روز پانزدهم ماه مبارک رمضان سال سوم هجری، در خاندان نبوت، چهارمین نفر از پنج نفر آل عبا علیهم السلام به دنیا آمد، به قدری زیبا بود که خداوند، نام او را حسن (زیبا) نامید.
گذشته از بشارت های دریافت شده توسط پیامبر صلی الله علیه و آله، امام حسن (علیه السلام) اولین نوه پسری آن حضرت بود، بنابراین شادمانی در خانه پیامبر صلی الله علیه و اله و علی و فاطمه علیهماالسلام توصیف شدنی نیست.
اما دیری نپایید که غم های عالم، دل رسول خدا صلی الله علیه و اله را فرا گرفت، زیرا جبراییل علیه السلام چگونگی شهادت امام حسن (علیه السلام) را با سَمّ، برای پیامبر صلی الله علیه و اله گفت و پیامبر صلی الله علیه و اله آهسته و بی صدا دور از چشمان فاطمه علیها السلام گریست.
روز پانزدهم رمضان روز شادی دل امیرالمومنین و حضرت فاطمه سلام الله علیهما است. روزی که می شود به اهل بیت علیهم السلام متوسل شد، تا ان شاء الله واسطه خیر در این ماه پر برکت بشوند. ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ضمن شادی دل مۆمنین، امید حاجتمندان را نیز به دنبال دارد، به دلیل اینکه این روز، روز ولادت کریم اهل بیت علیهم السلام است، کریمی که هیچ سائل و درخواست کننده ای را از در خانه خود، دست خالی رد نکرده است.
در این ماه، برای تسریع در برآورده شدن حاجات و رفع گرفتاریها و همچنین آمرزش گناهان، بهترین و محبوبترین بندگان خدا را، واسطه قرار دهیم، تا به برکت وجود مقدس این بزرگواران، همه این موارد، به بهترین شکل صورت پذیرد. ان شاء الله.
درسی از مظهر کرامت
در وصف کرامت، امام حسن مجتبی علیه السلام، همین بس که، روزی دخترک کنیزی، شاخه گلی، به امام حسن علیه السلام هدیه داد، امام شاخه گل را گرفته و نام و نشان او را سوال کردند، وقتی متوجه شدند که آن دختر کنیز است، به درب خانه صاحب آن کنیز رفته او را خریده و آزاد نمودند، افرادی که شاهد ماجرا بودند، سوال کردند که آن دختر فقط شاخه گلی به شما هدیه داد و شما او را آزاد نمودید؟
امام علیه السلام فرمودند: که باید پاسخ نیکی را به بیشتر از آن داد، و این رسم ما اهل بیت است، که به بیش از آنچه به ما هدیه داده شده، احسان نماییم.
ما هم می توانیم با انجام سنن و آداب اهل بیت علیهم السلام در زندگی و تبعیت از سفارشات آن بزرگواران، به پیشگاه پر عظمت اهل بیت علیهم السلام شاخه گلی هدیه بفرستیم تا ان شاء الله با عنایت و دعای آنها، ما هم از قید و بند دنیا آزاد گشته، و دیگر عبد دنیا نباشیم.
در این ماه تمام زمینه ها، برای فرستادن هدیه و انجام احسان نسبت به اهل بیت علیهم السلام، فراهم است. از خواندن قرآن و دعا تا صدقه دادن، تا انجام تغییرات شخصی در رفتار، مثل: زیاد شدن احترام ما به پدر و مادر، کنار گذاشتن تنبلی و کسالت، داشتن پوشش مناسب، کمک به دیگران و … جلب رضایت خدا و عمل به وظیفه، نه توجه به نتیجه، مهم ترین درس از زندگی حضرت امام حسن علیه السلام است.
ضمن اینکه از دیگر نکات بارز شخصیت ایشان صبر و حلم امام حسن علیه السلام در برابر سختی و مشکلات است. در تاریخ نقل است که مروان بن حکم، که از دشمنان تراز اول اهل بیت علیهم السلام است، میگوید: من در شگفتم از حلم و صبر حسن. سپس ضمن اشاره به کوهی ادامه میدهد: اگر مصیبت هایی که حسن دید، به این کوه وارد میشد، فرو می ریخت.
مظلومیتی بزرگتر از عاشورا
تمام اهل بیت علیهم السلام مظلوم بودند و در این میان امام حسن علیه السلام فوقالعاده مظلوم است، چنانچه شیخ راضی آل یاسین، از علمای بزرگ شیعه، که کتابی به نام صلح امام حسن علیه السلام نوشته، و مقام معظم رهبری نیز سالها پیش از انقلاب، آن را ترجمه کرده است، در مقدمه کتابش مینویسد: «مظلومیت روز ساباط امام حسن علیه السلام از روز عاشورای امام حسین علیه السلام بیشتر است».
امام حسن علیه السلام همانند پدرش، به مدت 10 سال، خار در چشم و استخوان در گلو، وضعیت را می دید و تحمل میکرد.
در ماجرای ساباط امام حسن مجتبى علیه السلام، در حال حرکت از تاریکى هاى ساباط مدائن بود، که ملعونى از قبیله بنى اَسد، بنام جرّاح بن سِنان رسید و به حضرت گفت: اى حسن آیا کافر شدى؟ سپس، خنجرى مسموم، به ران حضرت زد. حضرت از شدت درد دست بر گردن او انداخت و هر دو به زمین افتادند. همراهان حضرت، آن ملعون را به هلاکت رسانده و امام حسن علیه السلام را به مدائن، خانه والى مدائن، به نام سعد بن مسعود (عموى مختار) بردند. سعد جرّاحى آورد و جراحت آن حضرت را مداوا نمود. (وقایع الایام، صفحه 317)
از دیگر مصیبتهای امام حسن علیه السلام این است که وقتی ایشان صلح را میپذیرد، از طرف نزدیکترین افرادش، مورد توهین قرار میگیرد. چنانکه خطاب به حضرتش میگویند: «السلام علیک یا مذلّل المۆمنین» سلام ای خوار کننده مۆمنین!
امام مجتبی علیه السلام مجبور است این کنایهها را تحمل کند و از طرفی هم برای تفهیم این افراد، می گوید: مَثل من بر شما، مَثل خضر و موسی است. پذیرش صلح من حکمت دارد، که شما نمی دانید. اگر من این صلح را نمی پذیرفتم، شما و معدود شیعیان ما، از بین میرفتید و حکومت ظلم نیز همچنان پا بر جا میماند.
منبع:تبیان
بازدیدها: 109