گلایه حضرت زهرا (س) از روضه‌خوان قمی؛ روضه‌ای که آسمانی شد

خانه / تازه ها / گلایه حضرت زهرا (س) از روضه‌خوان قمی؛ روضه‌ای که آسمانی شد

گلایه حضرت زهرا از روضه‌خوان، روایت ناب و تأثیرگذاری است که از زبان مرحوم حاج سید علی‌اکبر کوثری، پیرغلام دلسوخته اهل‌بیت علیهم‌السلام در شهر قم، نقل شده است. این ماجرا در ظهر عاشورایی رخ داد که نقطه عطفی در مسیر اخلاص او ایجاد کرد.

در یکی از سال‌ها، ظهر عاشورا، حاج سید علی‌اکبر طبق وعده‌ای به یکی از مساجد قم رفت تا برای امام حسین علیه‌السلام روضه بخواند. پس از مراسم، در مسیر بازگشت. با صحنه‌ای کودکانه و معصومانه روبه‌رو شد؛ جمعی از دختران کوچک محله با چادرهای مشکی، تکیه‌ای ساده ساخته و مجلس عزا برپا کرده بودند.

یکی از این دختران با اشتیاق جلو آمد و گفت: «برای مجلس ما هم روضه می‌خوانی؟» روضه‌خوان ابتدا امتناع کرد. اما کودک با چشمانی اشک‌آلود گفت:
«مگر ما دل نداریم؟ مجلس ما چه فرقی با مجلس بزرگ‌ترها دارد؟»
همین جمله دل سید را لرزاند و او را به سمت آن تکیه کودکانه کشاند.

تکیه‌ای محقر، تنها با حضور چند کودک. روضه‌خوان با خضوع در جمع‌شان نشست. سلامی به سیدالشهدا علیه‌السلام داد و تنها یک بیت خواند:
«از آب هم مضایقه کردند کوفیان…»

پس از روضه، بچه‌ها اصرار کردند تا چای مجلس را بنوشد. چای را در استکانی پلاستیکی، بی‌رنگ و سرد آوردند. برای دل‌نشکستنشان، چای را گرفت. اما یواشکی پشت‌سرش ریخت و رفت.

همان شب، در عالم خواب، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را دید. بانوی دو عالم با لحنی پرمحبت اما گلایه‌آمیز فرمودند:
«آسید علی‌اکبر! هیچ‌کدام از روضه‌هایی که امروز خواندی قبول نشد.»
با تعجب پرسید: «چرا؟»
ایشان پاسخ دادند: «برای صاحبان مجلس روضه خواندی، نه برای ما. فقط یک مجلس از تو قبول شد؛ همان مجلس کوچک کودکان که ما خودمان در آن حاضر بودیم.»

سپس، با اشاره‌ای دردناک فرمودند:
«چرا آن چای را که خودم برایت ریخته بودم، روی زمین ریختی؟»

 

 

eheyat

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *