جنگ و زن : در هفته دفاع مقدس بر آن شدیم تا گفتگویی کوتاه با همسر شهید علی صلواتی داشته باشیم. شهید علی صلواتی در سال ۱۳۳۵ در شهرستان آمل متولد شده و به عنوان فرمانده پایگاه قمر بنی هاشم (ع) با چندین بار شرکت در جبهه سرانجام در سال ۱۳۶۶ در منطقه خرمال عراق به فیض عظمای شهادت نائل گشت . شما را به خواندن این گفتگوی خواندنی و جالب دعوت مینمایم:
لطفا خودتان را معرفی نمایید؟
اینجانب محرم عابدینی آهنگر همسر شهید علی صلواتی هستم.
چند فرزند دارید و از فرزندانتان به طور مختصر توضیح دهید ؟
سه فرزند دارم :
فرزند اول دخترم فاطمه صلواتی متولد ۱۳۶۱ لیسانس زیست شناسی – معلم
فرزند دوم میثم صلواتی متولد ۱۳۶۳ – کارشناسی ارشد – مهندس
فرزند سوم – محسن صلواتی متولد ۱۳۶۶ – لیسانس حسابداری – شاغل
چه تاریخی ازدواج کردید و آیا شهید صلواتی به شما گفته بودند که علت انتخاب شما به همسری چه بود ؟
تاریخ عقدمان ۱۵ خرداد ۱۳۶۰ بود. شهید علی صلواتی می گفت خیلی جاها به من پیشنهاد دادند ولی انتخاب من شما بودید چون من یک دختر روستایی بودم خانواده اش من را پسندیدند . وقتی از سر کار به خانه می آمد می گفت خدا چقدر من را دوست داشت که یک همسر خوبی که همانطور که می خواستم برای من رساند .
از ویژگی های اخلاقی شهید در طول زندگی پربارشان بفرمایید ؟
علی صلواتی واقعا مرد با ایمان و با تقوایی بود و به زن و بچه هایش خیلی علاقه داشت بچه های کوچکش را بغل می گرفت و در کنار حوض آب می برد و وضو گرفتن به آن ها یاد می داد و دندانشان را مسواک و مسواک زدن را به آن ها یاد می داد . داستان امام حسین را برایشان تعریف می کرد و آن ها را به مسجد می برد و برایشان مهر می گذاشت که نماز خواندن را یاد بگیرند و موقع خواب بچه ها که می شد با اینکه خسته از سر کار که کارش لوله کشی ساختمان بود می آمد داستان دختر سه ساله ابا عبدالله را برایشان تعریف می کرد . در طول ۶ سال زندگی مشترک و کوتاهی که داشتیم یک بار با اسم خالی صدایم نمی کرد و همیشه با القاب خوب صدایم می کرد و واقعا همسر با ایمان و با تقوایی بود .
قبل از رفتن به جبهه مشغول چه کاری بودند ؟
فرمانده پایگاه ۰۸ قمر بنی هاشم بودند و در پایگاه که بود به بچه های نیرو آموزش نظامی می داد و شب های جمعه در خانه خانواده شهدا دعای کمیل و و در شب های سه شنبه دعای توسل برقرار می کرد.
رابطه شهید با امام خمینی (ره) چگونه بود ؟
رابطه شهید با امام بهترین رابطه بود و می گفت من همسر و فرزندانم را خیلی دوست دارم و بالاتر از همه این ها عشق من رهبر و جهاد در راه خدا است. او در طرح لبیک یا خمینی بود و می گفت تا جنگ هست من باید در جبهه باشم و چند بار حضور امام خمینی (ره) رفته بود و عاشق امام و راه امام بود و می گفت بچه های بسیجی همیشه رهبرمان را دعا کنید و از خدا بخواهید انقلاب باشد تا ظهور امام زمان (عج)
خاطره ای که از شهید دارید را برایمان بگویید؟
بار هفتم که به جبهه می رفت به خواهرانش گفت مثل زینب (س) باشد .سیاهی چادر شما پیروزی اسلام و قرآن است و بعد از شهادتم دوست ندارم برایم گریه کنید که من عاشق شهادت هستم و از خواهرانش می خواست که نذر نکنند که شهید نشود بلکه آرزوی شهادت دارم و من عاشق شهادتم .
