گوش شنوا نسبت به حقایق داشته باشیم | حجت‌الاسلام حسین انصاریان

خانه / چندرسانه ای / گوش شنوا نسبت به حقایق داشته باشیم | حجت‌الاسلام حسین انصاریان

محقق و مفسر علوم و معارف قرآن کریم گفت: اگر انسان بخواهد فقط به ظاهر عربی قرآن قناعت کند، ثواب اندکی می‌برد و چیزی از حقایق و مصادیق نصیبش نمی‌شود و بی‌بهره می‌ماند.

گوش شنوا نسبت به حقایق داشته باشیم | حجت‌الاسلام حسین انصاریان

هیات:حجت‌الاسلام والمسلمین حسین انصاریان، مفسّر، محقق و پژوهشگر قرآن کریم در سلسله سخنرانی‌هایش که به مناسبت عید غدیر در مسجد اعظم قم برگزار می‌شود، روز ۲ مرداد، پیرامون اهمیت تدبّر و تحقیق در آیات قرآن سخن گفت و در ابتدا با اشاره به دستور مهمی که در رابطه با قرآن به مردم داده شده است، گفت:  هم در خود قرآن و هم در روایات اهل بیت علیهم السلام ، آمده که با عمل به این دستور تا حدی انسان با توفیق، کمک و لطف خداوند به درک حقایق قرآن و به درک مصادیق آیات قرآن می‌رسد.

این منبری پیشکسوت و محبوب افزود: این دستور در واقع سفارش به «تدبر» در قرآن کریم است، که هم در قرآن آمده است که پروردگار عالم از خوانندگان قرآن گلایه و شکایت می‌کند؛ «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها»، در روایات هم این کلمه تدبر، زیاد گفته شده است، و معنی آن این‌است که برای فهمیدن قرآن در آیات آن دقت کنید، اگر انسان تحصیل علم کرد، راه تدبر به رویش باز می‌شود، اگر فرصت تحصیل این علم را نداشت، پروردگار می‌فرماید، برای فهم قرآن به اهلش مراجعه کنید. اهلش هم در مرحله اول پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم است بعد ائمه هدی علیهم السلام و سپس عالمان ربانی واجد شرایط هستند.

استاد انصاریان اضافه کرد: در این زمینه برای شما یک داستان کوتاه اعجاب انگیزی را نقل می‌کنم که این داستان را مرجع بزرگ شیعه مرحوم آیت الله العظمی حکیم از قول مرحوم صدر بزرگ نقل کرده‌اند که فرمودند؛ من با شش تا از هم شاگردی‌هایم یا کمتر یا بیشتر تصمیم گرفتیم برویم خدمت آخوند، آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی، هر شش نفر ما هم مجتهد و فقیه بودیم، آمدیم خدمت آخوند گفتیم آقا یک تفسیر قرآن برای ما بگو. باید بدانیم که آدم حتی مجتهد هم که شد، باز برای فهم و درک قرآن نیازمند معلم است، چون پروردگار حقایقی را از قرآن به افرادی عطا کرده است که من باید بروم گدایی کنم، خجالت، شرم و حیا هم ندارد، حالا در هر حدی که هستیم، باید برویم گدایی کنیم، عیبی ندارد، صاحب این مسجد مرحوم آیت الله العظمی بروجردی  که حدود شانزده سال در تمام جهان تشیع تک مرجع بود، سالی یک بار از قم نامه به نجف خدمت آیت الله العظمی آقا سید جمال الدین گلپایگانی می‌نوشتند، این دو نفر زمانی هم در اصفهان با یکدیگر، هم‌درس بودند و آقا سید جمال در مقامات معنوی رشد فوق‌العاده‌ای پیدا کرده بود.

متن نامه هم این بود بسم الله الرحمن الرحیم حضرت آیت الله آقا سید جمال الدین گلپایگانی، حسین بروجردی را نصیحت کنید، و می‌فرستادند نجف؛ که ایشان هم تعارف نمی‌کرد، جواب می‌داد. یک سال در یکی از جواب‌ها به ایشان نوشت نه من ماندگار هستم در این دنیا نه تو، هر دوی ما با همه علم و دانشی که داریم می‌رویم زیر خروارها خاک، این ریاست و مرجعیت هم همیشگی نیست، به محض اینکه سر و کله ملک الموت پیدا شد، از هر دوی ما می‌گیرند، پس مواظب زندگی کن. ایشان هم خیلی مشتاقانه قبول می‌کرد، یعنی آدم باید در هر نقطه‌ای که هست تا این حد فروتنی و تواضع داشته باشد.

