از عشق به رهبری تا آرزوی شهادت در کنار شهدای گمنام

خانه / انقلاب و دفاع مقدس / شهدا / از عشق به رهبری تا آرزوی شهادت در کنار شهدای گمنام

همسر شهید بسیجی مدافع حرم “علیرضا بابایی” با بیان اینکه پیکر مطهر این شهید را در کربلا و دور حرمین شریفین طواف دادند از برآورده شدن حاجت طلب شهادت در جوار قبور شهدای گمنام می‌گوید.

“شهید علیرضا بابائی” نخستین شهید بسیجی مدافع حرم از مهد شهیدپرور استان مرکزی و شهر اراک است که در دفاع از حرم مطهر اهل بیت(علیه السلام) به خیل شهدا پیوست.

شهید بابائی، متولد 1351 بودند که از همان دوران جوانی در گروه‌های بسیج فعالیت داشت و این فعالیت را تا زمان اعزام به جبهه‌های سوریه ادامه داده بود، فعالیت خود را در دانشگاه اراک با سمت کارمند آغاز و سپس به یکی از چهره‌های ماندگار این محفل علمی مبدل شد.

شهید بابایی در تاریخ 25 اردیبهشت ماه سال 95 و در منطقه فلوجه عراق براثر عملیات تله انفجاری تروریست‌های تکفیری پس از مجروحیت از ناحیه دو چشم و دست راست پس از انتقال به بیمارستان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

مشروح گفت‌و‌گو با همسر شهیدبسیجی مدافع حرم “علیرضا بابایی” در زیر می‌آید:

 از آشنایی خود با شهید بابایی و چگونگی آشناییتان برای ما بگویید؟

همسر شهید بابایی: شهید بابائی در سال 74 یکی از کارمندان مجموعه دانشگاه اراک بودند و در همان سال همسر خواهر من هم در آن دانشگاه مشغول بکار بود که از طریق وی بنده به شهید بابائی و خانواده‌شان معرفی شدم و اینگونه زمینه آشنایی ما با یکدیگر فراهم شد.

سرانجام مادر و خواهر شهید بابائی به منزل ما آمدند تا نخستین مراحل آشنایی خانواده‌ها ا نجام شود و پس از سپری شدن مراسمات لازم و ذکر شروط لازم مراسم بله بران انجام شد و سپس در اسفند ماه سال 74 به عقد هم درآمدیم.

شهید بابائی با تمام شروط بنده موافقت کرد حتی با ادامه تحصیل من هم در حوزه مخالفتی نداشت و گفت که اگر تا مقطع دکترا هم قصد ادامه تحصیل داشته باشم من را حمایت می‌کند، باتوجه به اینکه خود شهید هم در حوزه بسیج فعالیت داشت با فعالیت بنده در حوزه بسیج مخالفتی نداشت و بیشتر مشوق من در این عرصه بود.

از ازدواجتان با شهید بابایی بگویید؟

همسر شهید بابایی: ازدواج ما بسیار ساده برگزار شد و شهید در آغاز زندگی ما کارمندی ساده بود و منزلی مجزا و ماشین در اختیار نداشت و زندگیمان در یک طبقه از منزل پدر شهید بابائی و بدور از تجملات و بسیار ساده آغاز شد و حدود یک سال و نیم پس از آغاز زندگیمان منزلی خریداری کردیم و زندگیمان به صورت ساده آغاز شد.

 شما به‌عنوان همسر شهید بابائی و فردی که عمر خود را با این شهید بلندمرتبه سپری کرده مهم‌ترین ویژگی این شهید را چه می‌دانید؟

همسر شهید بابایی: مهم‌ترین ویژگی شهید بابائی رفتار مردمی با همسایه‌ها، اقوام و احترام به آنها و به‌ویژه والدین بود به‌گونه‌ای که اگر فردی از اطرافیان ما مشکل مالی، شغلی و غیره داشت با وجود اینکه سطح زندگی خودمان بالا نبود از هیچ اقدامی دریغ نمی‌کرد و در حد توان مشکلاتی که داشتند را برطرف می‌کرد.

معنویت، ولایت‌مداری و عشق به شهادت در شهید بابائی در چه حدی بود که منجر به این اقدام بزرگ توسط شهید شد؟

همسر شهید بابایی: عشق به ولایت و عشق به مولا و رهبر ما در جامعه اسلامی دارای ارزشی بالاتر از عشق به خانواده دارد البته ولایتمداری و خانواده‌دوستی هردو در راستای هم هستند و هرکس که یک ولایتمدار واقعی باشد به خانواده خود هم عشق می‌ورزد.

