در تاریخ اسلام سنت مقتل نویسی؛ یعنی گزارش حوادث و وقایعی که به مرگ و کشته شدن یک شخص یا گروه و چگونگی کشته شدن آنها منجر شده است، جایگاه گستردهای دارد و از موضوعاتی است که بیشترین توجه تاریخ نگاران و محدثان را به خود جلب کرده است،تلاش ميكنيم تا در اين مقاله به معرفي برخي از مهمترين مقتلهاي حسيني بپردازيم تا ضمن ارج نهادن بر تلاش راويان مقاتل حسيني، شما را با نحوه انتقال اين پرشورترين حماسه ديني يعني كربلا آشنا گردانيم.
1. مقتل « ابيمخنف»
آغاز محرم كه همواره همراه است با مشاركت مردم در بزرگترين تجربه ديني سالانه يعني عزاداري اباعبدالله الحسين(علیه السّلام)، مقاصد فراواني در بطن خويش براي دينداران دارد. اين بزرگترين تجربت ديني اما نقل شده است بر دوش راويان صديق و درست كرداري كه گزارشگران مقاتل حسيني نام گرفتهاند. تلاش ميكنيم تا در اين مقاله به معرفي برخي از مهمترين مقتلهاي حسيني بپردازيم تا ضمن ارج نهادن بر تلاش ايشان، شما را با نحوه انتقال اين پرشورترين حماسه ديني يعني كربلا آشنا گردانيم.
در اينكه نخستين مقتل حسيني ، يعني اولين گزارش جامع از زمينهها و نفس حادثه كربلا ، از آن ابومخنف لوط بن يحيي بن سعيد بن مخنف ازدي غامدي (م157 ه.ق) است ، تقريبا اختلافي ميان رجالنويسان به چشم نميخورد؛ هرچند برخي، از ابوالقاسم اصبغ بن نباته تميمي نام بردهاند كه از ويژگان و ياران اميرمومنان (علیه السّلام) بوده و پس از عمري دراز در حوالي سال 100ه.ق وفات كرده است (الفهرست شيخ طوسي، صص 37و38، ش108؛ الذريعه الي تصانيف الشيعه شيخ آقا بزرگ تهراني، ج22، صص23و24، ش5838). اما از آنرو كه بر فرض صحت چنين باوري، هرگز اثري از اين مقتل يافت نشده است، به نحو قطعي نميتوان بر تقدم ابيمخنف در ميان مقتلنويسان خدشه وارد كرد.
هرچند از مقتل ابيمخنف نيز جز در تاريخ الامم و الملوك محمدبن جرير طبري (م310ه.ق) يعني بزرگترين مورخ ايراني تاريخ اسلام، نميتوان نشاني يافت.طبري در مجموع در جلد پنجم تاريخ خويش 125 روايت درباره تاريخ كربلا گزارش كرده كه از اين تعداد، 100 روايت را به صورت مستقيم و البته با واسطههايي از ابيمخنف نقل كرده است.
10 روايت را نيز با واسطه هشام بن محمد كلبي از ابيمخنف روايت كرده است؛ از 15 روايت باقيمانده، 14 روايت از آن هشام و يك روايت از آن عمار دهني است كه منبع آن امام محمدباقر(علیه السّلام) است. گزارشهاي ابومخنف باتوجه به اين امر كه خود او در صحنه كربلا حاضر نبوده، بر دوگونهاند:
الف) آنهايي كه در كربلا بودهاند. اينان نيز خود بر چند دستهاند:
1- گروه نخست خود از آلهاشماند كه در كربلا بودهاند و از حادثه جان به سلامت بردهاند؛ مانند امام سجاد و امام باقر(علیه السّلام)
2- ياران امام حسين از غير آلهاشم مانند عقبه بن سمعان و همسر زهير بن قين
3- ناظران بيطرفي چون عبدالله بن سليم و مذري بن مشمعل
4- شاهدان حاضر در سپاه عمر بن سعد؛ برخي از ايشان چون عبدالله شعبي و هاني بن ثبيت در كشتار دست داشتند و برخي چون حميد بن مسلم كه از قضا مهمترين منبع ابيمخنف به شمار ميرود.
با آنكه در سپاه ابن سعد مشاركت داشتند ولي در كشتار دست نداشتند. برخي از ايشان از جمله خود حميد از امضاكنندگان نامه دعوت براي امام حسين(علیه السّلام) بودند.
ب) گروه دوم آناني هستند كه در كربلا حاضر نبودهاند. اينان را ميتوان در 5گروه دستهبندي كرد.
1- محبان امام حسين(علیه السّلام) چون عليبن حنظله كه پدرش جزو شهداي كربلا بود و نيز پسر حربنيزيد رياحي كه در كربلا شهيد شد.
2- طرفداران امويان مانند قاسم بنعبدالرحمان
3- طرفداران زبيريان مانند حسان بن قائد.
4- محدثين بيطرف چون محمد بن بشر همداني پدر هشام بن محمد كلبي همداني.
5- خويشان نزديك ابومخنف چون عبدالرحمان بن جندب ازدي.
مقتل ابومخنف را كه در واقع مهمترين «مقتل الحسين» است. ميتوان از چند جهت مورد بررسي قرار داد؛ هرچند نتيجه اين بررسي هرچه باشد ، بايد به اين نكته اذعان داشت كه اين مقتل اساس كار تمام مقاتل بعدي است. و از اين جهت ميتوان به اين نتيجه دست يافت كه لااقل اين مقتل از نگاه راويان بعدي كه آن را گزارش كردهاند، كاملا مورد اعتماد بوده است.
از نظر رجالشناسي ، راويان ابومخنف طيف وسيعي از گرايشهاي فكري و سياسي آن روز را شامل ميشوند و از اين حيث ميتوان مقتل الحسين را پرگسترهترين مقتل به شمار آورد. اين امر بيشك بر اعتبار آن ميافزايد.
2. مقاتل الطالبيين
الف) درباره نويسنده؛ ابوالفرج ، عليبنحسين بنمحمدبن احمدبن هيثمبن عبدالرحمانبن مروانبن عبداللهبن مروان معروف به مروان حمار آخرين خليفه اموي.
ابوالفرج در سال 284 هـ.ق برابر با سال 897 ميلادي در اصفهان زاده شد و از اينرو ابوالفرج اصفهاني لقب گرفت. اما در بغداد رشد كرد و آن شهر را موطن و مسكن خود قرار داد. جالب آنكه ابوالفرج در الاغاني ، خانهاي را كه در آن سكونت داشته به وصف آورده است و آن خانهاي بوده است مشرف به رودخانه دجله در مكاني ميانه پل دجله و پل سليمان كه كنار خانه وزير فرهيخته عباسي ابوالفتح بريدي قرار داشته.
شخصيت فرهنگي ابوالفرج ، شخصيتي جامعالاطراف و بينظير است. قاضي ابوالمحسن تنوخي درباره او چنين گفته: « او به گونهاي ، شعر ، اغاني ، اخبار ، آثار ، حديث مسند و نسبتها را حفظ بود كه تا آن روزگار مثل آن نديده بودم. در اين علوم تخصص بالايي داشت و نيز علومي مثل: لغت، صرف و نحو ، خرافات ، سيره ، مغازي ، علم هجو و طنز ، داروشناسي و علومي مانند طب ، نجوم و… گذشته از اين ابوالفرج را بايد يكي از دامپزشكان اوليه جهان اسلام به شمار آورد. حرص و ولع او در درمان حيوانات مثالزدني بود. نمونهاي از اين شوق را ميتوان در درمان يك سنجاب ديد كه در اشعار او در الاغاني منعكس شده است.»
ب) درباره كتب ابوالفرج؛ مهمترين كتاب ابوالفرج را بايد «الاغاني» دانست. او با همين كتاب نزد شعرا، ادبا و فصحاء معروف و مشهور شد. اين اثر به واقع از مهمترين موسوعات ادبي است. تا آنجا كه برخي ثروت ادبي فراهم آمده در اين كتاب را با هيچ قيمتي برابر نميدانند. برخي آن را مرجع شعرشناسي و برخي آن را بزرگترين مايه لذت و تفريح به شمار آوردهاند.
ج) درباره مذهب ابوالفرج؛ او بر مذهب شيعي زيدي بوده است. قاضي تنوخي بر تشيع او تصريح كرد. ابناثير نيز در كتاب «الكامل فيالتاريخ» بر تشيع وي تصريح كرده است و البته آن را مايه تعجب به شمار آورده است. شايد آنچه مايه تعجب ابناثير شده، وابستگي شديد ابوالفرج به خاندان اموي است و اين وابستگي و مذهب تشيع ابوالفرج براي ابناثير سازگار نميآمدهاند. اما چنانكه ابوالفرج نيز در الاغاني بيان كرده است: عقيده و باور، وطن و نژاد نميشناسد و بسيار فراتر از آنند كه در زندان تنگ وابستگيهاي خوني گرفتار آيند.
د) درباره مقاتلالطالبيين، يكي از واضحترين ادلهاي كه ميتوان به سبب آن بر تشيع ابوالفرج اصرار كرد، كتاب مقاتلالطالبيين است؛ كتابي كه ابوالفرج در آن به ذكر تمام شهدا آل عبدالمطلب از ابتدا تا سال 313 هـ. ق، يعني سالي كه كتاب در آن تاليف شده پرداخته است. ابوالفرج معيار جالب توجهي براي تعريف واژه شهيد ارائه كرده است. در نظر او شهيد، فراتر از كشته شده در جنگ است.
چرا كه آنكه در حالت صلح نيز مسموم شده شهيد است. يا آنكه در زندان به حيلت يا به فرتوتي و بيماري كشته شده و نيز آنكه در اثنا فرار از دست سلطان هلاك شده است. تمام اين امور همانگونه كه ابوالفرج در مقدمه كتاب بيان كرده ، از مصاديق مفهوم شهيد به شمار ميرود. ابوالفرج تصوير شگفتانگيزي را از رشادتها و جنگآوريهاي آل بوطالب ارائه كرده و در ضمن همدردي و احساس احترام شديد خود را نثار ايشان كرده است. او در شهادت آلهاشم جز مجد و بزرگواري و اصرار بر باور صالح چيزي ديگري را دخيل نميداند.
ايشان را بر سبيل حق ميداند و امويان را با آنكه خود به ايشان منتسب است و به اين انتساب نيز معترف است بر باطل. اولين شهيد آل بوطالب ، جعفربنابوطالب و آخرين ايشان به نقل ابوالفرج ، عبدالرحمانبن محمد است كه بني سليم او را در جنگل كشتند.
3. الخصائص الحسينيه
نويسنده كتاب الخصائص الحسينيه ، آيتالله حاجشيخ جعفر شوشتري است. او در سال 1230 هـ . ق متولد و در سال 1303 هـ . ق در زادگاهش جان به جان آفرين تسليم كرد. حاجشيخ عباسقمي درباره او ميگويد: «جلالت شأنش زياده از آن است كه ذكر شود.
كسي كه به كتاب «منهجالرشاد» آن بزرگوار مراجعه كند، خواهد دانست كه در چه درجه و مقامي بوده است؛ در وعظ و تذكر مردم، در تحقيقات شريفه و اطلاع بر دقايق و اشارات مصائب و آثار اطائب. مصنفات مشهوره او در فن وعظ و تذكر و مصائب اباعبدالله از اين امر خبر ميدهد. شيخ ما محدث نوري نورالله مرقده در كتاب «دارالسلام» از ايشان مدحي بليغ كرده است.» (فوائد الرضويه، ص 67).
هرچند شيخ جعفر شوشتري را نبايد نخستين فراهمآورنده خصائص ( اختصاصات) دانست و پيش از او نيز بزرگاني چون سيدرضي، حاكم حكاني و ابنبطريق نيز خصائص ائمه نگاشتهاند. اما بايد كمال خصائصنويسي را در آثار شيخ جعفر شوشتري جست؛ چرا كه خصائصنويسي در آثار ايشان علاوه بر جنبههاي نظري با جنبههاي عملي- رفتاري و اخلاقي نيز مرتبط شده است.
ضمن آنكه ايشان خصائص را در بستر مصيبتخواني ارائه و اين امر يعني مصيبتخواني را به نحوي برگزار ميكرده كه حاوي تأثير فراواني بر مخاطبان بوده است. در ابتداي كتاب شيخ ابتدا خويش و مؤمنان را به پرهيزگاري و مرگانديشي كه البته وجه غالب انديشه خود او نيز بوده است، خوانده و سپس راههاي رهايي از نفس و شيطان و دنيادوستي را برشمرده است. اين طرق كه در ايمان و عمل صالح مختصر است در نظر ايشان به نحوي با مصيبت اباعبدالله مرتبط ميشود.
ماتمزدگي به هنگام رسيدن محرم و مرگانديشي در وجه مثبت آن در نظر شيخ زمينه ايمان و در نتيجه عمل صالح را به نحو مناسبتري فراهم ميآورد. « الخصائص الحسينيه» را صادق حسنزاده با عنوان « امامحسين(علیه السّلام) اينگونه بود» به فارسي برگردانده و انتشارات آلعلي(علیه السّلام) قم نيز آن را به زيور طبع آراسته است.