استاد انصاریان ادامه داد: برادران و خواهران، خودتان را آسان بگیرید، گوینده، خودت را آسان بگیر، انسان، گوش شنوا نسبت به حقایق داشته باش، در برنامه‌ها، مقام خودت را لحاظ نکن، چون لحاظ کردن مقام، آدم را متکبّر می‌کند که دیگر کسی حق نداشته باشد به من حرف بزند، به من ایراد بگیرد، من را راهنمایی کند، خیلی باید مواظب زندگی کرد.

گوش شنوا نسبت به حقایق داشته باشیم | حجت‌الاسلام حسین انصاریان

داستان آخوند ملاعبدالله با شیخ بهایی

نویسنده کتاب «اسلام دین آسان» در ادامه به داستان شنیدنی دیگری اشاره کرد و گفت: ملاعبدالله شخصیت بسیار مهم علمی در زمان صفویه بود، مورد توجه علمای بزرگ زمان خودش بود. یک روز وجود مبارک شیخ بهائی این انسان کم نظیر به دیدن آخوند ملاعبدالله رفت. آخوند ملاعبدالله یک خصلتی که داشت به هیچ قیمتی نماز اول وقتش را نمی‌گذاشت از دست برود. جلسه با شیخ بهائی طول کشید، صدای اذان آمد، شیخ بهائی احتراماً به آخوند فرمود؛ شما نماز اول وقت با جانت یکی است، بیایید نماز را شروع کنید و من هم به شما اقتدا می‌کنم، آخوند ملا عبدالله فرمود نه، من الان نماز نمی‌خوانم، بعداً می‌خوانم، هر چه اصرار کرد شیخ بهائی فرمود نه، بالاخره شیخ خداحافظی کرد و رفت و حدود سه ربع، یک ساعت نماز اول وقت به تأخیر افتاد، به آخوند ملاعبدالله گفتند، چرا نماز اول وقت نخواندی؟ گفت امروز شخصیتی مانند شیخ بهائی می‌خواست به من اقتدا کند، من هر کاری کردم به خودم بقبولانم این نماز را خالص بخوانم، دیدم نمی‌شود، می‌خواهم بروم در خانه خدا نماز ظهر را بخوانم، ده دفعه به دلم بگذرد که آخوند چقدر مهم هستی که شیخ بهائی به تو اقتدا کرده، این نماز به درد ابلیس می‌خورد.

برای کسب علم و معرفت نباید تکبر کنیم

استاد انصاریان با بیان این سوال که تدبر یعنی چه، افزود: دقت در قرآن، فهم حقایق و مصادیق به چه معناست؟ مصادیق یعنی اینکه بفهمم آیه خطاب به چه کسی سخن می‌گوید، چه کسانی را دارد می‌گوید، که اشتباه نکنم آیه را به جای ابی عبدالله به یزید معنی کنم، اشتباه نکنم آیه را به جای امیرالمؤمنین علیه السلام به بی‌سوادهای بعد از مرگ پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و هوچی‌های سقیفه معنی کنم، وگرنه گمراه می‌شوم، بفهمم خدا در این آیه علی علیه السلام را دارد می‌گوید نه غیر علی علیه السلام را.

حجت‌الاسلام انصاریان بیان کرد: آخوند ملا فتحعلی فرمود؛ شب اول از این آیه شروع می‌کنم؛ «حبب الیکم الایمان» و «زینه فی قلوبکم» و «و کره الیکم الکفر و الفسوق و العصیان»، یک خط است با پنج مطلب بسیار مهم، «اولئک هم الراشدون»، یک ساعت راجع به این آیه صحبت کرد، فرمود جلسه بعد فردا شب، ما شش نفر تا آمدیم بیرون گفتیم، آخوند همه حرف‌ها را در این یک آیه تمام کرد، هیچی دیگر نماند، فردا شب آمدیم دوباره شروع کرد، [آیه هفت سوره مبارکه حجرات] تا چهل شب، هر شب پرمایه‌تر از دیشب، درباره این آیه با ما حرف زد، حالا اگر شما بگویی آقا فردا شب درباره این آیه منبر برو، من ده دقیقه می‌توانم منبر بروم، چون قرآن را نمی‌فهمم، چون تدبر و درک ندارم.

سود واقعی، تدبر و فهم قرآن است

استاد اخلاق حوزه علمیه در پایان گفت: سود تدبر و فهم قرآن این است که انسان موسی را با فرعون، ابراهیم را با نمرود، پیغمبر را با ابولهب، امیرالمؤمنین علیه السلام را با معاویه، امام مجتبی علیه السلام را با بنی امیه، ابا عبدالله علیه السلام را با یزید جابجا نمی‌کند. باید قرآن را بفهمیم و در آیاتش تدبیر کنیم وگرنه سقیفه‌ای، اموی و عباسی یا مانند پیروان امروزشان همانند طالبان و داعش، النصره و منافقین می‌شویم.

منبع: وارث

بازدیدها: 0

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *