1ـ تسخیر لانهی جاسوسی، عامل كوتاه شدن دست شیطان بزرگ از ذخایرایران امام خمینی (رحمة الله علیه) علت هیاهوی آمریكا را كوتاه شدن دست كاخ سفید از منابع مادی و معنویكشور دانسته و فرمودند:
«در این هیاهویی كه شیطان بزرگ فریاد میزند و شیاطین را دور خودش جمعمیكند، برای این است كه دستش كوتاه شده است. دستش از ذخایر ما، از منافعیكه در اینجا داشت كوتاه شده و ترس این را دارد كه، دیگر تا آخر این كوتاهی ادامه داشته باشد، از این جهت توطئه میكند و آن مركزی هم كه جوانهای مارفتند گرفتند، آنطور كه اطلاع دادند، مركز جاسوسی و مركز توطئه بودهاست كهشاه را ببرد آنجا مشغول توطئه كند، پایگاهی هم اینجا توطئه كند و جوانهای ماهم بنشینند و تماشا كنند؟»
2ـ اشغال لانهی جاسوسی واكنشی طبیعی در برابر حمایت آمریكا از شاه
امام خمینی (رحمة الله علیه) تسخیر لانهی جاسوسی را واكنش طبیعی دانشجویان در مقابل جنایتها وتوطئههای آمریكا در ایران و حمایت از شاه، پس از فرار از كشور، میدانستند:
«توقع این است كه جانی دست اول ما را ببرند آنجا نگهدارند و حمایت از او بكنند و اینجا هم مركز توطئه درست كنند و مركز پخش چیزهایی كه توطئهگریاست درست بكنند و ملت ما و جوانهای ما و جوانهای دانشگاهی ما وجوانهای روحانی ما بنشینند تماشا كنند، تا خون این صد هزار نفر، تقریباً، هدربرود. برای اینكه احترامی قائل شوند به آقای كارتر و امثال اینها، توطئهها نبایدباشد، البته توطئه نبود، اگر این خرابكاریها نبود، اگر آن كار فاسد نبود همه مردم آزادند در اینجا موجود باشند، اما وقتی توطئه در كار است، وقتی كهآنطور كارهای فاسد انجام میگیرد، ناراحت میكند جوانهای ما را. جوانهاتوقع دارند در این دنیا مملكتشان كه آنقدر برایش زحمت كشیدند، دستشانباشد. وقتی میبینند توطئه است كه میخواهند كه دوباره به حال سابق برگردد ودوباره همه چیزشان به باد برود، نمیتوانند بنشینند.»
3ـ سفارت آمریكا؛ مركز توطئه بر ضد ملت
امام خمینی راحل (رحمة الله علیه) ـ به صراحت ـ سفارت آمریكا را مركز توطئه و جاسوسی دانسته و بههمین علت پشتیبانی ملت را از چنین حركتی، كاملاً طبیعی میدانند:
«اگر اینها یك مسالهی سفارتی بوده است، احتیاج به این كار نبود. اگر یكمسائلی بود كه مربوط به توطئههایی كه بر ضد ماست نبود، این محتاج به اینعمل نبود، حالا كه این توطئهها به ملت ما ثابت شدهاست و این عملی كه این جوانهای ما انجام دادهاند، تمام ملت ما، الا بعضی منحرفین در اینجا و سایرممالك دیگر، از آن پشتیبانی كردند و این خواست تمام ملت ما بودهاست، نهیك خواست از روی هوای نفسانی. این حق از برای ملت ما هست، سفارتخانههاحق قانونی ندارند كه جاسوسی بكنند یا توطئه.»
4ـ عملكرد سفارت آمریكا در ایران نمونهی نقض قوانین بینالمللی و تجاوزبه حقوق ملتها
حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) معتقد بودند، به علت رفتارهای خلاف عرف بینالمللی كارمندانسفارت آمریكا، این مركز از حقوق سیاسی متداول در عرف بینالمللی برخوردار نیست.بنابراین میفرماید:
«مركز توطئه و جاسوسی به اسم سفارت آمریكا و اشخاصی كه در آن بر ضدنهضت اسلامی ما توطئه نمودهاند، از احترام سیاسی بینالمللی برخوردار نیستند، تهدیدات و تبلیغات دامنهدار دولت آمریكا به قدر پشیزی نزد ملت ماارزش ندارد. نه تهدید نظامی او عاقلانه است و نه تهدید اقتصادی او واجداهمیت.»
5ـ گروگانگیری در سفارت آمریكا، مقابلهی عادلانه با پناه دادن آمریكا به شاه
امام خمینی (رحمة الله علیه) معتقد بودند كه شاه به خاطر چپاول ثروت ملت ایران باید بازگردانده شود و تا آن زمان، گروگانها در اختیار ایران باقی خواهند ماند:
«چرا ملت میخواهد كه شاه بیاید و تا نیاید دست از این گروگانها برداشته نخواهد شد و چرا كارتر اینقدر اصرار دارد كه شاه را نگه دارد. علت اینكه ملت ایران میخواهد شاه برگردد این است كه داراییهای ایران در دست اوست.»
6ـ اشغال لانهی جاسوسی، برهم زنندهی امنیت دولتهای ستمگر و نهستمدیده
یك خبرنگار از امام خمینی (رحمة الله علیه) پرسید: «مسالهی سفارت آمریكا كشورهای بسیاری رانگران كرده است. فكر میكنند كه گروگانها یك سابقهی خطرناكی خواهند شد؟»
پاسخ (امام خمینی):
«كشورها هم معلوم میشود كه در نظر شما هم همان است كه در نظر كارتر است.وقتی كه مطالعه بكنند در حال همه كشورهای دنیا، میبینند كه اكثریت قاطع با مظلومهاست. ظالمها یك عده قلیلی هستند. اگر مراد شما از ناراحتی،ناراحتی ظالمهاست مطلب صحیحی است. برای اینكه ظالمها با امثال خودشان رفیق هستند و هركسی به آن جنسی كه دارد متمایل است.»
7ـ تسخیر لانهی جاسوسی، تبلور ظلمستیزی و آزادگی و روحیه توحیدی ـمعنوی ملت ایران
امام خمینی (رحمة الله علیه) اعتقاد داشتند كه ملت ایران علاقهای به مظاهر مادی ندارد و برای احقاقحقوق خود حاضر به هرگونه فداكاری است:
«اگر چنانچه شاه را تحویل ندهند، هرچه میخواهد پیش آید. ما پافشاری میكنیم و از هیچ چیز نمیترسیم. ما نمیترسیم از اسلحهای كه دست بیعقلاست، ما نمیترسیم، برای اینكه نمیخواهیم به این عالم خیلی عشق داشته باشیم. برای اینكه این عالم، چیزی ندارد. اینجا جز گرسنگی خودمان، ظلمكشیدن، توسری خوردن از قدرتهای بزرگ، چیزی برای ملت ما نماندهاست كهبترسیم یا ملت ما بترسد. ما تا همه جا حاضریم برای این امر.»
8ـ به دستگیری دوبارهی قدرت؛ انگیزهی اصلی تبلیغات گستردهی دولتآمریكا در مسالهی گروگانگیری
امام خمینی خمینی با تیزهوشی خاص خود به این نیت رسیده بودند كه، كارتر نگران جانگروگانها نیست و تنها علت پیگیری مسأله از سوی او، تأثیر آزادی احتمالی گروگانها برانتخاب مجدد وی، به عنوان رئیسجمهور آمریكا بود:
«شما خیال میكنید كه برای این پنجاه و چند نفر جاسوسی كه در اینجا هستند،اینها دلشان سوخته، شما مطمئن باشید كه مساله این نیست، اینها فوج فوج سربازهای خودشان را میفرستند به جبههها كه بریزند و در جبههها بكشند وكشته بشوند. هزاران افراد را از خود ملتشان به كشتن میدهند، برای اینكه صدایی در خود آمریكا پیدا نشود، كه این رئیس جمهور ما چه آدم كذایی است.نه برای خاطر این پنجاه و چند نفرشان دست و پا میزنند. همهی تلاشش این است كه، كارتر دوباره رئیس جمهور بشود.»
9ـ دیپلماتهای آمریكایی، مأموران سیاسی نبودهاند
نكتهی جالبی كه در كلام امام خمینی (رحمة الله علیه) مشاهده میشود این است كه ایشان معتقد بودند،مأموران سفارت آمریكا در سفارتخانه، اقدام دیپلماتیك انجام نمیدادهاند و به همینعلت، از فعالیتشان جلوگیری شده است:
«اصلاً آقایان میگویند كه سفارتخانهها را باید تحویل آمریكا داد، نه،سفارتخانهای ندارد تا ما تحویل بدهیم، آمریكا، ماموران سیاسی ندارد اینجا، به اینكه میگویند باید مامورین سیاسی را تحویل بدهید، مامورین سیاسی كیهستند، پیدا كنند تا ما تحویل دهیم.»
10ـ تسخیر لانهی جاسوسی، شكستن هیبت پوشالی آمریكا
امام خمینی (رحمة الله علیه) یكی از بزرگترین و مهمترین پیآمدهای اشغال لانه جاسوسی را،شكستن هیبت آمریكا میدانستند:
«اولین قدم هر مبارزهای، ارزیابی این است كه این مبارزه میشود یا نمیشود وشما ثابت كردید كه نه، میشود با آمریكا هم طرف شد، میشود كه لانه جاسوسی آمریكا را هم تصرف كرد و میشود جاسوسهای آمریكایی را هم گرفت و نگهداشت و حفظ كرد. شما این را به دنیا ثابت كردید. آن عظمتی كه ازآنها به واسطهی تبلیغات زیادی كه داشتند و در دنیا سایه افكنده بود، كه ابرقدرت است و كسی حق حرف زدن ندارد، آن شكست.»
11ـ تسخیر لانهی جاسوسی؛ بازتاب ارادهی ملت ایران و نمونهی بارزدخالت مردم در امور سیاسی
اعتقاد به نقش مردم، در تمامی مراحل انقلاب، از مهمترین ویژگیهای امام خمینی راحل بود. ایشان به همین علت، حل این مشكل را تنها از اختیارات مجلس شورای اسلامیمیدانستند، كه عصارهی ملت تلقی میشد:
«راه حل لانهی جاسوسی را از من (خواستن)، كه یك نفر هستم از ملت بزرگ ایران، به بیراهه رفتن است. حل این مساله به دست هیچ (كس) جز ملت شریف ایران و مجلس شورای اسلامی كه منبعث از آرای ملت میباشد، نیست و(آمریكا) باید بداند كه حمایت از شاه مخلوع، بعد از آن همه جنایات و خیانتهای بزرگ و آن چپاولگریها، مجالی برای حل ـ به اصطلاح ـشرافتمندانه، نگذاشته است.»
12ـ اقدام نظامی آمریكا (برای آزادی جاسوسهای خود)؛ نقض آشكارحقوق بینالمللی
بهدنبال واقعهی طبس، امام خمینی (رحمة الله علیه) به این نكتهی ظریف اشاره كردند كه آمریكا به قوانین بینالمللی كه خود و همپیمانان غربیاش مبدع آن بودند، نیز احترام نمیگذارد:
«این آقایی كه هی فریاد میزند كه شما نقض قراردادهای بینالمللی و اجتماعی را كردید، خودش همین نقض قرارداد بینالمللی را كرده است كه نظامی وارد كرده است، این یكی از چیزهایی است كه نقض حقوق بینالمللی و قراردادهای بینالمللی است.»
13ـ تسخیر لانه جاسوسی؛ نمایش قدرت ملی، انسانی و اسلامی ملتایران
تسخیر لانه جاسوسی موجب شد تا اثرات منفی تبلیغات آمریكا در موردشكست ناپذیری خود، از اذهان مردم زدوده شود. امام خمینی در این باره میفرمایند:
«این معنا كه یكی برود در سفارت آمریكا و یك تعرضی بكند به سفارت آمریكا،در سابق و در زمان رژیم سابق، جزء تخیلات و شعرها به نظر میآمد. چطورامكان دارد كه ملتی كه هیچ ندارد، جوانهایی كه دستشان چیزی نیست، بروند و به سفارت آمریكا تعرضی بیندازند، اگر یك همچون چیزی بشود، اصلاً ملتایران به باد خواهند رفت. اینها چیزهایی بود كه با شیطنت و تبلیغات، تو مغز مردم كرده بودند و مردم را از قدرت ملی و انسانی و اسلامی غافل كرده بودند.»
14ـ دستگیری جاسوسها و حبس آنها، نمایانگر امكان مقابله با آمریكا
امام خمینی (رحمة الله علیه) تأكید داشتند كه تسخیر سفارت، نشان داد كه آمریكا، علیرغم تهدیدهایهمهجانبه، در عمل امكان مقابله با ایران را ندارد، و به قول معروف، هیچ غلطینمیتواند بكند:
«گمان میكردند كه اگر چنانچه به زودی و فوراً این جاسوسها را به آمریكاتقدیم نكنیم و یك عذرخواهی هم نكنیم، چهها و چهها خواهد شد. ارزش اینعمل این است كه، این اشتباهات را رفع كرد. شما الآن یك سال است كه اینجاسوسها را، این مجرمها را در آنجا حبس كردید و خبری هم نشد، نه بازارمانخوابید و نه اقتصادمان به هم خورد.»
اما محوریت امام خمینی در قضیه اشغال لانهی جاسوسی، به ابتدای جریان تسخیر و تاییداین حركت ختم نشد. ایشان علاوه بر اینكه از طریق حاج احمد آقا و حجةالاسلامخوئینیها، در جریان عملكرد دانشجویان پیرو خط امام خمینی قرار میگرفتند، از روشهای دیگری نیز، برای آگاهی از وضعیت داخلی دانشجویان، استفاده میكردند. خانم فروز رجاییفر در این باره میگوید:
«امام خمینی در لانه جاسوسی نماینده ثابتی نداشتند، اما گاهی مرحوم حاج سیداحمد آقا، از طرف امام خمینی، به لانه سر میزدند و با دانشجویان دیدار میكردند. دریكی از موارد هم فرد غریبهای مدتها در میان ما حضور داشتند، كه بعدهامتوجه شدیم یك روحانی است و از طرف امام خمینی، ماموریت داشتند تا با لباسمبدل، روابط داخلی بچهها را به اطلاع امام خمینی برسانند.»
علاوه بر این، امام خمینی با چشمانی باز و نگاهی تحلیلگر، عملكرد كلیهی جریانهایسیاسی را در این 444 روز در نظر داشتند. امام خمینی در برابر تلاشهای افراد سازشكاریمانند: بنیصدر، رئیس جمهور مخلوع و فراری، و قطبزاده، وزیر خارجهای كه به علت تلاش برای كودتا بر ضد نظام اعدام شد، اقدامات مناسب را انجام میدادند. امام خمینی مانع از آن میشدند كه چنین افرادی كه در هیات حاكمه آن زمان حضور داشتند، بتوانند گروگانها را از دست دانشجویان خارج كرده و در راستای سازش با آمریكا، آنها راتحویل دولت كارتر دهند. در ادامه، نگاهی خواهیم داشت به عملكرد دوراندیشانه و تحسین برانگیز امام خمینی، كه با توكل بر خدا و حمایت مردم، دانشجویان پیروخط امام خمینی و بخشی از نیروهای انقلابی و ارزشی مستقر در حاكمیت، كلیه تلاشهایی راكه به منظور انحراف جریان گروگانگیری از مسیر اصلی خود انجام شد، خنثی نمودند.حضرت امام خمینی پس از ایستادگی در برابر همه تلاشهایی كه برای آزادی گروگانها بدوناخذ كوچكترین امتیازی انجام میشد، ابتدا از كسب امتیازهای لازم و تحقیر هیمنه پوشالی استكبار آمریكا مطمئن شدند و پس از تشكیل اولین دورهی مجلس شورایاسلامی، كه اكثریت در آن با نیروهای طرفدار خط امام خمینی بود، كار را به نمایندگان مردمسپردند و هوشمندانه جریان تسخیر لانه را هدایت و كنترل نمودند.
اندك مدتی پس از تسخیر لانه جاسوسی، دولت آمریكا با بسیج تمامی نیروها و امكانات خود، از شورای امنیت سازمان ملل تقاضای تشكیل جلسهی فوقالعاده كرد. اواز ایران نیز خواست تا وزیر خارجه یا نمایندهای را برای پاسخگویی و تشریح مواضع، بهاین جلسه بفرستند. اما امام خمینی چنین كاری را نپذیرفتند.
در حالیكه بخشی از اعضای شورای انقلاب، كه به جناح لیبرال تعلق داشتند و برخیدیگر، از ارسال نماینده به شورای امنیت دفاع میكردند، اما امام خمینی با یك استدلال ساده،كه بعداً درستی آن ثابت شد، با این حركت مخالفت كردند. زیرا معتقد بودند: «رای علیهشما خواهند داد.»
بنیصدر در آن زمان گستاخانه با نظر امام خمینی مخالفت میكند و اولین برخورد شدید امام با او صورت میگیرد. او كه برای شركت در جلسه شورای امنیت آماده شده بود، با اینموضعگیری تند حضرت امام خمینی مواجه میشود كه «اگر بنیصدر برود، اعلام میكنم كهسمتی ندارد.»
اندكی پیش از این، آمریكا در اولین قدم تلاش كرده بود تا رمزی كلارك ـ وزیردادگستری سابق این كشور ـ را كه به موضعگیری بر ضد هیات حاكمهی آمریكا ومخالفت با شاه شهرت داشت، به ایران بفرستد. كارتر امیدوار بود تا با این ترفند وفرستادن فردی میانهرو امام خمینی را به مذاكره و دست برداشتن از مواضع خود راضی كند. اماامام خمینی با این امر مخالفت كرد و مذاكره با كلارك را رد كرد، این كار وی را مجبور كرد تا ازتركیه به آمریكا برگردد. كلارك قصد داشت تا نامهای را نیز از جانب كارتر برای امام خمینیبیاورد.
در پیام امام خمینی در این زمینه ـ كه تا مدتها نصبالعین نیروهای طرفدار انقلاب محسوبمیشد ـ چنین آمده بود:
«دولت آمریكا با نگهداری شاه، اعلام مخالفت آشكار با ایران نموده است و ازطرفی دیگر، آنطور كه گفته شده است، سفارت آمریكا در ایران محل جاسوسیدشمنان ما علیه نهضت مقدس اسلامی است. لذا ملاقات با من، به هیچ وجه،برای نمایندگان ویژه ممكن نیست و علاوه بر این:
1ـ اعضای شورای انقلاب، به هیچ وجه نباید با آنها ملاقات كنند.
2ـ هیچ یك از مقامات مسؤول حق ملاقات با آنان را ندارند.
3ـ اگر چنانچه آمریكا، شاه مخلوع، این دشمن شمارهی یك ملت عزیز ما را بهایران تحویل دهد و دست از جاسوسی بر ضد نهضت ما بردارد، راه مذاكره درمورد برخی روابطی كه به نفع ملت است، باز میباشد.»
در ادامهی گروگانگیری نیز دهها شخصیت و هیات نمایندگی، با عناوین مختلف و بابهانههای گوناگون، سعی كردند تا با امام خمینی دیدار كنند، اما هیچ یك نتوانستند در برابرسرسختی و ایمان امام خمینی به هدف خود، یعنی به زانو درآوردن امپریالیسم مستكبر آمریكا ودفاع از حقوق ملت مظلوم ایران، كاری از پیش ببرند.
به دنبال استعفای دولت موقت، شورای انقلاب، به فرمان امام خمینی، مسؤولیت ادارهیامور اجرایی كشور را ـ تا زمان تشكیل مجلس شورای اسلامی ـ بر عهده گرفته بودبنابراین، طی این دوره، شاهد كشمكشهای فراوان اعضای لیبرال شورای انقلاب و بهخصوص بنیصدر و قطبزاده با دانشجویان پیرو خط امام خمینی هستیم، كه تلاش میكردندضمن انحراف این حركت اصیل، با طرح این ادعا كه گروگانگیری سودی عاید كشورنمیكند و موجب سرافكندگی! كشور در سطح جهان شده، پس باید آنها را آزاد كرده وتحویل آمریكا دهند. در مقابل، اعضای اصولگرای شورای انقلاب مانند: حجةالاسلاموالمسلمین هاشمی رفسنجانی و حضرت آیتالله خامنهای ـ رهبر معظم انقلاب ـ دركنار امام خمینی ایستاده بودند و تلاش میكردند تا از حقوق ملت ایران دفاع كرده و دولت كارتررا نیز سر جای خود بنشانند.
در همین ایام، یعنی آذر 1358 ه.ش، جلسهی شورای امنیت تشكیل میشود وهمانطور كه امام خمینی پیشبینی كرده بود، ایران در جریان این جلسه محكوم میشود. آقایهاشمی رفسنجانی، نظر نیروهای اصولگرا را، به تبعیت از امام خمینی، اینگونه منعكسمیكند:
«اگر برای سازمان ملل ارزشی قائل بودیم، در آن شركت میكردیم. ما از هماناول میدانستیم كه چه خواهد شد. بنابراین، برای قطعنامهی شورای امنیت،ارزشی قائل نیستیم.»
با توجه به افزایش فشارهای آمریكا ـ كه در قالب تلاش برای تحریم اقتصادی ایران ومحكومیت كشورمان در دادگاه بینالمللی لاهه تجلی یافته بود ـ امام خمینی خمینی تصمیمگرفتند تا سرعت بیشتری به مسایل بدهند.
«لذا مقدمات تهیهی سه پروندهی جداگانه علیه آمریكا، برای تسلیم به دادگاهفراهم میشود. پروندهی اول به هاشمی رفسنجانی، وزیر كشور وقت، ارجاعمیشود كه مربوط به اتهاماتی بود كه در مورد اختناق و زجر و شكنجههایی كهتوسط شاه و نقشی كه ساواك در این مورد بر عهده داشت، تهیه و تدوین میشد.بنیصدر مامور رسیدگی به مورد دوم، یعنی تجاوزاتی كه از طرف آمریكا بهامور اقتصادی ایران وارد شده، گردید. بالاخره پروندهی سوم كه به قطبزادهمربوط میشد عبارت بود از: رسیدگی به سیاست خارجی شاه و رشوهها وپیشكشهایی كه شایع بود به رؤسای دولتها و روزنامهنگاران خارجی دادهمیشد و همچنین روابط شاه با سرویسهای اطلاعاتی كشورهای بیگانه. سهپروندهی مذكور باید تا آخر ژانویه 1980 (دیماه 1358) از هر جهت آمادهمیشدند.»
در همین ایام والدهایم ـ دبیر كل وقت سازمان ملل ـ نیز برای بررسی مساله واردتهران شد. وی كه میدانست كلید اصلی حل مسایل در دست امام خمینی است، خواستارملاقات و مذاكرهی با ایشان شد، اما امام خمینی چنین ملاقاتی را نپذیرفتند و یكی از اعضایشورای انقلاب اعلام كرد كه امام خمینی قطعاً والدهایم را به حضور نمیپذیرد و این مسالهمسلم است.
سپس آمریكاییها ـ به خیال خود ـ دست به اقدام نهایی برای تعدیل موضع امام خمینیزدند، به تصور خود، حداكثر انعطاف ممكن را به خرج دادند. سازمان ملل، در اواسطاسفندماه 1358 ه.ش بنا بر نظر مساعد آمریكا، اعلام كرد كه یك كمیسیون تحقیقدربارهی جنایات شاه را به ایران میفرستد. آنان پس از ورود به ایران، قبل از هر چیزخواستار ملاقات با گروگانها شدند و ظاهراً فراموش كردند كه ماموریت اصلیشانچیست. در این زمان بنیصدر و قطبزاده، مبارزهی سختی را برای به دست آوردنكنترل گروگانها آغاز كردند، كه به كشمكش سختی بین آنها و دانشجویان پیرو خط امام خمینیمنجر شد، كه در جای خود مورد بررسی قرار خواهد گرفت. اما سرانجام دانشجویانموفق شدند گروگانها را در اختیار خود نگهدارند.
امام خمینی نیز كه به علت ناراحتی قلبی دربیمارستان مستقر بودند، پس از بهبودی و مرخصی از بیمارستان، موضعگیری بسیارجالبی درباره كمیسیون تحقیق نمودند كه آب پاكی را روی دست آنان ریختند. ایشاندر پیام خود به این شرط اجازهی ملاقات اعضای كمیسیون با گروگانها را دادند كه آنهااولاً با گروگانهایی ملاقات كنند كه «در پروندهی جنایات آمریكا و شاه دخالتدارند.» دوم اینكه، این ملاقات برای «بازجویی» از گروگانها باشد، سوم اینكه،«اگر هیات بررسی نظر خودش را در تهران درباره جنایات شاه مخلوع و دخالتهای آمریكای متجاوز ابراز داشتند، ملاقات با تمامی گروگانها بلامانع است.» شرط آخر،حقوقدانها را كه گفته میشد، ممكن است جاسوسهای سیا نیز برای تبادل اطلاعات با گروگانها، در میانشان باشند، رسوا كرد. چون بدون ملاقات برگشتند.
كیهان در سرمقالهای در همین مورد با عنوان «پیام امام خمینی حقوقدانها را رسوا كرد» بهزیبایی به نكات ظریف موجود در پیام امام خمینی اشاره میكند:
«نخستین اصلی كه در این پیام، به صراحت میبینیم اصل استمرار و تداوم مبارزه ضد امپریالیستی است. این نكته در پیام امام خمینی كاملاً مشهود است كه،مبارزه علیه مستكبرین و مترفین جهانخوار در مقطع خاصی تمام نمیشود…نكته دیگر این است كه، مبارزه برای آن است كه الف) دست آمریكا از «تمامیمنطقه» كوتاه شود. ب) به تمام مبارزان راه آزادی كمك كنیم تا قدرتهای استعماری و متجاوز را شكست دهند. ج) و سرانجام برای آن است كه «استقلالهمه جانبهی خود را با تمام قوا» به دست آوریم… سومین ویژگی این پیام «آزادیاز قید هر قدرت» و بیزاری از هر نوع بردگی است… این است كه میبینیم، امام نمایندگان آمریكا را هرگز نمیپذیرند و حتی پیامشان را جز با فرمان جنگ پاسخنمیدهد، ولی پیام دیگران را بی پاسخ و بدون احترام متقابل باقینمیگذارد…»
به دنبال اقدامات فریبندهی كمیسیون تحقیق، كه به شكست انجامید آمریكا دست بهآخرین و به خیال خود تاثیرگذارترین اقدام مسالمتآمیز ممكن میزند. كارتر در 26مارس 1980 (فروردین 1359 ه.ش) نامهای محرمانه خطاب به امام خمینی مینویسد و ادعامیكند:
«ما آمادهی پذیرش حقایق جدی، كه مولود انقلاب ایران است، میباشیم. اینامر، همچنان هدف و آرزوی ماست. زیرا من تصور میكنم كه ما هدف واحدی ـرا كه صلح جهانی و برقراری عدالت برای همهی ملل است ـ تعقیب میكنیم.»
امام خمینی بعد از ملاحظهی نامه، دستور انتشار علنی آن را صادر كرد. افشای محتواینامه مذكور، كه در حكم آبروریزی و یك افتضاح سیاسی برای دولتمردان كاخ سفیدبود، همچنین نشانگر عمق بیگانگی كارتر و تیم همكار او با مفاهیم و واقعیتهای انقلابو جامعهی ایران بود. عجیب است كه كارتر پس از مشاهدهی سرسختیها وسازشناپذیری امام خمینی در برابر كلیهی فشارهای اقتصادی و سیاسی، ردّ هیاتهای گوناگون در پوششهای مختلف و خلاصه آگاهی از پافشاری امام خمینی بر موضع خود، باز هم از دركحقایق ناتوان بوده و تصور میكند كه با ارسال یك نامهی فریبنده، میتواند فرد قاطع واستواری، همچون امام خمینی، را نرم نماید. انتشار محتوای نامهی مذكور موجب شد تا آمریكا برخورد نظامی را پیش بكشد. هنری كیسینجر ـ وزیر خارجهی اسبق آمریكا ـ در همان زمان در واكنشی میگوید: «آمریكا باید به مقامات ایرانی بگوید كه میهمانی تمامشد.»
به دنبال پایان میهمانی! آمریكاییها تلاشهایی را برای حملهی نظامی به ایران وآزادسازی گروگانهای خود آغاز میكنند كه، به لطف الهی، با شكست مواجه میشوند.امام خمینی در تاریخ 5/2/1359 در این باره پیامی صادر میكنند و میفرمایند:
«اشتباه كارتر در آن است كه گمان میكند، با دست زدن به این مانورهای احمقانه،میتواند ملت ایران را كه برای آزادی و استقلال خویش و برای اسلام عزیز ازهیچ فداكاری رویگردان نیست، از راه خودش كه راه خدا و انسانیت است،منحرف كند. كارتر باز احساس نكرد با چه ملتی روبهروست و با چه ملتی بازیمیكند. ملت ما ملت خون و مكتب جهاد است. حمله به ایران حملهی بهتمام بلاد مسلمین است.»