4. الارشاد في معرفه حجج الله علي العباد
الف) درباره نويسنده؛ نجاشي كه خود از شاگردان نويسنده كتاب مورد نظر بوده است درباره وي چنين مينويسد: «محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام معروف به ابن معلم و شيخ مفيد» (رجال نجاشي، ص311) شيخ مفيد در 11ذيقعده سال 336 يا338 هجري در روستاي «سويقه ابن بصري» كه از توابع عكبرا بود به دنيا آمد.
برخي او را از اركان خمسه تشيع به شمار آوردهاند. ابن حجر عسقلاني كه از بزرگترين رجالشناسان اهل سنت است ، ميگويد: « او عالم شيعه و داراي تاليفات بسياري است كه به 200 ميرسد… به سبب عضدالدوله ديلمي داراي صولتي عظيم بود. در سال 413هـ . ق از دنيا رفت. 80 هزار مسلمان او را تشييع كردند. او مردي بود زاهد و با خشوع و در فراگيري علوم حريص.
گروه زيادي از او استفادت كردند. گويند عضدالدوله ديلمي در خانه او به ديدارش ميرفت و به هنگام بيماري عيادتش ميكرد. ابويعلي جعفري كه داماد شيخ بوده است درباره او ميگويد: شبها اندكي ميخوابيد ، سپس برميخاست و به نماز، مطالعه، درس و يا قرائت قرآن مشغول ميشد.» (لسان الميزان، ج5، ص386)
ب) كتب شيخ: كتابهاي شيخ چنانكه در معرفي او نيز گفته شد بسيار پرشمار و غيرقابل احصاء است اما اهم كتب او در علوم مختلف از اين قرار است:
1- الارشاد في معرفه حجج الله علي العباد ، مولد النبي و الاوصياء، الافصاح في الامامه در پيامبرشناسي و امام شناسي
2- الاركان في دعائم الدين و تصحيح الاعتقاد در اصول دين
3- اوائل المقالات في المذاهب و المختارات در فروع مسائل كلامي
4- المقنعه و احكام النساء در فقه
5- اعجاز القرآن و البيان في تاليف القرآن در باب اعجاز قرآن
6- الاختصاص در مسائل متفرقه
ج) درباره الارشاد؛ اين كتاب به شرح حال ائمه 12گانه اختصاص يافته است و ميتوان آن را در زمره قديميترين كتابهاي امام شناسي و در رديف كتاب الحجه الكافي شيخ محمدبن يعقوب كليني (م329ه.ق) به شمار آورد.
باب نخست اين كتاب به شرح حال اميرمومنان (علیه السّلام) اختصاص دارد و بيشترين حجم كتاب را نيز در بردارد. باب سوم به امام حسين(علیه السّلام) و شرح ماجراي كربلا و شهداي آن اختصاص دارد. به واقع ميتوان باب سوم الارشاد را مقتل حسين و اصحابش به شمار آورد. شيوه شيخ در كتاب، نقل مستند و مسند حوادث نيست و كتاب به گونهاي منسجم و بدون نقل اسناد روايات بيان شده است. هرچند در برخي روايات شيخ به ذكر اسناد پرداخته است. در بيشتر اين موارد، راويان شيخ را استادان خود او مثل شيخ صدوق و محمد ثاني در رده او مثل ابوالقاسم جعفربن محمد بن قولويه تشكيل ميدهند.
5. نفسالمهموم
اين مقتل از آن خاتمالمحدثين ، مرحوم حاجشيخ عباس قمي (1359-1294 هـ .ق) است. شيخ عباس قمي از شاگردان محدث نوري و در زمره علماي خبير به اخبار و البته با گرايش اخباري بهشمار ميرود. شيخ عباس قمي ، علاوه بر نفسالمهموم در 2 كتاب ديگر نيز به مصائب اهلبيت بهصورت عام و به مقتل حسيني بهصورت خاص پرداخته است.
نخست بيتالاحزان كه به مصائب حضرت زهرا(سلام لله علیها) اختصاص دارد و كتاب منتهيالآمال كه مجموعه مفصل تاريخ اهلبيت(علیه السّلام) است و بالطبع ، مقتل امام حسين نيز در آن وارسيده شده است. هر چند بايد مفصلترين مقتل شيخعباس قمي را نفسالمهموم دانست.
