حجت الاسلام علی مهدیان
مفهوم زیارت در آن نوعی قصد و توجه به یک نقطه و جدا شدن و بریدن از نقطه دیگری قرار دارد . زیارت مفهومی است که به قلب و عمق ظاهر ارتباط دارد . این واژه از ریشه «ز-و-ر» گرفته شده .کلام دروغ را «زور» میگویند . اگر چه حفظ ظاهر در آن رخ میدهد منتهی باطن لفظ که معنای آن است تغییر داده میشود . لذا در عرب به هر کذبی قول زور نمیگویند . در مفهوم «زیارت» اگر چه یک واقعه طبیعی و یک حرکت طبیعی رخ میدهد اما قلب از این وضعیت مادی جدا شده از غیر دل کنده و متوجه یک نقطه میشود. زیارت کندن قلب است از دیگران و از وضعیت طبیعی و قصد و توجه به یک نقطه اگر چه ظاهر طبیعی حفظ شود.
با این حساب قدم اول در زیارت عطف توجه از همه دلبستگی های دنیایی است و این یعنی پاک شدن.
آینه شو جمال پری طلعتان طلب
جاروب زن خانه را و سپس میهمان طلب
این است که در قدم اول غسل میکنیم و میخوانیم اللهم طهرنی و طهرلی قلبی … دعا روح رفتار را نشان میدهد . دعا توضیح میدهد در دل باید چه بگذرد.
حرکت به سمت امام حرکت به سمت خلیفه الله است . یعنی اگر قرار است حرکت به سمت خدا را روی زمین در قالب یک شکل و یک حرکت مادی ترسیم کنیم، صورتش میشود همین زیارت، این است که “وقتی از خانه بیرون میاییم میگوییم : اللهم الیک توجهت و الیک قصدت و ما عندک اردت. ما که به سوی امام معصوم میرویم ولی میگوییم خدایا قصد تو کرده ام، تو را طلب کرده ام. ”
این زیارت در واقع حرکت به سمت خود خدا است، این بروز و جلوه حرکت و هجرت به سمت خدا است، این هجرتی است که همه اش طاهر شدن و پاک شدن و دل کندن و عطف توجه است به یک نقطه به یک حقیقت . وقتی که بر در خانه خود میرسیم میگوییم اللهم الیک وجهت وجهی و علیک خلفت اهلی و مالی یعنی همه روابط خود را میگذارم و به تو توجه میکنم. زیارت هیچ چیز را خراب نمیکند بلکه قبله قلب را تنظیم میکند . همه چیز همان گونه به صورت طبیعی هستند ولی دل به سوی دیگر است رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله را قرار است ترسیم کنیم.
بیهوده نبود که بزرگانی چون شهید اول میفرمودند روبروی حرم بایستید همین که اشک از چشمان جاری شد یعنی اذن دخول گرفته اید. اشک زمانی جاری میشود که دل به آن آستان متوجه شود . دل که متوجه شد میلرزد صاحب خانه به خانه آمده است دل جای کس دیگری نبود جای او بود .
اما از این جا به بعد باید او را بشناسی تا بتوانی ارتباطی بهتر با او برقرار کنی . زیاد پیش آمده که نسبت به یک نفر نوعی از ارتباط را داشته ایم فرض کنید کسی را که نمیشناخته ایم و با او همسفر بوده ایم با او نوعی رابطه داشته ایم بعد از مدتی متوجه میشویم که او مثلا دانشمند یا اهل علمی است اساسا نوع رابطه ما با او عوض میشده است . زیارت نامه ها به ما یادآوری میکند که با چه کسی مواجه شده ای . برخی امام را صرفا یک انسان با محبت و با کرم میبینند اینها میایند که بگیرند و بروند . برخی دیگر امام را صرفا یک موجود با قهر و غضب میدانند اینها اگر به زیارت بیایند باز نا امید و نگرانند. خیلی ها تصویرشان از امام عصر این طور است اینها نمیتوانند به این راحتی رابطه خود را با او تنظیم کنند. اما واقعا امام همه این اوصاف را دارد اگر چه هنگام زیارت این اوصاف رحمانی او است که بیشتر بروز دارد شاید ذکر الله اکبر و لا اله الا الله برای این است که یاد آوریم خدا است که قدرت مطلق است اگر میگوییم سبحان الله برای اینکه او را به دیگران تشبیه نکنیم این ها برای این است که عبد او را که آینه او است نیز درست ببینیم با دیگران اشتباه نگیریم . اساسا این انسان هویتش نمایاندن حق است و باید او را با اوصاف الهی دید درست دیدن او وقتی حاصل میشود که او را آیه الهی ببینیم . این است که در زیارت امام هشتم میگوییم اللهم العن الذین بدلوا نعمتک و اتهموا نبیک و جحدوا بایاتک و سخروا بامامک … امام آیه کبرای الهی است او را باید درست دید .
“مشکل دیگری که وجود دارد این است که ما معمولا امام را کسی با اوصاف ویژه میدانیم که ایستاده تا ما مشکلات خود را با او حل و فصل کنیم . این تصویر هم غلط است . امام در حال انجام کاری است او مقاصدی را دنبال میکند مثل این که امام حسینی در میانه میدان جنگ باشد و ما دائم برویم گدایی کنیم و برگردیم این تصویر چقدر خطا است ” تصویر ما از امام هم این است . امام مشغول است او در پی مقاصدی است او دارد کاری میکند و دنبال چیزی میگردد . در زیارت علی بن موسی الرضا است که اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی عبدک و ولی دینک القائم بعدلک و الداعی الی سبیلک .
او اهدافی دارد کار دارد مشغول است به زیارت چنین کسی میرویم السلام علیک ایها الصدیق الشهید السلام علیک ایها الوصی البار التقی . اشهد انک قد اقمت الصلوه و آتیت الزکاه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و عبدت الله حتی اتاک الیقین
رابطه با چنین شخصیتی چیست ؟ قطعا اگر میل دل به سوی او باشد گارد ما فقط گدایی یا لذت بردن نیست بلکه رابطه نصرت و یاری او خواهیم داشت .
اللهم انی اتقرب الیک بحبهم و بوالیتهم اتولی اخرهم بما تولیت اولهم و ابرء من کل ولیجه دونهم . …..
این چنین رابطه ای خواهیم داشت . رابطه ای که شهدا با این ذوات مقدسه میگرفتند که اول زیارت نامه آنها میخوانیم السلام علیکم یا انصار دین الله . و آخر زیارت آل یاسین میگوییم و نصرتی معده لکم . در زیارت حضرت سید الشهدا است که دست چپ را روي قبر ميگذاري و با دست راست اشاره ميكني و ميگويي: أَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ابْنَ رَسُولِ اللهِ إنْ لَمْ أكُنْ أدْرَكْتُ نُصْرتَكَ بِيَدِي فَها أَنَاذا وافِدٌ إلَيْكَ بِنُصْرَتِي قَدْ أَجَابَكَ قَلْبِي وَسَمْعِي وَبَصَرِي وَبَدَنِي وَ رَأْيِي وَهَوايَ عَلَي التَّسْلِيمِ لَكَ وَالْخَلَفِ الْباقِي مِنْ بَعْدِكَ الاَدِلاّّءِ عَلَي اللهِ مِنْ وَلْدِكَ، فَنُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّي يَحْكُمَ اللهُ بِأمْرِهِ وَهُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ»[1]؛ درود بر تو اي فرزند رسول اللهصلي الله عليه و آله و سلم. زمان شما را درك نكردم تا شما را با دستم نصرت كنم، امّا اكنون با همه وجودم، قلبم، گوش و چشمم، بدن و رأيم و همه خواستههايم تسليم امر شمايم و در راه نصرت شما و جانشينان شما، يعني راهنمايان به سوي خدا از فرزندان شما هستم. اكنون تمام نصرت و ياري من براي شما آماده است تا به هنگامي كه خداوند اراده و حكم كند و او بهترين حاكم است.
پس زیارت تا این جا شد کندن از دنیا و دل را متوجه او کردن، طاهر شدن، مقصد را او قرار دادن و این یعنی مقصد را خداوند قرار دادن صورت ظاهری توجه به خدا رفتن به خانه خلیفه خدا و قصد او کردن است.
خلیفه ای که آینه خدا است ویژگیهای الهی دارد و البته نظامی از مقاصد دارد. زائر هم استغفار میکند هم گدایی میکند و هم بنای بر نصرت ولی الله را دارد .
و بر نصرت قواعدی حاکم است سنت اولش این است که ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم . اگر نصرت ولی خدا کنیم خدا هم ما را نصرت خواهد کرد و قاعده دوم این است که اگر نصرت خدا بیاید اذا جاء نصر الله و الفتح و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا آن وقت است که جریان حق گسترش میابد و این ها قواعد زمینه سازی ظهور حق است .
اما امروز چگونه میتوان ولی خدا را نصرت رساند . یادمان باشد نصرت امام رضا(ع) بواسطه نصرت امام حی و زنده است . بیهوده نیست که انتهای فقره ای از زیارت امام رضا وقتی به نام مهدی میرسیم که ولی قائم است میگوییم و تجعلنا معه فی الدنیا و الاخره .
همه اهل بیت در نهایت دست ما را در دست امام زمانمان میگذارند . و نصرت همه اهل بیت در نصرت او است . در همه زیارت نامه ها این پیوستگی تاریخی و بلکه پیوستگی در باطن اهل بیت به نمایش درآمده اینکه از اولین پیامبر که حضرت آدم است مورد توجه ما است و امام را وارث همه پیامبران و اولیا میدانیم این نشان میدهد که امروز همه نقشه در دست امام زمان است .
“اما سوال این است که امروز نصرت امام عصر چگونه ممکن است. او غایب است، از کجا بفهمیم چگونه باید او را مدد رساند . برای پاسخ به این پرسش باید بتوانیم خواسته های او را از پشت پرده غیبت به این طرف پرده غیبت بکشیم باید توجه کرد که فلسفه امامت رشد و تربیت موضوعی است به نام جبهه حق است” . این موضوع جریان اجتماعی و تاریخی است جبهه است یعنی مقابل کفر میایستند . در حال رشد و توسعه و تکامل است . جبهه حق باید شکل بگیرد و هم تعالی کیفی پیدا کند و هم توسعه کمی پیدا کند تا فراگیر شود . با این حساب هر امامی یک موضوع و یک هدف فعالیت دارد . این هدف ویژه امامان نیست بلکه فلسفه نبوت هم همین است . یک جریان فراگیر حق که به سمت حضرت حق در حرکت باشد . امامان برای شکل گیری چنین جریانی اساسا به دنیا آمدند و برای شکل گیری چنین جریانی جنگیدند و شهید شدند . اگر صرف رسیدن یک نفر به خدا کافی بود نیاز به این همه مجاهدت و تلاش نبود خود رسول الله به حضرت حق میرسید . مساله این است که حرکت رسول الله و حرکت اهل بیت به سمت حق جز از طریق این جریان کامل نمیشود .
با این حساب حتی غیبت هم فلسفه اش متناسب است با همین فلسفه امامت . غیبت در واقع یک رفتار فرمانده و مربی جریان حق است برای رشد جبهه حق . غیبت به معنای قهر و فرار و نبودن نیست . ماجرای غیبت مثل ماجرای پدری است که آن قدر پسر خود را رشد یافته میداند که اگر به او اخم کند او به خود بیاید و عوض شود . این اخم ریشه در تربیت دارد و ریشه در رشد یافتگی جبهه حق و اگر قرار باشد این اخم به لبخند بدل شود باید این جبهه حق که از اول تاریخ همه انبیا و صلحا قصد رشد و توسعه اش را داشته اند بیشتر رشد کند .
حال با این حساب اگر امام عصر در آن طرف پرده غیبت هست ما بازای نصرت او در این طرف پرده غیبت نصرت جریانی است که جریان حق است . نصرت این جریان و مدد رساندن به رشد و توسعه و حرکت آن نصرت امام عصر است و این نصرت همه انبیا و صلحا در طول تاریخ است . زیارت باید به این جا بینجامد .
سوال این است که این جبهه و جریان چیست و چه ویژگیهایی دارد ؟ این جبهه اولا باید قواعدش بر اساس قواعد اهل بیت و توحید سامان یافته باشد چرا که راهش بینهایت و به سمت توحید است . ثانیا رهبر این جریان باید نسبت روشنی با امام عصر داشته باشد یعنی نسبت او با امام به صورت فنی از بیانات خود اهل بیت روشن شده باشد . ثالثا نظام اهداف این جریان نیز باید همین زمینه سازی برای ظهور یا رشد و توسعه جبهه حق باشد و این را به روشنی بیان کرده باشد . دیگر این که این جریان طبعا باید با جریان باطل تقابل آشکاری داشته باشد و اساسی ترین دشمن جبهه کفر به شمار آید . با این شاخصه ها باید گشت و در عالم چنین جریانی را پیدا کرد . قطعا این همان جریان انقلاب اسلامی است . مدد رساندن به امام معصوم از طریقی به جز گرفتن گارد نصرت انقلاب اسلامی توهمی بیش نیست . زیارت امام رضا و بلکه زیارت همه ائمه باید به نصرت انقلاب اسلامی در عالم بینجامد و الا زیارت کامل نشده و ناقص رها شده است .
کسانی که زیارت میروند یا هنوز دل به دنیای خود داده اند و طاهر نشده اند . یا صرفا برای گدایی آمده اند که پس امام را نشناخته اند و یا امام را میشناسند میدانند او همه هم و غمش مجاهدت برای اقامه نماز در عالم و کمک به محرومین بوده است همه هم و غم او توسعه و رشد جبهه حق و از بین بردن کفر و ظهور حق بوده است اگر این را میدانند قطعا متوجه میشوند که نتیجه زیارت نصرت است . کافی است درک کنند نصرت همه اهل بیت در طول تاریخ به نصرت امام عصر عج است و نصرت امام عصر در نصرت جبهه حق است و جبهه حق فقط بر جریان انقلاب اسلامی صدق میکند . جریان انقلاب اسلامی جریانی است که از ایران شروع شد ولی جهانی است . محدود به ایران نیست . ساختار یافته او نظام مردمسالاری دینی است . قصد جنگ با طاغوتهای عالم که در صدر آنها لجنه های صهیونیستی آمریکا هستند دارد .
دقت کنیم امام معصوم هدفش رشد یک جریان است نه این شخص و آن شخص لذا باید دنبال یک جریان بود . این جریان هم شاخصه های قطعی حق را دارد.
حالا معلوم میشود بیهوده نیست بسیاری از بزرگان و اولیا وقتی به زیارت امامان میرفته اند یکی از آداب زیارتی شان کمک به دیگر زائران بوده است . این ها خوب میفهمیدند که نصرت زائران اوج زیارت است .
بازدیدها: 240