ایشان همچنین در تاریخ 14/3/59 در جمع اعضای شركت كننده در كنفرانسبینالمللی بررسی مداخلات آمریكا در ایران فرمودند:
«نباید بیدار شوند آنهایی كه توجه به معنویات ندارند و به این غیب ایماننیاوردند؟! كی این هلیكوپترهای آقای كارتر را كه میخواستند به ایران بیایند ساقط كرد؟ ما ساقط كردیم؟ دشتها ساقط كردند. شنها مامور خدا بودند. بادمامور خداست. قوم عاد را باد از بین برد. این باد مامور خداست. این شنها مامورند، تجربه كنند باز!»
به دنبال این حملهی ناموفق، مرگ شاه در یك بیمارستان نظامی در قاهرهـ كه شرط استرداداو را به ایران را در عمل منتفی كرد ـ و تشكیل مجلس شورای اسلامی كه نیروهای انقلابی اصولگرا و پیرو خط امام خمینی در آن اكثریت داشتند، امام خمینی در مرداد سال 1359، حل مسالهیگروگانها را به نمایندگان اولین دوره مجلس شورای اسلامی واگذار كردند. امام خمینی همچنین در پیامی به مناسبت حج در 11 شهریور 1359 به تحلیل و بیان مواضع خود در مورد مسألهی گروگانگیری میپردازند، كه آخرین و جامعترین موضعگیری ایشان در این زمینه محسوب میشود و همین مواضع نصبالعین نمایندگان مجلس شورای اسلامی قرارگرفته و در ادامه به صدور بیانیه الجزایر و آزادی گروگانها در بهمن 1359 انجامید.
امام خمینی در این پیام، شرایط زیر را برای آزادی گروگانها اعلام كردند:
«بازپسدادن اموال، لغو تمام ادعاهای آمریكا علیه ایران، ضمانت به عدم دخالت سیاسی و نظامی آمریكا در ایران و آزاد گذاشتن تمامی سرمایههای كشور.»
روزنامه كیهان در سرمقاله خود در تحلیل پیام تاریخی امام خمینی چنین میگوید: «پیام امام خمینی نخست به تحلیل این جریان عظیم انقلابی پرداخته است:
«بارها گفتهام كه گروگانگیری عكسالعمل صدماتی است كه ملت ما از آمریكا خورده است.» این تحلیل یعنی: اولاً گروگانگیری جاسوسان آمریكایی«عكسالعمل» است، نه «عمل». ابتدا به ساكن، عكسالعمل «تدافعی» است نه عمل «تهاجمی». آغازگر تهاجم «آمریكا»ست نه ما. ثانیاً تحلیل مزبور،گروگانگیری جاسوسان آمریكا را عكسالعمل «ملت» میداند نه كار جدای ازملت توسط یك گروه محدود. ملت هنوز در حال مبارزه است و مبارزهاش با ایادی شاه و «تنهی» رژیم شاهنشاهی ادامه دارد… و اشغال لانه جاسوسی نیزیكی از شیوههای جنگی و تاكتیكهایی است كه ملت محروم، مستضعف ومبارز ایران در «نبرد نابرابر» خویش با نیرومندترین دشمن جهانی به كار گرفتهاست. پیام امام خمینی بر آن است تا تبلیغات غرب و غربزدهها را پاسخ دهد. تبلیغاتی كه بر اساس آن میخواهند چنین وانمود كنند كه، جاسوسهای آمریكا را دولت،مقامات مسؤول یا به هر حال گروهی اندك بازداشت كردهاند و عمل مزبور اقدامی تهاجمی است، كه از سوی ایران آغاز شده است.»
كوتاه سخن آنكه امام خمینی راحل در طول 444 روز بحران گروگانگیری، علیرغم تمامیمخالفتها و ابراز ضعفها و ناتوانیهای داخلی و خارجی و نیز تهدیدات مكرر آمریكاو همپیمانانش، در برابر تمامی فشارها ایستادگی كردند و با حمایت و ارائه راهنماییهای لازم به دانشجویان پیرو خط امام خمینی، جریان گروگانگیری را در مسیر مناسب هدایت نموده و سرانجام نیز شرایط مورد نظر خود را تا آنجا كه شرایط داخلی وبینالمللی اجازه میداد، به آمریكاییان، كه به زورگویی در جهان عادت كرده بودند،تحمیل نموده و به كشورهای مسلمان جهان سومی و مستضعف، نشان دادند كه با تكیهبر نیروی ایمان، معنویت و حمایت مردمی میتوان آمریكا را به زانو درآورد.
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
بازدیدها: 198