آزادی در دیدگاه امام خمینی رضوان الله تعالی علیه – قسمت اوّل
یکی از مسائل مطرح و پرمجادله در عرصه مطبوعات و ساحت اندیشه، بحث درباره «آزادی» است. از آن جایی که لزوم تبیین گوهر آزادی از دیدگاه اسلام در جامعه اسلامی بر کسی پوشیده نیست، لذا ما در این مقاله برآنیم، با استفاده از آراء و نظرات امام خمینی رحمه الله تعالی به تبیین این مقوله پرداخته و ضمن بیان منشاء و انواع آن، حدود آن را از این منظر بیان کنیم.
کلیات
آزادی یا حرّیت (liberty) واژه ای است که دارای تعریف های متعددی است. به طوری که به عقیده «منتسکیو» هیچ کلمه ای تاکنون به اندازه آزادی اذهان را متوجه خود نساخته است. (۱) و حدود دویست تعریف از این واژه تاکنون مطرح شده است (۲) که وجه اشتراک بسیاری از آنها «نبودن مانع بر سر انتخاب های انسان» است.
شایسته است به عنوان مقدمه به برخی از این تعریف ها اشاره و پس از بررسی مختصر، نظر امام رحمه الله تعالی را در این خصوص بیان کنیم.
تعریف «هابز» : «انسان آزاد کسی است که از انجام کاری که می خواهد انجام دهد، بازداشته نشود.» (۳)
«هلوسیوس» در باره انسان آزاد می گوید: «انسان آزاد انسانی است که در غل و زنجیر و یا زندان و محبوس نبوده و همچنین مرعوب شبه نباشد.» (۴)
«جان لاک» می گوید: «آزادی رها بودن از محدودیت و خشونت دیگران است.» (۵)
و «هرلدلاسکی» در کتاب «آزادی در دولت امروز» آورده است:
«منظور از آزادی نبودن مانع برای اوضاع و شرایط اجتماعی است که وجود آنها در تمدن امروز لازمه خوشبختی فرداست.»
در اعلامیه حقوق بشر فرانسه (مصوب ۱۷۸۹) در تعریف آزادی آمده است: «توانایی هر کاری که موجب ضرر و زیان دیگران نباشد.»
در این تعاریف به «عدم المانع» اشاره شده است. یعنی هر کس به هر نحوی که بخواهد بتواند زندگی کند، به گونه ای که کسی هم حق تهدید نمودن بر خواسته های او را نداشته باشد. در این خصوص «سرآیزایابرلین» می گوید: «دفاع از آزادی یعنی جلوگیری از این هدف منفی، یعنی جلوگیری از مدافعات غیر، تهدید آدمی برای آن که به نوعی زندگانی که به دلخواه خود برنگزیده است تمکین نماید، تمام درها را به روی آن بستن (اگر چه این عمل آینده درخشانی برای او نوید دهد و اگر چه انگیزه کسانی که چنین وضعی را فراهم می کنند به خیر و مقرون به حسن نیت باشد) گناهی در برابر حقیقت به شمار می رود که او یک انسان است و حق دارد به نحوی که می خواهد زندگانی کند، این است معنایی که لیبرال ها در عصر جدید، از زمان اراسموس (بلکه به قول برخی ها از عهد لوکام) تاکنون منظور داشته اند.» (۶)
نقد و بررسی
اساسا این که انسان خود باید راه زندگانی خویش را برگزیند، سخن حقی است ولی پرسش این است که آیا انسان باید در مسیر کمال دست به انتخاب بزند و یا در هر مسیری که دوست دارد می تواند گام بردارد؟!
از نظر لیبرال ها اگر انسان به سوی هدف خاصی که مورد نظر اندیشمندان و مصلحان اجتماعی است سوق داده شود به شیئی بی اراده مبدل می گردد و در حقیقت برای لیبرال فرقی نمی کند که آیا انسان ها کمال را طی می کنند یا راه دیگری، چرا که راه خاص برای همه وجود ندارد . و هر فردی خود باید راه خویش را انتخاب کند. (۷)
اما در ادیان الهی فقط به واسطه صراط مستقیم است که انسان می تواند به کمال برسد. (همچنان که ما مسلمانان در هر نماز، راهنمایی به این صراط را از حضرت احدیت تمنا می نماییم) نکته قابل ذکر این است که از نظر ادیان الهی مخصوصا اسلام، نباید افراد را مجبور به حرکت در صراط مستقیم نمود، چرا که اساسا انتخاب کمال امری انتخابی است، چنان که خداوند متعال نیز در قرآن می فرماید: «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» (۸) و لیکن زمینه هایی را فراهم نموده که انسان ها خود راه کمال را انتخاب کنند، به طوری که در ادامه همان آیه می خوانیم: «قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» یعنی خداوند با فرستادن پیامبران الهی و قراردادن عقل و اندیشه در انسان راه را از بیراهه و هدایت را از گمراهی مشخص نموده و تمام زمینه ها را برای هدایت فراهم کرده و راه مستقیم را به انسان نشان داده است . با این حال می فرماید که خواه این انسان شاکر بوده و راه راست را انتخاب کند ویا ناسپاس باشد و راه کفران «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا». (۹)
امام و مفهوم آزادی
از نظر امام خمینی رحمه الله تعالی «آزادی» یکی از امور فطری و بنیادی اسلام است که نیازی به تعریف ندارد، لذا ایشان در پاسخ خبرنگاری که از ایشان تعریفی از آن را خواسته بود، فرمودند: «آزادی مساله ای نیست که تعریف داشته باشد، مردم عقیده شان آزاد است، کسی الزامشان نمی کند که شما حتما این عقیده را باید داشته باشید، کسی الزام نمی کند شما را که حتما از این راه بروید، کسی الزام نمی کند که در کجا مسکن داشته باشید یا در آن جا چه شغلی را انتخاب کنی، آزادی یک چیز واضحی است.» (۱۰)
آن چه از این کلام نورانی برمی آید این است که امام خمینی رضوان الله تعالی علیه نیز به نوعی معتقد به وجود «عدم المانع » در آزادی هستند اما چنان چه خواهد آمد، با توجه به قیود و حدودی که ایشان برای آن قائل هستند، چنین می توان استفاده نمود که «آزادی» عبارت است از: رها بودن انسان از همه قید و بندهایی که مانع تکامل و تعالی انسانی و آشکارشدن استعدادهای او، در جهت نیل به سعادت و کمال می گردد.»
علّامۀ شهید استاد مطهری – شاگرد برجستۀ امام خمینی رحمه الله تعالی علیه – هم در تعریف انسان آزاد می گوید: انسان های آزاد، انسان هایی اند که با موانعی که در جلوی رشد و تکاملشان هست مبارزه می کنند، انسان هایی اند که تن به وجود مانع نمی دهند.» (۱۱)
منشاء آزادی از دیدگاه امام
بر اساس اندیشه امام خمینی رحمه الله تعالی آزادی عطیه ای الهی است و اسلام آن را امری فطری می داند لذا امیرالمؤمنین علی علیه السّلام با عباراتی چون «لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا» (۱۲) این مطلب را تاکید نموده اند.
امام خمینی رحمه الله تعالی در اوج شکل گیری نهضت اسلامی ایران بزرگ ترین جرم شاه را سلب آزادیهای اجتماعی دانسته و چنان شفاف و آزاد اندیشانه از آن سخن می گویند که به حق شایسته روشنفکرترین و روزآمدترین و آگاه ترین سیاستمدار فرزانه و فرهیخته دینی می باشد: «این چه وضعی است که در ایران هست » این چه آزادی است که اعطا فرموده اند، مگر آزادی عطاشدنی است؟ خود این کلمه جرم است، آزادی مال مردم هست، قانون آزادی داده، خدا آزادی را داده به مردم، اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده به مردم، «اعطا کردیم » چه غلطی است؟ به تو چه که اعطا بکنی؟ توچه کاره هستی اصلش؟ «اعطا کردیم آزادی را به مردم » ! آزادی اعطایی این است که می بینیم ، آزادی اعطایی که آزادی حقیقتا نیست، این است که می بینید برای این است که مردم را اغفال کنند.»
بنابراین در می یابیم امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، آزادی را نعمتی الهی می دانستند و لذا همیشه بر این نکته تاکید می نمودند که اکنون شما درمقابل این نعمت در معرض امتحان هستید (۱۳) که با این آزادی چه می کنید آیا این نعمت را کفران و یا از آن حسن استفاده را خواهید نمود؟
مرزهای آزادی از دیدگاه امام
متفکران از دیرباز برای این که از تجاوزها و جرایم و به طور کلی بلندپروازی ها و خودخواهی های بی جای انسان که از غریزه خودخواهی او سرچشمه می گیرد جلوگیری نماید حصاری از قانون را دور این امیال و خواسته های سرکش ایجاد نموده اند، تا بدین نحو، تندروی های او را تعدیل نموده و مصالح عمومی را در پناه قانون محفوظ نگه دارند.
در حال حاضر هیچ مکتبی قائل به «آزادی مطلق» نیست، چرا که آن نه مطلوب است و نه دست یافتنی . شهید دکتر محمدجواد باهنر رحمه الله تعالی در خصوص کسی که معتقد به آزادی مطلق است می گوید: «مثل چنین کسی بسان شخصی است که تصور می کند که اگر درختی را از ریشه بیرون آوریم آن را آزاد ساخته ایم، اما این آزادی به معنای سقوط و از بین رفتن آن است، اگر درخت ریشه اش در زمین باشد، اما موانع رشدش برداشته شود، با آفت هایی که ممکن است به آن ضرر برساند، مبارزه شود و به اندازه کافی تغذیه گردد، به او برای این که در مسیر تکاملی خود قرار گیرد، کمک شده است ; یعنی این درخت برای حرکت و رشد تکاملی اش آزاد است. اما اگر سنگی روی شاخه اش انداختیم، یا آن را آب ندادیم، اگر موانع ایجاد کردیم، ما با این کارمان از رخت سلب آزادی نموده ایم.» (۱۴)
از سوی دیگر اگر بنا باشد هر کس هر چه دلش خواست انجام دهد، این کار باعث به وجود آمدن تلاقی بین آزادیهای افراد جامعه می گردد و طبیعت جامعه انسانی اقتضا می کند که آزادیهای افراد محدود گردد تا همگی بتوانند از مواهب اجتماعی به طور عادلانه استفاده کنند، چرا که اگر برای آزادی حدی قائل نگردیم عملا زمینه سوء استفاده از آن را فراهم نموده ایم و به عبارت دیگر، قائل نشدن حد برای آزادی مساوی است با ایجاد مانع برای آزادی دیگران.
امام خمینی رحمه الله تعالی همیشه بر حفظ حدود آزادی تاکید می نمودند و حدی که ایشان برای آن مدّنظر داشتند عبارت بود از، قرار داشتن در مدار قوانین و شریعت اسلام، و لذا تخلف از آن را جایز نمی دانستند و می فرمودند: «آزادی در اسلام در حدود اسلام است، در حدود قانون است، تخلف از آن نشود به خیال این که آزادی است.» (۱۵)
…ادامه دارد. منبع:پایگاه حوزه
پی نوشت:
۱) منتسکیو، روح القوانین، ترجمه علی اکبر مهتدی ، ص ۲۹۲
۲) سرآیزابابرلین، چهار مقاله در باره آزادی، ترجمه محمدعلی موحد، ص ۲۳۶
۳) آنتونی کوئینتن، فلسفه سیاسی، ترجمه مرتضی اسعدی ، ص ۲۸۵
۴) همان ، ص ۲۸۳
۵) آیینه پژوهش، ش ۵۸ص ۱۱ . به نقل از کتاب «نظریه آزادی در فلسفه هابزولاک » . محمودی ص ۸۷
۶) سرآیزابابرلین، چهار مقاله در باره آزادی، ترجمه محمدعلی موحد، ص ۲۴۴
۷) آزادی در خاک، مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی ص ۱۰۲ و عبدالله نصری، قبسات ش ۵ – ۶ ص ۷۴
۸) بقره (۲) آیه ۲۵۶
۹) الانسان (۷۶) آیه ۳
۱۰) صحیفه نور، ج ۹ ، ص ۸۸
۱۱) مرتضی مطهری، گفتارهای معنوی، ص ۱۴
۱۲) نهج البلاغه، نامه ۳۱
۱۳) آیین انقلاب اسلامی، گزیده ای از اندیشه و آراء امام خمینی، ص ۳۲۹
۱۴) محمد جواد باهنر، انسان وخودسازی ، ص ۷۹
۱۵) کلمات قصار، ص ۱۱۱ – ۱۱۲
پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 488