انقلاب اسلامی جرأت سرودن از عاشورا را به شاعران افغانستان بخشید

خانه / مطالب و رویدادها / انقلاب اسلامی جرأت سرودن از عاشورا را به شاعران افغانستان بخشید

محمدحسین فیاض:  

انقلاب اسلامی جرأت سرودن از عاشورا را به شاعران افغانستان بخشید

fayaz

شاعر مهاجر افغانستان معتقد است اگر امروز ادبیات عاشورایی مسیر رو به رشدی را در ادبیات معاصر افغانستان پیش رو دارد،‌ به دلیل جرئتی است که انقلاب اسلامی به شاعران افغانستان برای ظهور و بروز این گونه شعری بخشیده است.

مکتب امام حسین(ع) و فلسفه عاشورا یک مکتب محدود نیست‌، پیام عاشورا برای تمام جهان بود،‌ و بر همین اساس است که همه آزادگان و آزاده خواهان جهان از جرج‌شکور مسیحی گرفته تا شاعران شیعی و سنی‌مذهب افغانستان‌، تاجیکستان‌، پاکستان‌، هند و سراسر دنیا این پیام را دریافت کرده‌اند‌.

افغانستان یکی از کشورهایی است که ادبیات فارسی در آن از ریشه و غنای بسیاری برخوردار است و با وجود اینکه در قرن‌های دوازده و سیزدهم از وضعیت خوبی برخوردار نبوده است‌ و جنگ‌های خارجی و داخلی مجال رشد را از شاعران گرفته‌اند‌، امروز شعر آیینی که ستون خیمه شعر مقاومت در سرزمین افغانستان را شکل می‌دهد‌، به گونه‌ای پرطرفدار در میان شاعران تبدیل شده است‌، که البته نباید تأثیرات انقلاب اسلامی و جریان شعر عاشورایی در ایران بر شعر عاشورا در افغانستان را در این میان نادیده گرفت.

محمدحسین فیاض یکی از شاعران مهاجر افغانستان است که اشعار بسیاری در حوزه شعر عاشورایی و شعر آیینی دارد، فیاض معتقد است که انقلاب اسلامی جرئت بروز و ظهور آشکار شعر آیینی و عاشورایی را به شاعران افغانستان داد و در سایه تعامل میان شاعران ایران و افغانستان این گونه از شعر آیینی در سال‌های اخیر مسیر رو به رشدی را پیموده است.

متن گفت‌وگو با محمدحسین فیاض به شرح ذیل است:

آقای فیاض شعر مذهبی به ویژه شعر عاشورایی در افغانستان،‌ به یکی از شاخه‌های مهم و تأثیرگذار تبدیل شده است که سایر جریان‌های شعری هم‌چون شعر مقاومت از دل آن برخاسته‌اند‌، اما اینگونه شعری از چه پیشینه تاریخی در کشور افغانستان برخوردار است و چه فراز و فرودهایی را داشته است؟

پیشینه تاریخی عزاداری در تاریخ افغانستان از قرن ۱۱۰ هجری شروع می‌شود و تا زمانی که ممنوعیت رسمی از سوی پادشاهان جبار افغانستان اعلام می‌شود‌، این آیین به شکل‌های متفاوت ادامه می‌یابد،‌ قطعاً شعر نیز در این آیین‌های عزاداری حضور داشته است، اما اسناد و مدارکی که کمیت و کیفیت این نوع اشعار را به ما نشان دهد‌، به صورت گسترده در دست نیست.

به طور مشخص حضور شعر آیینی در ادبیات فارسی افغانستان به اواخر قرن دوازدهم یا اوایل قرن سیزدهم باز می‌گردد‌ که شخصیت‌هایی مانند علامه سیدکاظم بلبل و اشخاص دیگری به صورت گسترده درباره عاشورا شعرهایی را سروده‌اند. به طور تقریبی می‌توان گفت‌، در آن دوران بیش از صدها غزل، قصیده و مرثیه در این راستا سروده شده است،‌ اما ادبیات کهن و بسیار قوی که توانسته عزاداری عاشورا را در شعر منعکس کند، در اوایل قرن سیزدهم و در دهه بیست و سی توسط علامه بلخی به وجود آمده است،‌ در این دوران  شعرهای بلند با محتوای غنی و درونمایه آزادی‌خواهی، ایثار، فداکاری، جوانمردی ظلم‌ستیزی شکل می‌گیرد که زمینه‌ شکل‌گیری شعر مقاومت نیز از همین دوران ایجاد می‌شود.

مرا جام دل از این یاد خون است
عروس وصل را داماد خون است

لب شیرین دهد بر کوهکن پند
که مزد تیشۀ فرهاد خون است

اگر خواهی همی رشد سیاسی
طریق مرشدو ارشاد خون است

به غفلت آبرو از جوی ما رفت
به استمداد و استرداد خون است

جوانا! در قلم رمز شفا نیست
دوای درد استبداد، خون است

ز خون بنویس بر دیوار ظالم
که آخر سیل این بنیاد خون است

بزن بلخی تو هم بر صنف رندان
که هر چه هست بادا باد خون است

 آقای فیاض در همین دوران است که روابط بین ایران و افغانستان پس از سال‌ها دوباره جان تازه‌ای می‌گیرد و به مدد انقلاب اسلامی و انقلاب مردم افغانستان شاهد توسعه و رشد هر دو جامعه هستیم،‌ شعر عاشورایی در افغانستان در این دوران چه مسیری را طی کرده است؟

بعد از انقلاب اسلامی که ادبیات مقاومت به صورت گسترده شکل گرفت، نگاه به شعر عاشورایی عمیق‌تر و جدی‌تر شد، پیش از آن نیز همان‌طور که گفتم، شعر عاشورایی فراز و نشیب بسیار داشت‌،‌ برای نمونه زمانی که ملا حسین کاشفی به هرات نقل مکان می‌کند و کتاب روضه‌الشهدا را می‌نویسد،‌ روضه خوانی در ایران و افغانستان به صورت رسمی شکل می‌گیرد، این کتاب تا چهار قرن بر اوضاع فرهنگی و آیینی افغانستان تسلط کامل دارد.

 اشعار عاشورایی در این دوران معمولا‌ً در چه قالب‌هایی بوده و با چه مضامینی سروده می‌شوند؟

قوالب شعری بیشتر بر روی قصیده،‌ غزل و مثنوی متمرکز است،‌ از لحاظ مضامین نیز بیشتر متأثر از شرایط زمان بوده است،‌ برای نمونه در قرن ۱۱۰ هجری قیامی که در بلخ صورت می‌گیرد، تاثیر عمیقی بر جو سیاسی، فکری و فرهنگی مردم می‌گذارد. اما شعرهای سروده شده در این دوران در حوزه شعر عاشورایی بیشتر بر بعد عاطفی متمرکز هستند‌.

 این تمرکز بر بعد عاطفی حادثه کربلا و قیام امام حسین(ع) هم‌چنان در اشعار شاعران دوره‌های دیگر نیز حفظ می‌شود‌، یا شاعران رویه را تغییر می‌دهند؟

تا مدت‌ها اشعار به لحاظ محتوایی بیشتر بر بعد عاطفی تمرکز دارند، در سال‌های اخیر که انقلاب اسلامی شکل گرفته و مقاومت‌های مردمی به وجود آمده است،‌ تمرکز بر بعد عاطفی اغلب جای خود را به ظلم‌ستیزی و آزادی‌خواهی داده است.

بیشتر اسنادی که از ادبیات مذهبی در افغانستان داریم، در قرن هفتم بوده است که بیشتر بر بعد عاطفی، منقبت پیامبر(ص) و… تمرکز داشته است‌، پیشاهنگ ادبیات مقاومت و مذهبی از بلخی شاعر افغانستان آغاز می‌شود که پس از شکست در قیام خود به مدت ۱۳ سال در زندان به سرودن اشعار آتشین مذهبی و مقاومت می‌پردازد‌، اما اکنون در ادبیات معاصر افغانستان مضامین تغییرات شگرفی داشته‌اند‌، اهداف قیام عاشورا و فلسفه آن اغلب مضامین را به خود اختصاص داده‌اند‌.

 به تأثیر انقلاب اسلامی بر ادبیات آیینی افغانستان اشاره کردید به طور مشخص انقلاب اسلامی ایران چه تأثیری بر روند سرودن شعر عاشورایی در افغانستان بر جای گذاشت؟ تاثیر انقلاب ایران در شکل گیری ادبیات مذهبی به صورت جدی قابل کتمان نیست، چطور انقلاب در بروز شعر عاشورایی در ادبیات معاصر افغانستان هم اثر گذاشت و بستری برای رشد ادبیات مذهبی در این کشور به وجود آورد؟

قطعاً بیشتر شعرهای آیینی و عاشورایی در افغانستان در سال‌های اخیر  توسط شاعرانی سروده شده است که یا به ایران مهاجرت کرده و یا در تعامل با شاعران ایران و فضای ادبیات در ایران هستند‌، اگر نگاهی به ادبیات مقاومت و آیینی افغانستان بیاندازیم، می‌توان گفت که ۹۰ درصد این شعرها در فضای ایران و در جو ایران سروده شده است. ۱۰ درصد باقی مانده نیز عمدتا‌ً بر اثر تعامل فرهنگی و حضور شاعران افغانستان در محافل ادبی ایران سروده شده‌اند‌، پس می‌توان گفت‌، این تعامل تأثیر شگرفی بر حیات ادبیات مذهبی در دوره معاصر در افغانستان داشته است.

ادبیات عاشورایی در میان شاعران داخل افغانستان نیز متأثر از ایران است؟

بله‌؛ در داخل جامعه نیز وضع به همین منوال است‌، وقتی راه‌هایی برای تعامل وجود داشته باشد‌، کتاب‌های شاعران نیز به دو کشور مبادله می‌شوند و در نتیجه تفکر نیز منتقل می‌شود‌، به گونه‌ای که حتی شاعران سنی‌مذهب افغانستان نیز به تأثی از شاعران شیعی این کشور و ایران به سرودن شعر عاشورایی پرداخته‌اند‌، مانند قهار عاصی که اشعار بسیاری در زمینه عاشورا دارد و در این شعر از حقانیت حضرت ابا عبدالله حسین(ع) سخن می‌گوید:

تا ریخت خون مرد به دامان کربلا
سجاده شد زمین و بیابان کربلا

بر مسلمین طلیعه نو باز شد ز حق
در رهگذار تشنه ی میدان کربلا

خون پیمبر است که گلگونه کرده است
خاک سیاه و خار مغیلان کربلا

الگوی زندگی است و راه مقاومت
طرح قیام آل مسلمان کربلا

آنک حضور شمر که بر باد می رود
بر پیشگاه سید و سلطان کربلا

تاریخ را عدالت محمد شکفتن است
هنگامه ی قیامت طوفان کربلا

پا در رکاب باد چه می بندی ای رفیق!
پر باز کن به دولت ایمان کربلا

آزاد گیست آن چه که تسجیل می شود
بر برگ برگ دفتر و دیوان کربلا

بنابراین باید بگویم این فضا که حتی شاعران سنی‌مذهب و شاعرانی که کمتر رویکرد مذهبی دارند،‌ نیز به سرودن شعر عاشورایی روی می‌آورند‌، متأثر از جو انقلاب اسلامی و فضای امروز ایران است.

تأثیر انقلاب اسلامی البته تنها محدود به ادبیات عاشورایی در ادبیات افغانستان نیست‌، چرا که بیشتر شیعیان افغانستان خط مشی و جهت‌گیری فکری‌شان را از رهنمودهای امام خمینی و رهبر انقلاب در سال‌های پس از انقلاب گرفته‌اند،‌ حتی در دوران مبارزات با کمونیست‌ها نیز کتاب‌های ولایت فقیه امام به صورت دست نوشته بین دانشجویان و علمای افغانستان پخش می‌شد و در سال‌های بعد از آن نیز در اثر رفت و آمدهای مهاجران با ایران این بیشتر رونق یافت.

با این پیشینه تاریخی،‌ ادبیات عاشورایی امروز در افغانستان از چه وضعیتی برخوردار است؟

ادبیات عاشورایی در افغانستان امروز رو به رشد است، در سال گذشته کنگره شعر عاشورا در افغانستان برگزار شد و شاهد بودیم که شاعران مختلفی درباره عاشورا شعر گفته بودند‌، آن هم اشعاری که تنها به بعد عاطفی و سوگ و مرثیه تکیه ندارند، بلکه به زوایای ریز اهداف عاشورا و قیام عاشورا پرداخته شده است‌، حتی برخی شاعران به حماسه‌سرایی روی آورده و به شیوه‌های نادرست عزاداری انتقاد می‌کنند.

شأن تو عزا نیست عزای تو حماسه است
نی مرتبه ی کاسبی مرثیه خوانها

ای لعن بران قوم که خوارت بنماید
و از خون تو بر خلق گشایند دکان‌ها

مباد بر تن خونین خود نماز کنیم
فقط غریب نشینیم و گریه ساز کنیم

گرایش به ادبیات عاشورایی در روزگار معاصر در میان شاعران جوان افغانستان نیز مشاهده می‌شود یا تنها در میان شاعران پیشکسوت مشاهده می‌شود؟

در میان شاعران جوان سال‌ها پیش عاشقانه سرایی و بیان حالات شخصی شاعر در شعر بیشتر دیده می‌‌شد،‌ پس از آن گرایش به شعرهای سیاسی و اجتماعی دیده شد و در سال‌های اخیر گرایش به سمت شعر آیینی در میان شاعران جوان پیدا شده است،‌ این گرایش‌ها از مراسم‌های پرشکوهی که در دهه محرم در اقصی‌نقاط کشور افغانستان برگزار می‌شود‌، نشأت می‌گیرد‌. اگر اینگونه مراسم‌ها و آیین‌ها بیشتر و هدفمند‌تر دنبال شود‌، کشور افغانستان به مسیری که سال‌ها در تحقق آن کوشیده و خون‌ها داده است‌، خواهد رسید. دولت نیز حمایت‌های خوبی تاکنون از برپایی مراسم‌های مذهبی عاشورا و تاسوعا داشته است‌، هم‌چنین سیاست‌های درستی اتخاذ شده است تا فرهنگ عاشورا در کشور افغانستان پیاده شود‌، برای نمونه کانترهای انتقال خون در عمده خیابان‌ها حضور پیدا می‌کنند تا مردم به جای قمه زدن به اهدای خون بپردازند،‌ امروز دیگر خون دادن در روز عاشورا تبدیل به یک رسم ثابت در افغانستان شده است.

ادبیات عاشورا و ادبیات مقاومت چه پیوندی با هم در طول سالیان اخیر پیدا کرده‌اند؟

پیوند ادبیات عاشورا و ادبیات مقاومت آشکار است، ادبیات مقاومت باید پیش‌زمینه‌ای داشته باشد که به صورت الگو و نمونه معرفی شود‌، باید مقدمه‌ای داشته باشد تا این ادبیات را تبیین کند،‌ باید هدف مقاومت روشن باشد‌، و چه مقدمه و پیش‌زمینه‌ای بهتر از عاشورا می‌توان برای ادبیات مقاومت یافت؟ در فلسفه عاشورا پیام‌های بسیار بلند انسانی همچون آزادی خواهی، کرامت انسانی، عزت‌طلبی و مجاهدت فی‌سبیل‌الله وجود دارد که پیش زمینه خوبی برای بیان اهداف انقلابی، اجتماعی،‌ دینی و انسانی امروز است.

منبع: خبرگزاری تسنیم

بازدیدها: 6

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *