هایی، بر این مطلب تأکید می کند و به مسلمین توصیه می کند که باید امّت نمونه ای باشند که برای سایر امم نیز الگو قرار گیرند:

«وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَكُونَ الرَّسُولُ عَلَیْكُمْ شَهیداً»، یعنی شما امت مسلمان را برای دیگران، امتی الگو قرار دادیم و پیامبر را نیز برای شما الگو قرار دادیم. اما متأسفانه ما به این مطالب توجه نکرده ایم.

جالب اینکه آیه شریفه در بین تمام اصول، دست بر یک اصل کلیدی و مهم گذاشته است و آن اصل اعتدال و میانه روی است، یعنی شاخصه ی امت مسلمان معتدل و میانه رو بودن آنهاست. حال شما تصور کنید اگر امتی به بزرگی امت مسلمان چنین باشد و بر اساس ایمان، فطرت و عقل خود، مقیّد به اصل اعتدال و میانه روی باشد، در اینصورت آیا عالم تغییر نخواهد کرد؟! ولی ما متأسفانه به این اصل مهم پشت کرده ایم، و می بینیم که مسلمین امروز بیش از پیش اسیر افراط و تفریط هستند. یعنی شما در میان مسلمانان سبک های زندگی افراطی را در اوج می یابید و سبک های زندگی تفریطی را نیز در اوج. و نتیجه ی این افراط و تفریط مسلمانان، فراهم آمدن بستری مناسب برای اسلام هراسی است که توسط دشمنان اسلام دامن زده می شود. در واقع منشأ اسلام هراسی در دنیای امروز در افراط و تفریط و به عبارتی عدم اعتدال خود مسلمین است.

آنچه در دنیای امروز گم شده است، معنای زندگی است و آنچه می تواند به آن معنا ببخشد، هدفدار و قاعده مند زندگی نمودن است. در این هنگام است که عدالت به معنای حقیقی کلمه در زندگی اش جاری می شود و هر چیزی در جای خودش قرار می گیرد. وقتی چنین اتفاقی بیفتد، زندگی تمامی انسان ها سالم می شود، ارتباط انسان با خودش، ارتباط انسان با انسانهای دیگر. ارتباط او با خدا، ارتباطش با تاریخ و نیر با امور پیرامون خود.

 در اینجا شاید این سوال مطرح شود که با توجه به تغییر شکل زندگی و نیازهای انسان معاصر، چگونه سبک زندگی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در 15 قرن پیش می تواند الگوی مناسبی برای بشر امروزی قرار گیرد؟!

مطمئناً اشکال و ظواهر زندگی در هر عصری تغییر می کنند، اما آنچه از زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باید الگوی برتر قرار گیرد، اصول کلی و قواعد عملی ثابتی است که حاکم بر زندگی ایشان می باشد نه در جزئیات و شکل زندگی حضرت. چنانکه ما وقتی به زندگی معصومین علیهم السلام می نگریم می بینیم که تمامی آنها در زندگی خود، سبک و اصولی داشته اند که بر اساس آن زندگی می کردند. برای روشن تر شدن مطلب، نمونه ای را عرض می کنم:

شریف رضی (ره) در نهج البلاغه نقل می کند که شخصی نزد امیر مۆمنان علی علیه السلام آمد و عرض کرد شما چرا محاسن خود را خضاب نمی کنید و حال آنکه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به این کار سفارش می کردند و خود نیز انجام می دادند؟ یعنی این سنت آن حضرت است! امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: آن موضوع برای زمانی بود که مسلمانان اندک بودند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خواستند این تعداد اندک را که بیشتر سن و سال دار بودند در برابر کفّار، جوان و نیرومند نشان دهند، اما امروز که اسلام، تثبیت شده و از شوکت و قدرت بالایی برخوردار است، دیگر نیاز به آن اقدامات نیست، و اختیار با خود شخص است که خضاب کند یا نکند.

