در یکی از آدینههای سال ۵۸ امامجمعهی تازه مستعفی تهران یعنی مرحوم منتظری میآیند جایگاه خطبه و ضمن عذرخواهی از ملت، بنا میکنند تعریف و تمجید از امامجمعهی جدید: «هر چه فضیلت از من پیرمرد سراغ دارید، در ایشان که الحمدلله جوان هم هستند، بهترش پیدا میشود و تازه! اگر نمیدانید، بدانید که آقای خامنهای بر خلاف من، «خطیب» و «سخنوری بسیار قهار» هم هستند!»
ساعتی بعد، خطبههای خطیب جدید، در بلندمرتبهترین شکوه ممکن، تمام میشود و ایشان بنا میکنند نماز! مردم اما خیلی دوست داشتند ببینند امامجمعهی جدیدشان، نماز جمعه را چگونه و با چه لحن و با کدام سورهها میخواند! مثل «آیتالله منتظری» ساده و حتی بدون سورهی «جمعه» یا مثل «آیتالله طالقانی» باز هم ساده اما با سورهی «جمعه»! خلاصه! چیزی نمیگذرد که خطیب محترم، نماز را شروع میکنند؛ «الله اکبر. بسمالله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین…».
من البته این خاطره را از زبان عموهایم و آنها هم از زبان پدر شنیدهاند: «دیدید در مسجد، به سبب امری، حال نمازگزاران، ناگهان خوبتر میشود و همهی کسانی که به نماز ایستادهاند، این حس مثبت را در خودشان و حتی دیگران متوجه میشوند؟! یعنی همین که ایشان «الله اکبر» را گفت، من متوجه تغییر حال ملت شدم! اصلا جوی شد و جوری شد که نگو! من حتی بعید نمیدانستم که یکی از نمازگزاران، از فرط صفا با نماز این خطیب خوشصدا و خوشسیما، رسما نماز را بیخیال شود و بگوید؛ «بهبه!» خدایی به عمرم، همچین نمازی و همچین لحنی و همچین حالی و همچین حسی ندیده بودم! و همانطور که داشتم به اذکار نماز توجه میکردم، امام را شکر گفتم بابت انتخاب چنین خطیبی! با آن خطبه! با این نماز! در همین افکار بودم که دیدم بعله! سورهی جمعه! و خوب فهمیدم حال ملت، دوچندان خوب شد، با شنیدن این سورهی زیبا! با آن لحن نورانی و دلربا! تا اینکه رسید به اینجا: «یا ایها الذین آمنوا! اذا نودی للصلاة، من یوم الجمعه، فاسعوا الی ذکرالله و ذروالبیع، ذلکم خیر لکم، ان کنتم تعلمون». یک آن دیدم در کنار آن حس خوش کاملا ملموس، یکی چند نفر آنطرفتر، هی میگوید؛ «بهبه» و هی گریه میکند! حاضر بودم نمازم را با نماز او عوض کنم، حتی با این ذکر عجیب و غریب بهبه!»
بر امام خامنه ای، رهبر خوبان، صلوات!
حسین قدیانی
بازدیدها: 0