عصر امام هادی علیه السلام که متصل به زمان امام حسن عسکری علیه السلام و در نهایت منجر به عصر غیبت می شود، بسیار قابل تأمّل است. از زمان امام هشتم و حتی قبل از آن، ما شاهد حصر شدید حضرات معصومین علیهم السلام در همه وجوه هستیم که این حصر منجر به محصور و زندانی شدن امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام در پادگان نظامی سامرا می شود. در این دوره، تمامی مجال از حضرات معصومین علهیم السلام گرفته می شود، یعنی در واقع آنها در یک شرایط بسیار وحشتناک امنیتی قرار می گیرند و این شرایط فوق العاده ناامن به عصر غیبت می انجامد. اساساً غیبت به معنای قطع ارتباط مردم با حجت خداست و نه عدم وجود حجت. و یکی از دلایل غیبت حجت خدا ناامنی است. این «ناامن» بودن شرایط در زمان امامان معصوم، قابل تحلیل و بررسی دقیق می باشد.
این ناامنی از چه زمانی و در چه زمینه هایی آغاز شد؟
این ناامنی از قبل زمان امام دهم در ابعاد گوناگون زمینه داشت ولی با نزدیک به عصر آن حضرت گسترش پیدا کرد، ناامنی در بحث و گفتگو، بیان مسائل اعتقادی و ارتباط با مردم که منجر به شهادت امامان معصوم و در نهایت غیبت امام آخرین شد. حتی می توان گفت تداوم غیبت ناظر بر تداوم ناامنی می باشد یعنی امام و یاران ایشان در امنیت نیستند که هنوز عصر غیبت به درازا کشیده است.
یکی از آثار منفی عدم امنیت، نازل شدن سطح معرفت نسبت به این ذوات مقدسه است یعنی ناامنی باعث قطع ارتباط مردم با حجت خدا می شود و این قطع ارتباط سبب پایین آوردن سطح شناخت آنها با امام خویش می گردد. یکی از عوامل هتک حرمت های ناخواسته که متأسفانه در زمان ما نیز وجود دارد، عدم شناخت نسبت به ولیّ خداست. ناامن بودن فضا حضور مستقیم امام را مختل می کند و مجال حضور دشمن را وسیع می کند. که این دشمن در وهله ی اول ابلیس لعین است و بعد یاران و هم قطاران او. یعنی یهود و بنی اسرائیل و در مراحل پایین تر هم دست نشانده ها و پرورش یافتگان و روزی خواران یهود هستند.
منظور بنده این نیست که دست نشانده های یهود، تنها دلار و پول از اربابان خود دریافت می کنند بلکه این روزی خواری بدین معناست که بنی اسرائیل، فضا و حوزه فرهنگی و تمدنی بوجود آورده اند که روح و جان انسانها را روزی خوار یهود کرده و این حوزه تمدنی و فرهنگی، در حال تغذیه فکری مردم است و چه بسیارند کسانیکه قربةً إلی الله کینه ورزی می کنند.
قربه الله ؟!
بله، قربة الله، یعنی عده ای هستند که نفهمیده همان راهی را می روند که دشمن می خواهد، مثل همین شهرسازان، که هم نماز می خوانند و هم روزه می گیرند، هم دعای ندبه می روند و هم خمس و زکات می دهند، ولی ناخواسته شهری را برای شما می سازند که تمام پایه های نظری آن را شهرسازان یهود ریخته اند و تمام الگوهای آن از شهرهای نصاری گرفته شده است و تمام نمادها و صورت های تجسمی آن شهر از نظام شهری یهود و نصاری برگرفته شده است، آیا در این شهر، انسان متدیّن پا می گیرد؟!
این همان نکته ایست که عرض کردم مبنی بر تغذیه بشر توسط شیاطین. قربه الی الله هم تغذیه می کنند. یعنی بر نماز اول وقت هم مقیّد هستند ولی آیا این نماز است؟ نمازی که در حیات عملی و اجتماعی انسان، بروز پیدا نکند، چه نمازیست؟! نماز باید در عمل ظهور بیابد و عمل باید مصداق نماز باشد. ببینید، نماز و هر عبادت دیگری، یک صورت ظاهری دارد که با رسیدن وقت آن، بجا آورده می شود اما صورت باطنی و مصداق واقعی آن در جایگاه و منصب و مقامی که هر فرد دارد، پیدا می شود.
نماز چیست؟ مگر نه این است که نماز، معروفترین معروف است؟ آیا در برابر، هر معروفی، منکری وجود ندارد؟ حال شما بفرمایید در حوزه شهرسازی ما، منکر وجود دارد یا نه؟ و مصادیق این منکر، چیست؟ اگر کسی جواب این سوال را نداند، از دیدگاه بنده (که یک معلم فرهنگی ام و نه مجتهد)، او نماز نمی خواند، یعنی کسی که در صندلی و جایگاه خود، منکر شغل خود را پیدا نکند، تنها به صورتی از ظاهر نماز مشغول است.
آلودگی های یک جامعه، روزنه ها و رخنه هایی را در کالبد جامعه ایجاد می کند که راه نفوذ جنود شیطان را باز می کند، و متأسفانه نتیجه اش می شود همین هتاکی ها و اهانت ها…
در حوزه معماری و خانه سازی هم همینطور، یعنی صورت خانه های ما باید صورت حقیقی نماز را داشته باشد و همچون انسانی که در آن خانه به پیشگاه خدا، سر فرو می آورد و شاکر و ذاکر است، آن خانه نیز شاکر و ذاکر باشد. نقشه تهران 2020 را ببینید، این نقشه بی شباهت به لاس وگاس ایالات متحده امریکا نیست. متأسفانه شهری که امّ القری جهان اسلام است، مسلمان نیست. یعنی چه؟ یعنی مردمش نماز نمی خوانند؟ آری، می خوانند، اول وقت هم می خوانند ولی این مردم و شهرسازانش، آنچه باید از نماز برداشت می کردند را، برداشت نکردند. این قاعده در اقتصاد ما نیز قابل تأمّل و بررسی است. یعنیآیا در اقتصاد ما، عبودیت نماز وجود دارد؟ آیا اقتصاد ربوی، می تواند دارای عبودیت باشد؟ عبودیتی که مظهر تامّ آن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ مسلماً که نه، بلکه بالعکس، مظهر عنادیت و دشمنی با عبد خدا و حجت خداست. در نتیجه شهری که بویی از عبودیت خدا نبرده باشد، در برابر امام زمانش خواهد ایستاد، چه شهرساز آن نماز اول وقت بخواند و چه نخواند. و این عرض بنده اشاره به همان فراز از دعای ندبه دارد که: «أین هادم أنبیة الشرک و النفاق».
مصادیق این بناهای شرک و نفاق در عصر ما چیست؟
مصادیق ما همین شهرهایی است که پر از انسانهایی شده که مشغول عبودیت ظاهری و بجا آوردن نماز هستند ولی در اصل فضای شیطان پرستانی را در خود جای داده که شیطان را قربة الی الله می پرستند و این همه متأثر از دستگاه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بنی اسرائیل است، که کوچکترین مصداق آن هم جماعتی نابخرد است که آلوده به انواع کثافت شده اند و شیطان به جان آنها رخنه کرده است و نتیجه اش می شود آوازی که آن ملعون خوانده است. که در آن ادبیات شیطان پرستی به وضوح دیده می شود.
چه بر سر او آمده؟ آیا پولی گرفته است که این آواز را بخواند؟ اصلاً لازم نیست پولی بگیرد بلکه در جان او اتفاقی افتاده است که منجر به این حرکت شیطانی گردیده است.
این چه اتفاقی است که باعث هبوط و سقوط انسان به این درجه از رذالت و پستی، می شود؟
ببینید هر انسانی وقتی متولد می شود، فطرت پاک او همچون سپری محکم خواهد بود که در برابر حمله شیطان او را محفوظ نگه می دارد و شیطان هرگز نمی تواند آن سپر را سوراخ کند و به نفس او نفوذ پیدا کند، مگر اینکه انسان با اختیار خود ناپرهیزی نماید و در اثر گناه و آلودگی، رخنه هایی را در این سپر ایجاد کند که این روزنه ها راه ورود جنود شیطان به وجود او خواهد شد.
