بهشتی که شهید حسن طهرانیمقدم قبل از شهادتش دیده بود
پایگاه اطلاع رسانی هیات به نقل از فارس؛ شهید حسن طهرانی مقدم در ۶ آبانماه سال ۱۳۳۸ در محله سرچشمه تهران متولد شد. او پس از طی تحصیلات مقدماتی، موفق به دریافت مدرک کارشناسی در رشته مهندسی صنایع شد. این شهید که در آغازین روزهای تشکیل سپاه پاسداران، به عضویت آن درآمده بود، در دوران جنگ عراق و ایران، جزو نخستین فرماندهان توپخانه سپاه و بنیانگذاران این واحد بود.
شهید حسن طهرانی مقدم بنیانگذار یگان موشکی سپاه است که با گذراندن دوره موشکی در سوریه، این واحد ارزشمند را در زمان جنگ مدیریت میکرد. او در سال ۱۳۶۴ به سمت فرمانده موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد و همچنان تحقیقات خود را درباره ساخت موشک و راکت ادامه داد.
- راکت نازعات،
- موشک شهاب ۳،
- قیام،
- قدر،
- عاشورا
- و خلیجفارس،
جزو تولیدات موشکی ایران در دوران مدیریت اوست. شهید حسن طهرانی مقدم در سال ۱۳۸۵، مسؤولیت سازمان جهاد خودکفایی سپاه را بر عهده گرفت و تا روز شهادتش در حادثه انفجار مهمات یکی از پادگانهای تحت امر در تاریخ ۲۱ آبانماه سال ۱۳۹۰، برای تولید و گسترش تسلیحات موشکی کشور فعالیت داشت.
بهشتی که شهید طهرانیمقدم قبل از شهادتش دید
حمیدرضا مقدمفر، همرزم شهید نقل میکند: یک هفته قبل از شهادتش گفت: خواب دیدم مردم، من را داخل قبر گذاشتند، یک دفعه نگاه کردم، تاریکی محض همه اطراف من را گرفته بود. تمام بدن من میلرزید. دیدم ملائک سؤال و جواب آمدند، در همان فضای تاریک و رعبانگیز به من گفتند: چه چیزی با خودت آوردهای از آن دنیا؟
من فکر کردم که حالا چه باید به اینها بگویم که نجات پیدا کنم. میلرزیدم و تعریف هم که میکرد با همین تعابیر. میگفت: فکر کردم بگویم، من جنگ رفتم، خب! پاسدار بودی، وظیفه و تکلیفت بوده که باید برای امنیت مردم کار میکردی. فلان خدمت را انجام دادم، خیریه داشتم، چه و چه و همینطور به یادم آمد که کارهای خوب من اینها بوده، دیدم که هر چه فکر کردم، وظیفه بوده، موشک درست کردم، وظیفه بوده، پاسدار این انقلاب بودی، وظیفهات بوده از امنیت مردم دفاع کنی و موشک درست کنی.
دیدم خدایا من هیچ چیز ندارم، چه بگویم. یک دفعه به ذهنم رسید که بگویم من هیأت میروم و برای امام حسین (علیه السلام) اشک میریزم، در روضهها شرکت میکنم، برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) اشک میریزم، من خیلی حضرت زهرا (سلام الله علیها) را دوست دارم.
میگفت تا اینها را گفتم، اینها به زبانم آمد، یک دفعه نگاه کردم، این تاریکی محض تبدیل شد به یک خرمی و نور و یک بهشتی را مقابل خود دیدم.
یادگاری که شهید طهرانی مقدم با خودش به دنیای باقی برد
در میان وسایل شخصی شهید طهرانی مقدم، خانوادهاش دستمال مشکی پیدا کردند که این شهید با الصاق کاغذی روی آن خواسته بود این دستمال همراهش دفن شده و در قبرش قرار گیرد. این دستمال اشک، مربوط به عزاداریهای او در مراسم عزای محرم بوده است. روی کاغذی که روی این پارچه قرار داشت، با دست خط شهید نوشته شده بود: عنایت فرموده و این دستمال مشکی را در کفن من قرار دهید. حسن مقدم.
منبع: کتاب «رسا» نوشته علی هاشمی، انتشارات مرز و بوم وابسته به مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
جهت دانلود و شنیدن صوت ها یا مشاهده
سایر سخنرانی ها و کلیپ های اختصاصی هیات می توانید،
به بخش صوت یا فیلم مراجعه نمایید.
بازدیدها: 0