انقلاب اسلامی ایران در مسیر تعالی و کمال – قسمت دوم
انقلاب اسلامی واقعه ای بود كه علوم انسانی را در دو بُعد اثباتی و آرمانی به جهش رساند و روح تازه ای در آنها دمید. پس از انقلاب اسلامی، می توان از حكومت اسلامی و ساز و كارها و نهادها و روابط قدرت در آن سخن گفت و حكومت آرمانی اسلام را نیز به عنوان آرزویی دست یافتنی ترسیم كرد.
پس از انقلاب، می توان جامعه ای را مطالعه كرد كه به طور نسبی ساختارها و روابط اجتماعی آن بر مبانی دین استوارند و كاركرد ساختارها و عناصر گوناگون اجتماعی آن با انگیزههای معنوی و در چارچوب احكام اسلامی تحقق می یابند؛ جامعه ای كه مردم سالاری در آن تعریفی دینی پیدا می كند و همه چیز بر پایه اراده مردمی است كه با ایمان و عمل دینی زندگی می كنند. همچنین وضعیت آرمانی چنین جامعه ای با جامعه آرمانی كمونیستی و لیبرالیستی كاملا متفاوت است.
روان شناسی، هنر، اقتصاد، مدیریت و سایر حوزههای مطالعات انسانی با ارزشهای جدیدی كه انقلاب اسلامی طرح نمود، تفسیری تازه یافته و فضایی بكر برای اندیشه و تفكّر به وجود آورده كه لبریز از میوههای نچیده است.
نظریههای جدید در فلسفه ی هنر، كه از سوی اندیشمندان مسلمان، به ویژه شهید آوینی مطرح شدند؛[1] تلاش هایی كه برای طرّاحی «نظام اقتصاد اسلامی» در سطح خرد و كلان صورت می گیرند؛[2] طرح نظریات و پژوهشهای نوین در روان شناسی كه به جای مطالعه رفتار و ذهن یك نوع حیوان مترقّی، به پژوهش در ژرفای هستی انسانی، كه مقام خلیفه الهی دارد، می پردازند؛[3] طرح دیدگاههای معنوی درباره درمان و سلامت و روشهای پزشكی با تكیه بر ابعاد معنوی و روحانی وجود انسان؛[4] و كتاب هایی كه در حوزه ی مدیریت اسلامی نگاشته شده اند،[5] همه در پرتو تحوّلی مبارك به وجود آمده اند كه ارزشهای الهی و دینی را به جای ارزشهای موهوم مادّی نشانده اند.
گشایش گرههای فكری
انقلاب اسلامی افزون بر پرتوافشانی در علوم، با رساندن امواج اندیشههای معنوی به كویر خشكیده فلسفه و علم معاصر، آثار بسزایی بر جای نهاد. در چند قرن گذشته، این پندار به وجود آمده بود كه اندیشیدن و پژوهش، با مبانی مادّی و روش تجربی، دانش را بی طرف می كند و جهانی به پیش می برد.[6] اما نظریات جدید در فلسفه ی علم نشان می دهند كه تجربهها و استنتاجات برآمده از آن ها، به ناچار تابع مبانی و ارزش هایی هستند كه زیرساخت فرضیههای علمی را تشكیل می دهند.[7]
در این بحران، دو راه فراروی علم است: یا اینكه بپذیرد همه ی ارزشها شخصی و ناپایدارند و ملاكی برای برتر نهادن ارزشهای گوناگون وجود ندارد و در نتیجه، علم به سوی نوعی هرج و مرج پیش می رود؛ چنان كه برخی از نظریات جدید فلسفه علم در غرب به این سو رفته اند؛[8] و راه دوم این است كه ملاكی برای شناخت ارزشهای برتر و حتّی صحّت و سقم آنها بیابیم تا ارزشهای درست و نادرست را معرّفی نماید و این تنها راه سامان یافتن علم است.
انقلاب اسلامی ایران در روزگاری، كه بحران بازنمایی و كاشفیت علوم جدید را گرفتار كرده بود، با طرح ارزشهای معنوی به گونه ای جذّاب و تأثیرگذار، مبانی و منظرهای نوینی را به اندیشمندان معرّفی كرد كه با آن می توانند علم راستین را از علوم پندارین جدا سازند و علم حقیقی را به پیش برند.[9]
بدین سان، آثار انقلاب اسلامی در حوزه اندیشه، به پرسشهای بی جواب امروز، پاسخ شایسته ای داد: پرسش هایی كه حتّی متن سؤال آن ها، هنوز برای اندیشمندان به خوبی معلوم نشده بود و تنها حیرت آن ظهور كرده بود. پرسش از رابطه ی علم و ایمان و معنویت، انواع علل غیرمادّی در توضیح پدیدههای طبیعی و اجتماعی، و كاركردهای غیر مادّی علم از این جمله است. امروزه برای پاسخ بسیاری از مجهولات، پژوهش هایی در قلمروهای فراطبیعی انجام شده اند.[10] از فیزیك تا روان شناسی به اندیشههای عرفانی و فراطبیعی متمایل گشته اند، امّا سرانجام، آموزههای ناب دین حق گره گشا خواهند بود.
هم از این روست كه حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) در نامه ای كه به سران ابر قدرت رو به زوال شرق نوشتند، آنان را دعوت كردند تا نخبگانشان را به قم بفرستند و آثار بزرگان حكمت و عرفان اسلامی را مطالعه كنند.
تداوم انقلاب اسلامی در گرو تولید دانش
ثمرات و اثرات انقلاب اسلامی در حوزه اندیشه و تفكّر، مرهون درخشندگی ارزشهای معنوی و دینی است. دگرگونی ارزشها موجب شد تا در سطح ملّی و جهانی،[11] اندیشهها تحوّل یابند و منوّر گردند و از این انفجار نور، در هر نقطه ای از جهان پرتوی افتد.
اگر این ارزشها به درستی كشف و تبیین و ترویج شده، رابطه ی منطقی آنها با علوم و شیوههای اندیشیدن بر اساس آنها مهندسی شود، تولید دانش و اندیشه به عنوان نرم افزار تمدّن اسلامی، راه رشد و بالندگی خواهد پیمود و دیگر اندیشههای پراكنده معنوی، كه در پرتو انقلاب به وجود آمدند، مورد تهدید هضم و افول در نظریات رایج و مشهور قرار نمی گیرد.
پس از انقلاب، اندیشههای معنوی بر اثر درخشش ارزشهای معنوی به وجود آمدند. اما اگر این ارزشها كم رنگ شوند، این اندیشهها نیز رنگ باخته، از معنا تهی می گردند. بدین روی، حفظ و رشد و نهادینه شدن اندیشه و دانش معنوی باید با ارزشهای معنوی پشتیبانی شود و با آن ربط مستقیم دارد.
برای آنكه انقلاب اسلامی به هدف عالی خود ـ یعنی تمدّن اسلامی ـ برسد، «جنبش نرم افزاری» و توسعه ی اندیشه ی معنوی در گستره دانش بشری لازم است. این جنبش فكری، همان گونه كه در روش بزرگانی همانند شهید مطهّری بوده و اصل انقلاب را تحقّق بخشیده، در تحقّق اهداف انقلاب نیز ضروری است و تلاش و توفیق در این راه، گذر از مراحل ذیل را می طلبد:
1- شناخت اندیشههای مرجع و مرجعهای اندیشه در حوزه تفكر معنوی: به جای آنكه ذهن خود را در نظریات دانشمندان غیردینی، كه با مبانی مادی اندیشه، نظریاتی را پدید آورده اند، غرق سازیم، می توانیم به ژرف كاوی در آثار و آراء بزرگانی همچون علّامه جعفری، علّامه طباطبائی و حضرت امام خمینی(قدّس الله نفسه الزکیّه)بپردازیم. و به تبیین و تحلیل و نقد آنها بپردازیم و خود را با اندیشه هایی كه سرچشمه معنوی دارند، درگیر كنیم و پژوهش در شاخصههای گوناگون علوم انسانی، فلسفه و هنر و ادبیات را بر اساس این نظریهها سامان دهیم.
2- آشنایی با اندیشههای رایج در جهان علمی امروز: بی تردید، اگر بخواهیم نظریه ای ارائه دهیم كه جهانی باشد، باید در جهت حلّ مشكلات علمی و به زبان رایج علمی بیان شود. همین امر، ضرورت آشنایی با محصولات تفكّر بشری را بدیهی می سازد.
3- كشف نیازهای فكری و پیرایش و شفّاف كردن پرسشهای بی پاسخ علمی: طرح پرسش، نطفه ی تولید اندیشه است و این پرسشها باید از نوعی باشند كه بیشتر دانشمندان با آنها درگیر هستند نه پرسشهای شخصی.
4- رجوع به اندیشههای مرجع معنوی و یافتن پاسخهای مناسب و تولید نظریه برای گشودن گرههای علمی: شهید مطهّری پس از شناخت مسئله و شفّاف كردن آن، با رجوع به آراء معنوی بزرگانی همچون علّامه طباطبائی و ملّاصدرا، پاسخ مناسب را از لابه لای تحلیل و تبیین و نقد و تعدیل و تكمیل آن نظریات بیرون می كشید.
5- طرّاحی و تولید نظریات معنوی به زبان علمی كه مناسب با فضای حوزههای گوناگون علمی باشد و با حوزه مربوط، ارتباط مؤثّری برقرار كند: در این روند، علوم و دانشهای جدید بر مبنای آموزههای دینی بازخوانی و اصلاح و تزكیه می شوند و با نوشیدن از سرچشمههای وحی و ولایت می بالند و نرم افزار تمدّن اسلامی به دست می دهند؛ دانش هایی كه بتوان با در كار آوردن آنها مطابق ارزشهای غایی دین و در راستای اهداف معنوی زندگی كرد.
بدین سان، ارزشهای معنوی از طریق اندیشههای معنوی به شهر آشفته دانش بشری راه یافته، با رشد و كمال علمی و معنوی انسان، بنای بی بنیاد علوم سكولار فرو ریخته و دانش و اندیشه، رنگ و بوی معنوی می گیرند و با دگرگونی دانش و نگرش انسان، حیات فردی و جمعی تحوّل یافته، انقلاب اسلامی به كمال تحقّق و تمدّن سازی می رسد.
نتیجه آنكه انقلاب اسلامی و دانش و اندیشه ی مبتنی بر ارزشهای معنوی و دینی دست در دست هم، یكدیگر را بالا می كشند.
پينوشت ها؛
[1]. گروه مطالعاتی شهید آوینی، مبانی نظری هنر شهید آوینی، تهران، نبوی، 1374. [2]. برای نمونه می توان آثار گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را ذكر كرد. [3]. نگارنده، خودشناسی عرفانی، قم نشاط، 1381، ص 166. [4]. همو، مبانی انسان شناختی تأثیر معنویت در سلامت (چكیده مقالات همایش «گفتوگوی علم و دین»)، مركز تحقیقات علوم پزشكی كشور، 1384، ص 202. [5]. محمّد محمّدی ری شهری، مدیریت اسلامی، و چند اثر دیگر در این باره كه از سوی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم انتشار یافته اند. [6]. حمید پارسانیا، علم و فلسفه، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1377، بخش اول، فصل دوم. [7]. آلن چالمرز، چیستی علم، ترجمه سعید زیباكلام، فصل سوم، تهران، سمت، 1378، ص 47. [8]. پاولی فایرابند، بر ضد روش، ترجمه مهدی قوام صفری، فكر روز، 1375، ص 39ـ47. [9]. حمید پارسانیا، پیشین، بخش دوم. [10]. ر.ك: لیاواتسن، فوق طبیعت، ترجمه شهریار بحرانی و احمد ارزمند، چ چهارم، تهران، امیركبیر، 1377. [11]. ثریا مكنون، جرعه جاری، به كوشش علی ذو علم، نقش انقلاب اسلامی در تحوّل ارزش ها، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1377، ص 344.منبع: مجلة معرفت، ش 98، ص50 – سایت راسخون
پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 124