سلسله جلسات باز خوانی تاریخ سیاسی زندگی حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام)
بمناسبت 25 رجب شهادت حضرت امام موسی کاظم(علیه السلام) مراسم سوگواری توسط هیئت رزمندگان خواهران و سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری در امامزاده قل هواللهی یزد برگزار شد.
حضرت امام موسی بن جعفر(علیه السلام) در سال 128 هجری به دنیا آمدند در 20 سالگی به امامت رسیدند و 35 سال امامت و رهبری شیعیان را به عهده داشتند. زندگی پر ازخیر و برکت ایشان در طول 55 سال فقط خلاصه به زندان و شهادت و حاجت دادن نیست زندگی موسی بن جعفر(علیه السلام) یک زندگی شگفت آور وعجیب است. امامت حضرت در سختترین دوراانها شروع شد. هیچ دورانی بعد از دوران امام سجاد(علیه السلام) به سختی دوران موسی بن جعفر(علیه السلام) نبوده است.
4 خلیفه در دوران امامت 35 ساله ایشان به خلافت رسید. منصور عباسی 10 سال اول امامت حضرت بر سر کار بود بعد او مهدی که او نیز 10 سال خلافت کرد و بعد هادی عباسی که 1 سال خلافت کرد. سپس هارون الرشید که در حدود 12 – 13 سال از دوران خلافت وی حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) مشغول دعوت و تبلیغ امامت بودند.
هر کدام از این چهارخلیفه زحمات و فشار های زیادی را بر حضرت وارد کردند. در دوران امامت حضرت یکی از کارهای سیاسی که انجام میدادند سازمان وکالت بود که از زمان امام صادق(علیه السلام) شروع شد و تا زمان امام حسن عسکری(علیه السلام) ادامه داشت. آنها در شهرها و روستاها نماینده ها و وکلایی داشتند و هم نمایندگانی در اطراف شهرها و با تمام فرقه های شیعه در ارتباط بودند و به صورت مخفیانه به تمام نقاطی که شیعیان حضور داشتند از طریق امام کمک می شد.
این سازمان بسیار قدرتمند بود و امام با سیاست تقیه (اسرار را به کسی نگوئید) با فتنه گران مبارزه می کردند و یک کار فرهنگی عظیم را مدیریت وکنترل می کردند.
آن وقتی که هارون الرشید در مدینه وارد حرم پیغمبر شد و در مقابل مسلمانهایی که زیارت خلیفه را تماشا می کردند، تظاهر نمود تا بنحوی خویشاوندی خود را به پیغمبر(صلی الله علیه وآله و سلم) نشان دهد. می گویند موقع سلام گفت: السلام علیک یابن عم (یا عماة). یک وقت صدایی از جمعیت بگوش رسید که: السلام علیک یا ابتاه یا رسول الله. هارون که به هدف خود نرسیده بود پرسید او چه کسی بود؟! گفتند: موسی بن جعفر(علیه السلام). هارون گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که پسر نداشت چطور وی چنین می گوید!
آنگاه امام (علیه السلام) نسب خود را تا حضرت زهرا (سلام الله علیها) و پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) بیان فرمود.
از جمله حرکتهای اجتماعی امام(علیه السلام) این بود که تلاش می کردند که نسل سادات زیاد شود زیرا در زمان خلافت 4 خلیفه بسیاری از سادات را به شهادت رسیده بودند و حتی در مجلسی هارون تدبیری اندیشه کرده بود که وجهه ی امام را از بین ببرد لذا کیسه ای پر از پول وطلا و.. آورد و اطمینان داشت که حضرت نمیپذیرند ولیکن وقتی به امام (علیه السلام) پیشنهاد داد حضرت پذیرفتند. رنگ از رخسار هارون پریده بود وگفت شما که اهل دنیا و پول نبودید. امام فرمودند اهل دنیا نیستم و مال دنیا و تو که اهل دنیا هستی را دوست ندارم ولی این پول را برای ازدواج سادات می خواهم تا فرزند آورند و نسل سادات زیاد شود.
هارون الرشید نمی توانست حضور معنوی امام(علیه السلام) را تحمل کند و بارها و بارها ایشان را به زندان انداخت. در زندانهای تاریک و مخوف که شب وروزش معلوم نبود و حتی نمازها را با علم امامت توسط ایشان خوانده می شد. و بالاخره نیز ایشان را به شهادت رساند.
انتهای مطلب/
بازدیدها: 78