خب، این اشاره دارد به اینکه اگر چه ظواهر و اشکال تغییر می کنند اما همگی تابع اصول ثابتی هستند، مانند اصل حفظ استقلال، اصل حفظ آزادی، اصل حفظ عزّت و … اصول باید حفظ شوند حتی اگر ظاهر و شکل تغییر کند. این اصول چون فطری و عقلی هستند تغییر نمی کنند، اگرچه ظاهر عوض شده باشد. مُلای رومی به زیبایی به این مطلب اشاره کرده است، آنجا که می گوید:

قرن ها بگذشت و این قرن نوی است                           ماه آن ماه است و آب آن آب نیست

عدل آن عدل است و فضل آن فضل هم                      لیک مستبدل شد آن قرن و امم

قرن ها بر قرن ها رفت ای همام                                    وین معانی بر قرار و بر دوام

آب مبدل شد در این جُو چند بار                               عکس ماه و عکس اختر برقرار

پس بنایش نیست بر آب روان                                 بلکه بر اقطار عرض آسمان

یعنی عدالت، معنویت، انسانیت، کرامت و امثال آنها امور آسمانی اند و از جنس این مادیات گذرا مانند آب جوی نیستند، این صفات همچون نجوم و ستاره های معنوی اند بر آسمان، که همیشگی و تغییرناپذیرند.

اما مهم این است ما بتوانیم این اصول را بر امور جاری زندگی خود تطبیق دهیم. مثلاً امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر الاغ برهنه سوار می شد و حتی کسی را هم همراه خود سوار می کرد و یا اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله با دست غذا می خورد، خب یک بُعد این مطلب، ظاهر قضیه است که در هر زمان تغییر می کند، اما بُعد دیگر آن، اصل ساده زیستی است که تغییر نمی کند و یا اصل قناعت و کفاف که پیامبر صلی الله علیه و آله مورد توجه قرار می داد و از تبذیر و اتلاف و اسراف جلوگیری می فرمود. این اصول امروز هم مطرح است اگر چه ظاهر تغییر کرده باشد.

حال سوالی که مطرح می شود این است که آیا امروز ما به عنوان جامعه مسلمان اینگونه ایم؟ ببینید، چقدر اتلاف داریم، اتلاف عمر، اتلاف انرژی، اتلاف سرمایه های ملی و …! این خلاف سبک زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله است، ما نه تنها خود باید اینگونه باشیم بلکه باید دیگران را نیز به آن دعوت کنیم.

بنابراین اگر 15 قرن پیش پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اصولی را بنیان گذاشت و ائمه ی ما هم در 250 سال امامت خود آن را استمرار دادند و تبیین و ترویج کردند، بخاطر تغییرناپذیری این اصول است، حرف همان حرف است، همچون ماه که همان ماه است حتی پس از گذشت قرن ها.

تبیان: به نظر شما کلیدی ترین آموزه در سیره و روش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که از همان ابتدای بعثت، موجب جهانی سازی نظام توحیدی اسلام شد، چه بود؟

وقتی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله سوال شد که شما برای چه مبعوث شده اید؟ فرمودند: «انّما بعثتُ رحمةً».  کلمه “انمّا” از ادوات حصر است، یعنی من فقط برای رحمت آمدم. چنانکه قرآن کریم می فرماید: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمین»، یا اینکه می فرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» پس این “رحمت” که در واقع همان زیر بنای سبک زندگی پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله و اساس بعثت ایشان می باشد، کلیدی ترین آموزه ی سیره آن وجود مقدس است.

عالم بزرگی از اهل تسنن به نام قاضی عیاض متوفی 544 ق کتاب زیبایی دارد به اسم: «الشفا بتعریف حقوق المصطفی»، او در کتاب خود خبری را از امیرمومنان علیه السلام نقل می کند که ایشان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سوال کرد که: یا رسول الله راه و رسم شما چیست؟ یعنی شما کار خود را با چه سنتی پیش می بری؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «الحبُّ أساسی» اساس کار من محبت است و رحمت. آری پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اینگونه همه چیز را دگرگون کرد.

اگر چه ظواهر و اشکال تغییر می کنند اما همگی تابع اصول ثابتی هستند، مانند اصل حفظ استقلال، اصل حفظ آزادی، اصل حفظ عزّت و … اصول باید حفظ شوند حتی اگر ظاهر و شکل تغییر کند. این اصول چون فطری و عقلی هستند تغییر نمی کنند، اگرچه ظاهر عوض شده باشد.

