شهدای اطلاعات عملیات گمنامترین، فداکارترین و زحمتکشترین شهدای دوران دفاع مقدس هستند که تأثیرگذاری این گروه از شهدا در عملیاتهای غرورآفرین جنگ تحمیلی نمایان است.
دوران دفاع مقدس سرشار از صحنههای ایثار شهدا، استقامت و پایمردی آزادگان، از خودگذشتگی جانبازان، مقاومت رزمندگان و همدلی و همراهی خانوادههای رزمندگان است که نقطه اوج این صحنهها در شهادت رزمندگان قرار دارد و در این میان شهدای اطلاعات عملیات گمنامترین، فداکارترین و زحمتکشترین شهدا هستند.
نیروی زمینی سپاه در سراسر کشور کنگرههای شهدای اطلاعات عملیات را برای معرفی بیش از پیش ایثارگری این شهدا برگزار میکند که استان کرمانشاه نیز اوایل مرداد ماه میزبان نخستین یادواره شهدای اطلاعات عملیات قرارگاه نجف اشرف و 265 شهید اطلاعات عملیات استانهای همدان، ایلام و کرمانشاه است.
به گفته فرمانده قرارگاه منطقهای نجف اشرف نیروی زمینی سپاه، پرکارترین و فداکارترین شهدای دفاع مقدس، شهدای اطلاعات عملیات هستند که در مأموریتهایی سخت و پیچیده برای برنامهریزی هر عملیاتی فعالیت میکردند زیرا برادران اطلاعات عملیات باید وارد عرصههای سخت، پیچیده و مبهم که همه ابهامات برای طراحی یک عملیات را برطرف میکرد میشدند تا طرحریزی عملیات با چشم باز انجام شود.,
سردار محمدنظر عظیمی انجام مأموریت اطلاعات عملیات با حداقل نیروی انسانی را از ویژگیهای مأموریتهای این گروه دانسته و میافزاید در برخی از موارد حتی امکان به همراه بردن سلاح برای بچههای اطلاعات عملیات فراهم نبود و این گروه در سختترین شرایط و در اوج گمنامی مأموریتهای خود را انجام میدادند.
سردار عظیمی فرمانده قرارگاه منطقهای نجف اشرف نیروی زمینی سپاه چهار روایت از ایثار و فداکاری شهدای اطلاعات عملیات قرارگاه نجف اشرف بیان کردهاند که در ادامه میآید:
روایت نخست
شهید منوچهر رضایی زنگنه، مسئول اطلاعات سپاه سقز یکی دیگر از شهدای اطلاعات عملیات است. وی در زمان شهید بروجردی در منطقه شمالغرب با هدایت دوستان به یکی از مجموعههای ضدانقلاب وارد شد و مدت زیادی در میان آنها بود و کسب اطلاعات میکرد که در یک عملیات این گروهک کاری که از وی خواسته میشود را انجام نمیدهد ولی پیش از دستگیری از این مجموعه خارج شده و به مرز ایران باز میگردد.
این شهید در مرز ایران دستگیر میشود که برای جلوگیری از لو رفتن نفوذ و اطلاعاتی که به همراه داشته از همان پوشش دمکرات بودن استفاده میکند. وی بازداشت میشود و به اعدام محکوم میشود که در این فرآیند بازجویی و محاکمه چیزی لو نمیدهد و تنها درخواست گفتگو با شهید بروجردی را مطرح میکند که توجهی به سخنان وی بهدلیل بازداشت یک ضدانقلاب نمیشود.
این شهید در روز اجرای حکم اعدام نیز اصرار به ارتباط با شهید بروجردی دارد تا یکی از متولیان پرونده میپذیرد و این شهید نیز شماره تلفنی که از شهید بروجردی داشته را در اختیار آنها قرار میدهد. شهید بروجردی پس از تماس در محل اجرای حکم حاضر میَشود ولی تا زمانی که شهید بروجردی به دیدار شهید رضایی زنگنه میرود کسی نمیداند که وی نفوذی در گروهک ضدانقلاب بوده است. با حضور شهید بروجردی وی از زندان آزاد میشود.
این شهید سپس مسئول اطلاعات سپاه سقز میشود و در دفاع مقدس به فیض شهادت نائل میآید.
روایت دوم
شهید جواد زنگنه یکی از شهدای بسیار عزیز و ارزشمندی بود که خودش با اینکه در ابتدا کارش اطلاعات عملیات نبود و در رده دیگری خدمت میکرد ولی بهدلیل حوزه فعالیت و ارتباطات بیسیمی داشت که در این ارتباطات با یکی از گروهکهای ضدانقلاب ارتباط گرفته بود و بعد از جلب اعتماد آنها؛ طرح موضوع کرد که میتوانم به داخل آنها نفوذ کنم. در آن موقع این شهید به همکاری با برادران اطلاعات عملیات پرداخت و در نهایت مشخص شد که کار وی با هدایت درست میتواند به نتیجهای بزرگ برسد. شهید زنگنه در ادامه با نفوذ در تشکیلات ضدانقلاب یکی از فرماندهان و مدیران تأثیرگذار آنها را به کرمانشاه آورد تا وی دستگیر شود و در ادامه نیز این فرد به سبب جنایات اعدام شد.
در آن زمان پیشبینی میشد اگر این شهید به ادامه نفوذ خود در این گروهک ضدانقلاب ادامه دهد امکان لو رفتن وی وجود دارد ولی وی عدم بازگشت خود را قبول نکرد و به کار اطلاعاتی ادامه داد و برای تکمیل کارهای خود برگشت که متأسفانه گروهک ضدانقلاب بعد از مدتی به وی مشکوک شد.
این شهید پس از لو رفتن یک کار روانی سنگینی نسبت به تشکیلات گروهک ضدانقلاب انجام داده بود. این کار هم این بود که قبل از شهادت اعلام کرده بود شما من یک نفر را پیدا کردهاید ولی در سازمان شما تعداد بسیاری نفوذ کردهاند و با مظلومیت به شهادت رسید که تاکنون نیز موفق به شناسایی محل دفن پیکر مطهر این شهید نشدهایم. اهمیت کار این در اینجاست که جوانی با سن و سال کم و بدون تجربه قبلی اینچنین کاری انجام داد و ضربهای بزرگ به یک گروهک تروریستی زد.
روایت سوم
شهید مهدی آشنایی مسئول اطلاعات عملیات تیپ انصار الرسول که در آخرین روز جنگ تحمیلی به شهادت رسید و زمانی که شهید شد جنگ تمام شد؛ در حالی که پیش از آنها بارها باید شهید میشد ولی شهید نشده بود. در دوران دفاع مقدس خطی را تحویل گرفتیم که متوجه شدیم در این خط تردد روزانه وجود ندارد زیرا توپخانه عراق با آتش سنگین امکان تردد را از نیروهای خودی گرفته است.
در این خط منطقهای به سه راهی مرگ مشهور شده بود که مختصات آن توسط دشمن ثبت شده بود و بسیار دقیق زیر آتش آنها قرار میگرفت. در آن زمان شهید آشنایی درصدد تغییر وضعیت بود زیرا میگفت این خط که در ارتفاعات قرار داشت و برای تردد شبانه از آن استفاده میشد کارایی لازم را نداشت و ترددهای شبانه نیز با خطرات سقوط از ارتفاعات همراه بود.
از سوی دیگر نیز خوراک و تجهیزات مورد نیاز بچههای حاضر در خط تنها در یک وعده ارسال میَشد که وضعیت مناسبی نبود. این شهید بهدنبال تغییر وضعیت این خط اقدام کرد. در اقدام نخست سهراهی مرگ را به سهراهی شهادت تغییر داد. در ادامه درخواست کرد که در روز روشن با خودرو از این خط عبور کند و با وجود آتش سنگین دشمن این کار را تکرار کند تا دشمن از مواضع خود ناامید شود و استدلال میکرد که راهی غیر از این وجود ندارد که در نهایت با اصرار فراوان با اجرای این کار موافقت کردم.
در روزی که از خط عبور کرد با آتش سنگین دشمن مواجه شدیم، شهید با خودرو یک دوری زد و حتی زیر آتش سنگین دشمن خودرو را متوقف کرد و از آن پیاده شد. این کار را چند روز تکرار کرد تا در نهایت خط شکسته شد و دشمن ناامید از تسلط بر این خط شد. در ادامه نیز رفت و آمد از این خط روزانه شد و حتی از شدت آتش دشمن نیز کاسته شد. این روحیه که یک فرد تنها خود را فدا کند تا تعداد بسیاری شهید نشوند و از این نمونه افراد در بچههای اطلاعات عملیات بسیار در عرصه دفاع مقدس وجود داشت.
روایت چهارم
در دوران دفاع مقدس تصمیم گرفته شد که در منطقه غرب یک عملیات بزرگ انجام شود و عملیاتها از جنوب بهدلیل شرایطی به سمت غرب کشور برود. براین اساس از طریق قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا(صلی الله علیه و آله و سلم) به لشکر 27 حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) با فرماندهی شهید بزرگوار شهید همت مأموریت داده شد که منطقهای در غرب برای انجام عملیات بررسی شود که اگر کار با موفقیت انجام شد یکی از عملیاتهای اصلی کشور از منطقه غرب انجام شود.
بچههای اطلاعات عملیات لشکر 27 که جز توانمندترین نیروهای اطلاعاتی یگانهای سپاه بودند آمدند و وارد منطقه غرب شدند و در پوششی تعریف شده شروع به کار کردند. این نیروها به مدت 6 ماه به سختی در ارتفاعات منطقه کارهای اطلاعاتی را انجام دادند و شهید قهرمانی فرمانده این تیم بود.
این تیم پنج یا شش نفره به همراه شهید قهرمانی در طول بررسی وضعیت منطقه در مقطعی در صخرههای ارتفاعات بمو گرفتار شدند که توانایی جلو یا عقب رفتن نداشتند و در همان ارتفاعات مفقود شدند که مدتها بچههای تلاش کردند ولی آثاری از آنها به دست نیامد ولی بعد از جنگ از عناصر ضدانقلابی که در منطقه استقرار داشتند و دستگیر شده بود اطلاع داد که این تیم اطلاعاتی در ارتفاعات گرفتار شده و همگی شهید شدهاند و با ادعای این فرد محل شهادت این تیم سالهای پس از دفاع مقدس توسط گروه تفحص شهدا پیدا شد و پیکر پاک این شهیدان به خانوادههای آنها تحویل داده شد.
یک گروه گمنام از بچههای اطلاعات عملیات 6 ماه کار سخت را در منطقه غرب کشور و ارتفاعات آنجا انجام میدهد و در اوج گمنامی به شهادت میرسند و در ادامه نیز لشکر حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) به عملیات والفجر چهار در منطقه مریوان دست زد.
منبع: تسنیم
بازدیدها: 901