ماه شعبان ماه سرور اهل بیت علیهم السلام
ماه شعبان ماه سرور و شادی اهل بیت علیهم السلام است؛ یعنی تنها ماهی است که شهادت در آن نیست. فضایل امام سجاد علیه السلام خارج از حد و احساس است، حضرت در آن دوران خفقان و اضطراب نهضت علمی راه انداختند که بخشی به صورت صحیفه سجادیه در آمده و بعد از قرآن اول است. تمام اسرار و رموز و حقایق عالم هستی در صحیفه ذکر شده و امام علیه السلام راهی نداشت جز همین روش.
شعر بی نظیر فرزدق
نقل کرده اند که دیدیم در طواف خانه خدا فردی می آید که «و کان من اجمل الناس وجهاً» از زیباروترین مردم بود «و اطیبهم ارجا» از خوشبوترین مردم بود. دیدند آن فرد امام سجاد علیه السلام است. عده ای حضرت را نمی شناختند اما وقتی امام به سمت حجر حرکت کرد بی اختیار مردم کنار می رفتند.
گزارش اهل تسنن این است که «تنحی له الناس» مردم بی اختیار کنار رفتند. امام به حجر دست زد. این در حالی بود که هشام نتوانسته حجر را در ازدحام جمعیت لمس کند. به هشام گفتند «من هذا الذی هابه الناس هذه الهیبه؟» یعنی این چه کسی بود که چنین هیبتی داشت. او به صراحت دروغ می گوید و گفت « لا اعرفه» او را نمی شناسم.
شبکه سراسری اسلام در کنار کعبه حاضر بود و آماده بود ضبط کند، شعرا در آن زمان بمنزله صداوسیما بودند. فرزدق و کمیل و … در طبقه اول و نیرو یک ها بودند و دائم در رقابت با دیگر شعرا بودند. همان لحظه قصیده ای مرتجل یعنی بداهه می سراید.
فرزدق شعر را سرود تا جایی رسید که گفت: «هذا ابن فاطمه إن کنت جاهله/ بجــــده أنبیاء الله قد ختموا» او فرزند فاطمه زهرا سلام الله علیها است و جد او خاتم پیامبران است. تا آخر که به اینجا می رسد که برای ما شیعیان خیلی مهم است: «ما قال: لا قطٌ إلا فی تشهدهُ / لولا التشهد کانت لاؤه نعم۱»یعنی او کسی است که هرگز به کسی نه نگفته است مگر در تشهد نمازش که اگر تشهد در دنیا نبود این لا هم نعم می شد. حضرت برای او جایزه ای فرستاد اما فرزدق قبول نکرد و گفت: این دفعه خدا راشاهد می گیرم که جز برای خدا شعر نگفته ام. حضرت فرمود: می دانم برای خدا گفته ای اما ما خاندانی هستیم که چیزی را که بدهیم پس نمی گیریم مگر اینکه خودت بیرون بگذاری و دزد ببرد. کاری کن که دزد نبرد!
ماه شعبان و رجب یک چشمه ای است. در حدیث داریم: رجب و شعبان دو چشمه ای هستند که مهمانان خدا خود را در اینها شست و شو می دهند. توبه و انابه باید در این دوماه باید باشد، انسان وقتی می خواهد به مهمانی برود خودش را درست می کند حال که به مهمانی خدا می خواهد برود.
شرح دعای بیست و یکم صحیفه سجادیه
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَجْعَلْنِی نَاسِیاً لِذِکرِک فِیمَا أَوْلَیتَنِی؛
مردم طوری بار آمده اند که کلمه ذکر را به این می دانند که یک تسبیحی بیاویم و چیزهایی بگوییم، نه عزیزم این بخشی از ذکر است؛ ذکر یعنی یادکردن. خدایا بر پیغمبر و آلش درود بفرست و مرا برای ذکرت فراموش کار قرار نده، یادت را از من نگیر در موردی که به من احسان کردی. أَوْلَیتَنِی یعنی نیکی به کسی کردن.
وَ لَا غَافِلًا لِإِحْسَانِک فِیمَا أَبْلَیتَنِی؛ خدایا مرا طوری قرار بده که غافل نباشم از احسان های تو؛ خدا این قدر به ما احسان کرده اما مختصری که ناراحتی به ما برسد همه چیز را فراموش می کنیم. اجمالا نعمت ها را مرور کنید و ببینید خدا چقدر به ما نعمت داده نمی توانیم بشماریم.
أَبْلَیتَنِی یعنی امتحان کردن البته نه به معنایی که معلم از بچه امتحان می گیرد بلکه به معنی تمرین دادن است، یک وقت می خواهند ما را به شکر و صبر تمرین دهند.
وَ لَا آیساً مِنْ إِجَابَتِک لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی؛ دعا همیشه مفید است یک وقت هست که با کسالت دعا کنید مفید هست اما یک وقتی هست دعا به دلتان می افتد به قول عامه مردم به دلتان برات می شود، خیلی این را غنیمت بدانید. یک وقت می بینید بی مقدمه انسان دعایی را شروع کرد، در روایت دارد اینها یک چیزی می شود و الهام خداست.
تعیین تعداد و وقت دعا توسط معصوم باید صورت پذیرد
بارها گفتیم تعداد و وقت دعا از معصوم باید صادر شود مگر اینکه خیلی به معصوم نزدیک باشد مثل مرحوم آیت الله بهجت و آیت الله قاضی. آقای قاضی با یک عالمی از جایی عبور می کردند که یک ماری به سمت آنها می آید ایشان یک عملی انجام داد و چیزی گفت و مار خشک شد. آن عالم جلیل می گوید: وقتی به مسجد رفتیم من برگشتم ببینم واقعا مار مرده یا نه، دیدم واقعا مرده. وقتی به مسجد برگشتم ایشان به من فرمود: حالا ما را امتحان می کردی؟
جمله آشیخ محمد بهاری۲ را بارها گفته ام اما چه کنم مثل روغن چراغ است، تعمد دارم که بعضی مطالب را چندبار تکرار می کنم چون مثل روغن چراغ است و چندبار باید ریخته شود، یک بار فایده ندارد. ایشان می فرمود: در هیچ حال دست از گدایی برندار؛ یعنی دعا را ترک نکنید.
معنای تربیت دینی
در یک جلسه ای دخترخانمی بلند شد و گفت: هرچه دعا خوانده ام برای ازدواج موثر وافع نشد الان دیگر نماز هم نمی خوانم. گفتم: شما را تربیت دینی نکرده اند. تربیت دینی این نیست که بگوییم ناخن هایت را گرفتی؟ اصول دین چندتاست؟ تربیت دینی این است که لُباب اسلام را به مردم بگویید. قبل از قیام سیدالشهدا علیه السلام مردم نماز صبح را همان دو رکعت می خواندند حضرت قیام نکرد که بگوید سه رکعت بخوانید! بلکه حضرت قیام کرد برای اینکه لباب اسلام مطرح شود. تربیت دینی یعنی لباب و مغز اسلام الا اینها به هیچ جا نمی رسید.
صد سال در تهران بیشتر منابر ما یا دغدغه ریش تراشی بوده یا نماز غفیله ای که امام سجاد علیه السلام به یزید یاد داد. سر این ریش تراشیدن قهر کردن ها، قطع رابطه ها، دختر ندان ها، دختر پس دادن های زیادی اتفاق افتاد! چرا؟ یک مساله شرعی کوچک است شاید کسی از اعلمی تقلید کرده و شخص دیگر از اعلم پایین تر یا عذر داشته. نمی گویم برویم بتراشیم اما مساله کوچکی است و سر مسائل بزرگتر مثل بخل، حسد و صفات عالیه و … بحث نمی شود!