مناسب است داستان زیبایی را از رسول اکرم صلی الله علیه و آله برایتان نقل کنم. جنگ احد با آن پیچیدگی خود فرو نشست، مسلمانان خیلی آسیب دیده بودند کشتگان زیاد با وضع فجیعی مُثله شده بودند. خود پیامبر صلی الله علیه و آله مجروح شده بود و دندان مبارک ایشان شکسته شده بود و … . بعضی از مسلمانان آمدند نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و از ایشان تقاضا کردند که مشرکین را نفرین کنید، آن هم به گونه ای که با عذاب الهی ریش کن شوند، همچون قوم نوح نبی که مبتلا به نفرین پیامبر خود شدند و نابود گشتند. ناگهان دیدند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دست های مبارکشان را رو به آسمان بلند کردند، و در حالی که همه منتظر بودند تا حضرت، کفار و مشرکین را نفرین کنند، دیدند پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «اللهم اغفر لقومی فانّهم قوم لایعلمون» خدایا قوم مرا ببخش، اینان نمی فهمند و در بعضی نقل ها آمده است که فرمود: «اللهم اهد قومی» خدایا اینان را نجات بده و هدایتشان کن. حتی بعضی افراد از پیامبر صلی الله علیه و آله خواستند که آنان را لعنت کند. اما ایشان فرمودند: «انی لم أبعث لعّاناً» من برای لعنت و نفرین مبعوث نشدم.

بنابراین اسلام نبوی، اسلام رحمانی است و این رحمت دارای عوارضی است که در واقع مبنای سایر اصول حاکم بر سبک زندگی نبوی را تشکیل می دهد، و تمام اصول زندگی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ریشه در همین “رحمت” دارد. یعنی اسلام رحمانی مبتنی بر حرمت نهادن، رفق، مدارا، کرامت و … می باشد، چرا که انسان ها را نمی توان با ظلم یا بی حرمتی تغییر داد. شما وقتی به سیره ائمه علیهم السلام بنگرید، می بینید جواب بدی را با خوبی و پاسخ تندی را با نرمی می دادند و همین منشأ تحول در افراد می شد.

پس اسلام، دین رحمانی است و حتی اگر گفته شده که با متجاوز شدّت عمل به خرج دهید، آن هم از باب رحمت است. و اساساً هندسه هستی، هندسه ی رحمت است و خداوند متعال بر خود، رحمت را نگاشته است: «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ».

 فرمودید سنّت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و اساس کار ایشان در تبلیغ اسلام “رحمت” بوده است، حالا شاید این سوال در اذهان ایجاد شود که آیا این مطلب با آیه ی شریفه ی قرآن منافات ندارد که می فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم»؟ پس این شدت و غضب، چیست؟

ابداً منافات ندارد، چرا که اصل، محبت و رحمت است، و شدت و غضب و دفاع، فرع و به تبع آن است، اصل، صلح است و جنگ، تبعی است. و باید دقت کرد که آن کفّآری که قرآن شدّت با آنان را توجیه کرده کفّار متجاوز است نه همه کفّار، حتی قرآن دستور می دهد که به باقی کفّار احسان و برّ (نیکی وسیع) نمایید. و حتی درباره کفّار متجاوز هم می فرماید باید به حدّ قانونی باشد و نباید با آنان برخلاف اخلاق رفتار کرد:

«وَ قاتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ الَّذینَ یُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدین» یعنی با کسانی که با شما می جنگند، در راه خدا بجنگید اما تعدّی و تجاوز نکنید. این مطلب از رحمت سرچشمه می گیرد. یعنی آنچه که در روایات داریم که درباره خداوند متعال می فرمایند: «سبَقت رحمتُه غضبَه» [رحمت خدا بر غضبش پیشی می گیرد]، در رابطه با انسان الهی هم اینگونه است و پیروان مدرسه پیامبر صلی الله علیه و آله هم این چنین هستند. یعنی نه اینکه غضب و شدت نباشد، هست ولی تابع رحمت است و اصل، رحمت می باشد، در اینصورت غضب حدّ و مرز دارد و بر طبق اخلاق است.

