گفت و گو با مداح اهل بیت (علیهم السلام) کربلایی حنیف طاهری

خانه / مطالب و رویدادها / مصاحبه و گفتگو / گفت و گو با مداح اهل بیت (علیهم السلام) کربلایی حنیف طاهری

این خیلی بد است که هیئت و مسجد از هم فاصله بگیرند. امروز خیلی از مساجد ما از فرط نیامدن جوان‌ها، پر از صندلی و به قول یکی از آقایان منبری، تبدیل به خانه سالمندان شده! ستاد مساجد باید حرف هیئات را هم بشنود

از بین دوستان و آشنایانی که او را “مصطفی” صدا می‌کنند، شاید کمتر کسی بداند که این اسم را شیخ حسین انصاریان برای فرزند حاج احمد طاهری توصیه کرده بود. نام رسمی و شناسنامه‌ای‌اش، همان اسم هیئتی اوست؛ “حنیف”. این مداح جوان -که عموزاده‌های بزرگش، اخوان طاهری سالهاست جزو ذاکران مطرح کشورند – سال ۸۱ به همراه جمعی از دوستانش چراغ هیئتی را روشن کرد که امروز بدون شک یکی از پرشورترین هیئات شمال پایتخت است. پرچمی که به نام عبدالله بن حسن(ع)” برافراشته شد، امروز جوانان و نوجوانان زیادی را با تیپ‌‌ها و ظواهر و عقاید متفاوت دور هم جمع کرده است.

اگر سالها قبل، هیئت‌های بزرگ و پرشور به محله‌های جنوب شهر اختصاص داشت و محله‌های بالاشهر ازاین فقره هیئت‌ها محروم بود ولی امروز با بروز و ظهور هیات‌های امروزی و مداحان جوان و خوش‌ذوق، شاهد شکوفا شدن هیئت‌های بزرگ و پرجمعیت با حضور پرشور جوانان از قشرهای مختلف جامعه هستیم.

در روزهایی که هنوز برنامه سنگین محرم، مداحان را مشغول نکرده بود، با حنیف طاهری” درباره مشخصه‌های هیئات امروزی به گفتگو نشستیم که ماحصل آن پیش روی شماست.

هیئتی که با فکر، فضای سنتی و جدید را تلفیق کند موفق است
*به نظر می‌رسد امروز با پدیده‌ای به نام هیئت‌های جدید مواجهیم که مشخصه‌هایی متفاوت از هیئت‌های قدیمی و سنتی دارند. مشخصه‌هایی از قبیل مداح، مستمع، نحوه عزاداری که بسیار با گذشته فرق کرده است. از جمله ویژگی‌های این هیئات تکثر و تعدد آنهاست. شاید در اوایل دهه ۷۰، دو سه هیئت شاخص بود که جوان‌ها را جذب می‌کرد. ولی امروز گزینه‌های متعدد هیئات با مداحان شاخص در تهران و برخی شهرهای بزرگ کشور وجود دارند. تعداد زیادی هیئت‌های کوچکتر هم داریم که سعی می‌کنند از هیئات بزرگ امروزی تقلید کنند.
هیئت شما “هیئت عبدالله بن حسن(ع)” مصداق کامل یک هیئت امروزی با میانگین سنی مستمعین ثابت ۲۲-۲۳ سال باتیپ‌ها و عقاید مختلف است. به نظر می‌رسد چنین هیئتی با هیئت سنتی تفاوت‌هایی دارد. مشخصا سوال این است که در هیئت‌های امروزی چه اتفاقاتی افتاده که آنها را از هیئت‌های سنتی متمایز کرده؟ از نظر شما شاخصه‌های هیئت‌های امروزی چیست؟ اصلا شما تعبیر هیئت‌های امروزی را قبول دارید؟

مسئله قطعا بعد اجتماعی دارد. مثل سیل می‌ماند؛ شما نمی توانید مقابل سیل بایستید. اگر جلوی سیل بایستید می‌آید و ویران می‌کند. الان جریاناتی در هیئت نسبت به فضای قدیم اتفاق افتاده و تغییر کرده، نمی‌شود در دنیایی که همه چیز در آن به سرعت دارد پیشرفت می‌کند، فضای هیئت تاثیر نپذیرد. مثل بحث احکام شریعت و فقه که باید به روز باشد، مسائلی امروز به وجود می‌آید که دین و عالم باید برای آن جواب داشته باشند و روی آن کار کنند. فضای هیئت و مداحی مجزای از این نیست اما بعضی‌ها می خواهند هیئت را مجزا کنند.

مثلا زمانی که “حاج اکبر ناظم” نوحه‌ای خوانده و فضای جدیدی در هیئت ایجاد کرده، مطمئنا این فضا برای آن موقع نوآوری بوده و حتی شاید عده‌ای آن موقع جلوی ایشان می‌ایستادند و نوحه این بزرگوار را قبول نمی‌کردند. ولی امروز اسم حاج اکبر ناظم مانده و به نیکی یاد می‌شود. اگر هیئتی بتواند با فکر، فضای سنتی و جدید را تلفیق کند موفق است. عده‌ای از بزرگان و اساتید این عرصه واقعا توانسته‌اند این کار را بکنند. یعنی می‌شود، زحمت دارد، خون دل و خاک خوردن دارد، اما می‌شود این کار را انجام داد.

