ارتباط نهفته فاطمیه و مهدویت
حجتالاسلام «محمدباقر حیدری کاشانی» در سال 1354 در بیت علم و عرفان و حکمت، در «راوند» کاشان دیده به جهان گشود و طلیعهی اخلاق و معارف اسلامی را از سیرهی علمی و عملی پدر بزرگوارش، حضرت آیتالله «شیخ علی حیدری کاشانی» آموخت. وی در سال 1371 در رشته ریاضی و فیزیک با رتبه عالی وارد دانشگاه «علم و صنعت تهران» شد ولی یک تحول عرفانی، بهانهای برای انصرافش ازآنجا و ورودش به حوزه علمیه گشت. او پس از گذراندن دوران مقدمات و سطوح عالی دروس حوزوی، همزمان با تحصیل خارج فقه و اصول، موفق به کسب مدرک پایانی در مقطع «کارشناسی معارف اسلامی و روانشناسی» و «کارشناسی ارشد عرفان اسلامی» از مؤسسهی عالی «امام خمینی رحمةاللهعلیه» در قم گردید.
امروزه او را با عنوان پژوهشگر، نویسنده، مدرّس و خطیب مهدوی میشناسند که تا کنون موفق به تألیف چندین جلد کتاب در حوزه مهدویت همچون «سلوک مهدوی»، «خانواده و تربیت مهدوی»، «بازار و فرهنگ انتظار»، «برکت یابی شغلی« و «آینه در آینه جلال در جمال»؛ گردیده است. سابقه حضور در شبکههای مختلف صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بهعنوان کارشناس معارفی و نیز ایراد سخنرانی در محافل سراسر کشور و حرمهای نورانی اهلبیت علیهمالسلام برگ زرین دیگری در پرونده علمی و تبلیغی او میباشد. ماهنامه هیئت متناسبت با موضوع این شماره خود پیرامون رابطه «فاطمیه و مهدویت» و «دغدغههای منبر انقلابی» با حجتالاسلام محمدباقر حیدری کاشانی به گفتگو نشسته است که حاصل این گفتگوی اختصاصی تقدیم شما همراهان صمیمی میگردد.
سلام عرض میکنم و ممنونم که وقتتان را در اختیار ماهنامه هیئت قرار دادید. اگر در حسن مطلع سخنی دارید بفرمایید؟
سلام و درود و برکت بیکران خداوند رحمان نثار تمام دلدادگان قرآن و عترت و تمام ارادتمندان حضرت مادر، حضرت کوثر، حضرت صدیقه اطهر سلاماللهعلیها. محضر تمام سروران ارجمندم از مبلغان، خطیبان، مداحان، مدیران و فعالان تمام هیئتهای ایران اسلامی بهویژه محضر همه مجاهدان فرهنگی هیئتهای رزمندگان در سرتاسر کشور تقدیم سلام و ارادت و تمنای سلامت و قوت و نورانیت روزافزون با نظر شامخ هدایت و تربیت مولانا صاحب العصر و الزمان عجلاللهتعالیفرجه دارم.
به عنوان اولین سوال بفرمایید که اهمیت و ضرورت الگوسازی و الگوپذیری از سیره فاطمی در عصر و زمانه ما تا چه حد است؟
الگوسازی و الگوپذیری از سیره فرخنده فاطمی، یک فرمان و توصیه اکید قرآنی و اهلبیتی است؛ یعنی هم خداوند رحمان، هم پیامبر رحمت، هم تمام امامان و هم امام زمان عجلاللهتعالیفرجه بر اسوه پذیری از سیره فاطمی بهعنوان الگوی برتر زندگی و بندگی تأکید وزیدهاند. خداوند رحمان در قرآن کریم وجود مقدس پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله را «اسوه حسنه» و سرمشق نیکوی موحدان و مؤمنان واقعی جهان در تمام عرصههای زندگی و بندگی معرفی کرده و میفرماید: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيرا؛ بیشک در سیره رسول خدا صلیاللهعلیهوآله سرمشق نیکوی زندگانی است برای آن دسته از شما که به خدا و آخرت امید واقعی دارند و خدا را فراوان یاد میکنند».[1]
همین اسوه آسمانی و الگوی قرآنی، وجود مقدس دخترش حضرت زهرا سلاماللهعلیها را پاره وجود (بضعة منی) و روح میان دو پهلوی خویش (روحی التی بین جَنبَیَّ) میداند و وجود او را استمرار وجود خود میخواند و میفرماید: «فاقتَدُوا بالزهره؛ (همطراز من و علی) به زهره یعنی زهرا سلاماللهعلیها اقتدا کنید!»[2]
مولای ما حضرت بقیةالله الاعظم عجلاللهتعالیفرجه هم در توقیع شریفی به خط مبارک خویش رمز و راز سلوک مهدوی را الگوپذیری از سبک زندگی فاطمی و اقتدای عملی به سیره فاطمی معرفی فرمودهاند: «و فی ابنَةِ رَسُولِ اللهِ صلیاللهعلیهوآله لی اُسوَةٌ حَسَنةٌ؛ در سیره دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برای من سرمشق نیکوی زندگی و بندگی است.»[3]
امامان معصوم دیگر هم نظیر همین تعابیر فرمودهاند: «ما حجتهای خدا بر مردمانیم و مادر ما حضرت زهرا سلاماللهعلیها حجت خدا بر ماست».