 به نظر شما برای همسو نمودن زندگی خود با سبک زندگی نبوی، از کجا باید شروع کنیم؟

به نظر بنده ما باید طبق دستور قرآن کریم، از خود شروع کنیم، بدین معنا که مدام سبک زندگی خود را بررسی نمائیم و اگر سبک زندگی خود را بر اساس اصول نبوی و علوی پایه ریزی کنیم، منشأ تحوّل در همه خواهیم شد. در غیر اینصورت این مهم، تحقق نمی یابد چون این که ما دائماً دنبال اصلاح عیوب دیگران باشیم، عوارضی را متوجه خود ما می کند، یکی اینکه ما از خود غافل می شویم، دیگر اینکه فرافکنی می کنیم و سوم اینکه دچار خودشیفتگی می شویم یعنی می گوئیم  حال که دیگران بد هستند، ما خوب هستیم.

اما آنچه که ما باید انجام می دادیم و ندادیم، این است که سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در منظر همگان قرار دهیم. ولی باید با ظرافت خاصی اصول و قواعد از ظواهر و اشکال و جزئیات جدا شوند،

اسلام، دین رحمانی است و حتی اگر گفته شده که با متجاوز شدّت عمل به خرج دهید، آن هم از باب رحمت است. و اساساً هندسه هستی، هندسه ی رحمت است و خداوند متعال بر خود، رحمت را نگاشته است: «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ».

بنده در مجموعه ی «سیره نبوی، منطق علمی» اصولی از سبک زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را جست و جو کردم که در حوزه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله حوزه مدیریت، سیاست، خانواده، اقتصاد؛ و در هر حوزه اصولی را استنباط کرده ام و از میان این اصول نیز بر 10 اصل کلیدی تأکید کرده ام و آنان را اصول مشترک حاکم بر زندگی تمامی انسانها تلقی نموده ام.

به نظر بنده اگر تمامی انسان ها بر اساس این 10 اصل و به عبارتی دیگر “10 فرمان” عمل نمایند، همگان اعم از مسلمان و غیرمسلمان آن اصول را به عنوان اصولی مشترک و کلیدی خواهند پذیرفت. بنده در کتاب «رخساره خورشید» نیز این اصول را با استناد به فرمایشات امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه، در حوزه های گوناگون فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار داده ام. این 10 مورد ممکن است در شکل و ظاهر، تابع عرف های گوناگون و جزئیات مختلف باشد، اما در اصل و مبنا ثابت و مشترک هستند.

این اصول عبارتند از:

1- اصل مرزبانی، حریم داری و پرواپیشگی

 2- اصل کیفیت استخدام وسیله

 3- اصل اعتدال و میانه روی

 4- اصل پارسایی

 5- اصل تکریم

 6- اصل پاسداشت حقوق

 7- اصل رفق و مدارا

 8- اصل صراحت و صداقت

 9- اصل پایبندی به عهد و پیمان

 10- اصل عدالت

 حال کاری که ما باید بکنیم این است که، این اصول را در حوزه های مختلف زندگی نشان دهیم. به عنوان نمونه، اصل صراحت و صداقت را در زندگی فردی، سیاسی، اقتصادی، خانوادگی و غیره تطبیق دهیم. یعنی اقتصادی داشته باشیم که در آن دروغ، حقه بازی و پنهان کاری نباشد. در این صورت خیلی از مشکلات حل می شود. اما متأسفانه می بینیم هر چند از گاهی رقمی افسانه ای از اختلاس های سنگین مالی افشاء می شود، خب این نتیجه ی فقدان همان صراحت و صداقت در عرصه ی اقتصادی است.

یا اینکه سیاستی داشته باشیم که هیچ مدیر، مسئول و زمامداری دروغ نگوید، روابط پنهانی نداشته باشد و همه چیز شفاف باشد، در این صورت می بینید که چقدر سلامت روحی در جامعه حاکم می شود. و همینطور است وقتی اصل صراحت و صداقت در روابط خانوادگی، اجتماعی و سایر موارد نیز جاری شود.

در واقع این اصول، مواردی هستند که خداوند متعالی در قرآن کریم آن را به عنوان خمیرمایه و پایه ی نمونه بودن و الگو قرار گرفتن پیامبرش برای دیگران معرفی نموده است. مانند اصل پایبندی به عهد و پیمان که امیرالمومنین علیه السلام اشاره می فرماید که این اصل حتی در عصر جاهلیت نیز مورد قبول همه بوده است. چراکه این اصول، مشترک و عقلانی و فطرتی، و مورد قبول تمام بشریت هستند.