در واقع پیامد گناهان، تنها آخرت نیست بلکه در سه مقطع ظهور و بروز می یابد: عالم دنیا، عالم برزخ و عالم قیامت، چنانکه پیامد اعمال نیک نیز چنین است ولی متأسفانه مردم، تنها به مقطع آخر آن توجه می کنند و از دو بُعد دیگر غافل اند.
تباهی های اخلاقی و اقتصادی و خورد و خوراک و آلودگی های جسمانی، رخنه هایی را در کالبد و جسم و نفس انسان ایجاد می کند که به شیطان اجازه می دهد، به راحتی بر روی قلب او بنشیند و در واقع شیطان به جای او آواز بخواند.
در مورد پیکره جامعه نیز دقیقاً وضعیت به همین گونه است، یعنی آلودگی های یک جامعه، روزنه ها و رخنه هایی را در کالبد جامعه ایجاد می کند که راه نفوذ جنود شیطان را باز می کند. متأسفانه و نتیجه اش می شود همین هتاکی ها و اهانت ها.
بنظر شمادر برابر این آلودگی ها که منجر به دریده شدن پرده های حیا شده و آن بی حرمتی ها و اهانت را به دنبال می آورد، فعالان فرهنگی ما و تمام افراد اثرگذار در حوزه فرهنگ و اندیشه، چه رویکردی را باید اتخاذ کنند؟ آیا باید مقابله به مثل کرد؟ آیا باید با سکوت، به آنها بی اعتنایی کرد؟ و …
جواب به این سوال از دو جنبه قابل توجه است، یکی حکم فقهی مربوط به این هتک حرمت هاست که مربوط به قاضی شرع و مجتهد جامع الشرایط در عصر غیبت می باشد و نه بنده و شما. ولی جنبه دیگر موضوع که مربوط به فعالان فرهنگی می باشد دارای نکات حائز اهمیتی است، از جمله، مصونیت بخشی به مردم خودمان است. چرا که این اتفاق در سطح پایین تری در بین بچه ها و بزرگسالان جامعه مان در حال روی دادن است، و اگر این درجات نازلتر آلودگی، مورد توجه قرار نگیرد، آن انحرافها باز هم تکرار خواهد شد. پس اولین راه، مصونیت بخشی است و یکی از راه های این مصونیت بخشی، توجه به اذان است و حال آنکه در این شهر، به آن اهمیت داده نمی شود و من عرض می کنم که شهر بی اذان، شهر بی خداست. چرا باید در یک شهر مسلمان نشین، باد، صدای اذان را به زحمت به گوش ساکنین آن برساند و شما مجبور باشید برای بیدار شدن در سحرگاه، چند تا ساعت را کوک کنید. چرا در شهرها و شهرک ها، نسبت بین ساکنین مسلمان آنها و تعداد مسجدهای آن، مورد توجه قرار نمی گیرد.
بنظر بنده، اذان، شهر را واکسینه می کند و در برابر جنود شیطان به مردم آن شهر، مصونیت می بخشد. چرا که وقت پخش اذان، وقت باز شدن درهای آسمان و اجابت دعاست و این یعنی ناامن شدن فضای شهر برای حضور جنود شیطان. همچنانکه در حرم امامان و امام زادگان نیز این حالت وجود دارد، ولی متأسفانه ما اسیر توجیهاتی هستیم که: اینجا بیمارستان است و این صدا مزاحم بیماران است، و حال اینکه نمی دانیم که همین صدای اذان موجب شفای بیمارانمان می شود؛ و یا اینکه: این زمان، موقع استراحت است، ولی غافل از اینکه این زمان، وقت استجابت دعاست و نتیجه چنین غفلت هایی این می شود که راه نفوذ شیطان را باز می کنیم و موجبات انحطاط جامعه را فراهم می کنیم.
راه های دیگر مصونیت بخشی به فرد و جامعه، چه می تواند باشد؟
ما وقتی می توانیم به جامعه خود مصونیت ببخشیم که به شعائر دینی خود اهتمام بورزیم. متأسفانه در جامعه ما شعائر کمرنگ گشته اند و صد تأسف که در حال حاضر حفظ شعائر دینی، دولتی شده است و این نقص بسیار بزرگی است، یعنی حفظ شعائر یک وظیفه حکومتی شده است نه وظیفه تک تک مسلمانان جامعه.