همه این بیانات گواه این معناست که الگوسازی و الگوپذیری از سیره فاطمی که عین الگوسازی و الگوپذیری از سیره نبوی و اسوه حسنه قرآنی است، ضرورت سلوک قرآنی – ولایی ما در مهندسی شخصیت یاوران حقیقی حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه است.
بفرمایید اسوه سازی و اسوه پذیری از سیره فاطمی در چه عرصههایی باید صورت پذیرد؟
اسوه سازی و اسوه پذیری از سیره فاطمی در تمام عرصههای زندگی و بندگی ممکن بلکه یک ضرورت سلوکی در شخصیتسازی یاوران حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه است. البته باید توجه داشته باشیم که اسوه پذیری از سیره فاطمی بر دو گونه است:
۱. اسوه پذیری مستقیم مانند اقتدا به حضرت زهرا سلاماللهعلیها در تعقیبات نماز با تسبیحات آن حضرت؛
۲. اسوه پذیری غیرمستقیم مانند روح ساده زیستی و دوری از تجملگرایی که از سبک زندگی فاطمی اتخاذ و اقتباس میشود.
آیا اسوه سازی و اسوه پذیری از سیره فاطمی در عرصه منبر و خطابه هم امکانپذیر است؟
بیشک از منبر تاریخی و خطابه حماسی و انقلابی حضرت زهرا سلاماللهعلیها در مسجد مدینه علاوه بر استفادههای عالی عرفانی و معارفی در محتوا سازی منبرها، میتوان شاخصههای یک منبر عالی و تمامعیار مورد رضایت امام زمان عجلاللهتعالیفرجه را نیز استخراج و از آن الگو گرفت. در خطابه فاطمی، سه شاخصه مهم و اساسی برای معماری یک منبر و خطابه عالی قابل اقتباس و برداشت است: ۱. معرفت افزایی؛ ۲. محبت افزایی؛ ۳. بصیرت افزایی.
کیمیا و ناب و کمیاباند خطابهها و منبرهایی که از این سه شاخصه بهویژه از شاخصه سوم یعنی بصیرت افزایی سرشار باشند! چراکه بصیرت از جنس نور است و بصیرت افزایی فقط از عهده عقلها و قلبهای منور به نور خدا برمیآید و بس! این مهم فقط کار کسانی است که خود به بصیرت کامل رسیده باشند؛ یعنی چشم عقل و قلبشان در پرتو نور خدا قدرت نگرش و بینش عمیق و قوت جامعنگری، حقنگری، حقیابی و حقگویی پیدا کرده باشد. بیشک محوریت در این سه شاخصه تمسک توأمان به قرآن و عترت است که تنها رمز نجات امت از گمراهی و ضلالت است.
بفرمایید محوریت قرآن و عترت چگونه باید در منبرهای ما تحقق یابد؟ مثلاً در شاخصه اول که معرفت افزایی است.