لطفا بفرمایید راهکار نهادینه کردن سبک زندگی نبوی در جامعه بشری چیست؟

متأسفانه ما تنها می گوئیم ولی عمل نمی کنیم. در صورتی که چنین سیره ای باید تبدیل شود به سبک زندگی برای همه انسان ها نه صرفا قصه ها و داستان های باشد که محدوده آن تنها به کتاب ها ختم می شود. و این کار هم نیاز به ساز و کار دارد، به عنوان مثلا، برای اصل صراحت و صداقت، ساز و کار فراهم شود و برای آن در مدیریت، قانون تصویب شود که اگر مدیر ارشدی دروغ گفت، عزل شود. همانطور که امام راحل (ره) در مبحث ولایت فقیه جمله ای دارند که اگر ولی فقیه دروغ بگوید، از ولایت ساقط است. خب، آیا نمی شود به همین صورت، قانونی وضع کرد که اگر مدیران ارشد به مردم دروغ بگویند، عزل و برکنار شوند؟ آیا نمی توان بر صراحت و صداقت نظارت کرد؟ آری، اما باید برای آن راهکار اجرایی طراحی کرد.

زمانی که امیرالمومنین علیه السلام به خاطر شرایط جنگ جمل مجبور شد که در کوفه اقامت کند، ابوالأسود دوئلی را به عنوان قاضی القضاه بصره منصوب کرد که البته مدتی کوتاه در این منصب نماند و عزل شد. وی برای عرض شکایت و اعتراض نزد امام آمد که: من نه جنایتی کردم و نه خیانتی، به چه دلیل مرا عزل کردی؟ امام در جوابش فرمود: «إنّی رأیت کلامک یعلو کلام خصمک»، دیدم که در جایگاه قضاوت صدایت را بر صدای یکی از طرفین دعوا بلند کردی. خب آیا ما نمی توانیم به همین صورت، اصول یاد شده را اجرایی کنم؟ آیا سایت ها و رسانه ها نمی توانند این اصول را فریاد زنند که مثلاً نباید به کسی بی احترامی شود؟ نباید کرامت کسی پایمال شود و اعلام کنند که ما معترضیم به این مسائل؟ ما باید اینگونه عمل کنیم.

به نظر بنده باید سه کار انجام داد:

اول، آموزش و تربیت، افراد باید آموزش ببینند و تربیت شوند. نظام آموزشی و تربیتی ما باید این مطالب را جدّی بگیرد، دین داری یعنی چه؟ یعنی همان پیروی از سبک زندگی معصوم، پس باید برای دین دار نمودن مردم، سبک زندگی معصومین علیهم السلام را به آنان آموزش داد.

دوم، قانونگذاری، یعنی باید بر اساس سبک زندگی نبوی و امامان معصوم علیهم السلام، قوانین مناسب وضع کرد.

سوم، نظارت و پیگیری، که تحقق و استمرار آن را رصد کنیم تا بعد از چند سال نتیجه آن را ببینیم.

 به نظر شما بهترین وسیله برای تبلیغ سبک ناب زندگی نبوی در دنیای امروز چیست؟

یکی از بهترین بسترهای اجرا نمودن آن سه امر یعنی آموزش و تربیت، قانونگذاری، و نظارت و پیگیری، فضای مجازی می باشد، یعنی قبل از اینکه دولت ها بخواهند بیایند سراغ آن تا عملیاتی شود، باید فعالان فرهنگی در فضای مجازی وارد عمل شوند. به عنوان مثال شما در سایت تبیان، جایی را تخصیص دهید به آموزش کاربران بر اساس سبک زندگی معصومین علیهم السلام و در این میان از همه نیز کمک بخواهید. از حقوقدانان بخواهید که قوانین مناسب ارائه دهند و شما آن را به قانونگذاران منعکس کنید. بعد از آن هم، مطالبه و پیگیری کنید. به عنوان نمونه، اصل پاسداشت حقوق طبیعت که در آموزه های دینی به آن پرداخته شده است. در فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز مورد عنایت قرار گرفته که حضرت فرمود: اگر زمان قیامت فرا رسید و شما در دستان خود نهالی دارید، اگر می توانید برخیزید و آن نهال را بکارید قبل از آنکه قیامت برپا شود. خب، این یک نمونه است. آیا ما نمی توانیم در رسانه های خود موجی به راه بیندازیم برای همین یک اصل که مورد قبول همگان است؟

