انقلاب، زاییده ی ولایت فقیه
آیا مسأله ی ولایت فقیه از دستاوردهای انقلاب است یا انقلاب، مولود آن است؟
در پاسخ به این سؤال باید بگوییم انقلاب اسلامی که بر اساس مبانی و اصول اسلامی شکل گرفته، محصول و مولود ولایت فقیه می باشد و ولایت فقیه زیربنا و مبنای اساسی بر پایی نظام جمهوری اسلامی محسوب می گردد. نه این که ولایت فقیه دستاورد و محصول انقلاب اسلامی باشد هر چند تشکیل نظام جمهوری اسلامی و تحقّق حکومت اسلامی و عینیت یافتن آن، سبب تبلور و توسعه ی مباحث نظری و تبیین هر چه بیشتر ابعاد آن و ولایت فقیه شده است. زیرا نظریه ولایت فقیه ترسیم کننده ساختار حکومت اسلامی در عصر غیبت است و چارچوب نظام سیاسی اسلام در عصر غیبت را تبیین می کنند و بر اساس آن در زمان غیبت که مردم از دسترسی به امام معصوم ـ علیه السّلام ـ محروم هستند، فقیه جامع الشرایط با دارا بودن ویژگی هایی همچون فقاهت و عدالت و تقوا و…. جانشین ایشان بوده و وظیفه ی رهبری، هدایت و اداره ی جامعه ی اسلامی را بر اساس احکام و مبانی اسلام بر عهده دارد.
از این رو نظریه ولایت فقیه پیشینه و قدمتی به قدمت فقه و احکام اسلامی داشته و ناظر به ساختار و چارچوب حکومت اسلامی در زمان غیبت است و مرحوم امام بر مبنای آن به مقابله با رژیم ستم شاهی پرداخته و خواستار تأسیس حکومت اسلامی شدند و این گونه نبوده که با تشکیل انقلاب اسلامی، مسأله ولایت فقیه مطرح شده باشد.
حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در این باره فرمودند: موضوع ولایت فقیه، چیز تازه ای نیست که ما آورده باشیم، بلکه این مسأله از اوّل مورد بحث بوده است. حکم میرزای شیرازی در حرمت تنباکو، چون حکم حکومتی بود، برای فقیه دیگر هم واجب الإتّباع بود…. حکم قضاوتی نبود که بین چند نفر سر موضوعی اختلاف شده باشد، مرحوم میرزا محمّد تقی شیرازی که حکم جهاد دادند البتّه اسم آن دفاع بود و همه ی علما تبعیت کردند، برای این است که حکم حکومتی بود… در هر حال این مسأله تازگی ندارد و ما فقط موضوع را بیشتر مورد بررسی قرار دادیم و شُعب حکومت را ذکر کرده در دسترس آقایان گذاشتیم تا مسأله روشن تر گردد… والاّ مطلب همان است که بسیاری از فقیهان فهمیده اند. ما اصل موضوع را طرح کردیم و لازم است نسل حاضر و آینده در اطراف آن بحث کنند و فکر نمایند و راه به دست آوردن آن را پیدا کنند.1
امّا این که چرا مسأله ی ولایت فقیه به صورت گسترده و مبسوط در متون فقهی و آثار فقهاء مطرح نشده از یک سو ناشی از پیمودن سیر تاریخی و تکامل تدریجی آن همچون بسیاری از نظریه هاست و از سوی دیگر ناشی از فراهم نبودن زمینه و شرایط تحقّق آن و مواجه نبودن با آن می باشد. از این رو جریان ولایت و سرپرستی فقیه عادل نسبت به امور مسلمین، اگر به صورت مبسوط در متون فقهی نیامده ، نه برای آن است که فقهای متقدّم، قائل به ولایت فقیه نبودند و پس از قرن دهم، به تدریج، بازار چنین کالایی رواج یافت و در عصر مرحوم نراقی (رحمه الله) خریداران وافری پیدا کرد و زمان امام خمینی رضوان الله تعالی علیه به بالندگی و ثمر بخشی خود رسید. بلکه تا آن عصر، زمزمه ی سیاست دینی و نوای حکومت اسلامی و صلای رهبری سیاسی، نه دلپذیر بود و نه گوش نواز… .
تطوّر مسأله ی ولایت فقیه و گستره ی پهنه ی آن، از ولایت بر افتاء و ولایت بر قضاء تا ولایت بر تدبیر امور امّت اسلامی، همانند دیگر مسائل کلامی و فقهی، محصول پیدایش شرط یا رفع مانع است. شرطی که وجود آن در طلوع یک اندیشه ی سیاسی فقهی موثّر است و مانعی که رفع آن در افول یک تحجّر و جمود فکری سهم دارد چه این که عدم ابتلاء به مسأله ی حکومت و رهبری سیاسی، سبب عدم طرح مسأله ی ولایت فقیه بر امّت اسلامی شد.2
مرحوم امام این نظریه را ابتداء در کتاب کشف اسرار که در سال 1323 نگاشته شد و بعدها در سال 1348 به تفصیل در درس فقه خود در نجف اشرف تبیین نمود که در همان ایّام تحت عنوان حکومت اسلامی منتشر شد. این نظریه در آثار فقهای دیگر نیز از زمان شیخ مفید وجود داشت امّا هنر امام رضوان الله تعالی علیه این بود که این نظریه را از شکل فقهی و محدود خود خارج ساخت و به نظریه ای سیاسی تبدیل نموده و بر اساس آن، نظام سیاسی جدیدی را پی ریخت.3
بنابراین نظریه ی ولایت فقیه، نظریه ای است که پیشینه و قدمتی تاریخی زیادی دارد و ترسیم کننده ی ساختار حکومت اسلامی در عصر غیبت است و مرحوم امام بر اساس آن انقلاب اسلامی را پی ریزی نمود و با حضور و همراهی و مجاهدت مردم به این هدف دست یافت. از این رو انقلاب اسلامی محصول و مولود نظریه ولایت فقیه می باشد و بر مبنای آن شکل گرفته است هر چند با شکل گیری انقلاب اسلامی و عینیت یافتن حکومت اسلامی، زمینه برای توسعه و گسترش مباحث نظری و تحلیل ابعاد و حوزه های مختلف آن فراهم گردید و انقلاب اسلامی از این جهت نقش بسزایی در تبیین و تحلیل نظریه ی ولایت فقیه داشته است .
پاورقی ها:
1- موسوی خمینی، سید روح الله، ولایت فقیه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1373ش، ص172 و 173.
2- جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه ـ ولایت فقاهت و عدالت، قم، مرکز نشر اسراء، 1379ش، ص280 ـ 282.
3- جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی ایران، قم، نشر معارف، 1384ش، ص178 و 179.
برگرفته از سایت راسخون
پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 213