بین ائمه به کدام امام تعلق خاطر بیشتری داشتند ؟
علاقه زیادی به امام زمان (عج) و فرج امام زمان (عج) داشتند و دعای فرج امام زمان را همیشه می خواند و عاشق امام حسین (ع) و کربلایش بود و آرزویش این بود که یک روزی راه کربلا باز شود و در بین الحرمین امام حسین (ع) باشد .
از شهادتشان بگویید و بگویید شما قبل از شهادتشان چه خاطره ای دارید ؟
در اسفند ماه ۶۶ قبل از آخرین عملیاتش وصیت نامه ای نوشت چون شهید تا آن زمان وصیت نامه ای ننوشته بود و به آن اعتقادی نداشت. در آخرین عملیات خودش فرمانده گردان بود و بچه ها را از سیم خاردار رد می کرد و چون منطقه عملیاتی کوهستانی بود او را از بالا هدف گرفتند و او را به رگبار تیر بستند و به مقام رفیع شهادت نائل شدند و جنازه اش را به سرد خانه آمل به همراه ۴ شهید دیگر منتقل کردند . من ۱۰ روز قبل از شهادتش خواب دیدم رو به قبله نشسته ام که شهید علی صلواتی مثل یک کبوتر به آسمان ها پرواز کرد و محو شد .
*جنگ و زن – از چه راهی خبر شهادت ایشان را دریافت کردید ؟
یکی از بچه های پایگاه ۰۸ که همراهش در جبهه بودند دیدند شهید علی صلواتی در منطقه خرمال در میان برف ها و سیم خاردار افتاده است و شهید شده است و ایشان خبر شهادت را به ما رساندند.
از صحنه روبرو شدن با پیکر شهید و مراسم تشییع چه نکته ای در یادتان مانده است ؟
من اصلا باور نمی کردم که شهید شده است چون یک بار ترکش خورده بود و یک بار هم موج گرفته بود و در یک عملیات هم شیمیایی شده بود و همرزمش تعریف می کرد که در یک عملیات ماسک خود را به همرزمش که نفس تنگی داشت و ماسک هم نداشت داده بود .یک شیر مرد بود و خیلی شجاع و جنگنده و من هنوز هم باورم نمیشود علی آقا شهید شده است وقتی پیکر غرق به خون ش را در آخرین وداع دیدم فقط اشک ریختم و گفتم خدایا راضیم به رضایت و خیل عظیم مردم در تشییع جنازه شهید یکی از نکاتی بود که هیچ وقت از یادم نمیرود چون علی آقا بسیار مردمی بوده و به همه کمک میکردند .
نبود شهید در چند سالی که در جنگ بودند برای شما سخت تر است یا الان که شهید شده است ؟
در آن موقع استرس بود بچه ها کوچک بودند و همش می گفتم این دفعه نیاد چی ولی الان سختی هایش بیشتر است و آن ذره امیدی که برای برگشتنش وجود داشت الان نیست .
*جنگ و زن – حضور شهید را در فضای خانه مخصوصا هنگام بروز سختی ها و مشکلات چگونه می یابید ؟
سال ۶۸ شب قبل از عید فطر بود که داشتم میوه می شستم ناگهان دیدم که پشت سرم سایه می زند نگاه کردم دیدم شهید علی صلواتی پشت سرم ایستاده و من را نگاه می کند و لبخند میزند و ناگهان ناپدید شد.این موضوع چند بار برایم اتفاق افتاد جندین بار دیدم شهید با لباس رزم در حال رد شدن از اتاق ها میباشد.او همیشه کنار ماست و حضورش را حس میکنم .
