تاریخ معلم بشریت برای عبرت آموزی از سرگذشت پیششینیان است، در قرآن کریم نیز پندآموزی از حوادث تاریخی به صراحت ذکر شده است، به عنوان مثال در سوره “آل عمران” آمده است: “پيش از شما سنتهايى گذشت، پس بر زمين سير كنيد و سرانجام تكذيب كنندگان را بنگريد”، مطالعه افول امپراطوریهای بزرگ و اساطیری نمونه ای از درس تاریخ برای انسانهاست، سقوط امپراطوری عثمانی، امپراطوری انگلیس، روم شرقی و در قرن معاصر اتحاد جماهیرشوروی همگی دلیل بر عدم پایداری این ابرقدرتهای جهانی است. علیرغم آنکه نمیتوان رژیم جعلی صهیونیستی را با امپراطوریهای بزرگ قیاس نمود، اما بنای کاخ حکومتش بر پایه خون مظلومین، این رژبم مقهور را در دومینوی سقوط ظالمان تاریخی قرار داده است. در تشبیه عدم پایداری این رژیم جعلی سید حسن نصرالله دبیر کل مقاومت اسلامی حزب الله در جملهای استراتژیک در سال 2000 میلادی پس از شکست رژیم صهیونیستی از مقاومت اسلامی حزب الله لبنان و عقب نشینی آنها از مناطق جنوبی این کشور گفت: به خدا قسم اسرائیل از خانه ی عنکبوت سستتر است، این تعبیر دقیق و مهم، آینده اسرائیل را ترسیم میکرد که به زودی از هم خواهد پاشید.
اگر بخواهیم فلسفه وجودی رژیم بیوجود صهیونیستی را مود بررسی قرار دهیم باید گفت، “تئودور هرتسل” روزنامهنگار، فعال سیاسی و نویسنده یهودیالاصل اتریشی پس از انتشار کتابی تحت عنوان “کشور یهود” جنبش سیاسی صهیونیسم را پایه نهاد، و به تبع آن عقیده آرمگدون دستاویزی برای سلطه این رژیم غاصب بر فلسطین و از آنجا به کل دنیا شد. آرماگدون نماد غرور رژیم صهیونیستی و یهودیان تندرو است که به سبب آن فکر میکنند میتوانند از طریق جنگی جهانشمول و فراگیر در خاورمیانه، بر مسلمانان مسلط شوند. خود کلمه آرمگدون یک واژه عبری، به منطقهای در شمال فلسطین اشاره دارد که در طول تاریخ بیش از هر جای دیگر در آن جنگ روی داده است، این واژه در لغتنامههای آمریکایی به معنی نبرد نهایی حق و باطل در آخرالزمان معنی شده است. پیشگویی آرمگدون مروج عقاید صهیونیستی-مسیحی یا یهودی است، و اشاره به جنگی دارد که به اعتقاد این دو گروه بین نیروی حق (اسرائیل و حامیانش) و نیروی باطل (اعراب و ایران به کمک روسیه) اتفاق میافتد و سرنوشت نهایی آدمی بر روی کره زمین به این نبرد بستگی دارد. به اعتقاد این گروهها “قدس” شهری است که مسیح حکومت خود را از آنجا بر سراسر جهان میگستراند، در این راستا قدس از زمان اشغال به دست صهیونیستها در سال ۱۹۶۷ پایتخت ابدی اسراییل اعلام شد، و یهود برنامههای سری خویش را برای تخریب مسجدالاقصی و ساخت معبد یهود (هیکل سلیمان) به جای آن ریخته است و بنای این معبد را زمینه ظهور مسیح میداند.
طبق این باور جنگ هستهای، لازمه بازگشت مسیح است و به همین دلیل اقدام به تجهیز خود به سلاحهای پیشرفته و بمبهای هستهای و نیتروژنی نمودند.
نفوذ این عقیده در میان مردم آمریکا از طریق به خدمت گرفتن رسانههای شنیداری، دیداری و حتی دانشگاهها و مجلات مخصوص به خود توانسته یک پنجم مردم این کشور را هم رای خود کند، در این میان میداندار اصلی تبلیغاتشان، بزرگترین مرکز فیلم سازی جهان(هالیوود) است که با کمک سرمایه داران صهیونیسم در راستای تبلیغ اندیشه آرمگدون تلاش میکنند. اعتقاد به آرمگدون در سیاست خارجی کشور آمریکا نیز تاثیر بسزایی در همسویی مواضعش با منافع اسراییل بر جای گذاشته است، به عنوان مثال در سال ۱۹۶۹ ایالات متحده از حق وتو استفاده کرد تا شورای امنیت جنایت آتش زدن مسجد الاقصی به دست یهود را محکوم نکند، یا در کشتار حرم شریف قدسی در سال ۱۹۹۰ ایالات متحده باز از این حق استفاده کرد تا جنایت محکوم نشود.
پیروان این مکتب در سالهای گذشته تبلیغ کردهاند که عملیات طوفان علیه عراق در سال ۱۹۹۱، حمله آمریکا به افغانستان، تجاوز اخیر به عراق و حمله اسراییل به لبنان و… فراهم کردن مقدمهای برای جنگ آرمگدون است. با توجه به حمایتهای مادی، معنوی و تسلیحاتی دولت آمریکا از این رژیم جعلی، داشتن پنجمین ارتش قدرتمند جهان، تخصیص بالاترین بودجه و بالاترین هزینه سرانه تسلیحاتی بهخود، دارا بودن زبدهترین نیروها (نیروی ویژه گولانی) بعد از کماندوهای آمریکایی و توجه به این نکته که بسیاری از پیشرفت های علمی اسراییل بواسطه تامین نیازهای مدرن در ارتش این رژیم حاصل شده است، امروزه شاهد سراشیبی قدرت و انزوا در این رژیم منفور هستیم. ارتش باصطلاح آهنین آن درجنگ ۵۱ روزه علیه غزه شکست مفتضحانهای را خورد، گنبدآهنین که درصدد خنثیسازی موشکهای پرتاب شده از جانب حماس ساخته شده بود به سبب ناکارآمدیش ” آبکش آهنین” لقب گرفت، «کوبی ماروم» فرمانده سابق ارتش رژیم صهیونیستی در نوار غزه نیز با اعتراف به شکست سنگین در جنگ 51 روزه گفت: ما به هیچ موفقیتی دست نیافتیم، لذا حماس به خود اجازه میدهد دستور جلسه و جدول زمانی تعیین کند.
در این جنگ “نتانیاهو” نخست وزیر رژیم صهیونیستی در داخل رژیم و در خارج مورد نفرت و انزجار عمومی قرار گرفت بطوریکه افراد داخل کابینه رژیم صهیونیستی نارضایتی خود را از عملکرد نتانیاهو اعلام کردند وجامعه جهانی نیز او را یک کودک کش لقب داد.
تبعات جنگ ۵۱ روزه دامن یهودیان ساکن فلسطین اشغالی را نیز گرفت، به گزارش العالم، بر اساس نتایج یک نظرسنجی، ۵۰ درصد از صهیونیستها امکان مهاجرت را بررسی کرده و نسلی که در رده سنی ۲۵ تا ۴۴ سال هستند، مهاجرت خواهند کرد، که نبود امنیت و ناتوانی ارتش اسرائیل در برقراری آرامش علت اصلی مهاجرت بیان شده است. به تازگی نیز طرح به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطین از سوی کشورهای اروپایی ترس و وحشت رژیم صهیونیستی را موجب شده است، به گزارش روزنامه تایمز اسراییل، اسپانیا پیشنهاد به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی را مطرح کرد و خواستار گامهای بزرگ اتحادیه اروپا در این راستا شد، دولت بریتانیا نیز با ۲۷۴ رای مثبت در مقابل ۱۲ رای مخالف دولت فلسطین را به رسمیت شناخت و رژیم صهیونیستی در واکنش رای نمایندگان را عامل تضعیف دورنمای مذاکرات سازش عنوان کرد، دولت جدید سوئد نیز این کشور را به رسمیت شناخت، علاوه بر این ایرلند، فرانسه و کرواسی نیز قصد دارند دولت فلسطین را به رسمیت بشناسند. انزجار از رژیم اشغالگر اسرائیل بین حامی اصلی این رژیم یعنی آمریکا نیز مشهود است، بطوریکه بیش از ۴۰۰ پرفسور معروف این کشور با امضای بیانیهای آغاز تحریم رژیم صهیونیستی را اعلام کردند. بحث وحدت ملی نیز که بین “حماس” و “فتح” مطرح است باعث ترس و وحشت اسراییلیها شده است، در واقع یکی از عواملی که به پیشبرد سیاستهای یکجانبه گرایی رژیم صهیونیستی کمک کرده، وجود اختلاف میان جناحها و گروههای فلسطینی بوده است که خود رژیم نیز در دامن زدن به آن نقش اساسی داشته است.
