یکی از علما به نام آشیخ حسین تویسرکانی نقل میکنند:
«زمانی که در نجف طلبه بودم معیشت بسیار سختی داشتم، برای گشایش در امور زندگیم به کربلا رفتم تا از حضرت اباعبدالله علیهالسلام یاری بطلبم.
اولین شب ورودم به کربلا در عالم رویا امام عصر عجّلاللهفرجه را در حرم اباعبدالله علیه السلام دیدم که به من فرمودند: «بالای سر برو و دعا کن.»
من هم بالای سر رفتم و با جد و جهد فراوان دعا کردم. پس از دعاهای فراوان، خدمت حضرت ولی عصر عجّلاللهفرجه آمدم و پرسیدم: «آیا دعا هم وکالت بردار است؟» حضرت فرمودند: «بله». عرض کردم: «آقا میشود از شما خواهش کنم به عنوان وکیل من، برایم دعا کنید؟» همان زمان حضرت دستهایشان را به آسمان بلند کرده وبرای حل مشکلاتم دعا کردند.
پس از برگشتم به نجف ، متوجه شدم یکی از تجار بزرگ تویسرکان خدمت آمیرزا حبیب الله رشتی رسیده و ایشان از من خیلی تعریف کردهاند. آن تاجر هم گفته بود مال زیادی در اختیار من میگذارد و مایل است که دخترش را هم به عقد من در آورد. از آن زمان به بعد، به برکت دعای حضرت حجت عجّلاللهفرجه شرایط زندگیم کاملاً تغییر کرد.
ما هم به اماممان عرض میکنیم:
آقا جان! یقین داریم با دعای وجود مقدس شما، در زندگیمان فتح المبین صورت میگیرد.
تمنا میکنیم با وجود همه بیلیاقتیها و ناشایستگیهایمان ، وکالت ما را هم بپذیرید و برای ما هم دست به دعا بردارید.
بازدیدها: 0