بررسی خاستگاه تاریخی آیین تبلیغ و خطابه
پایگاه اطلاع رسانی هیات: بررسی خاستگاه تاریخ آیینی تبلیغ و خطابه ؛ از ابتداى آفرینش، یکى از مهمترین ابزارهاى انتقال پیام و اطلاعرسانی انسانها به همنوعان خود زبان بوده است. ناطق بودن از مواهب مهم خداوند به انسان است که به او توفیق داد تا پیامهای خود را از طریق زبان و سخن گفتن منتقل نماید. بر اساس آیات قرآن کریم، همه پیامبران الهى براى تبلیغ پیامهای الهی از سخنورى استفاده کردهاند.
«وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ؛ ما هیچ پیامبرى را جز به زبان قومش نفرستادیم.» (سوره ابراهیم، آیه۴) این آیه، ضمن بیان مطابقت زبان پیامبران با زبان مخاطبان، نشاندهنده همگانی بودن استفاده از روش سخن گفتن در تبلیغات دینى پیامبران است. جانشینان انبیای الهی نیز در تبلیغ دین از سخنورى و خطابه استفاده کردهاند.
امام على علیه السلام میفرمایند: «اِنَّا لَاُمَراءُ الْکَلامِ؛ ما هرآینه پادشاهان سخنیم» (نهج البلاغه، خطبه۲۳۳) و البته سخنورى آنان روشمند نیز بوده است.
مفهوم شناسی تبلیغ و خطابه
تبلیغ عبارت است از انتقال فکر، به جهت تأثیرگذارى بر افکار و اعمال دیگران و نیل به مقاصد خاص، با استفاده از ابزار و شیوههای گوناگون در زمان و مکانى محدود. (نخستین نام در شناخت تبلیغ؛ انتشارات هفتمین کنفرانس اندیشه اسلامى، ص ۱۵) در تعریف دیگری، به روش یا روشهای بههمپیوسته براى جهت دادن به نیروهاى اجتماعى و فردى در راستای یک هدف مشخص سیاسى، نظامى، فرهنگى و…، از طریق نفوذ در شخصیت، افکار، عقاید و احساسات افراد، «تبلیغ» میگویند. (مختصرى از مبانى تبلیغات؛ ستاد خارجى دهه فجر، ص ۷) این تعاریف «تبلیغ» را بهصورت عام معرفی میکند که معادل آن در لغت عرب، واژههای «دعوت، دِعایه و اعلام» میباشد؛ امّا در فرهنگ اسلامى به شکل دیگری تبلیغ را تعریف میکنند: «برافراشتن کلمه توحید در هر زمان با هر وسیله ممکن و مناسب آن عصر، که با مقاصد و اهداف شریعت اسلامى در تناقض و مخالفت نباشد.» (محمّد موفق لغلایینى، وسائل الاعلام و اثرها فى وحده الامه، ص ۴۴)
موضوع سخن «خطابه و منبر» است و «خطابه» یعنی سخنرانی. سخنرانی را ازلحاظ فنی و علمی در منطق، «خطابه» میگویند ـ طبق تبویب ارسطو در علم منطق پنج صناعت یعنی پنج هنر سخنی وجود دارد که به آنها صناعات خمس میگویند و یکی از این فنون پنجگانه سخن و کلام، فن خطابه است ـ بنابراین سخنرانی به معنای مطلق نطق و خطابه است ولی منبر یعنی «سخنرانی دینی» که با این توضیح سخنرانی اعم از منبر است.(مجموعه آثار شهید مطهری. ج ۲۵، ص ۳۲۰)
خاستگاه تبلیغ و خطابه
پس از بررسی مفهومی لغت تبلیغ، اکنون به بازشناسی پیشینه تبلیغ و خطابه میپردازیم. انسان از ابتدای خلقت دارای نطق بوده و سخن گفته است؛ بنابراین برای پیدایش خطابه و سخنرانی نمیتوان یک مقطع زمانی خاصی در نظر گرفت و زمان دقیقی را مشخص کرد؛ بهعبارتدیگر میتوان گفت که گذشته تبلیغ و دعوت، ریشه در هبوط حضرت آدم به عالم خاکی دارد و از تاریخ بشرى منفک نیست. در طول تاریخ بشر پس از حضرت آدم نیز همیشه فرستادگان الهی در عالم حضور داشتهاند و برای اصلاح و نجات جامعه در پی القای فکر سالم به دیگران بودهاند تا آنها را از خطا و ضربه زدن به اجتماع بازدارند که همه این اقدامات از قوه تفکر، مدنیت و برونگرایی انسان نشئت میگیرد. امیر مؤمنان علیه السلام درباره عهد و میثاق الهى با فرزندان آدم، در ابلاغ رسالت الهی به مردم میفرمایند: «خداوند سبحان از فرزندان آدم، انبیاء را برگزید و بر وحى و تبلیغ رسالت از آنان پیمان گرفت تا رسم امانت نگهدارند، آنجا که بیشتر مردم، عهد خدا را دگرگون ساخته، حق او را نادیده گرفته و به همراه او شریکان گرفتهاند.»(خطبه اول نهج البلاغه)
به استناد آیات قرآن نیز دعوت، ارشاد و هدایت، از زمان حضرت آدم آغاز شده و تا بعثت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله هزاران پیامآور در این عرصه گام برداشتهاند؛ «وَ لَقَد بَعَثنَا فِى کُلِّ اُمَّهٍ رَسُولاً اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطَّاغُوت؛ ما در میان هر امتى پیامبرى فرستادیم با این هدف که خدا را پرستش کنید و از طاغوت، اجتناب نمایید.»(سوره نحل، آیه۳۷)
درباره مدوّن شدن فن خطابه بهصورت یک دانش و مهارت، آنچه از بررسی کتب تاریخی به دست میآید این است که نخستین بار خطابه بهمنظور دفاع از حق مالکیت افراد در سرزمین یونان ظهور کرد و سپس در طول زمان توسط محققان به شکل یک مهارت و فن مدوّن تقریر شد.(چگونه سخنران خوبی شویم، حجتالله سروری، ص ۱۲) البته دلایلی نیز در اسناد خاورشناسان و منابع مورّخان وجود دارد که ایرانیان از دیرباز با خطابه و سخنوری مأنوس بودهاند و عدهای از خطبای یونانی نزد استادان ایرانی فن خطابه میآموختند. عدهای نیز میگویند پس از یورش اسکندر به ایران و غلبه بر «دارا»، کتاب منطق و حکمت ارسطو از منابع اصیل ایرانی برداشته شد.(روش تبلیغ،ص۱۱۷)
پیوند خطابه با اسلام
رابطه خطابه با اسلام مثل رابطه سایر هنرهاست. اسلام در دامن خودش اقسام هنرمندها و صنعتگرها را پرورش داده است که یک گروه از آنها نیز خطبا، سخنسرایان و سخنرانان هستند.
از این نظر که خطابه یک فن است یعنی یک هنر است و هنر میتواند به کمک یک فکر و عقیده و یا به جنگ یک فکر و عقیده بیاید؛ یعنی یک فکر، یک دین، یک آیین را میشود بهوسیله هنر یا صنعت تقویت کرد و همچنین میشود بهوسیله هنر یا صنعت تضعیف کرد؛ مثلاً استفاده از خط در کتیبههای قرآنی و تزیین و ساخت گنبد مساجد و ابنیه زیارتی، از موضوعاتی است که علم و هنر و صنعت به کمک دین آمده است، یعنی احساسات دینی ازیکطرف و ذوق هنری از طرف دیگر دستبهدست هم دادهاند و یک شعار مذهبی در لباس هنر و صنعت به جلوه درآمده است.
خطابه ازآنجهت که یک هنر و یک فن است و هنر و فن معمولاً میتواند اثر اجتماعی داشته باشد و عامل اجتماعی به شمار رود، یک فکر و یک عقیده را تقویت و یا تضعیف کند، از بزرگترین عوامل اجتماعی به شمار میرود. هیچ هنری بهاندازه هنر خطابه نمیتواند اثر اجتماعی داشته باشد. اگر از این نظر به خطابه نگاه کنیم رابطه هنر خطابه با اسلام مثل بسیاری از هنرها و صناعات دیگر است. در اسلام همانطوری که حجّارها و حجّاریها پیدا شده، آینهکارها و آینهکاریها پیدا شده، کاشیکارها و کاشیکاریها پیدا شده، معمارها و معماریها پیدا شده است، همینطور اسلام در دامن خودش خطبای بسیار زبردست پرورش داده است که بسیاری به نام «خطیب» معروف میباشند. خوشبختانه امروز هم ما خطبای دینی بزرگ داریم. مرحوم سید جمالالدین اسدآبادی علاوه بر سایر فضایل، یک خطیب زبردستی بود؛ چه بسیار خطابههایی در مصر انشاء کرده و مردم را منقلب و گریان مینمود. (مجموعه آثار شهید مطهری. ج ۲۵، ص ۳۲۱)
شیوههای تبلیغی مختلف
بر اساس آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصومین علیهم السلام دهها شیوه برای تبلیغ انبیا و پیامبران ذکر شده است. آنان علاوه بر دعوت مشترک به توحید، معاد و اصول اخلاقى، بر جنبههای خاص نیز تکیه داشتهاند. در دعوت حضرت ابراهیم علیه السلام تکیه بر مبارزه با بتپرستی و شرک، در دعوت حضرت شعیب علیه السلام مبارزه با بدعت اقتصادى، در دعوت حضرت صالح علیه السلام مبارزه با دنیازدگى و اشرافی گری، در دعوت حضرت لوط علیه السلام مبارزه با انحراف جنسى و اخلاقى، در دعوت حضرت موسى علیه السلام مبارزه با استضعاف، استکبار و برقرارى اصلاحات سیاسى، در دعوت حضرت یوسف علیه السلام مدیریت الهى، در دعوت حضرت سلیمان علیه السلام سیاست و حکومتداری و در دعوت حضرت عیسى علیه السلام زهد و اخلاق نمود داشته است.
در دوران رسالت پیامبر گرامى اسلام و پس از رحلت ایشان، تبلیغ بهویژه در شکل «خطابه» و «منبر»، همواره یکى از ابزارهاى اصلى انتقال معارف اسلامى بود. خطبههای ارزشمند امام على علیه السلام، سخنان گهربار ائمه معصومین علیهم السلام در مناسبتهای مختلف و تشکیل جلسات علمى و موعظه، مبیّن این اهتمام است. این نکته نیز قابلذکر است که پس از واقعه کربلا نیز با درآمیختن جنبه عقلانیت و عملگرایی با جنبه عاطفی و احساسیِ فرهنگ عاشورا و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام، تبلیغ شیعه شکل ویژهای به خود گرفت.
تبلیغ و خطابه در سبک، روش و آداب تا به امروز، دستخوش تحولات گوناگونی قرار گرفته است؛ امّا در فراز و نشیبهای مختلف تاریخ اساس و بناى آن، بهویژه در قالب «منبر»، اصالت خود را حفظ نموده است.
بازدیدها: 0