شما سال ها سختی های زیاد و طاقت فرسایی را متحمل شده اید می خواهیم بدانیم چه چیزی برای خانواده شهدا خیلی سخت و سنگین می باشد ؟
شهادت یک افتخار بود برای ما ، اما زخم و زبان مردم برای ما سخت است و ای کاش یک بار خودشان را جای بچه های شهدا و همسران شهدا بگذارند .حرفهای زیادی پشت سر خانواده شهدا میزنند و میگویند چرا به آنها میرسند و دختر شهید با سایر دختران چه تفاوتی دارد یا پسر شهید.آنها نمیدانند در دل همسر و فرزندان شهید چه میگذرد پسرم محسن ۸ ماهه بود که علی آقا شهید شد یعنی هیچ خاطره ای از پدرش ندارد و اینهاست که آدم را میسوزاند .ما حاظریم برای دیدن علی آقا آن هم فقط یک لحظه تمام وجودمان را بدهیم اما …
به نظرتان وظیفه شما برای تربیت درست فرزند شهید چیست ؟
مادر باید همانطور که پدرشان بسیجی وار رفت و شهید شد همانند یک بسیجی فرزندانش را خوب تربیت کند و اخلاق و رفتار پدرشان را برایشان بازگویی کند .
حرف آخر ؟
از شما ممنونم که این گفتگو را از من انجام دادید و به فکر شهدا و خانواده شهدا هستید و امیدوارم خدا اجرتان دهد و به تمام مردم ایران زمین میگویم برای وجب به وجب خاک این سرزمین خونهای زیادی داده ایم و نکند کاری کنید که خون شهدا پایمال شود.
قسمتی از وصیت نامه شهید علی صلواتی :
عزیزانم و سرورانم : انقلاب اسلامی با خون هزاران شهید به ثمر رسید و شکوفا گشت پس وظیفه من و شما می باشد که از ان و آیین جاویدش محافظت کنیم و کوچکترین کوتاهی سقوط به تمام معنا می باشد . و امر جهاد یکی از مسائل عمده می باشد . جبهه ها نبایستی از نیروهای بسیجی خالی باشد و جای سنگرهای شهدایی که سلحشورانه برای حفظ قرآن جنگیدند خالی باشد . آنها ما را در قیامت مورد باز خواست قرار می دهند .آیا ما راهشان را ادامه داده ا یم ؟ و از خونشان پاسداری کرده ایم ؟ در نتیجه جنگ را فراموش نکنید و امام را تنها نگذارید و گوش به فرمانهای این ابر مرد تاریخ بدهید . و شعار خدایا خدایا تا انقلاب مهدی را همیشه تکرار کنید و از خدا بخواهید که انقلاب اسلامی ما را به انقلاب جهانی آقا امام زمان ع متصل نماید . امام را تنها نگذارید ، در مراسم های مذهبی شرکت کنید . به خانواده های شهدا سر کشی کنید .و پیام بنده به برادران پایگاه بسیج و انجمن اسلامی امام جواد , این است که از حضور و فعالیت خود در پایگاه و انجمن سستی نشان ندهند و حضور مداوم داشته باشند . و همگی شما را به تقوی و پر هیز گاری دعوت می کنم و حافظ خون شهدا باشید .
از همه شما التماس دعا دارم و از خدا بخواهید که خون ناقابل بنده عاصی را قبول کند و مرا با شهدای کربلا محشور کند و هر وقت به کربلای امام حسین (ع) به همین زودیها مشرف شدید و انشاءالله که خواهید رسید و شکی درآن نیست عوض بنده هم حرم مطهر سرور شهیدان را زیارت کنید و بگویید که بنده خیلی دوست داشتم حرم مطهرش را زیارت کنم
ولی خداوند در این راه مقامی بس بالا برای بنده انتخاب کرد و از خداوند سبحان سپاسگزارم . و بدانید که شهدا زنده اند و ناظر اعمال شما هستند و در قبال خون آنها احساس مسئولیت نمایید . بنده دیگر عرضی ندارم و شما را به خدای بزرگ می سپارم و امام را تنها نگذارید و جنگ را فراموش نکنید .
خدا یار و نگهدارتان باد .
منبع : جنگ و زن
بازدیدها: 340