هیئت باید کارخانه آدم‌سازی باشد%d8%ad%d9%86%db%8c%d9%81
*یکی از تمایزات هیئت‌های امروز، برجسته شدن سینه‌زنی است به نحوی که شاید روضه تحت‌الشعاع سینه‌زنی قرار می‌گیرد. خیلی جاها جمعیت سینه‌زن جوان که مستمع اصلی هیئت‌های امروزی هستند، بخاطر سینه‌زنی می‌آیند. شما این را فرصت می‌دانید یا تهدید؟ وقتی جمعیت برای یک ربع شورِ آخر مجلس و بدون بهره از معرفت و روضه و مرثیه بیاید و برود، از جنبه سطحی بودن آیا تهدید نیست؟

اینکه سینه‌زنی و شور در برخی هیئات پررنگ‌تر از روضه و سخنرانی شده را قبول دارم، اما حضور این همه جمعیت در هیئت از یک لحاظ قطعا فرصت است. آقا هم جمله‌ای فرمودند به این مضمون که کجای دنیا می‌شود چنین جمعیتی را جمع کرد؟ اسم یک مداح و منبری را بزنند و این همه جمعیت بیاید؟ در دنیا برای یک میتینگ چه خدماتی باید بدهند و چه تبلیغاتی بکنند، آخر سر هم آن جمعیتی که فکر می‌کنند نمی‌آید. ولی اینجا این فرصت را سیدالشهدا در اختیار ما گذاشته است. به عبارتی می‌شود اسم هیئت را کارخانه آدم‌سازی گذاشت.

اعتقاد و آرزوی من این است که؛ یا امام حسین! این شوری که ما در جوانی داریم تا دم مرگ همین‌طور باشیم. یک پیرغلام امام حسین(ع) می‌گفت من وقتی خیلی جوان بودم گریه می‌کردم و همیشه آرزویم این بود که یا امام حسین وقتی سنم بالا رفت و مو و ریشم سفید شد، شور و حرارتم کم نشود. این یکی از واقعیت‌های زندگی دنیاست که انسان تا جوان است و درگیر مشکلات زندگی نشده، شور زیادی دارد و شاید برای شور و سینه‌زنی به هیئت بیاید. اما باید بداند این کافی نیست. شاید برای شروع خوب باشد اما تداوم آن همراه با تفکر، شعور و معرفت باشد.

اینکه هر چه مستمع می‌خواهد به او بدهیم، بی احترامی به خود اوست
*این مسئله بیشتر از مسمتع، به مداح و تصمیم‌گیرندگان جلسات برنمی‌گردد؟
بله درست است. در برخی هیئات فکر اشتباهی جا افتاده که خیلی خطرناک است، از طرف مستمع هم نیست، بیشتر از طرف دست‌اندرکاران، برنامه‌ریزها و اتاق فکرها است و آن اینکه هر چه مسمتع می‌خواهد و با آن راحت‌تر است به او بدهیم. در حالی که مداحی کار سطحی که خیلی از مردم فکر می‌کنند نیست. من خود را دست خالی و کوچک این عرصه می‌دانم اما چیزی که از بزرگترها یاد گرفته، دیده و فهمیده‌ام و این است که مداحی یک کار سطحی نیست. شما نمی‌توانید بگویید اینکه مرحوم حاج احمد دلجو گفته “همه جا کربلاست، همه جا نینواست” یک کار سطحی انجام داده. شاید ما ندانیم با این شعر چه گفته و چه کرده ولی قطعا کارش سطحی نبوده و هزار فکر پشت آن داشته است. به نظر من این طرز فکر که بگوییم هر چه مستمع خواست و طبق میل او بخوانیم و هیئت را پیش ببریم؛ بیشتر بی‌احترامی به مستمع است.
مداحی تئاتر نیست/ به کلاس مداحی اعتقاد ندارم اما باید استاد دید
*آیا به مستمعی که آخر مجلس می‌آید، می‌شود معرفت را منتقل کرد؟ به هر حال بخشی از مستمعین هیئات امروزی برای سخنرانی و روضه نمی‌آیند و خود را فقط به سینه‌زنی و شور آخر مجلس می‌رسانند، با این مخاطبان چه باید کرد؟

من با مثال، پاسخ این سوال را می‌دهم. شما به نوحه‎های سنتی آقای سازگار، آقای انسانی و بزرگواران دیگر دقت کنید. مثلا این نوحه: «قهرمان زنان زینب کبری بُوَد، مظهر صبر حق آیت عظمی بُوَد/ دیده در قتلگه، جسم بی رأس شه/ فغان و واویلا زین ماتم عظمی» شاعر در حال روضه‌خوانی است، اما در عین حال دارد معارف و حماسه منتقل می‌کند.. همان حرف رهبر انقلاب و علمای بزرگ ما که می‌گویند مداحی باید “پیام” داشته باشد.

من خودم این شعر را خیلی جاها خوانده‌ام و دیده‌ام که مستمعین هم درس گرفته هم گریه کرده‌اند:
«آنکه ارث از علی و فاطمه برده است، تازیانه برای حفظ دین خورده است»
ببینید همه مستمعین روی کلمه “تازیانه” حساسند و بی‌اختیار با شنیدن این واژه، اشک می‌ریزند. این یک نوحه خیلی قدیمی اما هوشمندانه است. مستمع گریه می‌کند که بمیرم برایت که تازیانه خوردی، اما بعد فکر می‌کند چرا تازیانه خوردی؟ بلافاصله جواب می‌گیرد: برای حفظ دین.

یک نکته هم داخل پرانتز بگویم: مداحی تئاتر نیست. مداحی یک حس است، یک حس معنوی بزرگ. مداح اگر به آن درجه نرسد نمی‌تواند پیام را به مستمع انتقال بدهد، مخصوصا در روضه و شعر.

مثلا شهریار می‌گوید: «بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب، ورنه این بی حرمتی‌ها کی روا دارد حسین» یعنی هم فضای حماسه و تعلیم معارف را دارد، هم روضه می‌خوانَد که امام حسین علیه‌السلام سر این قضیه چقدر اذیت شده اما بی‌دلیل اهل بیتش را با خود نبرده، امامی که عاطفه‌اش از همه بالاتر است. شهریار چقدر قشنگ و هوشمندانه همه اینها را در یک بیت گنجانده است. ما در نوحه هم باید همین کار را بکنیم. امروز شعرای خوبی داریم که می‌توانند هم بعد عاطفه هم حماسه را در شعر بگنجانند به گونه‌ای که روضه و نوحه ما “پیام” داشته باشد. البته این از قدیم هم بوده است.

من نمونه شعر دیگری از شهریار می‌خوانم. ببینید این شعر ته ندارد و با آن تا قیامت می‌توان دیوانه‌وار گریه کرد:
«بس که محمل‌ها رود منزل به منزل با شتاب، کس نمی‌داند عروسی یا عزا دارد حسین»
منِ مداح بیایم معارف را در قالب همین شعر توضیح بدهم و زحمت بکشم.

یا در بین روضه حضرت زهرا سلام‌الله علیها باید مسئله دفاع از ولایت را برای مستمع باز کرد.
مثلا آقای انسانی می‌گوید: «لیک بر من هر قدر بیداد رفت، تا تو را دیدم همه از یاد رفت»
این بیت گرچه کاملا احساسی است اما در عین حال پیام حماسی خود را داده است. بهترین پیام‌ها را با هنر شعر می‌توان به مستمع منتقل کرد. اول باید با بعد عاطفه و احساس جذب کرد، بعد روی پیام کار کرد. ما امام حسین علیه‌السلام را به عاطفه و محبت محدود می‌کنیم در حالی که باید به مستمع گفت همین امام حسین علیه‌السلام در گودال قتلگاه هم به یاد ما و به فکر هدایت و کمال ما بوده است.

ما باید به مردم نشان دهیم که مداحی یک علم است، اما علم تجربی که با کلاس آموزشی به دست نمی‌آید. باید در جلسه نشست، تجربه کسب کرد و زحمت کشید. من به کلاس آموزش مداحی اعتقاد ندارم. برای مداح شدن باید در جلسات روضه بزرگان این عرصه نشست، تجربه کرد و به اصطلاح ماه‌ها و سال‌ها خاک خورد.

مداح باید طوری بخواند که مستمع را بعد از هیئت از لحاظ فکری درگیر کند
* به نظر شما چند درصد هیئات امروزی که ممکن است مداحان معروف هم داشته باشند، برای بخش سینه‌زنی و شور برنامه دارند؟ به عبارت دقیق‌تر چه تعداد از مداحان ما از بستر شور و احساس برای انتقال پیام معرفتی به مخاطب، هوشمندانه استفاده می‌کنند؟

با وجود همه زحمات و تلاش‌های عزیزان، هنوز نقص داریم. بسیاری از مداحان و هیئات درگیر متن و حاشیه و مشکلات هیاتند. هر چه مستمع می‌خواهد به او می‌دهیم اما به این بُعد کمتر توجه می‌کنیم که ما با این ابزار می‌توانیم مسمتع را تربیت کنیم.