بنده پیشنهاد می کنم، آن 10 اصل یاد شده و یا هر اصول دیگری که مبتنی بر سبک زندگی نبوی می باشند را در فضای مجازی مورد سرمایه گذاری قرار دهیم: برای تبیین و جا انداختن آن، کارگاه های آموزشی تشکیل دهیم، همایش ها و سمینارهای مفید و موثر برگزار کنیم. یا حتی جنبش راه بیندازیم. مثلاً جنبش حریم داری، به این معنا که در فضای مجازی برای این اصل فریاد بزنیم و بگوئیم ای کسانیکه به دنبال این هستید که حرمت انسان پاس داشته شود، بیایید ببینید که حرمت بشر لگدمال شده است، بیایید حریم داری کنیم، و به کسی اجازه ندهیم حریم دیگری را بشکند.

امیرالمومنین علیه السلام یک استغفار زیبا و لطیفی دارند که به خداوند متعال عرض می کند: «اللهم اغفر لی رمزات الألحاظ و سقطات الألفاظ» یعنی خدایا مرا ببخش از گوشه چشم ناروایی که ممکن است به کسی کرده باشم و یا اینکه از دهانم لفظی هر چند کوچک خارج شده باشد که کسی را آزرده. امیر مۆمنان علیه السلام می فرماید: مسلمان کسی است که دیگران از دست و یا دهان او نرنجیده باشند. اگر مسلمان به کسی هم غضب کند و یا در مقابلش بایستد برای این است که او را دوست دارد. چرا که اسلام ما، رحمانی است و اساس آن رحمت است چنانکه پیامبرش نیز پیامبر رحمت است.

امروز فضای مجازی قدرت تحوّل زیادی دارد، اینکه بعضی ها از گردش آزاد اطلاعات می ترسند، به دلیل توانایی بالای این رسانه است. ما از جنبه مثبت این قدرت می توانیم برای تبیین و ترویج سبک زندگی نبوی نهایت استفاده را بنمائیم. ما باید تا می توانیم زیبایی ها و لطافت های زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام را به همه دنیا نشان دهیم.

ما باید از این پتانسبل فضای مجازی به نفع خوبی ها استفاده کنیم، بیائیم موجی علیه دروغ گویی راه بیندازیم و همانطور که دیگران در گوشه و کنار فضای مجازی همچون شبکه های اجتماعی، برای تجارت یا تبلیغ خود، شعاری را مطرح می کنند و دیگران نیز به آنها می پیوندند، ما هم اصل صداقت را مطرح کنیم و بر روی آن سرمایه گذاری کنیم و موجی عظیم راه بیندازیم و نسبت به دروغ حساسیت ایجاد کنیم. چنانکه سیره نویسان نوشته اند، وقتی کسی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دروغ می گفت، حضرت از او چنان دست می کشید که وی متوجه زشتی عملش می شد و سپس پیامبر صلی الله علیه و آله رابطه اش را اصلاح می کرد، یعنی نسبت به دروغ حساسیت نشان می داد.

البته باید تأکید کنم که امروز، رسانه های ما در فضای مجازی به خوبی می توانند آن قسم سوم یعنی نظارت و پیگیری را انجام دهند و کاربران خود را تشویق کنند به اینکه آنها هم ناظر و پیگیر این اصول باشند و تحقق آن را مطالبه کنند. ما باید از پتانسیل بالای این فضا استفاده کنیم. امروز فضای مجازی قدرت تحوّل زیادی دارد، اینکه بعضی ها از گردش آزاد اطلاعات می ترسند، مانند آنچه که در ترکیه اتفاق می افتد، به دلیل توانایی بالای این رسانه است. بنابراین ما از جنبه مثبت این قدرت می توانیم برای تبیین و ترویج سبک زندگی نبوی نهایت استفاده را بنمائیم و لو شده به صورت بیان نکات کوچک از سیره آن حضرت. ما باید تا می توانیم زیبایی ها و لطافت های زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام را به همه دنیا نشان دهیم.

منبع:تبیان

بازدیدها: 162

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *