دکتر غلامحسین دینانی در برنامه این هفته «معرفت» شبکه چهارم سیما با اشاره به اینکه مسئله «اصالت ماهیت و وجود » نزاع دیرینه فیلسوفان عالم است گفت: این مسئله علی رغم سادگی که دارد، دقیق است.
وی با اشاره به اینکه وقتی به عالم نگاه می کنیم موجودات مختلفی از جمادات، نباتات و حیوانات مثل کبوتر، کوه و … می بینیم گفت: هر موجودی یه اسمی و ماهیتی دارد و هویت دریا که هویت صحرا نیست و هر موجودی ماهیت منحصر به خود دارد. اکنون سوال این است که این موجودات که ماهیت منحصر به فرد دارند در وجود هم با یکدیگر تفاوت دارند یا وجود آنها یکسان است. در وجود با یکدیگر تفاوتی ندارند و کبوتر وجود دارد همانگونه که دریا وجود دارد و پشه وجود دارد.
دینانی با اشاره به اینکه در وجود داشتن همه موجودات مشترک هستند گفت: در وجود اتم و وجود کوه تفاوتی نیست اما در ذات، عنوان و ماهیت با یکدیگر متفاوتند و کبوتر کلاغ نیست، دریا صحرا نیست. بنابراین مابه الاشتراک موجودات «وجود» است و مابه التفاوت موجودات «ماهیت» است.
وی با طرح این سوال که خداوند ماهیات را آفریده یا وجود را ، گفت: خدا را دریا را دریا نکرد بلکه به دریا وجود داد و خداوند متعال به کبوتر وجو داد نه اینکه به کبوتر، کبوتریت بدهد. بنابراین معنای اصالت وجود این است که خداوند به اشیا وجود داد.
وی با اشاره اینکه ابن سینا معتقد به اصالت وجود بوده است گفت: کلام مشهور ابن سینا که میفرماید: ‘«ما جعل الله المشمشه مشمشه بل اوجدها» (خداوند زردآلو را زردآلو نکرد بلکه آن را وجود داد.) نشان دهنده این است که وی معتقد به اصالت وجود بوده است؛ اگرچه آن را به صراحت اعلام نکرده است.این جمله معنایش این است که خداوند زردآلویت را نیافرید بلکه وجود زرد آلو را آفرید.
دینانی با اشاره به اینکه ماهیات مخلوق نیست بلکه وجود ماهیات مخلوق است گفت: ماهیات به خودی خود وجود ندارد. اگر کبوتر وجود نداشت عنوان کبوتر هم وجودی نمی داشت.مثلا بشر می تواند ماهیت یک پرنده تخیلی را با ویژگی هایی را تصور کند اما وجود ندارد. بنابراین ماهیت بدون وجود می تواند تصور شود.
وی با اشاره به مثال نور خورشید که با تعینات مختلف در برخورد با خانه ها و محله ها نور متفاوتی می شوند گفت: وجود نیز اینگونه است که تعینات باعث تفاوتها و ایجاد ماهیات گوناگون می شود.
دینانی در بخش دیگر با اشاره به آیه117 سوره بقره« فاذا قضى امرا فانّما یقول له کن فیکون» گفت: منظور از «کن» یک لفظ نیست و عرفا به آن نفس الرحمان می گویند به این جهت که چون خداوند متعال وقتی در قران می فرماید من انسان را خلق کردم و «نفخت فیه من روحی »، و «نفخت» معنی نفس کشیدن می دهد اما خداوند که جسم نیست تا نفس بکشید بنابراین معنایش احتیاج به تاویل دارد و منظور اراده الهی است که عرفا از آن به عنوان نفس الرحمن یاد می کنند.
وی با اشاره به مثالی به تبین اراده الهی پرداخت و گفت: کلام انسان از حرفهای الفبا تشکیل شده است و حروف الفبا بدون نفس کشیدن انسان امکان به وجود آمدنش نیست و با نفس کشیدن انسان حروف الفبا که از حلقوم تا لب مکان ادایشان است به وجود می آیند مثلا حرف «ب» مکانش روی لب است و حرف «خ» از حلق ادا می شود. بنابراین حروف با توجه به مکان ادایشان متفاوت می شوند. اکنون با نفس کشیدن ما تعینات حروفی به وجود می آید، بنابراین هرچه کلام وجود داشته و خواهد داشت از نتایج نفس کشیدن است. موجودات عالم نیز از دمیدن الهی به وجود آمده اند و از تعینات نفس رحمانی اندبا این تفاوت که نفس رحمانی صوت نیست و اراده الهی است که موجودات به حسب جایگاه تعین پیدا کردند.
منبع : تسنیم
بازدیدها: 48