نفسالمهموم در 5باب و يك خاتمه سامان يافته است. فصل نخست به برخي كرامات و ويژگيهاي امام ميپردازد. اين فصل، بسيار مختصر است. فصل دوم كه مفصلترين بخش كتاب است ، به مقدمات جنگ و خود جنگ پرداخته است.
در اين بخش به تفصيل با اسامي شهداي كربلا و شهداي پيش از كربلا ، مانند مسلمبن عقيل و ديگران آشنا ميشويم. فصل سوم به نحوه سير كاروان اسراء به شام و احتجاجات امامسجاد با اهل شام اختصاص دارد. فصل چهارم به بيان عزاداري مخلوقات بر حضرت ميپردازد.
فصل پنجم در ذكر فرزندان حسين(علیه السّلام) ، زوجات آن حضرت و فضل زيارت قبر شريف ايشان است. ستم خلفا بر قبر شريف ايشان از ديگر بخشهاي اين فصل است. خاتمه كتاب نيز به شرح قيام توابين در سال65 ميپردازد كه سليمانبن صرد خزاعي و برخي ديگر از كوفيان آن را پديد آوردند. قيام مختار و انتقامگيري او از قاتلان شهداي كربلا و ازجمله عمر سعد و عبيداللهبن زياد ، آخرين بخش كتاب است. ساختار كتاب نفسالمهموم هرچند روايي است و شيخ عباس قمي بهبيان منابع خود بهصورت مختصر پرداخته است اما انسجام روايي ممتاز آن را كه از ويژگيهاي نوشتاري شيخ است ، نميتوان ناديده گرفت.
اهميت كتاب تا آنجاست كه علامه ابوالحسن شعراني (م 1393 هـ .ق) آن را تحتعنوان «دمعالسجوم» به فارسي ترجمه كرده است و اين خود نشانگر گرانقدر بودن نفسالمهموم است.
6. مقتل مقرم
نويسنده اين مقتل ، سيد عبدالرزاق موسوي مقرم (1391- 1316 هـ .ق) است. او از علماي معاصر عراق بهشمار ميرود كه عمر علمي خود را در نجف سپري كرده است. برخي از كتابهاي او كه چاپ شدهاند به اين شرح است:
1- زيد شهيد
2- مختار ثقفي
3- سيده سكينه
4- مقتل الحسين(علیه السّلام)
5- الصديقه زهراء سلامالله عليها
6- امامزينالعابدين
7- امامرضا
8- امام جواد
9- قمر بنيهاشم
10- علياكبر
11- مسلمبن عقيل
12- سرالايمان
13- يومالاربعين عندالحسين(علیه السّلام)
14- المحاضرات فيالفقه الجعفري.
از ميان اين آثار 3 اثر وي يعني «علياكبر(علیه السّلام)» ، «سيده سكينه» و «مسلمبن عقيل» بهوسيله دكتر پرويز لولاور به فارسي ترجمه شده است. انتشارات آرامدل فراهمآورنده اين اثر است.
نويسنده در اين كتب، بهخصوص مقتلالحسين(علیه السّلام) سعي كرده تا با توجه به مقاتل متعدد و گوناگون و نيز كتابهاي تاريخي و حتي رجالي چون رجال شيخ طوسي كه در آن به تعداد بسياري از شهداي كربلا و ياران امامحسين(علیه السّلام) اشاره شده است و جمعبندي دادههاي بهدست آورده و تحليل آنها به نتيجهگيري مناسبي دست يابد. انتقاد شديد نويسنده از مقتلنويساني چون ابوالفرج اصفهاني و محمدبن جرير طبري شايد تنها در همين زمينه يعني تحليل دادههاي آنها و انطباقسنجي آن با باورهاي خود، قابل توجيه باشد. مقتل مقرم را نميتوان از مقاتلي بهشمار آورد كه در ميان مردم مورد توجه است. شايد ترجمه ديگر آثار نويسنده بر ميزان توجه به نوشتارهاي او بيفزايد.
7- لهوف
کتاب لُهوف که مَلهوف علی قَتلی الطُفوف هم گفته شده یکی از منابع مهم و کهن واقعهٔ عاشورا و تاریخ زندگانی حسین، امام سوم شیعیان نوشته ابوالقاسم رضی الدین علی بن موسی معروف به سید بن طاووس است.
این کتاب برای مسافرتها و هنگام زیارت بر اختصار نوشته شده و به همین خاطر، سلسله اسناد روایات حذف شده و تنها آخرین راوی یا کتاب مرجعی که روایت از آن نقل شده آمدهاس
سیدبن طاووس در صفحه ۱۱ کتاب، انگیزهٔ خود را چنین بیان میکند که:
از مهمترین مسائلی که باعث شد دست به تألیف این کتاب بزنم آن است که پس از تألیف کتاب مصباح الزائر و جناح المسافر دیدم کتابی شده شامل معرفی بهترین مکانهای زیارتی و بهترین زیارات موجود برای آنها و کسی که این کتاب را همراه داشته باشد نیاز به هیچ کتاب زیارتی دیگری ندارد، من که دوست داشتم چیزی همراه آن کنم که زائر ابا عبد الله علیهالسلام هم نیاز به همراه داشتن کتاب مقتل دیگری نداشته باشد، این کتاب را ضمیمه مصباح قرار دادم.
کتاب در چند بخش گرد آمده است:
مقدمه: شامل مطالبی در عظمت واقعه عاشورا و مقام حسین بن علی و ارزش گریه و عزاداری بر او و انگیزه نگارش کتاب.
مسلک اول: پیرامون مسائل قبل از شروع واقعه عاشورا، که از ولادت حسین تا وقایع روز عاشورا را شامل میشود.
مسلک دوم: شامل وقایع روز عاشورا است تا کشته شدن حضرت حسین علیه السلام
مسلک سوم: شامل وقایع بعد از کشته شدن حضرت حسین علیه السلام است که از فرستادن سر کشته شدگان به کوفه شروع شده و اسارت خاندان حسین علیه السلام را بیان کرده و با مراجعت اسرا به مدینه به اتمام میرسد.
پس از آن نیز حالات حضرت سجاد علیه السلام را در گریه بر پدربزرگوارش بیان نمودهاست.
8-کتاب ناسخ التواریخ
کتابی تاریخی به زبان فارسی، تألیف محمد تقی لسان الملک سپهر، از منابع مهم تاریخ اسلام تألیف شده در عصر قاجار است. وی که قصد داشته یک تاریخ عمومی بنگارد فقط بر نگارش شش جلد از خلقت آدم تا زندگانی امام حسین توفیق یافته است. هر چند این اثر به جهاتی دارای ویژگیهایی است اما برخی اعتبار کتاب را به علت نقلیات ضعیف و مجهول، خصوصا در تاریخ امام حسین و قیام عاشورا مطرح نمیدانند.
9-امالي شيخ صدوق
امالي شيخ صدوق که به آن «مجالس» هم ميگويند از منابع پيشين مقاتل است. امالي يا مجالس شيخ صدوق، يعني محمد بن علي بن بابويه قمي متوفاي سال 381 ه ق. شرح و بيان احاديث معتبري است که صدوق در نيشابور و ري و ديگر نقاط در فواصل زماني طي 97 مجلس بر علما و فضلاي شيعه املا نموده است. شيخ صدوق به نقل نجاشي حدود سيصد کتاب تأليف نموده که از جمله امالي اوست. شيخ در امالي خود آنجا که از وقايع کربلا ياد نموده و مقاتل شهداي طف را شرح داده، مطالبي را نقل کرده که همانها از مآخذ مهم مقاتل بعدي واقع، و بدون بحث و فحص بيشتر نقل شده است.از آنجا که شيخ صدوق، رئيس محدثان شيعه بوده و نقل او مستند و با تحقيق کامل در منابع و مآخذ انجام گرفته است، نقل او حتما اگر بدون سند هم باشد، نزد علماي بزرگ ما معتبر و مستند است.
10-احتجاج طبرسي
کتاب احتجاج طبرسي نيز از مآخذ معتبر در نقل مقاتل است. مؤلف آن ابومنصور احمد بن ابيطالب طبرسي از استادان ابن شهر آشوب مازندراني و متوفاي سال 570 هجري است.
کتاب احتجاج، چنان که از نامش پيداست، دربارهي استدلالهاي الزامآور ائمه اطهار با مخالفان است، ولي هر جا از مقاتل آنها ياد کرده مأخذ علماي بعدي در کتابهاي مقاتل است.
نظر به اهميت و مؤلف بزرگوار آن، مقاتل احتجاج نيز از اعتبار خاصي برخوردار است.
11-اخذ الثار في احوال المختار
اين کتاب نيز تأليف نجم الدين جعفر بن نما حلي مزبور است. معني نام کتاب اين است: «گرفتن انتقام خون امام حسين در احوال مختار». مؤلف در اين کتاب قيام مختار بن ابو عبيده ثقفي و گرفتن انتقام خون امام حسين علیه السلام و شهداي کربلا را شرح داده است.
نام ديگر کتاب «قرة العين في اخذ ثار الحسين علیه السلام» است، يعني روشني چشم در گرفتن انتقام خون امام حسين علیه السلام».
اين کتاب نيز از مآخذ به شمار ميرود و علماي بعدي از آن سود جستهاند. بعضي از مؤلفان ندانسته اين دو کتاب را تاليف پدر نجمالدين ابن نما، يعني نجيبالدين محمد بن نما فقيه نامي استاد محقق حلي دانستهاند. علت اشتباه هم اين بوده که نام پدر محمد بن نما نيز نجمالدين جعفر بوده است.
12-کشف الغمه في معرفة الائمه
اين کتاب به زبان عربي و در دو جلد چاپ و منتشر شده است. مؤلف آن بهاءالدين علي بن عيسي اربيلي از مردم شهر اربل در نزديکي موصل و شمال عراق، در يک خانواده کرد شيعه متولد شده است. او مردي دانشمند بوده و در بغداد اقامت داشته و در سال 693 هجري از دنيا رفته است.
اربلي کتاب کشف الغمه را در تاريخ چهارده معصوم تأليف کرده، و چون در زمان زوال دولت بنيعباس بوده و ديگر شيعه آن وحشت را از متعصبان نداشته است، لذا او در اين کتاب بحث از اميرالمؤمنين عليهالسلام را بيش از ساير ذوات مقدسهي چهارده معصوم عليهمالسلام نگاشته است؛ به اين معني که 400 صفحه از جلد اول کتاب فقط دربارهي آن حضرت است به طوري که خود ميگويد مقيد بوده دربارهي هر کدام از چهارده معصوم نخست روايات اهل تسنن را بياورد و بعد روايات شيعه را تا استدلال به آن نزد مخالفان محکمتر باشد.
در شرح حال حضرت ابا عبدالله الحسين عليهالسلام و قيام آن حضرت و آمدن به کربلا و شهادت حضرت و ياران باوفايش بيشترين مطلب را از کتابهاي اهل تسنن آورده است. زيرا سنيان اهميتي به نقل شيعه در ماجراي شهادت خامس آل عبا نميدادند، و او براي الزام خصم اين کار را کرده است.
به هر حال همان مقدار که او وقايع کربلا را نقل کرده کتابش در مقتل امام شهيد جزو مآخذ است و علماي ما به آن استناد جسته اند.
مقولات او درست و قابل قبول است و چيزي که نادرست باشد در آن نيست.
13-جلاء العيون
جلاء العيون به فارسي تأليف ديگر علامه مجلسي در تاريخ چهارده معصوم است. آن عالم بزرگوار با نثري ساده آنچه را در تاريخ چهارده معصوم لازم ميدانسته در اين کتاب آورده، و در بخش وفيات آنها، مخصوصا شهادت امام حسين عليهالسلام رويدادها را نقل کرده که خود از اسناد مهم مقاتل است
14-نفثة المصدور فيما يتجدد بحزن يوم العاشور
«نفثة المصدور» کتاب مختصري است که محدث فقيد مرحوم حاج شيخ عباس قمي در مقتل نوشته و آن را پيوست نفس المهموم قرار داده است. کتاب داراي يازده فصل و خاتمه است، بدين گونه:
فصل اول در پارهاي از مناقب امام حسين علیه السلام
فصل دوم در شجاعت امام حسين علیه السلام
فصل سوم در مدح اصحاب امام حسين و شناخت بعضي از آنان
فصل چهارم در پيوستن حر بن يزيد رياحي به امام حسين علیه السلام
فصل پنجم دربارهي قصيده لاميه کميت اسدي که در آن شش تن از دلاوران کربلا را که از بنياسد بودهاند مدح کرده است.
فصل ششم در تشنگي محمد بن حنفيه فرزند اميرالمؤمنين در جنگ صفين پس از حملهي سهمناک به دشمن، و تشنگي حضرت علياکبر در روز عاشورا پس از حمله به دشمن و معني و علت آن تشنگي
فصل هفتم در مواسات علي عليهالسلام درايام محاصره در شعب ابوطالب نسبت به پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و مواسات حضرت عباس در روز عاشورا نسبت به برادرش حضرت ابا عبدالله
فصل هشتم پيشگويي پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم راجع به شهادت عمار ياسر، و حال علي عليهالسلام پس از شهادت عمار و مقايسه آن با حال امام حسين بعد از شهادت حضرت ابوالفضل عليهماالسلام.
فصل نهم برخورد پيغمبر با دختر حاتم طايي پس از اسارت، و اسارت زنان و دختران اهل بيت پس از واقعه کربلا.
فصل دهم دربارهي حسن مثني، تنها مجروح کربلا که جان به سلامت برد، و ازدواج با فاطمه دخترعمويش امام حسين علیه السلام و تخطئه سخن ابوالفرج اصفهاني در «مقاتل الطالبيين».
فصل يازدهم راجع به مشهد سقط در کوه جوش مشرف به شهر حلب که کودکي سقط شده از امام حسين علیه السلام در آنجا مدفون است و مطالبي در اين باره
خاتمه کتاب در پارهاي از نصايح کافيه و مواعظ شافيه که براي اهل منبر بسيار مفيد و ضروري است.
محدث بزرگوار پس از تأليف نفس المهموم چون پارهاي از مطالب را به ياد ميآورد که به گونهاي با حضرت ابا عبدالله الحسين و حوادث کربلا و مقتل آن حضرت مربوط است، و آن را در نفس المهموم نياورده است، لذا آنها را در اين کتاب آورده است. اطلاع از اين مطالب ارزنده براي اهل منبر، بلکه اهل تحقيق دربارهي حوادث کربلا و نهضت حسين بسيار سودمند و ارزنده است.
نقل اين مطالب پرارزش سنجيده نيز چون از قلم محدث نامي مرحوم حاج شيخ عباس قمي است حتي بدون ذکر مأخذ اصلي کافي است، تا چه رسد که محققي کتاب را با تعيين مأخذ و ذکر و جلد و صفحات آن چاپ کند، و ترجمهاي سليس هم از آن در اختيار فارسي زبانان بگذارند.
15-منتهي الآمال
کتاب «منتهي الآمال» محدث بزرگوار حاج شيخ عباس قمي اين مورخ خبير و متتبع بصير در تاريخ زندگاني چهارده معصوم عليهمالسلام، يکي از بهترين آثار فکري و قلمي آن عالم جليل است.
مرحوم حاج شيخ عباس در سال 1350 ه ق که 56 ساله بوده اين کتاب از پس از تأليف و تصنيف حدود 80 کتاب ديگرش، به فارسي در تاريخ چهارده معصوم نوشته است. منتهي الآمال پس از شصت و پنج سال هنوز هم از بهترين و جامعترين کتابهاي تاريخ حيات چهارده معصوم است. آن مرحوم به مناسبت هر يک از معصومين عليهمالسلام، از وفات و شهادت آنها نيز سخن گفته که اگر آن قسمت جداگانه چاپ شود، خود کتابي بسيار جالب در مقابل ذوات مقدس است.
مقتل امام حسين عليهالسلام که در اين کتاب آمده است به قطع وزيري و خط نستعليق طاهر خوشنويس تبريزي و چاپ اسلاميه 123 صفحه است که در صورت طب حروفي کتابي در حدود 300 صفحه و مقتلي مفصل و معتبر است. آنچه از آن نقل شود مانند «نفس المهموم» معتبر و گزيدهي تحقيقات آن محدث مورخ محقق است. در حقيقت ميتوان گفت محدث قمي با آن مقاتلي که نوشته است بحث مهمي از وقايع کربلا و مقاتل ائمه اطهار را فروگذار ننموده است. مقاتلي که پس از اين کتابهاي محدث قمي تأليف شده، بيشتر روي نوشتهها و نقلهاي او تکيه کردهاند چه نويسندگان آنها اظهار داشته باشند، و چه طبق معمول ارباب بيمروت دنيا يادآور نشده باشند.
16-سایر کتابها
-علامه محمدباقر مجلسی در کتاب حدیثی «بحارالانوار» فصلی را به ذکر مقتل اباعبدالله اختصاص داده است و از همه منابع موجود بهره گرفته است.
-ابن اعثم کوفی (م۳۱۴) نیز در کتاب «الفتوح» و قایع و حوادث کربلا را با تفصیل بیان کرده است. ابن اعثم به سبب اهمیت حادثه کربلا حدود ۱۰۰ صفحه از کتاب خود را به گزارش این حادثه اختصاص داده است.
بازدیدها: 723