چیزی که سبب دل کندن شهید از دنیاطلبی و حضور در جوار خانواده شد عشق حقیقی به خدا، ائمه اطهار، ولایتمداری و عشق به رهبری بود که از مادیات گذشت و به عشق حقیقی خدا رسید، همچنین شهید بابائی در دانشگاه هم در تمامی عرصه‌هایی که احساس لزوم حضور داشت بدون وقفه در صف اول قرار می‌گرفت.

رابطه شهید بابائی با فرزندان به چه نحوی بود؟

همسر شهید بابایی: شهید بابائی نحوه تربیت فرزندان را امری بسیار مهم می‌دانست و به مسائلی اعم از پوشش صحیح و اسلامی فرزندان، نحوه برخورد و حرف زدن فرزندان، نوع روابط و افرادی که فرزندان برای دوستی برمی‌گزیدند نظارت و به نوع صحیح همه آنها تاکید داشت.

شهید بابائی ساعات بسیاری را صرف صحبت کردن و تبادل نظر در همه زمینه‌ها با فرزندان می‌کرد و تفریح با فرزندان از برنامه‌های ترک نشدنی وی بود و این روحیات لطیف و پدرانه شهید بابائی قابل تقدیر است و باید گفت که این رفتار تاثیر بسیار مثبتی بر تربیت فرزندانمان داشت.

امیدوارم که خداوند متعال به من یاری برساند تا شرمنده شهید بابائی و سایر شهدای اسلام نشوم و بتوانم تربیت مورد تائید و مد انتظار شهید را بر مبنای ولایتمداری و توجه به دوستان آنها ادامه دهم، شهید بابائی بر انتخاب افرادی که فرزندانمان در جامعه با آنها ارتباط داشتند بسیار دقیق بود.

یکی دیگر از خصیصه‌های شهید بابائی این بود که هر زمان که لازم بود به جایی برویم شخصا من و فرزندانمان را می‌بردند و هیچگاه در این زمینه کوتاهی نکردند، خلقیات مهربانی داشت و در ماه‌های مبارک رمضان همیشه با نان گرم و یا ظرفی حلیم به خانه می‌آمد که نمی‌توان این خاطرات شیرین را به فراموشی سپرد.

 از چه زمانی شهید بابائی عزم سفر به سوریه و دفاع از حرم را  داشت؟

همسر شهید بابایی: شهید بابائی از سال 94 برای اعزام به سوریه و دفاع در جبهه‌های منطقه اشغالی ثبت‌نام کرده بود، علی‌رغم اینکه وی به حضرت زینب(سلام الله علیها) علاقه بسیاری داشت و قبل از شهادت دو بار به زیارت ایشان مشرف شده بود برای دفاع از حرم مطهر ایشان و به قصد دفاع از اسلام و ناموس مسلمانان به سوریه رفت.

عشق و علاقه به اهل‌بیت(علیه السلام) امری ذاتی و درونی است که نمی‌توان میزان وجود آن را در هر شخصی سنجید اما رفتا شهید بابائی و اینکه نسبت به اتفاقات سوریه بی‌تفاوت نبودند بیانگر عشق وافر وی به ائمه اطهار و اهل‌بیت(علیه السلام) بود.

شهید بابائی معتقد بودند که شاید دیگر این فرصت طلائی به وجود نیاید و زمانی که این جنگ به پایان برسد روسیاهی اینکه به دفاع نپرداخته‌ایم در برابر ائمه(علیه السلام) برای ما می‌ماند، هربار که کسی مانع از رفتن او به جبهه می‌شد در پاسخ می‌گفت اگر من نروم تو می‌توانی پاسخگوی ائمه باشی یا خیر.

اگر در زمان قیام امام حسین(علیه السلام) یارانش از این حضرت پشتیبانی می‌کردند شاید واقعه عاشورا پدید نمی‌آمد و این مسئله نشان می‌دهد که باید پشتیبان ولایت فقیه باشیم و رهبر معظم انقلاب اسلامی را تنها نگذاریم و در همه حال گوش به فرمان ایشان باشیم.

علی‌رغم تمام جذابیت‌های دنیوی عشق به اهل‌بیت سبب دل‌کندن از مادیات و جلوه‌های دنیوی شده تا این افراد دل بکنند و به عشق اعلاء و درجات رفیع برسند.

از شرایط و روزهای اعزام شهید بابائی بگویید؟

همسر شهید بابایی: شهید بابائی پس از ثبت‌نام باید 45 روز دوره آموزشی می‌گذراند که از این دوره 15 روز در تهران برگزار شد و سپس به عراق و مناطق عملیاتی اعزام شدند و ضمن گذراندن مابقی دوره آموزشی به جبهه اعزام شدند.

نخستین بار که شهید بابائی برای اعزام به شهر تهران رفت پروازها لغو شد و موفق نشد به مناطق عملیاتی برود و از این ماجرا بسیار ناراحت بود اما پس از گذشت یک هفته مجدد اعزام شد و در نخستین تماسی که میان ما برقرار شد گفت که در منطقه فلوجه در فاصله 60-70 کیلومتری سامرا به همراه گردان خود مستقر هستند.

زمان اعزام تا شهادت شهید بابائی 10 روز شد که در این مدت سعادت حضور سه روزه در جبهه‌ را داشته و در نهایت در روز تولد حضرت عباس(علیه السلام) در تله انفجاری دشمن از ناحیه چشم و دست راست مجروح شدند که پس از انتقال وی به بیمارستان به مقام والای شهادت در راه خدا نائل آمد.

قرارمان بر این بود که به اتفاق به زیارت بین‌الحرمین و مرقد دو امام بزرگوار حضرت ابوالفضل‌العباس(علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) برویم و اما پس از شهادت پیکر مطهر شهید بابائی به جوار حرمین مطهر پسران علی‌ابن‌ابی‌طالب(علیه السلام) طلبیده شد و پیکر مطهر شهید را حول این دو حرم طواف داده‌اند که باید گفت لذت زیارت شهید بابائی بسیار شیرین و با ارزش بوده است.

چگونه از شهادت شهید بابائی مطلع شدید و در آن لحظه چه احساسی داشتید؟

همسر شهید بابایی: بسیاری از اقوام و آشنایان از طریق شبکه‌های مجازی مطلع شده بودند اما بنده از فضای مجازی استفاده نمی‌کردم و به این سبب تماس‌های متعددی با من برقرار شد و هنگامی که دریافتند بنده بی‌خبر هستم در وهله نخست خبر جانبازی شهید را به من دادند و گفتند که از ناحیه چشم‌ها و دست راست مجروح شده و من هرگونه آمادگی برای جانبازی شهید را داشتم اما برای شنیدن خبر شهادت وی آماده نبودم و این تصور را نداشتم.

پس از شنیدن خبر شهادت همسرم تنها از خداوند کمک خواستم تا بتوانم ادامه دهنده راهش باشم و سپس شکر الهی را به جا آوردم که همسرم به درجه رفیع شهادت نائل آمده است، اگر کمک خداوند متعال شامل حال ما نمی‌شد نبود شهید در زندگی ما بسیار طاقت‌فرسا و دشوار می‌شد اما اکنون لطف، صبر و رحمت الهی را به وضوح در زندگیمان می‌بینیم.

سرانجام شهید بابائی در تاریخ 25 اردیبهشت سال 95 به مقام رفیع شهادت نائل شد و به این سبب مراسمی با عنوان شبی با شهید در دانشگاه اراک برگزار شد تا یاد شهید بابائی در آن زنده نگه داشته شود، پس از اینکه پیکر شهید به اراک آورده شد مراسم‌های وداع با شهید به بهترین نحو برگزار شد و مراسم اصلی در مسجد آقا ضیاء و با حضور مردم شهیدپرور اراک به میزبانی بسیجیان برگزار شد.

پیکر شهید در تاریخ 28 اردیبهشت از درب دانشگاه اراک تا منطقه شهدای مدافع حرم تشییع شد و پیکر بی‌جان همسرم و پدر فرزندانم در خاک آرام گرفت و روح پر فتوح آن شهید به ملکوت اعلا پیوست.

قبل از آنکه شهید بابائی به سمت جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شود هرگاه که بر سر مزار شهدای گمنام و سایر شهیدان می‌رفتیم به ما می‌گفت که دعا کنید تا در همین قطعه و در جوار شهدای والامقام به خاک سپرده شوم، شهید از همان ابتدا می‌دانست راهی که انتخاب کرده درست و بدون برگشت است.

شهید بابائی به مدت هشت سال در جبهه بسیجیان داوطلبانه فعالیت داشته و حتی فرماندهی گردان عاشورا نیز به عهده شهید واگذار شده بوده است، اعتقادات من و شهید هردو از خط بسیج و بسیجی بودن و از انقلاب اسلامی نشائت می‌گرفت و به این سبب صلاح نمی‌دانستم مانع این تصمیم بزرگ شهید شوم که در نهایت به آرزویش رسید.

