در طول تاريخ همواره مرداني بودهاند كه مدافع پيامبران و اديان الهي بوده و با بذل جان و مال خود توانستند رضايت الهي را براي خود به ارمغان بياورند. امّا بعضي از افراد به مقاماتي رسيده بودند كه امامان معصوم: ميتوانستند گوشهاي از اسرار و حقايق را به آنان بگويند. از اين افراد ميتوان به سلمان فارسي، ابوذر، كميل بن زياد و زرارة بن اعين اشاره نمود که در اين ميان عدّهای به اوج معرفت رسيده و در شرایط حساس، امام زمان خود را تنها نگذاشتند. آنان شيرمرداني بودند كه در عرصة عرفان و امامشناسي، گوي سبقت را از همگان ربوده و به قلّه رفيع سعادتمندي و رستگاري رسيدند. بدون ترديد، ياران و اصحاب حضرت سيّدالشهدا علیه السلام جزو اين افراد بودند.
آنان با استقامتی بینظیر، درون و نفس خود را با آتش عشق امام حسين علیه السلام شعلهور كرده و تا روز قيامت شجاعت و رادمردي را به انسانهاي آزاده آموختند.
يكي از شهداي كربلا، بيست سال قبل از شهادت سيّدالشهدا علیه السلام به خانواده خود گفت: «به من الهام شده است كه بيست سال بعد، امام زمانم در بيابانهاي نينوا به شهادت ميرسد؛ ميخواهم از شما دور شده و منتظر ياري رساندن به حضرت بمانم.» او با وجود آنكه ثروت زيادي داشت به فرزندان خود گفت: «تمام ثروتم را به شما و همسرم واگذار ميكنم؛ اگر دوست داريد به ديدارم بياييد، من در بيابانهاي نينوا هستم و ميتوانيد مرا آنجا ملاقات كنيد.» سپس بار سفر را به همراه وسائل ضروري بست و در منطقهای كه حادثة كربلا رخ داد چادر زد. در اين مدّت فرزندان و اقوام نزديك به ملاقات او ميآمدند و از احوال او جويا ميشدند. قبایل اطراف نيز به ديدار او ميآمدند و اگر حاجتي داشت نياز او را مرتفع ميكردند. روزی يكي از افراد از او پرسيد: «مگر تو خانه، همسر و فرزند نداري؟» او گفت: بله. آن فرد گفت: «پس چرا اينجا زندگي ميكني؟» او در پاسخ گفت: «به من خبر دادند روزي حضرت سيّدالشهدا علیه السلام در اينجا شهيد ميشود؛ به اينجا آمدهام تا در ركاب ايشان كشته شوم.»
از نظر عقلی، زندگي كردنِ بيست ساله، در بيابانهاي خشك و بيآب و علف كار سخت و طاقتفرسايي است، امّا وقتي عشق به سيّدالشهدا علیه السلام از درون شعلهور شد اعمال و کارهای غيرممكن را ممكن میسازد. او ياري کردن حق و حقيقت را از درون حس کرد و آن را باور نمود و در نهایت براي باور خود جانش را فدا كرد.
ياران ابی عبدالله علیه السلام در قلّه افتخار
يكي از مسائلی كه عقول بشری را متحيّر و سرگردان كرده است، جانفشاني یاران امام حسین علیه السلام در روز عاشورا بود. بعد از آنكه حضرت سيّدالشهدا علیه السلام شب عاشورا را براي انجام عبادت الهي از دشمن مهلت گرفتند، اصحاب خود را جمع نمود و در ضمن خطبهاي غرّاء به آنان فرمود: «من بيعتم را از شما برداشتم؛ شما آزاد هستيد، از تاريكي شب استفاده كنيد و به جاهاي دور دست فرار كنيد؛ آنان مرا ميخواهند و با شما كاري ندارند.» حتّي حضرت دستور دادند شمعها و چراغها را خاموش كنند تا كسي براي فرار خجالت نكشد.
امّا تك تك اصحاب، وفاداري خود را به حضرت نشان داده و هرگز از ياري امام خویش دست برنداشتند؛ آنگاه که مسلم بن عوسجه به حضرت عرض كرد: «اگر دشمن سلاحهاي مرا از من بگيرد، با سنگ به آنان حمله ميكنم تا كشته شوم.» سپس سعيد بن عبدالله حنفي برخاست و به حضرت عرض كرد: «اگر مرا هفتاد مرتبه سوزانده و زنده كنند، هرگز از ياري شما دست برنميدارم.»
آنان با ايمانی راسخ و استقامتی بينظير به پرتوي از نور الهي تبديل شدند كه به کهکشان نور پروردگار (حضرت سيّدالشهدا علیه السلام ) پيوستند.
معرفت، رمز استقامت یاران امام حسین علیه السلام در
امام حسین علیه السلام خطبهاي غرّاء در شب عاشورا ايراد نمود و نور را کم کردند تا اصحاب به راحتي بتوانند فرار كنند؛ امّا عشق جوشان و معرفت یاران، به آنها اجازة ترک یاری حضرت را نميداد.
بعد از گذشت مدّتی كوتاه، حضرت دستور داد چراغها را بياورند؛ وقتي فضاي مجلس روشن شد، حضرت مشاهده كرد كه هيچ يك از اصحاب ايشان فرار نكرده و همه حضور دارند. به اين دليل حضرت در مورد اصحاب خود ميفرمايد: «اصحاب من از ياران ديگر امامان معصوم: والاتر و برتر هستند.»
معرفت اصحاب حضرت همان فضل الهي است كه در قرآن به آن اشاره شده است:
(فَلَوْ لا فَضْلُ الله عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ)
در اين آيه واژة(فَضْلُ) به معناي احسان و واژة(رَحْمَتُهُ)به معناي مهرباني و رأفت است. با توجه به اين معاني ميتوان گفت اگر احسان و رأفت الهي شامل مؤمنان، به ويژه ياران خالص و خاص سيّدالشهدا علیه السلام نميشد، به طور يقين آنان جزو زياكاران ميشدند. اين خسران و زيانكاري، محصول تبعيت از شيطان و هواهاي نفساني است:
(لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ)
به عبارت ديگر اگر اصحاب امام حسين علیه السلام در شب عاشورا معرفت خود را از دست داده بودند و از شيطان پيروي ميكردند عذاب الهي را به جان ميخريدند.
اصحاب سیدالشهدا علیه السلام مشتاقان واقعی پروردگار
شهداى كربلا بهترين شاهد براى شناخت مشتاقان واقعى هستند كه نخوردند و نياشاميدند و در دنیا ساكن نشدند و خدا را شب و روز عبادت كردند تا آنكه خود را به آنچه مشتاق بودند رسانيدند. حضرت سيّدالشهدا علیه السلام در شأن آن شهداى والامقام مى فرمايد:
«لا يَجِدُونَ ألمَ مسِّ الحَديدِ.»
در نمونه هاى دنيايى نيز اين حقيقت روشن است كه وقتی افرادى مشتاق انجام عملى و يا ديدار محبوبى هستند مشكلات و سختى هايى كه بر سر راه آنان قرار مى گيرد را متوجه نمى شوند. سرما، گرما، سختى راه و آنچه در حال عادى موجب آزار و اذيت انسان است را در حال شوق احساس نمى كنند تا آن عمل را انجام دهند و يا به لقاى محبوب خود نائل آيند.
مشتاق حقيقى، بهره و نصيبى از لذت قرب الهى را برده و نور جمال حق به قلب او تابيده و مرتبه اى از مراتب قرب را يافته و طالب كمال آن است.
منبع: مثیرالأحزان؛ بحارالأنوار: 45/25؛ أعیانالشیعه: 3/500؛ أنساب الأشراف: 3/175؛ التاریخ الکبیر بخاری: 2/30فاجعة الطف / كتاب هاى رجالى عامّه مانند اِصابه / بحارالأنوار:45/20 / ابصار العین، ص 125 / مقتل الحسین / بقره64
بازدیدها: 0