برای فهم چرایی واقعه 16آذر، دانستن جایگاه دانشگاه تهران به عنوان تنها مرکز آکادمیک رسمی کشور در آن سالها ، ضروری است. پس از انتقال قدرت از رضا پهلوی به محمدرضا شاه ،این دانشگاه با محوریت حزب توده به دلیل آزادی سیاسی ناشی از انتقال قدرت، محفل تحولات فرهنگی و سیاسی کشور شد. در ادامه افزایش محبوبیت مصدق در بین مردم و همچنین نخبگان کشور باعث گسترش طرفداران جبهه ملی میان دانشجویان در کنار حزب پرقدرت توده شد.
در همین سالها بود که تئوریسینهای سیاسی با ترجمه و مطالعه نظریههای غربی، ایدههای جدید سیاسیای که باعث کنترل قدرت و یا تغییر حکومت میشد، را در بین جوانان و دانشجویان رواج می دادند.عدهای غربگرایی و یا پیروی از کمونیست را پیشه خود قرار داده بودند؛ در مقابل عدهای نیز طرف دار ملیگرایی بودند. نمود فعالیت همه این گروهها در دانشگاه و روزنامههایی دیده میشد که پس از مدت بسیار کوتاهی توسط دولت توقیف میشدند.
در ابتدای امر اکثیرت دانشگاه را تودهایها تشکیل میدادند، اما به تدریج حامیان مصدق نیز در دانشگاه با جبهه ملی فعال شدند.این دو گروه همان ملی گراهایی بودند که در مقطعی از زمان، بنا به شرایط موجود، با ایجاد اتحادی میان خود، نهضت مقاومت ملی را ایجاد کردند و دست به فعالیتها و اعتراضات سیاسی مدنی زدند. از این رو آنان را آغازگر جنبش دانشجویی نیز نامیدهاند.
جنبش دانشجویی ملی گرای سالهای 1330تا 1332 را میتوان ابزارفشار و کنترل نخبگان بر تصمیمات دولت دانست. کوچکترین تصمیمات محمدرضا پهلوی ،نخست وزیر و کابینهاش توسط آنان در دانشگاه طرح و نقد میشد و تا مدتی موافقان و مخالفانشان در باب آن به صحبت میپرداختند و حتی دست به اعتصاب و شورش میزدند. مطرحترین و بزرگترین نقد و اعتراض دانشجویان به حکومت پهلوی دوم ،تنها چهار ماه پس از سرنگونی دولت مصدق اتفاق افتاد. شاه جوان که احساس میکرد پس از کودتا، کشور را کاملا به دست گرفته، تصمیم داشت که بار دیگر رابطه ایران –بریتانیا، که توسط مصدق به بنبست رسیده بود، را بهبود بخشد.این تصمیم باید با همراهی آمریکا به انجام میرسید، اما ارتباط با هر دوی این کشورها برخلاف نظر نخبگان و جامعه دانشجویی قرار گرفت. در واقع انعکاس نظر شاه و در ادامه پخش خبر بازدید رسمی ریچارد نیکسون –نماینده وقت ریاست جمهوری ایالت متحده آمریکا-از ایران، که در 24 آبان ماه انتشار یافت، بستر اصلی اعتراضهای گسترده دانشجویی بود. از آن پس کلاسهای درس به محفلی برای بحث و دانشگاه تهران به محلی برای اعتراض و اعتصابها تبدیل شد. این مخالفتها در روز 14 آذر پس از اعلام رسمی زاهدی-نخست وزیر وقت- از ارتباط مستقیم با بریتانیا، با حمایت” نهضت مقاومت ملی” به اوج خود رسید.فعالین دانشجویی با سخنرانی هم دانشگاهیهایشان را به اعتراض فرا میخواندند و نا آرامیها به سراسر دانشگاه تسری یافت.
15 آذر نیز به همین منوال گذشت تا در روز 16آذر حکومت برای کنترل اوضاع تصمیم به سرکوب نظامی گرفت.
سر انجام اولین حمله نظامی به محیط دانشگاه در تاریخ کشور اتفاق افتاد.دانشگاه توسط سربازها به مکانی امنیتی تبدیل شد و برای جلوگیری از تنش میان آنها و دانشجویان، رئیس دانشگاه آن روز را تعطیل اعلام کرد. این اتفاقات با اعتراض هایی از سمت دانشجویان رو به رو شد .در ادامه سربازان ویژهی ارتشی به کلاسها حمله و صدها تن از دانشجویان معترض را زخمی و دستگیر کردند. در این میان سه تن از دانشجویان به نام های احمد قندچی(طرفدار جبهه ملی)، آذر (مهدی) شریعترضوی و مصطفی بزرگنیا(عضو کمیته مرکزی سازمان جوانان حزب توده ایران ) با شلیک گلوله نیروهای نظامی به قتل رسیدند. دو روز پس از این کشتار نیکسون در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، در برابر عکاسان و روزنامه نگاران، دکترای افتخاری این دانشگاه را دریافت کرد و دولت وقت نیز مجبور شد این کشتار را نوعی دفاع از خود معرفی کند، اما کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی – اتحادیه ملی که مکانی برای نقد حکومت پهلوی در قبل از انقلاب اسلامی ایران به حساب میآمد روز 16 آذر را روز دانشجو نام گذاری کرد. 61 سال از کشتار 16 آذر می گذرد، اما هنوز جنبش دانشجویی به پیروی از ذات دانش آموختگی و آزاده خواهی خود هر سالِ یاد این روز را گرامی می دارد و هنوز هم بی توجه به سهم خواهی های سیاسی ، با فعالیت در تشکل ها و انجمن های علمی، سیاسی، فرهنگی اجتماعی راستگو ترین منتقد دولت و دلسوزترین فعال مدنی جامعه به حساب می آید.
بازدیدها: 64