ما در هیئت خودمان وقتی شروع کردیم سعی کردیم این بُعد را مدنظر قرار دهیم. همین جا لازم می‌دانم به اساتیدی اشاره کنم که خود را مدیون‌ آنها می‌دانم: “حاج علی الهی” استاد اول من بود و من همه مداحی‌ام را مدیون ایشان هستم، مردی که دید من را به مداحی کاملا عوض کرد. بعد “حاج علی انسانی” بود کلا مرا زیر و رو کرد. آن اوائل یک شب منزل ایشان شعری خواندم که اصطلاحا گرفت و همه مجلس گریه کردند. ایشان آخر جلسه از آن شعر – که شعر بدی هم نبود – ایرادهای منطقی گرفت که تا آن موقع شاید توجه  لازم را به آنها نداشتم. بعد به من معیاری دادند که د رانتخاب اشعار طبق آنها عمل کنم. جالب اینکه طبق آن معیار، از دفتر صدبرگی شعر فاطمیه‌ که برای خودم جمع کرده و کل آن را حفظ کرده بودم، فقط حدود ۱۰درصد شعرها قابل قبول بودند. حرف استاد باعث شد من دوباره از کتاب‌های اساتیدی مثل آقایان سازگار، شفق، موید و انسانی دفتر شعر جدیدی جمع‌آوری و به مدد حضرت زهرا سلام‌الله علیها حفظ کنم. از آن زمان اصلا نگاه من به شعر و مداحی عوض و وسواس و دقتم بیتشر شد. به نظر من این همان غیر سطحی‌نگری است.

من مداح باید با شعر و روضه کاری کنم که مستمع فقط در جلسه گریه نکند، بلکه بعد از جلسه به خانه برسد و خوابش ببرد به آن شعر فکر کند و پیام آن را بگیرد. باید مشتاق باشد و دنبال فیلم و صوت جلسه برود.

مسمتمع هیئت امروز جهانی شده است
*بعضی هیئات یا مداحان می‌گویند ما باید فقط جلسه روضه برگزار کنیم و اصطلاحا می‌گویند “دنبال خروجی نیستیم”. با این موضع موافقید؟

دنیای امروز دنیای رسانه است. درست است که تصویربرداری نباید حال جلسه را تحت‌الشعاع قرار دهد و شکل افراطی به خود بگیرد. اما این منافاتی با رساندن پیام به مسمتمع داخل هیئت و مخاطبان بی‌شماری که امروز از طریق اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مخاطب ما هستند ندارد. امروز مردم در فضای مجازی، هیئت، منبر، روضه، شعر و حتی دکور و ظواهر هیئت را می‌بینند و برایشان مهم است. برای من جالب است گاهی به هیئات شهرستان‌ها که می‌روم، مسمتعین آنجا اشعاری را که در همین جلسه قبلی هیئت خودمان خوانده‌ام حفظند و جلوتر از من می‌خوانند! این یعنی هیئت دیده می‌شود.

امروز بعضی هیئات از هموطنان یا سایر شیعیان در اقصی نقاط جهان مخاطب دارند. مثلا ما مخاطبی داریم که از آمریکا پیغام روی سایت می‌گذارد که من با هیئت شما قرار هفتگی دارم و از منبر و عزاداری آن دائم استفاده می‌کنم. این وظیفه مداح، منبری و مسئولان هیئت را سنگین می‌کند. به لطف سیدالشهدا مستمع جذب شده، حالا ما باید برای او فکر کنیم و برنامه داشته باشیم.

اگر باور کنیم “هیئت” در دنیا دیده می‌شود، همتمان مضاعف میشود
*چه بسا خیلی از مداحان بازخورد کار حساس خود را نمی‌دانند!

همین طور است. ما اگر بدانیم امروز “هیئت” در ایران و دنیا با دقت دیده می‌شود مطمئنا تلاشمان مضاعف می‌شود. من در هیاتم شور می‌خوانم. هم سنتی هم امروزی هم می‌خوانم، الگو هم نیستم. ولی تاسف می‌خورم که بعضی شورها و شعرها وارد هیئت میشود که در شأن اهل بیت و دستگاه امام حسین علیه‌السلام نیست. جوان را باید جذب کرد اما نه با وصله ناجوری که به این دستگاه نمی‌چسبد.

مستمع دیگر منبری و مداح ضعیف قبول نمی‌کند. سطح انتظار از منبری و مداح بالا رفته است. حتی اگر مداح بِرَند به هیئت ما بیاید ولی در شان اهل بیت نخواند، مردم اعتراض می‌کنند. من در هیئتمان شعر نیر و صائب و بیدل می‌خوانم، این اشعار به مستمع معرفت می‌دهد. باید یک مقدار مطالعه ما بیتشر شود. حاج محمود کریمی چرا حاج محمود کریمی شده؟ چون برای چیزی که می‌خواند خیلی وقت می‌گذارد و زحمت می‌کشد. حاج سعید حدادیان اگر جامع‌ترین مداح است بخاطر زحمت و مطالعه‌ اوست. برخی مداحان جوان ما اصلا به مطالعه بها نمی‌دهند. یا از مجلس مداحی که پای منبر نمی‌نشیند چه در می‌آید؟ اگر برای مستمع وقت نگذاریم بی‌احترامی به اوست. اگر من مداح دیده می‌شوم به خاطر وجود مستمع و زحمات عوامل هیات است. مداحی من باید مستمع را به فکر فرو ببرد نه اینکه مجلس که تمام شد دیگر والسلام.

ایستادگی روی شعر خوب، ذائقه مستمع را جهت می‌دهد
*شما چطور مستمعین جوان با تیپ‌های مختلف را جذب کرده‌اید، مستمعی که پای منبر می نشیند، شعر عمان سامانی گوش می‌کند و زار می‌زند؟ این مثال نقضی است در جواب کسانی که می‌گویند نمی‌شود این شعرها را خواند و مستمع پای این شعرها نمی‌نشیند.