یک قرن فقط بگوییم چرا فلانی ریشش را تراشید یک قرن هم بگوییم: یزید به امام سجاد علیه السلام گفت: حال که پدرت را کشتیم چکار کنیم؟ حضرت فرمود: غفیله بخوان! حضرت به یک شراب خوار آدم کش بگوید غفیله بخوان! من چندبار گفتم این را نگویید! می گویم: این حدیث ضعیف است!
در هیچ حالتی دست از گدایی برندار!
می گویم دعا بخوان! می گوید: این همه دعا کردیم چه شد؟ وَ لَا آیساً مِنْ إِجَابَتِک لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی؛خدایا مرا از اجابتت ناامید نکن اگر چه به تاخیر بیفتد. امام سجاد علیه السلام این را به ما یاد می دهد بعضی وقتها دعا به تاخیر می افتد، گاهی صلاح در تاخیر افتادن است. اگر تاخیر افتاد نگو نمی دهد!
گفتم آشیخ محمد بهاری فرمود در هیچ حالی دست از گدایی برندارید؛ اینها اولیای خدا بوده اند و صحیفه و قرآن خوانده اند، این جمله را این جاها یاد گرفته اند: فِی سَرَّاءَ کنْتُ أَوْ ضَرَّاءَ، أَوْ شِدَّهٍ أَوْ رَخَاءٍ، أَوْ عَافِیهٍ أَوْ بَلَاءٍ، أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ، أَوْ جِدَهٍ أَوْ لَأْوَاءَ، أَوْ فَقْرٍ أَوْ غِنًی؛ در خیر بودن یا اگر حالت خوب بود یا در سختی و گرفتاری بودی، دعا را فراموش نکن، در شدت و گرفتاری، در نعمت بودی، یا در فقر و تنگدستی یا در غنا بودی. خدایا کمک کن دعا را فراموش نکنم.
ریاض السالکین”؛ بهترین شرح صحیفه سجادیه
برای صحیفه سجادیه شرح های زیادی شده اما این بهترین و بزرگ ترین شرح صحیفه است: “ریاض السالکین”. البته مرحوم مدنی در اولش می فرماید: شیخ بهایی شرح کرده اما اگر آن تمام می شد من این زحمت را متحمل نمی شدم. اما آشیخ آقابزرگ تهرانی۳ در کتاب “الذریعه” می گوید: شیخ بهایی کتاب را تمام کرد اما بعدا گم شد. این عالم سیدعلی خان مدنی خیلی آدم بزرگی بوده وبه ظرائفی توجه کرده اند که دیگران توجه نکرده اند. مثلا در معنای فقر می گوید: فقر عبارت است از نداشتن چیزی که به آن احتیاج است، نداشتن چیزی که انسان به آن احتیاجی ندارد فقر محسوب نمی شود. مثلا آمی اصلا فلسفه نخوانده اما شفای بوعلی را ندارد، می توان گفت: او فقر شفای بوعلی را دارد؟ خیر چون اصلا نیازی ندارد.
اینجا امام علیه السلام به ما یاد می دهد از اجابت دعها ناامید نشویم ودر همه حال دعا کنیم، در ضراء و فقر و …
پی نوشت:
۱- البدایه والنهایه، ابن کثیر، ج ۹ ص ۱۲۶٫
۲- شیخ محمد بهاری همدانی فرزند میرزامحمد در سال ۱۲۶۵قمری (۱۲۲۸ خورشیدی) در شهر بهار چشم به جهان گشود. عارف سالک، عالم ربّانی، حکیم فرزانه، مجتهد عادل، فقیه نامدار، حضرت آیهاللَّه شیخ محمّد بهاری در خانوادهای اصیل و مذهبی چشم به جهان گشود.
۳- محمدمحسن بن علی بن محمدرضا بن محسن بن علی اکبر بن باقر منزوی تهرانی معروف به آقابزرگ تهرانی ( ۱۲۹۳-۱۳۸۹ق/ ۱۸۷۶- ۱۹۷۰م) ، فقیه و کتابشناس شیعی امامی.
بازدیدها: 114