 از آخرین لحظه دیدار و وداع با شهید بابائی بگویید؟

همسر شهید بابایی: پیکر شهید در آن لحظه مقدس بود و این قداست حس شدنی بود، شهید از ناحیه چشم مجروح شده بود و در آن لحظه تنها به این فکر بودم که این آخرین دیدار ما باهم است و آخرین لحظات با شهید بودن را در ذهنم مرور می‌کردم، سعی کردم که با خودم کنار بیایم زیرا می‌دانستم که دیگر این لحظه را به دست نمی‌آورم و در آن لحظه تنها از شهید درخواست داشتم که سلام ما را به حضضرت زهرا(سلام الله علیها) برساند و شفاعت ما را داشته باشد.

مهم‌ترین پیام و هدف شهید بابائی و سایر مدافعان حرم را چه می‌دانید؟

همسر شهید بابایی: پیام همه شهدا و رزمندگان این است که از انقلاب اسلامی که با ریخته شدن خون هزاران شهید و مجاهدت‌های بی‌وقفه علما تا امام خمینی(قدس سره الشریف) بدست آمده با جان و دل محافظت کنیم و هدف مدافعان حرم علاوه بر دفاع از مقدسات و اعتقادات دینی، جلوگیری از پیشروی جنگ به درون خاک ایران است.

پیام شما به‌عنوان همسر شهید مدافع حرم به جوانان و مردم جامعه ما چیست؟

همسر شهید بابایی: اگر بخواهم این اجازه را به خودم بدهم تا پیامی به مردم برسانم باید در وحله نخست باید در افکار خودم این رشادت را حلاجی کرده باشم که اگر می‌گویم اسلام، ولایت فقیه و مرزوبوم آیا اگر شرایطی به‌وجود آید حاضرم در عرصه حضور داشته باشم یا خیر و در این مسیر تنها نباید شعار داد.

تمامی این موارد باید در عمل هم صادق باشد و تنها در قالب جملاتی بر زبان ادا نشوند زیرا فردی که هیچ حس مسئولیت‌پذیری در جامعه ندارد نمی‌تواند هیچ کاری از پیش ببرد، اگر به این باور برسم که به معنای واقعی در خط انقلاب قرار دارم سرباز ولایت هستم و می‌مانم. ارزش کار شهدا را بنده‌های خدا مشخص نمی‌کنند زیرا این رشادت بزرگ تنها بخاطر خداوند است و در این راستا وجودشان را به خدا هدیه داده‌اند و بطور قطع خداوند متعال هم در آخرت اجر و پاداش این افراد را ادا می‌کند و امیدواریم که شفاعت آنها شامل حال ما شود.

همه ما بنده‌های خداوند هستیم و به مقامی نرسیده‌ایم که ارزش کار همسر من و سایر شهدا به‌ویژه شهدای مدافع حرم را تعیین کنیم و همه ما باید به یاد داشته باشیم که وظیفه سنگینی برعهده داریم زیرا همه ما در قبال پاسخی که باید به خداوند بدهیم مسئولیم و نمی‌توانیم به راحتی از این وظیفه بگذریم.

امیدوارم که همه ما این آمادگی را داشته باشیم که امام خودمان را تنها نگذاریم زیرا در این راه بسیاری از افراد جان سپرده‌اند تا ما بمانیم وادامه دهنده راه انها باشیم، جای خالی همسرم در خانه بسیار حس می‌شود اما صبرو تحمل ما به این خاطر محفوظ است و خداوند ما را رها نمی‌کند.

خاطره‌ای از آخرین دیدار با شهید برای ما بگویید؟

همسر شهید بابایی: شهید بابائی پیش از رفتن از مادرش، خانواده، همسایه‌ها، برخی از اقوام و دوستان به‌صورت حضوری حلالیت طلبید و افرادی که فرصت نداشت حضوری به دیدار آنها برود به‌صورت تلفنی از آنها حلالیت طلبید زیرا ادای دین یکی از اخلاقیات بارز این شهید بود.

به یاد دارم در لحظات آخر دیدار و خداحافظی شهید بابائی پس از بوسیدن و در آغوش کشیدن دخترانمان خطاب به آنها گفت که انشالله برگردم و چادر عروسی را خودم بر سرتان بیندازم.

منبع: تاشهدا

بازدیدها: 128

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *