اشعار ولادت حضرت ابوالفضل (علیه السلام) | نذر چشمان تو کردم این دل بی ادعا را
نذر چشمان تو کردم ، این دل بی ادعا را
گوشه ی چشمی به من کن ، ای فضیلت را تو مولا
یک غزل نذر دلم کن ، یک تبسم نذر چشمم
تا بگویم من برایت ، یک « غزل – لبخند » زیبا
مثل باران بهاری ، بوی رحمت می دهی تو
با نوازش های نم نم ، می کنی گل را شکوفا
چشم های نازنینت ، خانه ی خورشید و باران
دست های مهربانت ، زادگاه رود و دریا
ساکنان هر دو گیتی ، بر سر کوی تو جمعند
با تمام آفرینش ، آمد و شد داری آقا !
ذکر خیرت هست دائم ، بر زبان آفرینش
قبله ی اهل زمینی ، مقتدای آسمان ها
آبروی آب ها را ، روز عاشورا خریدی
روز عاشورا خریدی ، آبروی آب ها را
مهربان ، با مشک خالی ، کربلا را آب دادی
آب می نوشد ز مشکت ، روح هفتاد و دو دریا
فرصت پرواز خون شد ، آسمان دست هایت
شد ز خون دست هایت ، باغ عاشورا شکوفا
می دهد فردا شهادت ، کربلا با لاله هایش
چون شفق با لهجه ی خون ، عشق را کردی تو معنا
ای ظهور اسم اقدس ، وارث روح مقدس !
کاش می شد می سرودم ، نور معصوم شما را
یک معمای رشیدی ، اسوه ای اسطوره رنگی
کشف اسرار کمالت ، در توانم نیست مولا
رضا اسماعیلی
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 247