ارمنستان یکی از کشور های منطقه قفقاز می باشد که بعد از استقلال از شوروی همانند سایر جمهوری های منشعب شده از شوروی، در صدد بازگشت به هویت خود و به دست آوردن هویتی مستقل از دوران قبل بود، در ادامه معرفی و بیان وضعیت مسلمانان کشور ها، همچنین در راستای آشنایی با وضعیت دین و آئین مذهبی در آن دیار ، خصوصا وضعیت مسلمانان ارمنستان؛ مطلب ذیل ارائه شده است:
مقدمه
جمهوری ارمنستان با 29800 کیلومتر مربع مساحت، در قسمت جنوب غربی منطقه قفقاز و با کمی فاصله از سواحل جنوب شرقی دریای سیاه واقع شده و همچون کمربندی بین مرزهای جمهوری اسلامی ایران از یک سو و جمهوری آذربایجان و گرجستان از سوی دیگر گسترده شده است.
این کشور از نظر وسعت کوچکترین جمهوری اتحاد جماهیر شوروی محسوب می شد كه از جنوب با جمهوری اسلامی ایران و از جنوب غربی با جمهوری خود مختار نخجوان، غرب با ترکیه و از شمال با گرجستان و شرق با جمهوری آذربایجان مرز مشترک دارد. ارمنستان کشوری کوهستانی است که در شمال فلات ایران، در غرب فلات ارمنستان و جنوب سلسله جبال قفقاز واقع شده است. این کشور در کمربند زلزله قرار دارد. از زلزله های بزرگ آن که در سال 1988 رخ داد شهر اسپیتاک با جمعیتی حدود 25000 نفر به کلی ویران شد. ارتفاع میانگین ارمنستان از سطح دریا 5900 پا (1800) متر است و تنها کمتر از 10% سرزمین ارمنستان ارتفاع کمتر 3300 پا ارتفاع دارند.
ارمنستان از دوره پيش از امپراتوري رومي با مشخصه منطقه فلات کوهستاني اش شناخته مي شده ، ارمنستان کنوني يعني جمهوري ارمنستان جمهوري کوهستاني کوچکي است که استقلال خود را پس از هفت دهه حاکميت شوروي بر آن در سال 1991 به دست آورد. اين جمهوري تنها ده درصد از محدوده تاريخي فلات ارمنستان را تشکيل مي دهد. مساحت اين کشور که درياچه سِوان را نيز در خود جاي داده است در حدود 30000 کيلومتر است. کشورهايي که ارمنستان با آنها هم مرز است شامل آذربايجان، نخجوان آذربايجان، جمهوري گرجستان، ايران و ترکيه مي شود. آب و هواي آن، قاره اي کوهستاني است که در تابستان ها بسيار گرم و در زمستان ها سرد است. ارمنستان با وجود مساحت کوچکي که دارد يکي از پرتراکم ترين کشورهاي شوروي پيشين از نظر جمعيتي بوده است. نيمي از ساکنان اين کشور در جلگه آرارات که ده درصد از مساحت آن را تشکيل داده است و پايتخت ارمنستان به نام ايروان نيز در اين ناحيه واقع شده است، زندگي مي کنند. ايروان يک سوم از جمعيت ارمنستان را در خود جاي داده است.
جمهوري ارمنستان كوهستاني ترين كشور ماوراء قفقاز بوده و بوسيله رشته كوههاي زنگازور ، واردنيس و آژدان كه بين 2400 تا 3400 متر ارتفاع دارد از جنوب شرقي تا شمال غربي اين كشور امتداد يافته است . هر قدر بسمت جنوب غربي كشور پيش برويم از ارتفاع كوهها كاسته شده و نهايتآ به دشت آرارات ختم مي شود كه منتها اليه آن كوههاي آرارات ( سيس و ماسيس ) به ارتفاع 4030 و 5163 متر مي باشد .
