اسلام ستیزی که مسلمان شد

اسلام ستیزی که مسلمان شد!

خانه / مطالب و رویدادها / اسلام ستیزی که مسلمان شد!

تنها راه مقابله با اسرائیل، عمل دقیق به فرمایشات امام خمینی(ره)

اسلام ستیزی که مسلمان شد!
تنها راه مقابله با اسرائیل، عمل دقیق به فرمایشات امام خمینی(ره)

چند سال پیش یکی از سر سخت ترین افراد نسبت به اسلام و پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) اعلام کرد که مسلمان شده و از رفتارهای ضد اسلامی اش از مسلمانان عذرخواهی کرد.

امروز با مرور این خبر برای بار چندم، با خودم می گفتم به واقع چه عاملی باعث می شود کسی که به عنوان یکی از افراطی‌ترین احزاب ضداسلامی شناخته می‌شد، حتی فیلمی هم بر ضد پیامبر اسلام(صلی الله و علیه وآله) توسط و با حمایت حزب او ساخته شد، توانسته مسیر زندگی اش را تغییر ۱۸۰ درجه ای دهد؟
با بررسی بیشتر ان موضوع، چند عامل را در این مورد دریافتیم که توانسته است تغییر این چنین را در این فرد به وجود آورد:
۱- رحمت خدا، نورانیت کلام وحی و دستگیری رسول الله صلی الله و علیه وآله

به واقع مهم ترین عامل در هدایت همه انسان ها من جمله این اسلام ستیز هدایت یافته، رحمت خدا، کلام نورانی و حق قرآن کریم و دستگیری خود رسول الله صلی الله علیه وآله چیز دیگری نمی توان دانست.
آرنولد فاندور درباره تغییر دیدگاه و اعتقادش این گونه می گوید: بر اساس حس کنجکاوی خودم قرآن را مطالعه کرده‌ام، تقریباً یک سال پیش و بعد از اینکه حزب اسلام ستیز PVV را ترک کردم، شروع به مطالعه قرآن کردم. قبلا فقط داستان‌های دروغین زیادی در مورد اسلام می‌شنیدم. هر چه بیشتر در مورد سنت پیامبر و احادیث بیشتر می خواندم، بیشتر متقاعد می‌شدم که اسلام واقعا یک دین زیبا و معقول است.

درتفسیر مجمع البیان درذیل آیه ۸سوره الصف می فرماید: (یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ) یعنى اراده می کنند که نور خدا را خاموش کنند با دهانه ایشان، یعنى نابود کردن نور ایمان و اسلام را با سخنان فاسدى که جارى مجراى تاریکی هاى شدید است، اراده می کننداما مَثل و کار آنها مانند کسی است که بخواهد نور خورشید را با دهانش زایل کند و این کار غیر ممکن است.

با مرور داستان های تاریخی در ذهن یاد داستان فردی که بر سر رسول خدا شکمبه گوسفند می ریخت، می افتم که رسول مهربانی ها چه زیبا و با محبت دستش را گرفت و این بار هم بار دیگر دست کسی را که به او توهین کرده است، می گیرد.
در کجای عالم، کدام دین چنین اسوه و الگویی دارد، کدام مذهب این چنین پیامبری با چنین صفت دوست داشتنی دارد که هوای همه را داشته باشد؛ همه را دوست دارد و در کلاس مکتب و محبتش خوب و بد تا جایی که دین را به خطر نیندازد مساوی هستند و حتی جاهایی دیده می شود که در ظاهر شاید به گروهی که به ظاهر لایق این محبت ها نباشند، توجه های ویژه ای دارد که همین توجه و عنایت ها برای عاقبت بخیری و سعادت کل زندگیشان کافی است.
۲- دوری از تعصبات بی جا

آرنولد فاندور می گوید: اگر پا بر روی تعصبات خود بگذارید و آنها را کنار بگذارید، خواهید دید که اسلام واقعاً دین زیبا و بسیار خالصی است که تاریخ و معیارهای بزرگی برای خود دارد. اسلام به ما می‌آموزد که در زمان رفاه و در زمان سختی از همدیگر حمایت کنیم. اسلام به شخص آرامش درونی و خرد عطا می‌کند و زندگی روحانی شما را تعمیق می‌دهد. به نظر من، زندگی چیزی بیش از مادیگرایی و پول (به عنوان عوامل موفقیت در غرب) است. با اسلام شما شخص قوی‌تر، خودساخته‌تر و بهتری خواهید شد.

در حقیقت باید بدانیم که «تعصب» و «لجاجت» لازم و ملزوم یکدیگرند. تاثیر تخریبی این دو رذیله اخلاقی (تعصب و لجاج) در زندگی فردی و اجتماعی انسانها تا آنجا پیش رود که انسان را از ایمان و اسلام بیگانه ساخته، و به سوی کفر و شرک و اقتدای به شیطان و رها کردن رشته محکم ایمان سوق می دهد و آدمی با داشتن این صفات مسیر حق را ندیده و به انحرافات خود ادامه می دهد.
در حدیثی از رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) می خوانیم: «من کان فی قلبه حبه من خردل من عصبیه بعثه الله یوم القیامه مع اعراب الجاهلیه؛ هر کسی در دلش به اندازه دانه خردلی عصبیت باشد خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور می کند» . (۱)
این تعبیر نشان می دهد که این رذیله اخلاقی به قدری خطرناک است که پایین ترین درجات آن نیز با ایمان خالص سازگار نیست.
در مقابل این موضوعات یک سری عواملی نیز وجود دارند که حق و حقیقت و اسلام را منحرف نشان داده تا جایی که انسان ها نمی توانند آن را درست ببینند و بشناسند.این عوامل عبارتند از:
۱- عدم داشتن دانش کافی

مهم ترین عاملی که می تواند منجر به پیش داوری های غیر مسلمانان در مورد اسلام داشته باشند، عدم داشتن دانش کافی است. در هر مذهبی و در همه جای دنیا، تندروهایی وجود دارند و رسانه ها نیز تنها به نمایش این گروه پرداخته و تاثیر آنها را بزرگنمایی می‌کنند.
این در حالی است که برای شناخت هر موضوعی من جمله اسلام و مسلمانان باید از تأثیر تندروها فاصله گرفت و اسلام را بیشتر مطالعه کرد.
۲- سیاه نمایی دین اسلام

به اذعان آرنولد فاندور همه دلایل اسلام ستیزی در اروپا، به تلاش دولت های غربی و رسانه هایشان برای سیاه نشان دادن این دین بر می گردد و اگر مردم اروپا بفهمند که اسلام تا این حد “زیبا و معقول” است، حتماً به سمت این دین متمایل می شوند.
و این دقیقاً همان بیان قرآن کریم است که در موقعیت های مختلف این گونه می فرماید:
“یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ” (۲)
“یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ”(۳)

در حدیثی از رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) می خوانیم: «من کان فی قلبه حبه من خردل من عصبیه بعثه الله یوم القیامه مع اعراب الجاهلیه؛ هر کسی در دلش به اندازه دانه خردلی عصبیت باشد خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور می کند»این تعبیر نشان می دهد که این رذیله اخلاقی به قدری خطرناک است که پایین ترین درجات آن نیز با ایمان خالص سازگار نیست.

درتفسیر مجمع البیان درذیل آیه ۸سوره الصف می فرماید: (یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ) یعنى اراده می کنند که نور خدا را خاموش کنند با دهانه ایشان، یعنى نابود کردن نور ایمان و اسلام را با سخنان فاسدى که جارى مجراى تاریکی هاى شدید است، اراده می کننداما مَثل و کار آنها مانند کسی است که بخواهد نور خورشید را با دهانش زایل کند و این کار غیر ممکن است.
امروزه نیز دشمنان اسلام در مسیر خاموش کردن نور دین اسلام و کم فروغ کردن آن بسیار تلاش می کنند. آن ها همچون کفار صدر اسلام پنداشته‏ اند نور خدا مانند نور شمع است که با یک پف خاموش گردد، و همین که آن را سحر بخوانند و یا مسائلی را به ان نسبت دهند که با حقیقت واقعی آن فاصله دارد، نورش خاموش می گردد.
ولى در پندار خود خطا کردند، چون دین، نور خدا است که به هیچ وجه خاموشى نمى‏ پذیرد.(۴)
به خواست خدا این نور روز به روز روشن تر شده تا جایی که در بسیاری از موارد دشمنان اسلام به آن اذعان داشته و بسیاری را به سوی جذابیت های اسلام کشانده است.
کلام آخر

باید از بطن و حقیقت اسلام ناب محمدی درس بگیریم، گاهی بد بودن همدیگر را باید تحمل کنیم و راه خوب کردن حال یکدیگر را یاد بگیریم. گاهی شقی ترین آدم ها روزی بهترین می شوند.
وقتی بدترین تهمت ها را به هم می زنیم، زمان هایی که فکر می کنیم بهتر از ما و درستکار از ما در عالم وجود ندارد و کارمان خیلی درست است و با این نگرش شروع به تمسخر و طرد کردن آدم ها به شیوه های مختلف می کنیم یادمان باشد شاید روزی آن ها از ما خیلی جلو تر و بهتر خواهند شد.
از خدا بخواهیم که دل هایمان را نسبت به هم صاف و رئوف تر قرار دهد. به قول فرمایش امیرالمومنین علیه السلام؛ خدایا تو آنچنانی که دوستت دارم مرا آنچنان دار که دوستم بداری.


پی نوشت:
۱- بحار، ج ۷۱، ص ۳۸۵
۲- سوره التوبه/۳۲
۳- سوره الصف/۸
۴- ترجمه المیزان، ج‏۱۹، ص: ۴۳۱

منابع:
تفسیر مجمع البیان
تفسیر المیزان
سایت حوزه
تسنیم
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

بازدیدها: 51

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *