سرمقاله روزنامه جوان به قلم عبدالله گنجی
هفته بسیج بهانهای برای تمرکز و توجه بر کمنظیرترین معماری امام راحل در انقلاب اسلامی است. نیرویی که با دستور «الهام یافته» امام تشکیل شد و هرقدر در مسیر پر پیچ و خم انقلاب اسلامی به پیش آمد مؤسس آن تحسین و تکریم بیشتری شد.
نکته بسیار ظریف طرح جهانی بسیج از سوی امام مقارن با پایان جنگ تحمیلی بود. «بسیجیان جهان اسلام» در تابستان ۱۳۶۷ و «بسیج جهانی اسلام» در آذر همان سال از سوی امام طرح شد. گویی امام احساس کرده بود میوه رسیده و جثه ورزیده بسیج به موعد عبور از مرزهای قراردادی و جغرافیایی رسیده است ولی او سفر کرد و «بسیج جهانی اسلام» بسان یک آرمان در فردای وی برجا ماند. اما همانگونه که انقلاب امام در سه سطح ایران، جهان اسلام و عالم مستضعفین طرح شد، بسیج نیز در فردای امام در هر سه حوزه هویدا گردید. از ایران گرفته تا جهان اسلام و تا امریکای لاتین و آفریقا بسیج جهانی اسلام قابل ردیابی است. اما بر اساس قاعده «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد».
پیدایش داعش باعث شد سرعت تشکیل بسیج جهانی اسلام را شاهد باشیم و راههای میانبر یافت شود و انگیزههای اقناعگر به میدان بیایند. علت اینکه بسیج ایران هنوز برای آنسوی مرزها جذاب است، دو خصلت اساسی است؛ اول آلوده نشدن به اشرافیگری و دوم مزد نخواستن در قبال انجام کارهای بزرگ. اکنون در نقطهای ایستادهایم که الگوی نظامی- جهانی بسیج با هویت و جوهره دینی تقریباً در خاورمیانه اسلامی شکل گرفته است. لشکرهای مردمی فاطمیون، زینبیون، حزبالله لبنان، نجبا، عصائب، حشدالشعبی، سازمان بدر، حزبالله سوریه، انصارالله یمن و جریان شیخ زکراکی نمادهای بسیج جهانی اسلام هستند که در کوران حوادث از دل امت اسلامی و به صورت داوطلبانه شکل گرفتند و بین حفظ کیان مسلمین و تجارت عاشقانه با خدا در میدان مبارزه و شهادت رفت و برگشت دارند.
امروز الگوی بسیج به جهان اسلام صادر شده است و آرمان امام مبنی بر: «جمهوری اسلامی با همه وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان سرمایهگذاری میکند» شکل گرفته است. بدون تردید آرمان امام امروز تحقق یافته است اما جای جشن تحقق این آرمان بزرگ همچنان خالی است.
اما در درون کشور بسیج در ابعاد دیگری خود را گسترش میدهد و نو میکند و از کارکرد دیروز عبور کرده است. به تعبیر دیگر بسیج به «بلوغ اجتماعی» در سایه وجود امنیت در کشور رسیده است و هنگام آن است که این بلوغ نه در سایشهای نظامی – که نیاز نیست – که در عرصه اجتماعی به میدان بیاید.
شاید بتوان وضعیت حال بسیج را با وضعیت تأسیس اخوانالمسلمین مصر و حماس (ابتدا مجمع اسلامی غزه) مقایسه کرد. آنها از عمل اجتماعی شروع کردند و پس از گسترش نفوذ اجتماعی به میدان جهاد و مبارزه وارد شدند اما بسیج از میدان نظامی و جهاد شروع کرد و به عرصه اجتماعی وارد شد. اخوانالمسلمین از ۱۹۲۸ تا ۱۹۵۰ به تبلیغ دین، آموزش، تربیت، اقدامات خیریه و… میپرداخت، حماس نیز از ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۸ به ساختن مدرسه، دانشگاه اسلامی غزه، برگزاری اعیاد اسلامی، توزیع زکات، تربیت دینی، اجتماعی جوانان و… میپرداخت اما وقتی میدان مبارزه را آماده کرد به آن وارد شد و آن شد که همگان شاهدیم. بسیج معکوس حماس و اخوان است. امروز روز عمل اجتماعی بسیج است.
بسیج باید میداندار عمل و سازندگی، تربیت دینی، بهبود آسیبهای اجتماعی، رسیدگی به محرومین و مستضعفین و در یک کلمه مشغول گسترش نفوذ اجتماعی انقلاب اسلامی در بین تودهها باشد. البته تغییر پارادایم نگرشی در جوانانی که اقدامات هیجانی همچون اقدامات شکلی – نظامی برایشان جذاب جلوه میکند کار سادهای نیست اما ایجاد فرهنگ برای شروع «فرایند اجتماعی شدن بسیج» نه به سازمان آن که به نخبگان اقشار آن وابسته است. پیوند مردمسالاری و بسیج نه در عرصه سیاستورزی که در عرصه اقدامات «پیشهنگام» اجتماعی میسر است. رشد تحصیلکردگی، رشد طبقه متوسط و پیدایش نیازهای جدید، لزوم این مهم را دو چندان کرده است. شیفت تقابل دشمنان انقلاب اسلامی نیز از عرصه نظامی و تقابلی به عرصه اجتماعی کشیده شده و مبارزه نیز در این میدان متمرکز شده است.
لذا بسیج باید یک «سازمان اجتماعی» باشد و مرهم زخمهای اجتماعی گردد. مزد نخواستن، توان، احساس مسئولیت، ولایتمداری و آرمانگرایی شاخصهایی هستند که بسیج را در میدان اجتماع همانند میدان جهاد مسلحانه پیروز خواهد کرد. شرط اول درک عمیق این شیفت مأموریتی در بدنه بسیج است.
بازدیدها: 133