منبرهای ما باید بتواند در درجه اول عرفان، شناخت و معرفت مخاطبان ما را نسبت به قرآن و معارف قرآنی بالا ببرد که پیامبر فرمود: «إِنْ أَرَدْتُمْ عَيْشَ اَلسُّعَدَاءِ وَ مَوْتَ اَلشُّهَدَاءِ وَ اَلنَّجَاةَ يَوْمَ اَلْحَسْرَةِ وَ اَلظِّلَّ يَوْمَ اَلْحَرُورِ وَ اَلْهُدَى يَوْمَ اَلضَّلاَلَةِ فَادْرُسُوا اَلْقُرْآنَ فَإِنَّهُ كَلاَمُ اَلرَّحْمَنِ وَ حِرْزٌ مِنَ اَلشَّيْطَانِ وَ رُجْحَانٌ فِي اَلْمِيزَانِ؛ اگر زندگی نیکبختان، مردن شهیدان، نجات در روز حسرت، داشتن سایه در روز سوزان و هدایت در روز گمراهی را میخواهید قرآن را یاد بگیرید و یاد بدهید؛ زیرا که قرآن کلام خداوند مهربان و مایه حفظ شما از شیطان و سنگینی اعمالتان در میزان و ترازوی اعمال است.»[4]
مقام معظم رهبری حفظهالله در جلسهای که با خطبا و کارشناسان معارفی رسانه ملی داشتند، فرمودند: «گاهی تعجب میکنم که صفرتا صد یک منبر از محوریت حتی یک آیه قرآنی خالی و تهی است و حالآنکه هر موضوع معارفی در منبر باید با محوریت حداقل یک آیه کلیدی طراحی و ارائه شود.»
البته ارائه معارف قرآنی باید با تفسیر و برداشت معصومانه از قرآن و ارائه الگوهای عینی از سیره علمی و عملی امامان معصوم علیهمالسلام همراه گردد تا مصداق تمسک توأمان به قرآن و عترت و مایه نجات از ظلمت و ضلالت و رسیدن به نورانیت و سعادت گردد؛ چنانچه امام سجاد علیهالسلام میفرماید: « هُو مُعتصم بِحَبل الله و حَبل الله هو القرآن لایفترقان إِلی یَوم القیامه والِإمام یَهدی إلی القُران و القُران یَهدی إِلی الإِمام وَ ذلك قَول الله عزوجل إِنّ هذا القران یَهدی لِلّتی هِی اقوم؛ امام معصوم كسی است كه همواره به حبلالله و رشته مستحکم الهی متصل است و حبلالله همان قرآن است. امام معصوم و قرآن تا روز قیامت، از یكدیگر جدا نخواهند شد. امام همواره به قرآن و قرآن نیز به امام هدایت میكند و این است معنای سخن خداوند كه فرمود: «إِنّ هذا القرآن یَهدی لِلّتی هِی أَقوم».[5]
در روایتی دیگر امام محمد باقر علیهالسلام میفرماید: «آلُ مُحمَّدٍ هُم حَبلُ اللهِ الذی اُمِرَ بالإعتِصامِ به فقال: واعتَصموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعاً؛ اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام همان حبلالله هستند كه خداوند فرمان اتصال و اعتصام به آنان را داده و فرموده است: به رشته مستحکم الهی متصل شوید»؛ حضرت امام صادق علیهالسلام نیز درباره آیه «واعتَصِمُوا بحَبلِ اللهِ جمیعاّ» فرمود: «نحنُ الحبل».[6]
شاخصه دوم یک منبر عالی را از منظر فاطمی که محبت افزایی با محوریت قرآن و عترت است، تبیین بفرمایید!
عالیترین قله مقامات عرفانی و انسانی از منظر وحیانی و قرآنی رسیدن به عشق و محبت خداوند رحمان است که در آیه ۵۴ سوره مائده به مقام «یُحِبُّهُم و یُحِبُّونَه» تعبیر شده است که حضرت زهرا سلاماللهعلیها و امام علی علیهالسلام از برترین مصادیق آن معرفیشدهاند. یک سلوک عاشقانه دوطرفه بین عبد و مولا که انسان در آن هم عاشق خدا میشود و هم معشوق خدا.
منبر باید بتواند عشقآفرینی کند؛ هم عاشق پرور باشد و هم معشوق پرور. معادله اصلی در این عرصه هم، عشقآفرینی بین خدا و بندگانش از راه عشقآفرینی نسبت به قرآن و عترت است. مخاطبان ما، فرزندان معنوی ما هستند و مهمترین سرمایهی ادب و تربیت پدرانه ما، روشنسازی شعله عشق و محبت قرآن و عترت در قلوب مردم است؛ چنانچه پدر معنوی همه ما رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «اَدِّبُوا أولادَکم على ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبِیِّکُم و حُبِّ أهلِ بَیتِه و قِراءةِ القرآن؛ فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: دوستى پیامبرتان، دوستى اهلبیتش و قرائت قرآن.»[7]
امیرالمؤمنین علیهالسلام عشق و محبت اهلبیت علیهمالسلام را زیباترین زیباییها و بلندپایهترین نیکیها معرفی فرمود: «أحسَنُ الحَسَناتِ حُبُّنا و أسوَاُ السَیِّئاتِ بُغضُنا؛ عالیترین نیکیها عشق و محبت ما و بدترین بدیها بغض و عداوت ما اهلبیت علیهمالسلام است.»[8]
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «أَحِبُّوا اللَّهَ لِمَا يَغْدُوكُمْ بِهِ مِنْ نِعْمَةٍ وَ أَحِبُّونِي لِحُبِّ اللَّهِ وَ أَحِبُّوا أَهْلَ بَيْتِي لِحُبِّي؛ خدا را دوست بدارید به جهت آنکه از نعمتهایش به شما روزى میدهد و مرا نیز به جهت دوستى خدا دوست بدارید و اهلبیتم را به جهت دوستى من دوست بدارید.»[9]
زید بن ارقم میگوید در خدمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بودم که دیدم فاطمه زهرا سلاماللهعلیها داخل حجره پیامبر شد درحالیکه دو فرزندش حسن و حسین علیهماالسلام همراهش بودند و على بن ابیطالب علیهماالسلام نیز پشت سر آنان وارد شد، پیامبر صلیاللهعلیهوآله به آنان نظر کرد و فرمود: «مَنْ أَحَبَ هَؤُلَاءِ فَقَدْ أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَبْغَضَ هَؤُلَاءِ فَقَدْ أَبْغَضَنِي؛ هر کس اینان را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس که اینان را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است.»[10]
در روايت ديگري که اهل سنت از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل کردهاند، آمده است که جابر بن عبدالله انصاري، صحابي بزرگوار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در کوچهها و محلههای شهر مدينه میچرخید و میگفت: «يَا مَعَاشِرَ الْأَنْصَارِ أَدِّبُوا أَوْلَادَكُمْ عَلَى حُبِ عَلِي؛ اي گروه انصار، فرزندانتان را بر پایه عشق و محبت امام علي علیهالسلام تربيت کنيد.»[11]
فرمودید که برترین شاخصه یک منبر عالی بنا بر الگوی خطابه فاطمی در مسجد مدینه پس از دو شاخصه معرفت افزایی و محبت افزایی، بصیرت افزایی است، معادله راهبردی این شاخصه مهم و اساسی که بسیار ناب، کمیاب و کیمیاست، چیست؟
خطبا، مداحان، مدیران، دستاندرکاران هیئتها و طلایهداران ارشد قرآن و عترت، فرزندان معنوی حضرت زهرا سلاماللهعلیها و علمداران برگزیده امام زماناند که رسالت و مأموریت عظیم دعوت و هدایت قلوب مردمان، موحدان، محبان و شیعیان ایران و جهان را به سمت خدا بر عهده دارند. از منظر وحیانی، اصلیترین ویژگی مؤمنان و مهدی یاوران حقیقی در دعوت به سمت خدا، بصیرت و بصیرت افزایی است؛ چنانچه پیامبر رحمت روش و منش خویش و پیروان حقیقی خویش را دعوت به سمت خدا بر اساس بصیرت معرفی فرمود: «قُل هذِهِ سَبيلي أَدعو إِلَى اللَّهِ عَلى بَصيرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَني؛ بگو: این راه و روش من و پیروان من است. با بصیرت کامل، همه مردم را بهسوی خدا دعوت میکنیم».[12]
بصیرت، قدرت تیزبینی، روشندلی و روشنبینی است. بصیرت، بینش و نگرش عمیقی است که با آن نور حق را از میان تاریکیها میبیند و مییابد. بصیرت، از سنخ نور است؛ نور، چشم دل است؛ نور، چشم عقل است. قدرت حقنگری و حقیقتیابی با نور خدایی است.
این آیه نشان میدهد که رهبران و مدیران و مبلغان الهی باید دارای بصیرت و تیزبینی عالی و آگاهی و جامعنگری و واقعبینی کافی باشند وگرنه دعوتشان به سمت خدا سامان نخواهد یافت. اگر قرار است در قد و قامت یک علمدار ارشد لایق برای امام زمانمان عجلاللهتعالیفرجه سربازی کنیم بیش از هر چیز به بصیرت و استقامت نیاز داریم که امام علی علیهالسلام در بحبوحه فتنهانگیزی منافقان در اردوگاه صفین فرمود: «لَا يَحْمِلُ هَذَا الْأَمْرَ إِلَّا أَهْلُ الصَّبْرِ وَ الْبَصَرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاقِعِ الْأَمْر؛ این پرچم حق را جز اهل بصیرت، استقامت و معرفت به جایگاه حق توان نگهداری و علمداری ندارد.»[13]
اگر این ویژگی راهبردی و مهم در بیان مداحان و مدیران ارشد و خواص جامعه دینی نباشد به چه پیامدهایی دچار خواهیم شد؟
مردم از امام حق و رهبر الهی جامعه جدا و به ضلالت و گمراهی و فتنه در پیروی از منافقان جامعه دچار خواهند شد چنانچه پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله چنین اتفاقی افتاد و نتیجهاش جدایی و دوری امت از خط قرآن و عترت شد. اگر بصیرت و بصیرت افزایی برگزیدگان امت نباشد حضرت زهرا به مسلخ بین در و دیوار کشانده میشود و ۲۵ سال خانهنشینی بر امام حق تحمیل خواهد شد. اگر این صفت در جامعه دینی به حدنصاب نرسد ۴۸ هزار حدیث جعلی در مذمت امام نور (امام علی علیهالسلام) و فضیلت امام نار (معاویه و بنی امیه) جعل و ترویج و باور مردم خواهد شد. چنانچه علامه امینی در جلد پنجم الغدیر به این حقیقت اشاره میفرماید.
اگر نور این خصیصه حیات بخش در جامعه به خاموشی گرایید، حقانیت امام و رهبر حق موردتردید و شبهه و خدشه واقع خواهد شد و تمام قصورات و تقصیرات تحت تأثیر عملیات ناجوانمردانه منافقان داخلی بهناحق به گرده رهبر الهی خواهد افتاد چنانچه باکمال تعجب و شگفتی شاهدیم که در فتنه صفین امام علی علیهالسلام مقصر اصلی جنگافروزی و حتی قاتل عمار معرفی میشود و اکثریت هر دو سپاه میپذیرند.
وقتیکه عمار به دست سپاه معاویه کشته شد هزاران نفر از سپاه مکر و نفاق معاویه کنار کشیدند چون همه شنیده بودند که پیامبر فرموده است عمار را گروه ستمگر و طغیانگر میکشد (یقتله فئة باغیة) حتی عمروعاص به معاویه گفت: «رسوا شدیم همه فهمیدند که ما ناحقیم».
معاویه گفت پیامبر راست گفته که عمار را گروه ستمگر بهناحق میکشند اما چه کسی گفته که ما عمار را کشتهایم عمار را علی کشته که او را به میدان جنگ فراخوانده است. عمروعاص با همین حربه وارد میدان جهالت و غفلت و بیبصیرتی سپاهیان شد و با عملیات روانی گسترده کار را بهجایی رساند که نهتنها هزاران نفری که از سپاه معاویه کنار کشیده بودند بازگشتند بلکه صدها نفر از سپاه امام علی علیهالسلام دچار شک و تردید شدند و در حقانیت امام در مقابل حقانیت معاویه دچار تردید شدند. آنجا بود که امام حق یکتنه وارد میدان بصیرت افزایی شدند و فرمودند این پرچم را بهجز اهل بصیرت، صبر، استقامت و معرفت علمداری نخواهند کرد. آنگاه فرمودند اگر علی بن ابیطالب علیهماالسلام قاتل عمار است چون او را به جهاد در راه خدا فراخوانده است رسول خدا هم العیاذ بالله باید قاتل حمزه سیدالشهدا باشد چون او را به جهاد فراخوانده است.
اگر نور بصیرت و بصیرت افزایی در جامعه دینی روشن نشود و روشنگری نکند نائب امام، مسلم بن عقیل تنها و بییار و یاور خواهد ماند و آنگاه برای ستیز با امام زمان لشکرکشی خواهد شد؛ این است که کلیدواژه بصیرت بیش از ۱۰ هزار بار در کلام رهبری مورد تأکید واقع میشود و مکرر توصیه دارند که به هیچ حدی از بصیرت اکتفا نکنید و تا میتوانید بصیرت خویش و بصیرت جامعه را ارتقا بخشید.
چه عواملی باعث خاموش شدن نور بصیرت در وجود انسان میگردد؟
سه ضلع ضلالت، بیچارگی و گمراهی انسان عبارت اند از: دنیا، هوا، شیطان. دلبستگیهای دنیوی، پیروی از هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانی سه عامل کور شدن چشم دل انسان و کور باطنی و بیبصیرتی انسان میگردد. چنانچه همین سه عامل نور بصیرت را در وجود امثال زبیر سیفالاسلامها و طلحةالخیرها و اسامة بن زیدها و ابن ملجمها خاموش کرد. چشم قلب و عقلشان را کور کرد و عاقبتشان را به فلاکت و هلاکت دنیا و آخرت کشاند. از این سه عامل همه ما باید به خدا و کتاب خدا و اولیای خدا پناه ببریم. باید با تمام وجود به سرچشمههای نور بصیرت که خداوند متعال، قرآن و امام زمان عجلاللهتعالیفرجه است پناه ببریم و با همراهی و پیروی همهجانبه مقام زعامت و رهبری الهی امت لحظهای از آستان قرآن و عترت جدا نشویم بلکه سرعت خویش را با قرآن و عترت و امام زمان عجلاللهتعالیفرجه تنظیم کنیم نه جلو بیفتیم و نه عقب بیفتیم.
به دعایی بصیرت افزا و بصیرت آفرین که خاتمه بخش گفتوگویمان باشد مهمانمان کنید.
حضرت امام خمینی رحمةاللهعلیه به اعضای بیت و یاران و یاوران خاص خویش همواره توصیه میفرمودند که با دعای عهد رفاقت، ملازمت و مداومت کنید، دعای عهد سرنوشت شما را به عالیترین درجات انسانی و عرفانی متحول خواهد کرد. ایشان با دعای عهد رفاقت و ملازمت شگفتی داشت چنانچه وقتی مفاتیح ایشان را از بیمارستان آوردند مشاهده کردند که در حاشیه دعای عهد به تکرار تاریخ زدهاند و نوشتهاند: «آغاز چهله دعای عهد».
معجزه دعای عهد و کسب فیض از محضر امام زمان علیهالسلام بواسطه این دعای نورانی این است که تمام سیئات ما را به حسنات تبدیل میکند؛ چنانچه فرمودهاند هر کلمه از دعای عهد هزار سیئه را محو و هزار حسنه را ثبت میکند. هفت فراز اصلی دعای عهد، ما را به مقام نصرت، معاونت، مدافعت، سرعت اطاعت، حمایت، سبقت و شهادت در آستانه مهدویت فرامیخواند. نکته بصیرت افزای پایانی این است که تنها راه باریابی به این هفت مقام والای عرفانی در آستان ولایت و امامت مهدوی تمرین مداوم این حرف نسبت به نائب الامام و مسلم بن عقیل زمان است و بس.
خداوند متعال را به نورانیت و کرامت امام زمانمان قسم میدهیم که ما را از تمام عوامل بیبصیرتی و عقبماندگی نسبت به زعیم و رهبرمان مصون و محفوظ بدارد و به نهایت درجه نصرت، معاونت، مدافعت، سرعت اطاعت، حمایت و سبقت تا سرحد شهادت در آستان زعامت برساند.
[1] احزاب/۲۱.
[2] بحارالانوار، ج24، ص74.
[3] بحارالانوار، ج53، ص180.
[4] میزان الحکمه، ج 10، ص 4814.
[5] نورالثقلین, ج ۱، ص ۳۷۷ ذیل آیه 9 از سوره اسراء.
[6] همان.
[7] قاموس قرآن، مقدمه، ص2.
[8] غرر الحکم، ص217.
[9] علل الشرایع، ج1، ص139.
[10] کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج1، ص526.
[11] الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج2، ص68؛ أسند نحوه الدارمي عن عائشة و ابن مجاهد في الولاية و الديلمي في الفردوس و أحمد في الفضائل و الأعمش عن أبي وائل و عن عطية عن عائشة و ابن أبي حازم عن جرير.
[12] یوسف/۱۰۸
[13] نهج الباغه، خطبه 173.
بازدیدها: 0