ترس کنونی رژیم جعلی صهیونیست که خواب را از چشمانشان گرفته مسئله احتمال تغییر در ساختار شورای امنیت است، این سازمان که محملگاه مانور رژیم صهیونیستی بوده، امروز مبدل به دغدغه اصلی آنها شده است، به طوریکه از آن به عنوان طوفان سیاسی نام بردهاند. به نوشته روزنامه صهیونیستی «یدیعوتاحارونوت» کشورهای دوست اسراییل در ماه ژانویه آینده شورای امنیت را ترک خواهند کرد و جای آنها را کشورهای متخاصمی چون مالزی و ونزوئلا خواهد گرفت، که به نوشته این روزنامه این تحولات به تضعیف محسوس اسراییل در عرصه دیپلماتیک منجر خواهد شد.گفتنی است کشور “ونزوئلا” روابط دیپلماتیک خود با اسراییل را قطع کرده و با “ایران” روابط تنگاتنگ و دوستانهای برقرار کرده است. این روزنامه در جایی دیگر نوشته: امیدی به دستیابی اسراییل به حمایت آسیا و آفریقا وجود ندارد، زیرا مالزی جایگزین کره جنوبی و آنگولا جایگزین رواندا متحد آفریقایی اسراییل خواهد شد. رژیم صهیونیستی در این سازمان از ۲ دایره حمایتی برخوردار است، یکی نبود اکثریت حامی فلسطین و دیگری وتوی آمریکا، که با این تغییرات انتظار میرود اسراییل دایره نخست حمایتی خود را از دست دهد و این ترس وجود دارد که بعد از انتخابات کنگره آمریکا، وتوی آمریکا نیز از دست برود. از همه اینها جالبتر مطلب روزنامه “هاآرتص” اسراییل است که اقدام به استفاده از جمله «یانکیها به خانهتان برگردید» بعنوان تیتر یکی از گزارشهایش کرده است، کلمه “یانکی” برای خطاب قرار دادن از سوی کشورهایی به کار میرود که با ایالات متحده تنش دارند، شاید این عصبانیت در به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین و واکنش نشان ندادن آمریکا به آن بوده است.
اما با همه این اوصاف نباید غافل ماند که آمریکا روابط پیدا و پنهانی با رژیم صهیونیستی دارد و تمامی سیاستهایش را در راستای منافع اسراییل در خاورمیانه تنظیم و سالانه میلیاردها دلار برای حفظ امنیت این رژیم هزینه میکند، شاید این دسته عوامل را بتوان از بعدی سیاه نمایی رسانههای آمریکایی قلمداد کرد که در تلاشند خشم عمومی کشورهای جهان از حمایت بیچون و چرای واشنگتن از تلاویو را کمتر نمایند.
“امیر موسوی” در گفتگو با خبرنگار سیاست خارجی با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دبیرکل جنبش جهاد اسلامی پیرامون در پیش گرفتن راهبرد همراهی کرانه باختری با نوار غزه، در تحلیل این موضع رهبری گفت:کرانه غربی چند ویژگی مهم و استراتژیک را داراست، این منطقه مرکز حکومت خودگردان بوده،شهرک نشینان صهیونیسم در آن ساکنند و از سویی مرز آن نسبت به غزه به مراکز استراتژیک تلاویو از جمله مراکز نظامی،هستهای،سیاسی و سیاحتی نزدیک است .
وی در ادامه افزود: لذا با همراهی “کرانه غربی” با “نوار غزه” سیستم رژیم صهیونیستی بههم ریخته و فشار برروی دولتمردان این رژیم بیشتر میشود و از این طریق مقاومت فلسطین در نزدیکی رژیم اشغالگر زده شده و به عنوان غزه دور افتاده در وسط بیابانهای جنوبی فلسطین اشغالی محسوب نمی شود. این کارشناس سیاست خارجی تصریح کرد: همراهی کرانه غربی با نوار غزه از جانب رهبر انقلاب اسلامی برای سومین بار مطرح می شد، و با بیان آن سیستم رژیم غاصب بهم ریخت، چرا که برای رژیم صهیونیستی محرز است که در صورت عملی شدن آن، مسایل امنیتی و خطرناک متوجهشان می شود، اما بیان این راهبرد از سوی رهبری، با استقبال ساکنان کرانه غربی و نوار غزه مواجه شد. “موسوی” در پایان با اشاره به پیاده سازی این راهبرد حساس، خاطر نشان کرد: اگر مقاومت فلسطین در دو قسمت کرانه غربی وغزه صورت پذیرد با توجه به اینکه در ناحیه شمال حزب الله و در قسمت شمال شرقی منطقه جولان و سوریه واقع است این رژیم کاملا در محاصره قرار می گیرد و دیگر مجالی برای شیطنت هایش در منطقه خاورمیانه پیدا نمیکند.
“حسن هانیزاده” در گفتگو با خبرنگار سیاست خارجی با اشاره به درگیری رژیم صهیونیستی با یک چالش امنیتی گفت: رژیم صهیونیستی بعد از جنگ ۵۱ روزه علیه غزه، علاوه بر اینکه نتوانست به اهداف خود برسد، بلکه برای نخستین بار در طول ۶۶ سال گذشته متحمل تلفات سنگینی شد و در برابر رزمندگان اسلام بهویژه “جهاد اسلامی” و “حماس” پرچم سفید را بالا برد و این مسئله با توجه به شرایط موجود، آسیب امنیتی جدی برای رژیم تلقی میشود
وی در رابطه با مهاجرت یهودیان از اراضی اشغالی به سمت کشورهای اروپایی و آمریکایی اظهار داشت: مهاجرت معکوس که رسانههای غربی و صهیونیست به آن اشاره کردهاند، حاکی از ناامنی مناطق اشغالی و نبود امید به آینده در میان یهودیان است، این مسئله به مرور موجب فروپاشی رژیم صهیونیستی میشود و موجب میگردد این رژیم در برابر خواستههای فلسطین، مبارزان و تشکیلات خودگردان فلسطین سر تسلیم فرود آورد. این کارشناس سیاست خارجی در پایان خاطر نشان کرد: در جریان نشست عمومی سازمان ملل بیش از ۱۴۰ کشور فلسطین را به رسمیت شناختند و این نشان از اراده جمعی از سوی جامعه جهانی برای به رسمیت شناختن فلسطین به پایتختی بیت المقدس است و امتیازی برای مردم و مبارزان فلسطین پس از جنگ ۵۱ روزه غزه محسوب میشود و باعث انزوا و سر انجام نابودی این رژیم جعلی میگردد. در پایان می توان گفت رژیمی که با ایدئولوژی نازیسم بنیان گذاری شده است و با داعیه نژاد برتر در عرصه جهانی یکه تازی می کند، با اوضاع نابسامان سیاسی که این روزها دارد آخرین میخ بر تابوتش زده شده و وعده الهی طبق آیه 13 سوره “الصف” محقق خواهد شد.
نصر من الله و فتح قریب
َ
بازدیدها: 64