علاوه بر دوراهی که عرض کردم، راه دیگری هم شایان توجه است و آن اهتمام ورزیدن به معرفت بخشی به مردم جامعه است.
در غرب برای اینکه از تیررس دین، دور باشند، به کلیسای کاتولیک، مکانی را اختصاص دادند به نام واتیکان و گفتند شما مسیحیان در اینجا مشغول کارهای خود باشید و ما هم مشغول کارهای خود. اکنون در مجامع علمی ما ملاحظه کنید، درس و رشته ای وجود دارد بنام معارف، ولی در کنار آن چه به خورد جوانان ما می دهند؟ جامعه شناسی یهود و نصاری، اقتصاد سرمایه داری، شهرسازی کذایی.
یعنی این درس معارف، در شقوق علمی ما سرایت ندارد، همچون نمازی که عرض کردم. یعنی معرفت مانند واتیکان، جدا افتاده، چنانکه همین بلا بر سر رسانه های ما نیز می آید. همین حالا، اگر شما تمام برنامه های رادیو و تلویزیون خودمان را جمع کنیم و غربال کنیم، حتی چند ساعت برنامه مفید در رابطه با معرفت نسبت به امام حیّ و حجت خدا، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نمی توانید ارائه بدهید. و این همان مرگ جامعه است، آن هم از نوع جاهلیت، چنانکه رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: اگر کسی امام زمان خویش را نشناسد و بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است.
متأسفانه این مرگ جاهلیت در تمام ابعاد جامعه ما وجود دارد، در مجموع کل کتابهای درسی ما چند صفحه به معرفت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پرداخته است. در بین هزاران رشته دانشگاهی، چند رشته متناسب با معارف علوی و مهدوی تنظیم شده اند. همه جدا عمل می کنند، همچون واتیکان و نتیجه این عدم مصونیت بخشی و عدم معرفت بخشی، می شود همان جاهلیتی که فرد را به سوی تردید نسبت به حقایق و سپس به انکار آن سوق می دهد و در آخر او را علیه آن به میدان می آورد.
بنابراین ما با یک مصداق خاصی نسبت به ارتداد روبرو نیستیم بلکه باید جریان ارتداد را مورد توجه قرار دهیم و با معرفت بخشی به افراد جامعه، آنها را در برابر امواج خروشان فتنه ها مصونیت ببخشیم وگرنه اوضاع از این هم بدتر می شود.
یعنی نظر شما این است که در برابر این گونه فتنه ها و اهانتها باید بصورت ایجابی عمل کرد؟
این راهکارهایی که عرض کردم ناظر به جنبه ایجابی قضه است، اما جنبه سلبی آن که یکی بر عهده ی مراجع و علما بصورت صدور حکم است و دیگری بر عهده تک تک مسلمانان بصورت اعلان انزجار و تبرّی از اینگونه حرکات است، نباید نادیده گرفته شود البته این اعلان انزجار با ظرافت خاصی صورت گیرد که منجر به اشاعه فحشا و توسعه منکر در جامعه نشود.
حال این سوال مطرح است که چرا از بین تمام اهل بیت علیهم السلام، اهانت ها و هتک حرمت های اخیر متوجه حضرت امام هادی علیه السلام گردیده است؟
این مسئله قابل بررسی است اما در نگاه اجمالی به قضیه باید گفت شاید به دلیل جایگاه غریبانه حضرت هادی علیه السلام در بین ما باشد، چرا که دشمن خوب می دانسته که در صورت اهانت به سایر ائمه که شناخته شده هستند و از جایگاه خاصی بین شیعیان برخوردارند، با واکنش شدیدتری روبرو خواهند شد ولی متأسفانه در رابطه با این امام مظلوم اینگونه نخواهد بود.
امیدوارم در زدودن غبار غربت از چهره درخشان این امام بزرگوار، بتوانیم موفق باشیم تا از انوار تابناک حضرتش، قلب جامعه بشریت منوّر و روشن گردد.
پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان اسلام
بازدیدها: 254