درست است که بعضی از مستمعین دنبال راحتی‌اند ولی با ایستادگی روی شعر خوب، سلیقه مستمع نیز جهت می‌گیرد.

حاج محمود کریمی سال گذشته زمینه‌ای خواند «لبیک اللهم لبیک» که من هر وقت در ذهنم می‌آید می‌گویم چه تصویر قشنگی از امام حسین علیه‌السلام در گودال قتلگاه نشان می‌دهد. اما آیا در همه هیئات چنین تصویر زیبایی از سیدالشهدا در گودال ارائه می‌شود یا خدای ناکرده مستمع تصویری مغایر با عزت دریافت می‌کند؟

آن امام حسین که بعضی اوقات تصویر می‌شود کجا و این امام حسین کجا که شاعر چقدر زیبا می‌گوید: «جانش هوای بارگه کبریا نمود، تن را برای دشمن بیدادگر گذاشت»

یا مثلا آقای سازگار که شاعر صد سال پیش نیست، شاعر امروز با زیان امروز است، شعری برای امام حسین علیه‌السلام در گودال گفته که فکر نمی‌کنم کسی بتواند چنین تصویری از آن بزرگوار بدهد. ایشان در ردیف شعر آقای ریاضی «بوی بهشت می وزد از کربلای تو» می‌گوید: «تو تشنه وصال من هستی فرات چیست؟ دریاست تشنه‌کام لب جان‌فزای تو/ تو فخر می‌کنی که مرا بنده‌ای حسین، من دارم افتخار که هستم خدای تو” واقعا ما این تصویر از امام حسین علیه‌السلام را به مستمع داده‌ایم؟

حالا که این جمعیت جوان را جذب کرده‌ایم باید یک ریسک‌هایی را بپذیرم. الان خیلی بد است که برخی از مداحان جوان ما بدون استادند. می‌گویند فقط تقوا لازم است. صد در صد بدون تقوا نمی‌شود. اما بدون استاد هم نمی‌شود. پیری که مویش درِ خانه امام حسین سپید شد، من باید بروم زانو بزنم و دست او را ببوسم و از او خواهش کنم به من یاد بدهد. اصلا بدون استاد نمی‌شود. استاد و بزرگتر من چند وقت پیش به من پیام داد که حواست به فلان چیز باشد. این خیلی مهم است که منِ جوان، راهنما داشته باشم.

ما الان هفت سال است که ایام محرم در هیئت خودمان برنامه مستقل می‌گیریم. قبل از آن نگاهم فقط به استادم بود و هر جا ایشان می‌گفت می‌رفتم. می‌رفتم تا یاد بگیرم که چه باید بگویم. با صرف صدا و محفوظات خوب که نمی‌شود خواند. برای هر کار باید استاد دید، چه برسد به مداحی که از همه کار سخت‌تر است، اگر ریشه‌ای و اصولی باشد.

ما وقتی شروع کردیم خیلی زحمت داشت، با سنی از مستمعین روبرو بودیم که خیلی از شعرها را از ما نمی‌پذیرفتند و برایشان سخت بود. ولی پافشاری کردیم، چون اعتقاد داشتیم کاری که می‌کنیم درست است. پنج – شش سال طول کشید ولی جواب گرفتیم. البته در کنارش شور و سبک و سینه‌زنی را هم از دست ندادیم و جلو بردیم و به مدد سیدالشهدا هر سال بهتر شد.

قطعا تلفیق فضای سنتی و جدید در شعر، روضه، سبک‌، نوحه‌، واحد و … زحمت دارد. اینکه شعر حافظ یا مثلا شعر فواد کرمانی «ای که به عشقت اسیر» را در شور و واحد استفاده کنیم و مسمتمع آنقدر به آن انس بگیرد که همه در هیئت از حفظ باشند، زحمت داشت. مداح باید زحمت بکشد و تلاش کند، برای مستمع و کاری که انجام می‌دهد احترام قائل شود. بنشیند و برنامه‌ریزی کند، چه بهتر که شعر حفظ کند و اگر نمی‌تواند لااقل شعر خوب و در شان اهل بیت علیهم‌السلام را از رو بخواند.

اگر من توقع داشته باشم هر شب که می‌خوانم طوفان شود و جلسه بهم بریزد و گریه بلند بکنند، مبنایم غلط است و خیلی چیزها را از دست می‌دهم. وظیفه من مداح این نسیت. اگر ما ترس را کنار گذاشتیم و به ریزش جلسه فکر نکردیم، یک پروسه زمانی مشخص کردیم، همان مستمعی که ما فکر می‌کنیم اگر شعر قوی بخوانیم نمی‌فهمد و استقبال نمی‌کند، حالا اگر شعر ضعیف بخوانیم به ما ایراد میگیرد. این اتفاق افتاده که می‌گویم. شعر ضعیف را دیگر از ما نمی‌پذیرند.