با توجه به كوهستاني بودن كشور نيمي از مناطق توسط سرزمينهاي با ارتفاع 1100 تا 2200 متر پوشيده شده اند كه در شمال غرب ايروان قرار دارد كوه اراگاتسون مرتفع ترين نقطه ارمنستان داراي 4090 متر ارتفاع مي باشد .
از ديگر كوههاي معروف آن می توان به كوههاي بازوم ، شاخداگ ، هاديز ، آرگوني و پامباك اشاره نمود .
روابط قومي و نژادي:
در جمهوري ارمنستان، آشفتگي های قومي که از شاخصه هاي جمهوري هاي استقلال يافته از شوروي مي باشد، وجود ندارد. قانون تضمين کننده حقوق اقليتها است.
کاوش های باستان شناسی در ارمنستان حاکی از آن است که از 3000 سال پيش از میلاد مسیح، اقوام مختلفی در مناطق مرکزی و غربی ارمنستان سکونت داشتند. اين اقوام شاخه ای جداگانه از نژاد سفید يا اصطلاحاً نژاد قفقازي به شمار می رفتند که از دوران بسیار قدیم در قفقاز، آسیای صغیر و شمال مدیترانه می زیستند.[1]
پس از ظهور اسلام، این کشور به تصرف نیروهای عرب در آمد و حدود دو قرن تحت استیلای خلفای اسلامی بود. از آن پس ارمنيان طولانی ترین سابقه استقلال خود را تجربه کردند. تا این که به هجوم ترکان سلجوقی استقلال خویش را از دست دادند. در این دوران قشر عظیمی از ارمنيان که حاضر نبودند تن به سلطه سلجوقیان نهند با مهاجرتی عظیم به سمت سیلیسیه رفته و در انجا حکومت تحت عنوان ارمنستان جدید پایه گذاری کردند و استقلال خود را به مدت سه قرن حفظ کردند.با قدرت گرفتن امپراتوری عثمانی در آسیای صغیر از یک سو و حاکم شدن صفویه بر فلات ایران از سوی دیگر و تقسیم ارمنستان به دو قسمت در سال 1639ميلادي فصل جدیدی در تاریخ ارمنيان آغاز می شود که تاثیرات بسیاری در روند جمعیت ارمنيان داشته است.
عمده ترین تحول جمعیتی که برای ارمنيان ساکن در ارمنستان در این دوران قابل ذکر است كوچ گروه عظیمی از ارمنيان ساکن در این منطقه به سرزمین های مرکزی فلات ایران بوده است. این كوچ گسترده که به دلیل جنگهای ایران و عثمانی و ترغیب شاه عباس صفوی صورت گرفت، باعث گردید که تعداد قابل توجهی از ارمنيان در مناطق غربی و مرکزی ايران سکونت گزینند. این افراد که ارمنيان امروز ايران نوادگان آنها به شمار می آیند و از مشاغل اصلی آنان در دوران صفویه تجارت کالا و ادویه بین ایران و هند و سایر کشور های آسیایی بود، پایگاه هایی را برای خود در این مناطق بوجود آوردند و بر اساس شواهد ارمنی تبار های ساکن هند، سنگاپور، چین و سایر کشور های شرق و جنوب شرق آسیا عمدتاً از نوادگان آنها می باشند.[2]
وقوع جنگ های روس و ایران و روس و عثمانی به دلیل قرار گرفتن ارمنستان در خط مقدم نبرد، برای این مردم ویرانی ها و کشتار های وسيع و تاثیرات قابل توجهی بر ساختار جمعیتی آنها داشته است.ارمنيان ساکن در آسیای صغیر تحت حاکمیت سلاطین عثمانی دوران فاجعه آمیزی را آغاز کردند و طی قرن های 17و 18 ميلادي آن ها تلاش هایی را برای رهایی از یوغ امپراتوری عثمانی انجام دادند. رفتار سرکوب گرانه عثمانی باعث بروز قیام های مردمی ارمنيان علیه امپراتوری عثمانی در سال های پایانی قرن 19 و دهه اول قرن بیست گردید. با آغاز جنگ جهانی اول و ورود عثمانی به جنگ در کنار آلمان و اتریش در اکتبر سال 1914 ميلادي، ارمنيان در وضع بسیار اسفباری قرار گرفتند. با هدف خاتمه دادن به مسایل ارمنيان و به بهانه تخلیه مناطق جنگی از افراد غیر نظامی، كوچ دسته جمعی ارمنيان توسط حكومت عثماني آغاز شد و به این ترتیب تعداد ارمنيان ساکن در عثمانی به شدت کاهش یافت و اکثریت ارمنيانی که امروزه در سوریه، لبنان، فرانسه، امریکای شمالی و سایر ممالک غربی زندگی می کنند، فرزندان این کوچ اجباری ارمنيان هستند.
ارمنيان هندواروپائي و به عقيده بعضي آريائي ايراني هستند. ابتدا از راه بوسفور تراکيه (بوغاز استانبول ) از اروپا به آسياي صغير وارد شده اند. اين قوم در فريگيه (فريژي ) متمرکز شد و با فريگيان که با هم بدان سرزمين آمده بودند مدتي در آسياي صغير زيستند، بعد با هيت ها آميزش و اختلاط يافتند و بعض آثار هيتي در ميان آنان باقي است ، از جمله تصور مي کنند که “هايگ” يعني اسمي که ارامنه خود را بدان مينامند از آثار هيتي است. در اوايل مائه ششم ق. م . ارامنه از کاپادوکيه بطرف مملکت آرارات ، يا چنانکه در کتيبه هاي آسوري ذکر شده، به اوراردو رفتند و دولت وان يا آرارات را منقرض ساخته بر مردمان بومي، يعني آلاروديان استيلا يافته دراين مملکت برقرارشدند. ارمنيان خود را هايگ، مفرد آن: هايي، و مملکت خويش را هايسدان يعني مکان و ناحيت هايگ ها نامند. کلمه ارمن از کلمه عبري اَرَم آمده است . ارمنستان اوليه در کتيبه هاي ميخي موسوم به اورارتو (ارارات ) است. اين ناحيت اغلب در معرض تسلط سلاطين نينوا قرار مي گرفت و آنگاه که مادها و بابليان نينوا را خراب کردند (606 ق. م .)، هووخشتر (کياکزارسس ) بسهولت ارمنستان را که موقتاً مستقل شده بود، تسخير کرد. بدين معني که در لشکرکشي شهريار مزبور بجنگ ليديه (لوديا) يا پس از صلح او با آليات پادشاه ليديه، ارمنستان جزء دولت ماد گرديد. رجوع به ايران باستان صص 197 – 199 شود. [3] پس از سلسله ماد نوبت به پادشاهان هخامنشي (پارس)رسيد. [4]در زمان کوروش بزرگ ارمنستان جزء دولت هخامنشي شد. داريوش اول در کتيبه هاي بيستون، تخت جمشيد و نقش رستم ارمنستان را ارمينا ناميده و آنرا يکي از ممالک جزء دولت خود شمرده، در بدو سلطنت داريوش اول ، ارمنستان يکي از ممالکي بود که شوريد و بعد از جنگ هاي بسيار تابع شد.[5]
دین و دینداری در ارمنستان:
مسيحيت از سال 301 به اين سو دين رسمي ارمنستان بوده، در دوره حاکميت شوروي چيزي به نام آزادي مذهب وجود نداشت. در اين دوره بر نبود موجوديتي به نام خدا تاکيد ورزيده مي شد. با اين حال ارمني ها در مواقع دشوار زندگي و برگزاري مراسم ترحيم همچنان به کليسا مي رفتند. اکثريت ارمني ها از نظر ديني به کليساي آپوستليک ارمني وابسته هستند. آنها همچنين از مذهب هاي در اقليتي همچون کاتوليک، انجيلي و پروتستان نيز پيروي مي نمايند.
ـ مسيحي گريگوري72/9%
ـ كاتوليك 4%
ـ مسلمان 2/4%
ـ بقيه 20/7%
کليسا نيز يکي از نمادهاي فرهنگ ملي ارمني بوده است. اين مکان به عنوان خانه و مأواي ارمني ها و همچنين کانون فرهنگ اين ملت در نظر گرفته مي شود.
عاملان مذهبی:
کليساي پوستوليک ارمني داراي دو خليفه گري به شرح زير است: يکي خليفه گري همه ارمني ها واقع در اِچمياجين در ارمنستان و ديگري خليفه گري سيليسيا در آنتلياس لبنان. هر يک از اين حوزه هاي اسقفي جداگانه سازماندهي مي شوند. هر يک از اين حوزه ها داراي نظام آموزشي و سلسله مراتب کشيشي مخصوص به خود است. در ميان ارمني ها از هر دو گروه کشيشيان متاهل و تجردگرا وجود دارند. نظام کليسايي ارمني همچنين داراي دو پاتري آرکيت است که يکي در استانبول و ديگري در اورشليم واقع شده است. زنان صلاحيت لازم را براي کشيش شدن ندارند و تنها داراي يک مرتبه مذهبي به نام خواهران کاليفيان هستند.
مرگ و زندگي پس از آن:
بيشتر ارمني ها به ديدگاه مسيحيت درباره مرگ و زندگي پس از مرگ اعتقاد دارند. کليساي “آپوستوليک” برخلاف برخي از نهادهاي مسيحيت، بر مساله گناه و بازخريداري گناه توجه و تاکيدي ندارد. به همين ترتيب مفهوم عالم برزخ نيز در ميان باورهاي اين کليسا جايي ندارد. ارمني ها به مراسم يادبود فرد درگذشته اهميت بسياري مي دهند. مراسم يادبود فرد درگذشته پس از هر مراسم عشاي رباني که به زبان ارمني باداراک گفته مي شود، برگزار مي شود. مراسم شب هفت، چله و سالگرد نيز به عنوان آدابي پسنديده براي احترام و يادبود مرده برگزار مي شوند. ارمني ها گورستان ها را به خوبي نگهداري مي کنند. رابطه نزديک و صميمي ميان فرد زنده و درگذشته را مي توان در ديداري مکرر از مزار عزيزان درگذشته به خوبي مشاهده نمود. ارمني ها براي مردگان غذا و کونياک به مزارشان مي برند. همچنين سالروز تولد درگذشته را نيز گرامي مي دارند.
اديان و اقوام در ارمنستان
94 درصد از مردم ارمنستان مسيحي ارمني بوده كه پيرو كليساي اچميادزين مي باشند . مذهب ارامنه در ميان مسيحيان نزديكترين شاخه به مذهب ارتدكس بوده و شباهت هایي نيز ميان كليساي “اچميادزين” و كليساي “ارتدكس” وجود دارد، اما به طور كل مسيحيان ارامني خود را پيرو مذهب “گريگوريانس” ( گريگورلوساوريچ اولين رهبر مذهبي ارامنه كه ايراني الاصل نيز بوده است ) دانسته و از نظر مسائل مذهبي مستقل عمل مي نمايند .[6]
ارمنستان بعنوان اولين كشوري است كه مسيحيت را در اواخر قرن سوم ميلادي بعنوان مذهب رسمي كشور برگزيده و طي تاريخ پر فراز و نشيب خود، كليساي ارمني تاثير زيادي در حفظ هويت ملي ارامنه داشته و گاه نيز نقش رهبري سياسي و اجتماعي را برعهده داشته است . بدليل تاثير فرهنگ ماركسيستي حاكم در زمان شوروي ، مردم زياد با مفاهيم ديني اشنا نيستند ليكن پس از استقلال مقامات كليساي ارمني تلاش نموده مردم را با مفاهيم ديني آشنا نمايد.گرچه رهبران ديني مورد احترام مقامات سياسي مي باشند، اما در صحنه سياست كشور مقامات كليسا از حوزه قدرت خارج و تاثير گذار نمي باشند. در ارمنستان همچنين جوامع كوچكي از پيروان مذهب مسيحي ارتدكس، اسلام ،يهودي و زرتشتي نيز وجود دارد .[7]
بالاترين اقليت مذهبي در ارمنستان يزیدی ها مي باشند كه مذهبي آميخته از اسلام و مسيحيت مي باشد، يزیدي ها را كردهاي ارمنستان كه حدود 60000 نفر مي باشند تشكيل مي دهند. ارمنستان فقط از شمال با گرجستان با يك كشور غير مسلمان همسايه است، بهمين دليل ارمنستان مرز بين دنياي اسلام و مسيحيت تعريف شده است .[8]
امروز درحدود دو درصد از جمعیت 3 میلیون و 500هزار نفری ارمنستان را مسلمانان تشکیل می دهند که بیشتر در شهر ایروان و مناطق کردنشین و آذری نشین این کشور زندگی می کنند. [9]
کلیساها و مساجد
در سال 1828 تعداد 7 كليساي قديمي ارمني در ايروان بوده، زماني كه جمعيت ارمنستان حدود 4000 هزار نفر بود، 2 كليسا در زمان شوروي بازسازي شد و 4 عدد از بين رفته، كليساي قديمي “گريگور لوسادويچ” كه در شرق كليساي كاتوليك كه در غرب خيابان آبويان درست و در بالاي بلور سايات نوا واقع شده، يكي از قديمي ترين كليساهاي ايروان مي باشد، اين ساختمان در سال 1693 بازسازي شده است .
قلعه و معبد گارني
ناحيه گارني داراي تاريخ هزارساله است. بارها معبد گارني در ميان شعله هاي آتش سوخته و ويران شده است و مجددا تعمير و مرمت شده. معبد گارني در سال 95 قبل از ميلاد كه در ان بت «خداي مهر» نگهداري مي شده، بازسازي گردیده، مجموعه بنا به صورت مثلث از دوطرف به دره هاي عميق واز طرف ديگر به برج وبارويي به طول 31 متر وعرض 2متر وارتفاع 3 الي 6 متر حاظت مي شود.
قلعه گارني يكي از شواهد فرهنگي قرون متمادي ارمنستان قبل از ميلاد به حساب مي آيد. اهميت هنري و علمي آثار باستاني گارين از قالب حوزه فرهنگ ملي فراتر مي رود. سطح عالي هنر معماري و بناي مجسمه هاي گارني اتفاقي نيست .. ارمنستان قبل از ميلاد معماري پيشرفته خاص خود را داشت .[10]
رد پاي فرهنگ و تمدن ايراني – شيعي در ارمنستان
در دوران تسلط صفويه و قاجاريه، کاخ ها و باغ هاي زيبايي توسط سرداران ساخته مي شد. اين باغ ها با گل هاي بسيار زيبايي تزئين مي شدند که به شهر، طراوت و زيبايي مي بخشيدند.
