تهیه و تنظیم: شورای فرهنگ عمومی
فرزندآوری در سراسر تاریخ از کارکرد های مهم خانواده بوده است. ترغیب خانواده ها به داشتن یک فرزند سبب شده تا والدین با شعار دو فرزند کافی است در عمل به یک فرزند اکتفا کنند. تک فرزندی گرچه پدیده ی جدیدی نیست اما در جامعه ما هیچ زمانی مانند الان فراگیر نبوده است. در میان آموزه های اسلامی، تک فرزندی نه تنها نهی شده بلکه خانواده ها با رعایت شرایطی دعوت به ازدیاد نسل شده اند بگونه ای که در قرآن کریم تکثیر نسل به عنوان یکی از مهم ترین اهداف ازدواج معرفی شده است. برخی از آسیب های تک فرزندی با رویکرد روانشناسی و علوم تربیتی عبارتند از:
۱٫ رواج فرهنک فرزند سالاری
در خانواده تک فرزندی، بیش از حد به خواسته ها و مطالبات فرزند توجه شده و اغلب افراط و زیاده روی والدین در برآوردن خواسته های تنها فرزندشان مشاهده می شود. هر چند این خواسته های غیر منطقی، فراتر از توان و بنیه مالی خانواده و یا حتی بیرون از مرزها و حدود قانونی و شرعی باشد. این توجه بیش از حد والدین و قرار دادن فرزند در کانون توجهات اثرات سوئی بر شخصیت کودک دارد. اینگونه کودکان غالباً حساس، زودرنج، پرتوقع و کم صبر هستند و نمی توانند و عواقب اشتباهات خود را آزموده و مسئولیت عمل خود را بپذیرند. این کودکان از جامعه پیرامونشان انتظار دارند همانند والدین با آنها رفتار کرده و چتر حمایتی خود را بر سر آنان بگسترانند.
فرزند سالاری مانع شکل گیری شخصیت فعال فرزند می شود. شخصیت فعال شخصیتی است که بر اساس آن، فرد نسبت به نگرش و رفتار خود هوشیار است، براحتی تصمیم گرفته، کار خود را با اعتماد بنفس پیش برده و آن را به اتمام می رساند و کمتر دچار تردید می شود.
تک فرزند ها کمتر با مشکلات مواجه شده زیرا در معرض تجربه کردن شکست، نا کامی، رانده شدن و … قرار نمی گیرند و شرایطی که لازمه بلوغ روحی و روانی است تجربه نمی کنند. در بسیاری از اوقات از آنجا که دنیای واقعی کاملاً مطابق میل و خواسته این کودکان و توقعاتشان نیست، دچار سرخوردگی و ناسازگاری می شوند.
۲٫ بلوغ زودرس
فرزند در دوره اولیه کودکی بیشتر نیازمند حضور والدین خود است. ولی در دومین دوره کودکی اش نقش همسالان بارزتر می شود و مهارتهای زیادی را از آنان می آموزد. وجود خواهران یا برادران بزرگ تر می تواند مهارت های لازم برای اجتماعی شدن او را فراهم کند. حال اگر خانواده ای فقط یک فرزند داشته باشند، فرزندشان به ناچار باید در کنار بزرگسالان پرورش یابد. در نتیجه او تجربه ای از کودکی و نوجوانی خود نداشته و با بازی ها، کارها و نقش ها این گروه سنی آشنا نیست، فردی که در ایام نوجوانی برای نقش های بزرگسالی آماده نشده باشد و بدون هرگونه تعامل سازنده با هم نسلان خود، فرصت دخل و تصرف در آموزه های نسلی خودش را نداشته باشد، با فقدان تجربه ی زیسته در دوران نوجوانی روبروست. این فقدان تجربه ی زیسته و مهارتهای ضروری زندگی، منجر به شکل گیری بلوغ زودرس در فرد می شود. از عوارض بلوغ زودرس آن است که کودکان در معرض استرس های دوران جوانی قرار می گیرند که مختص شرایط سنی آنها نبوده و از دانش مقابله با آنان بی اطلاع هستند. آنها شاید از لحاظ جسمی نشانه هایی از بلوغ را داشته باشند ولی مهارتهای مواجهه ی با خود را ندارند. در این شرایط هر دو جنس، بدلیل نخستین بروز و ظهور های قوه ی شهوی، ممکن است به خود پردازی های جنسی پرخطری روی بیاورند که مقدمه خود نابودیست تا خود سازی.
۳٫ کاهش روابط اجتماعی و عدم جامعه پذیری
فضای زندگی خانوادگی توام با فرصت های کافی برای روابط متقابل و متنوع بوده، برای فرزندان الگوی رفتاری و زمینه های تبادل تجارب و تمایلات و عواطف را بوجود می آورد و از عوامل موثر بهبود در روابط اجتماعی است. اما در خانواده های کم فرزند و بالاخص تک فرزند، برخورداری از فضای زندگی خانوادگی ممکن نیست. زندگی در کنار برادر و خواهر روحیه تعامل سازنده با جامعه را در کودک تقویت کرده و مدیریت روابط اجتماعی را به وی می آموزد. هم دلی و هم سویی با افراد خانواده، عشق ورزی و سهولت در برقراری ارتباط با افراد هم سن در جامعه و مدرسه از اصلی ترین ویژگی های فرزندان خانواده های دارای بیش از یک فرزند است.
گرایش به انزوا، افسردگی و ضعف در برقراری ارتباط با همسالان، توجه بیش از حد به بازی های رایانه ای و انفرادی و ترس یا تنفر از حضور در گروه های اجتماعی از خصوصیات تک فرزند هاست. محدودیت های روابط اجتماعی در خانواده های تک فرزندی می تواند دنیای روانی و اجتماعی افراد را محدود جلوه دهد و در این شرایط اگر مشکلی برای فرد بوجود آید ممکن است پیامد های تهدید کننده ای پدید آورد، زیرا فرد میل می ترسد با از دست دادن یک نقطه امید و اتکا نتواند به کانون دیگری چشم امید داشته باشد زیرا محدود بودن روابط اجتماعی فرد، جزئیات آن می تواند اشتغال ذهنی زیادی برای افراد ایجاد کند. برای مثال دیده می شود که مادر با مشاهده کوچکترین احتمال آسیب یا بیماری فرزندش سراسیمه و آشفته شده و هر رفتار ظاهراً غیر معمول و غیر عادی کودک را از نشانه ای از پدید آیی مشکل رفتاری و اخلاقی تلقی نمایند، یا پدر با بروز کوچکترین مشکل در زندگی خانواده دچار حالت اضطراب و دستپاچگی گردد و البته توجه به جزئیات رفتاری در این گونه خانواده ها سبب درگیری های کم اهمیت در خانواده نیز می شود.
۴٫ کاهش انسجام خانواده
یکی از مولفه های خانواده منسجم، پیوند های عاطفی و میزان وابستگی فرزندان به والدین و بالعکس است. همان اندازه که وابستگی متعادل ضروری و دارای مزایای فراوان است افراط و تفریط در آن دارای آسیب بوده و مشکل زاست. در خانواده های تک فرزند میزان وابستگی دارای تفریط بوده و مشکل زاست، بدین صورت که گاهی اوقات فرند بدلیل اشتغال والدین مورد بی مهری و بی توجهی قرار می گیرد و گاهی نیز در کانون توجه بیش از حد والدین قرار می گیرد. تعدد فرزندان می تواند سبب ایجاد هماهنگی لازم و شکل گیری وابستگی متعادل بشود.
کاهش وابستگی فرزندان به خانه و خانواده در خانواده های تک فرزند سبب احساس تنهایی عمیق، ترویج فرهنگ استقلال طلبی، افزایش میل فرار، کم شدن قبح تک زیستی و تجرد، کاهش توجه به قداست و اهمیت تشکیل خانواده و افزایش سن ازدواج می شود. در کلان شهر ها که اصولا خانواده ها جدا شده از شبکه خویشاوندی هستند شاهد افزایش آمار کودک آزاری، کودکان رها شده و افزایش بزه هستیم.
۵٫ تضعیف شبکه ارتباطی خویشاوندی
تجربه و ادراک مستقیم روابط انسانی در قالب زندگی”خانوادگی” به شکل سنتی آن، احساس ناشی از داشتن”خواهر” یا ” برادر” و در شبکه روابط خویشاوندی مثل”عمو”، “عمه”، “دایی” و “خاله” شکل می گیرد که عامل پیوندها و ثبات عاطفی در روابط اجتماعی نخستین افراد است. سیاست تک فرزندی می تواند تبعات مخرب عاطفی داشته و نسل برآمده از این خانوده ها را به سمت تنهایی و انزوا سوق دهد. خانواده ای با جمعیت متعادل هر نسبتی اعم از برادر، خواهر، عمو، خاله و دایی در آن حضور دارند. بر اساس تحقیقات روانشناسان رفتار های پسری که برادر و خواهر دارد را هنجارمندتر از رفتار های پسری است که برادر و خواهر ندارد. بنابر دستاورد های پژوهشی روانکاوی ارتباط خواهر و برادر نقشی مهم و اساسی در رشد و شکوفایی کودک ایفا می کند. این ارتباط هر دو جنس را متمایل به دخل و تصرف و امتحان آموزه های نسلی خود می کند و این امکان را فراهم می سازد تا نقش های متفاوتی را بازی کند و به او کمک می کند تا خلاقیت و خودجوشی اش را افزایش دهد، به او فرصت می دهد تا خشم و پرخاشگری اش را ابراز و هدایت کند. همان چیزی است که او را برای زندگی در جامعه و رویارویی با افراد آماده می کند.
۶٫ کاهش اقتدار والدین
کاهش اقتدار والدین پیامد دیگر تضعیف شبکه خویشاوندی و روابط خانوادگی است. در یک سیستم خانوادگی کامل، همگان فرزندان را به پدر و مادرشان ارجاع می دهند این کار سبب شکل گیری یک اقتدار درون شبکه و نهادینه شدن الگوهای هرمی قدرت در خانواده بصورت غیر مستقیم در ذهن کودک می شود. ایجاد اقتدار توسط خود والدین به دور از شبکه خویشاوندی اصولاً آسیب های بسیاری چون بروز خشونت یا دیکتاتوری والدین را به دنبال خواهد داشت.
۷٫ جایگزینی رسانه
رسانه ها مانند دریچه ای به جهان خارج در دیدگاه ها و رفتار های افراد موثر هستند. کم شدن ارتباطات کلامی، در خانواده های کم جمعیت، سبب حاکمیت رسانه های تصویری می گردد، این امر در تغییر الگوی ارتباطی خانواده را به همراه دارد. کودک یا نوجوانی که از تنهایی رنج می برد به دنبال جایگزینی برای اوقات فراغت خود است در نتیجه به تلویزیون، جاذبه های گرافیکی و هیجان های کاذب در بازی های رایانه ای روی می آورد.
– تلویزیون:
تحقیقات درباره رشد شناختی نشان می دهد که تعامل اجتماعی، محرک بسیار مهمی در تکامل رشد انسان است. کودکان مدت زمان زیادی را صرف تماشای تلویزیون می کنند و فرصت کمتری برای دیگر فعالیت های فیزیکی و تعامل با هم سالان دارند. این امر تعامل اجتماعی را کاهش داده و می تواند تاثیر منفی بر رشد شاختی داشته باشد.
– بازی های رایانه ای:
وابستگی، پرخاشگری، القای ارزش های فرهنگی ناهمخوان و پیامدهای جسمانی اعم از چاقی و درد های مفصلی، درد مچ، گردن و پیامدهای روانی و آسیب رشته های عصبی پیرامونی اعم از شب ادراری و توهم حداقل آسیب های بیان شده برای بازی رایانه ای هستند که امروز بیشترین اوقات کودکان تنها را پر می سازد.
-اینترنت و ماهواره:
یکی از عوارض اینترنت، اعتیاد به آن است. کاهش رضایت از زندگی و احساس محرومیت در افراد که از طریق مقایسه وضع خود با دیگران به وجود می آید- آسیب های این فضای مجازی و برنامه های ماهواره است. علاوه بر این ها افزایش انتظارات، ترویج مصرف گرایی، تغییر سبک زندگی، تضعیف پایبندی های مذهبی، تسریع روند یکسان سازی فرهنگ ها از دیگر مضراتی است که می توان به آنها اشاره کرد. مطابق با تحقیقات انجام شده افرادی که به استفاده از شبکه های اجتماعی اینترنت گرایش بیشتری دارند مشکلاتی از قبیل کاهش سلامت روان، کاهش روابط اجتماعی، غفلت در انجام دادن مسئولیت های مربوط به خانواده، شغل و تحصیلات را گزارش داده اند.
بازدیدها: 346