من برای یک جلسه ولادت می‌نشینم کلی شعر انتخاب می‌کنم، شاید ۱۰۰ نمونه شعر بلند. آخر سر می‌ می‌رسم مثلا به آقای سازگار، آقای موید، آقای شفق، آقای انسانی، شعرای استخواندار باسابقه و شعرای خوب جوان که امروز بسیار داریم. اما متاسفانه ممکن است بعضی جاها دنبال شعر خوب نروند و شعرهایی بخوانند که راحت‌تر و دم‌دستی‌تر باشد. شعر خوب جدید بسیار قابل استفاده داریم که من خودم پیش بزرگان خوانده‌ام و تایید کرده‌اند، خوششان آمده و ارتباط برقرار کرده‌اند. امروز دیگر مداح نمی‌تواند بگوید شعر خوب د راختیار ندارم. ما الان از لحاظ شعر خوب غرق در نعمتیم. اگر کم و کاستی هست از خودمان است.

افتحار می‌کنم که مستمع هوشیاری دارم که از من ایراد می‌گیرد
* شعر خوب باعث می‌شود که سلیقه مستمع آنقدر تقویت شود که دیگر هر نوحه و هر شوری را هم قبول نکند.

دقیقا. من افتخارم این است که مستمعم از من انتقاد می‌کند و از من ایراد می‌گیرد، چون می‌دانم مستمع هوشیاری در مجلس نشسته است. وقتی یکجا شعر اشتباهی می‌خوانم به من تذکر می‌دهد. مگر من العیاذ بالله معصومم؟ اصلا یک مشکل همین است که مستمع گیر نمی‌دهد.

مداح باید انتقادپذیر باشد
*به نظر می‌رسد برخی مداحان نمی‌پذیرند.

قبول دارم. به نظر من مداح تا جایی که می‌تواند باید ایرادات را بشنود. البته اشتباه تعبیر نشود. چون مثلا در ایام محرم آن قدر فشار روی مداح است که شاید نشود به او ایراد گرفت، اما در جلسات هفتگی یا مناسبتی می‌شود انتقادات را منتقل کرد و بسیاری از دوستان مداح هم پذیرا هستند. از برخی بزرگان هم واقعا نمی‌شود توقع داشت که هر ایراد و گلایه مستمع را مستقیم بشنود، چون شرایطشان به لطف امام حسین علیه‌السلام به‌گونه ای است که امکان ارتباط مستقیم با آنها مشکل به ویژه در ایام محرم است.

تا جایی که می‌شود ما باید با مستمع ارتباط داشته باشیم، اگر انتقادش واقعا بجا و تخصصی و درست است گوش کنیم. در هیئت خودمان مواردی بوده که مستمعین ایراد درستی گرفته‌اند، من همانجا یا بعدا پذیرفته‌ و تشکر کرده‌ام چون مستمع دقت نظر دارد و برایش مهم است که چه می‌شنود. ما باید به مستمع فرصت بدهیم. ما با او سر و کار داریم. نباید از انتقاد بترسیم.

نباید فکر کنیم برای جذب مستمع هر کاری باید کرد
* بعضی از دوستان هیئتی معتقدند هرگونه انتقاد نسبت به هیئات و مداحان و منبری‌ها، به دستگاه امام حسین ضربه می‌زند. به نظر شما اینگونه است؟

قبل از پاسخ به این سوال یک اصل کلی را فراموش نکنیم: دستگاه سیدالشهدا امر بسیار حساس و خطیر و بزرگی است. خط قرمز است. این را هم من مداح و هیئتی باید بدانم هم مستمع و هم ناظر بیرونی. با این نگاه همه باید حرمت این دستگاه را حفظ کنیم. در درجه اول خود هیئتی‌ها و مداحان باید پرچمدار حفظ حرمت این دستگاه مقدس باشند و کاری نکنیم که خدای ناکرده زمنیه ایراد پیش بیاید.

بعضی از دوستان با انتقاد به مداحان مخالفت می‌کنند چون معتقدند در برهه‌ای که دشمنان بیرونی و درونی سعی می‌کنند به مجلس روضه ضربه بزنند جای ایراد به مداح و هیات نیست. اما من شخصا جلسه سیدالهشدا را بالاتر از این می‌دانم.
هدف وسیله را توجیه نمی‌کند. من باید بدانم نمی‌توانم جوان را به هر بهانه‌ای به هیات بیاورم. نباید فکر کنیم برای جذب مستمع هر کاری باید بکنیم. مگر اعتقاد نداریم معصومین علیهم السلام حیّ و حاضرند و شاهد نیات و رفتار و گفتار ما هستند؟ من اگر با این اعتقاد روی منبر بنشینم خیلی فرق می‌کند و جذب برایم مسئله اول نمی‌شود. (من نظر خودم را می‌گویم مطمئنا اگر بزرگترها به من ایراد بگیرند دستشان را می‌بوسم) من مداح باید آنقدر معارفم را قوی کنم که مردم بیایند از من حرف بشنوند نه اینکه من دنبال میل و حرف مردم باشم. من باید دنبال جذب مردم به سمت امام حسین باشم. من فلش به سمت سیدالشهدا هستم. هیچ چیز دیگر نیستم. اگر اسم امام حسین روی من نبود ونوکر او نبودم چه ارزشی داشتم؟ من اگر بدانم تنها وسیله‌ای هستم که مستمع را می‌آورم و با روضه دستش را در دست امام حسین علیه‌السلام ‌می‌گذارم وضع خیلی فرق می‌کند و خیلی از اشکالات پیش نمی‌آید.