بر اساس مدارک موجود در موزه ها و اسناد ملي ارمنستان، در شهر ايروان حدود 7-8 مسجد و تعدادي بناي اسلامي و مذهبي توسط مسلمانان عمدتاً شيعي مذهب احداث شده است که اکثر آنها به دليل شرايط ناشي از تغيير و تحولات سياسي و نظام هاي دولتي، بعد از الحاق ارمنستان به روسيه، مورد بي توجهي و يا تخريب کامل قرار گرفته، از بين رفته اند . در سفرنامه مادام دلانوا، تصويري از يک مسجد در شهر ايروان ديده مي شود که مسجد جامع نبوده و خود دليل روشني است بر وجود مساجد ديگر در اين شهر (همان، ص4). در بين اين مساجد و بناها، فقط يک مسجد به نام «مسجد جامع ايروان» و يا «مسجد کبود» که بعضاً به مسجد خاني نيز مشهور است، باقي مانده است؛ اما مساجد ديگري همچون مسجد تپه باش (تأسيس 1678ميلادي) مسجد جعفر (تأسيس 1898ميلادي) و مسجد سرتپه متعلق به قرن هجدهم ميلادي و ديگر بناهاي اسلامي به کلي ويران شدند و متأسفانه از جزئيات آنها اطلاعاتي در دست نيست.
مساجد ساخته شده توسط ايرانيان، يادآور تاريخ طولاني همزيستي مسالمت آميز مسلمانان و ارامنه و تلاش ايرانيان در توسعه ي فرهنگ و تمدن در آن خطه بوده است. مساجد ساخته شده از اماکن تاريخي اين شهر محسوب مي شوند. با شکوه ترين آنها، مسجد حسين علي خان است. اين مسجد نه تنها ميعادگاه عبادت مسلمانان ساکن در ارمنستان، بلکه به جاذبه اي کم نظير از نظر توريستي تبديل گشته، همواره مورد توجه جهانگردان علاقه مند به معماري ايراني اسلامي است. [11]
مسجد كبودايروان
مسجد كبود (جامع) ايروان در زميني به مساحت 7000 مترمربع در سال 1765 ميلادي ( 1144 ه – ش ) توسط حسين علي خان، والي وقت شهر ايروان بنا شد. مسجد كبود داراي مناره اي به ارتفاع 24 متر در جنوب شرقي ، 28 حجره در دو ضلع شرقي و غربي ، يك كتابخانه در ضلع شمالي، شبستان اصلي و يك گنبد در ضلع جنوبي و حياط داخل مي باشد. اين مسجد از زمان ساخت تا شروع جنگ جهاني اول در سال 1914 ميلادي ( 1293 ) فعال بوده و با برقراري نظام كمونيستي در منطقه، به حالت متروكه درآمد ، متعاقبآ طي سالهاي جنگ جهاني دوم ، بخشي از آن بعنوان موزه تاريخ و موزه طبيعي ايروان مورد استفاده قرار گرفت و نهايتآ تا سال 1995 ( 1374 ه .ش ) در حكم محل نگهداري اموال موزه را داشته است. پس از استقلال جمهوري ارمنستان، طي قرارداد منعقده در اكتبر 1995 ميلادي ( مهر 1374 ه – ش ) بين دولت های جمهوري اسلامي ايران و ارمنستان، مرمت و بازسازي آن با نظارت كارشناسان ميراث فرهنگي دو كشور، با هزينه بنياد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامي ايران آغاز گرديد . هم اكنون مسجد كبود ايروان با معماري زيباي شرقي، تبديل به بنائي زيبا در مركز شهر ايروان گرديده و به عنوان يك بناي تاريخي، بيش ار پيش موجب غناي تمدن كهن منطقه و اسلام مي درخشد. كليه مسلمانان بويژه ايرانيهاي مقيم ، مراسمهاي ديني و مذهبي، ادعيه و نماز جماعت در شب هاي جمعه در اين مكان مقدس برگزار مي گردد. همچنين در ايام محرم و ماه مبارك رمضان به عزاداري و اطعام مي پردازند. در حال حاضر توليت و اداره آن به عهده هيئت امناي مسجد، رايزني فرهنگي و نمايندگي جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان مي باشد.[12]
مراکز اسلامی ارمنستان
مهمترین مرکز اسلامی در ارمنستان عبارت است از : انجمن اسلامی “السلام” در شهر “ایروان” پایتخت این کشور، مسجد “کبود(جامع” ایروان) در سال 1766 میلادی، توسط “حسین علی خان”، والی شهر “ایروان” تاسیس شد که پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یکی از هشت مسجد ارمنستان محسوب می شد، مسجد “زیتون” و مسجد ” الفرقان” در شهر “ایروان“.
کمبود رستورانها و فروشگاههای مواد غذایی حلال از مهمترین مشکلات مسلمانان ارمنستان است، اما رفتار محترمانه ارامنه با هموطنان مسلمان خود، همواره باعث شده باوجود تبلیغات متفی برخی رسانه های وابسته به غرب، میان مسلمانان و ارامنه همزیستی مسالمت آمیزی برقرار باشد.[13]
از مراکز دینی مسلمانان و مساجد بزرگ ديگري که در شهر ایروان ساخته شدند، «مسجد حاجي نوروز» و «علي بيگي» را مي توان نام برد؛ همچنين مسجد «زال خان» نيز قابل اشاره است. گرچه اين مسجد کوچک تر از مسجد جامع بوده است، ولي طرز تزئينات و سبک ساخت آن شباهت بسياري به مسجد جامع شهر داشته است که آن را «مسجد شهري» هم مي ناميدند؛ زيرا در منطقه ي مرکز شهر قرار داشته است. بر سردر ورودي آن، سال ساخت آن، يعني سال 1098 هجري قمري مطابق با 1687 ميلادي نوشته شده بود که توسط لينچ (Linch) خوانده شده است (شاه عزيز، همان، ص201). مسجدي نيز توسط عثماني ها توسط رجب پاشا در سال 1827 ميلادي ساخته شد که بعد از تسلط روس ها بر اين منطقه، آن را به کليساي روسي تبديل کردند و تا به امروز به همين صورت باقي است. در قسمت شرقي اين مسجد، مسجد عباس ميرزا جامي قرار داشته است که داخل آن در زير گنبد، با آجرهاي درخشان بر اساس سبک معماري و سليقه ي ايراني، تزئين شده بود. غير از آنچه ذکر شد، مسجد «حاجي امام وردي» و «حاجي جعفر بيگي» دو مسجد کوچک بودند که در منطقه ي «دمير بولاق» قرار داشتند. [14]
رابطه فرهنگی با جمهوري اسلامي ايران
به مدتي نسبتاً طولاني و تا اوايل قرن بيستم، ارمنستان پيوندهاي فرهنگي و ديني خود را با ايران حفظ کرد. [15] قفقاز تا پيش از جدايي از ايران، يکي از کانون هاي مهم فرهنگ، ادب و هنر ايراني – اسلامی بود که تا ساليان بعد هم مي توان ادامه حيات هويت ايراني – اسلامی را مشاهده کرد.
جمهوري اسلامي ايران با هر سه جمهوري قفقاز ارتباط داشته و طبق سياست خارجي خود بهبود روابط با تمامي کشورهاي منطقه را مدنظر دارد،[16] ارامنه همچنين در زمينه ي تئاتر، سينما، موسيقي و ورزش نيز به پيشرفت هاي قابل توجهي دست يافتند. در صد سال اخير در ايران حدود 85 نشريه ي ارمني و هزاران جلد کتاب ارمني به چاپ رسيده است. [17]
اساساً فرهنگ ايراني همواره پذيراي پيروان اديان الهي و توحيدي گوناگون بوده است. بي ترديد آميزش و تأثيرپذيري متقابل فرهنگ ها و اعتقادات اديان و تمدن هاي کهن و ريشه دار، نمي تواند بي هدف و بدون بازتاب باشد؛ اين گونه همزيستي، موجب زايش تفکرات و انديشه هاي عميق تر و وسيع تر خواهد بود. ايران با پيشينه ي تاريخي خود و به ويژه بعد از رشد اسلام شيعي در آن منطقه، همواره پناهنگاه ايمن پيروان اديان توحيدي بوده است. [18]
منبع:حوزه
بازدیدها: 594