اعتقاد دارم ملاک‌های امام حسین علیه‌السلام با خیلی از با ملاک‌های ما فرق می‌کند. ابی‌عبدالله اصلا به خیلی از چیزهایی که ما نمره می‌دهیم نگاه هم نمی‌کند.

رقابت هیئات اگر در محتوا باشد خوب است وگرنه چشم و هم‌چشمی است
*برخی اوقات از رقابت هیئات و مداحان صحبت به میان می‌آید. به نظر شما چنین رقابتی فرصت است با تهدید؟

اگر رقابت در جهت مثبت قرار گیرد عالی است. اگر رقابت طوری باشد که ببینیم فلان هیئت چه کار قشنگی انجام داد ما هم الگو بگیریم خوب است. اما چشم و هم‌چشمی و حسادت نه. رقابت خوب، سبقت در احسن است و فضا را پرشور می‌کند. مثلا به یاد دارید که قبلا در تهران، روز شهادت حضرت زهرا سلام‌الله علیها یکی دو جلسه بزرگ برگزار می‌شد، اما امروز در نقاط مختلف شهر تجمعات بزرگ و پرشوری برگزار می‌شود.

حتی توجه به ظاهر شکیل حسینیه، پشت منبر خوب، دم در تمیز و آب‌پاشی شده خوب است. توجه داشته باشیم که در رقابت بحث اصلی نیت است.

رقابت اگر در محتوا باشد چقدر خوب است. مثلا سخنرانی دعوت کنیم که فقط داستان تعریف کند، محتوای هدفمندی نداشته باشد و حتی بعضی از مردم شاید لذت هم ببرند، آیا این بهتر است یا آن منبری که روزگار و منش و حکومت امیرالمومنین علیه‌السلام را تشریح می‌کند و به مسائل روز وصل می‌کند؟ بیاییم در آوردن سخنران خوب رقابت کنیم تا مطلب غنی تحویل مستمع بدهیم. این همه مستمع برای استفاده از جلسه سیدالشهدا می‌آیند، چرا مطلب خوب نشنوند؟ اگر رقابت در محتوای خوب باشد خیلی از معضلات حل می‌شود.

خط اصلی هیئت خط انقلاب و ولایت است
*یکی از ویژگی‌های هیئات امروزی تنوع در بدنه مستمعین است. یعنی در جلسات هم آدم حزب‌اللهی و بسیار متشرع می‌بینیم هم در کنارش جوانی را می‌بینیم شاید با ظاهر و نظرات صد در صد متفاوت اجتماعی سیاسی. به نظر می‌رسد این جماعت به شدت متکثر، کار مداح را خیلی سخت می‌کند. چطور می‌توان این طیف متنوع را آورد و حفظ کرد؟ قطعا مستلزم این است که به جز دلایل آسمانی و امام حسینی، مداح  جامعه‌شناسی و روان‌شناسی هم بلد باشد. آیا شما هم چنین دغدغه ای دارید؟

قطعا سوای از لطف امام حسین علیه‌السلام، بدون فکر و برنامه‌ریزی نمی‌شود. کار خیلی سختی است. در خیلی از هیئات این دغدغه وجود دارد. در هیئت ما و خیلی از دوستان و بزرگان که خط اصلی معلوم است و در آن شکی نیست. خط ما خط انقلاب و ولایت است. ولی من باید خیلی زیرکانه و درست حرف بزنم. به نظر من همه طیف‌ها جذب راستگویی می‌شوند. اینکه شما مسائل را راحت با مستمع در میان بگذارید، ارتباط و انسی برقرار می‌شود. اما بیان مسائل اعتقادی حساس در هیئت مسلزم دقت و ظرافت است.

سیاست و دیانت در هیئت عجین است، اما حرف سیاسی باید با ظرافت و غیرجناحی زده شود
*موردی هم بوده که شما صحبتی کنید و تبعات داشته باشد؟

طبیعتا مواردی داشته‌ایم. اغلب هم تاثیر مثبت داشته است. ولی بیش از بیان، عمل ما و اخلاق ما تاثیر می‌گذارد. البته این منافاتی با بیان صریح اصول عتقادی ما در بعضی مواقع حساس ندارد.
یک نکته را در نظر داشته باشید: مردم ما صبح تا شب روزنامه می‌خوانند، اخبار گوش می‌کنند، بحث سیاسی می‌کنند. قطعا در هیئت هم سیاسیت و دیانت با هم عجین است و هر که خلاف این می‌گوید در اشتباه است. من در هیئت یک خط دارم و جناحی هم نیست و آن خط آقاست. اما اینکه سایر مسائل را با چه ظرافتی بیان کنم مهم است. من وقتی درباره موضوعی صحبت می‌کنم باید کاملا درباره آن آگاه باشم.

مستمع مگر در طول هفته یا سال چقدر با هیئت درگیر است؟
* شما تاثیر محرم را تا سال آینده در مستمعین چقدر می‌دانید؟

در دهه اول محرم یا شب‌های قدر و فاطمیه خوب است، اما در طول سال باید بیشتر باشد. اگر تاثیر کمتر از حد انتظار است، تقصیر فقط گردن هیئت نیست. متولیان آموزشی و فرهنگی جامعه و دستگاه‌های تبلیغی ما، مساجد ما در این مسئله خیلی دخیلند. مستمع مگر در طول هفته یا سال چقدر با هیئت درگیر است؟

هیئات باید به مساجد برگردند/ خیلی از مساجد و ائمه جماعات پذیرای هیئات نیستند
*آیا فقط با مداح و منبری می‌توان تاثیر عمیق و ماندگار گذاشت؟

به نظر من فاصله‌ای که بین هیئات ما با مساجد افتاده از عوامل اصلی این مسئله است. من هفته‌ای یک بار می‌توانم مستمع را به هیئت بیاورم. بقیه اوقاتش را در خانه، محل کار، اجتماع و جاهای دیگر است. اما مسجد هر روز محل رجوع مردم است. اگر دوباره هیئات به مساجد برگردند، اگر ائمه جماعات و هیات امنای مساجد دوباره پذیرای هیئات و جوان‌ها شوند و تعاملات این دو زیاد شود و تبدیل به پایگاه شوند، در این صورت بچه هیئتی‌ها بیشتر درگیر معارف مذهبی می‌شوند و اثر جلسات بیشتر می‌شود. شاید یک نسل باید فدا شود تا این اتفاق بیفتد. پس اول باید وحدتی بین مسجد و هیئت در جامعه ما ایجاد شود. من مداح و من روحانی و هیات امنای مسجد باید یک مقدار کوتاه بیاییم، پیر و جوان همدیگر را درک کنیم تا فضا تغییر کند.
من معتقدم در وضع فعلی فرضا کل تهران هم حسینیه شود، باز تاثیر پایدار نخواهد داشت. فضای مجازی همه شئون زندگی جوان ما را فراگرفته، پس باید در طول هفته او را با مسجد وارد تعامل کرد. انسان مسلمان هر روز با مسجد سر و کار دارد. شکافی که ایجاد شده باید ترمیم شود.

به فرموده “آقا” با یک میز پینگ‌پنگ که دیگر نمی‌توان جوان امروز را جذب کرد. باید فکر ریشه‌ای کرد. چرا خیلی از ائمه جماعات ما پذیرای هیئت‌ها نیستند؟ اگر بعضا هیئت‌ها مشکل دارند، راه اصلاح آنها طرد است؟ چرا دسته‌های عزاداری خیلی از مساجد تعطیل شده؟ چرا د رایام محرم خیلی از مساجد ما ساعت ۹ شب نشده تعطیل می‌شوند؟ اگر این روند ادامه یابد قطعا تاثیرگذاری هیئات کم می‌شود و افکار اشتباه و انحرافی که برخی افراد در بین بچه هیئتی‌ها پخش می‌کنند، از قبیل “شفاعت بدون عمل” و “عزاداری بدون نماز”، بیشتر رسوخ می‌کند.

امروز خیلی از هیئات برای کار فرهنگی لنگ مسجد و حسینیه هستند/ ستاد مساجد حرف هیئتی‌ها را هم بشنود

*برخی می‌گویند امروز بستر نفوذ هیئات و مداحان بیشتر از مساجد و روحانیون است. موافقید؟

شاید بعضی جاها اینطور باشد اما ابزار هیئات و مداحان خیلی محدود است. از طرفی برخی مداحان ما شبیه سوپراستارها شده‌اند و ارتباطشان با مستمع بسیار پایین آمده و قدرت اثرگذاری معرفتی ندارند. خیلی هیئت‌ها جای مناسب و کافی ندارند و پاسخگوی نیاز مردم نیستند. ما اگر مسجد در اختیار داشته باشیم از فضای آن برای کارهای فرهنگی استفاده می‌کنیم.

این خیلی بد است که هیئت و مسجد از هم فاصله بگیرند. امروز خیلی از مساجد ما از فرط نیامدن جوان‌ها، پر از صندلی و به قول یکی از آقایان منبری، تبدیل به خانه سالمندان شده! ستاد مساجد باید حرف هیئات را هم بشنود تا بچه هیئتی‌ها بیشتر جذب مسجد بشوند. باور کنید برای هیئات فضای مناسب وجود ندارد. امروز حتی خیلی از هیئت‌های بزرگ ما لنگ مسجد و حسینیه هستند تا برای کار اثرگذار فرهنگی در طول هفته بتوانند جوان‌ها را جمع کنند.

منبع:نسیم آنلاین

بازدیدها: 6723

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *