با گذری به گذشته متوجه می شویم به قدرت رسیدن ریگان، همراه با تغییر سیایت های خارجی آمریکا بود. او با بهره گیری از یک تیم قوی مشاوره ،راهبرد سیاست ایالات متحده آمریکا را در 43 صفحه نوشت و سال ها همانند یک بازیگر و کارگردان این سناریو را اجرا کرد. سران شوروی از جمله گورباچف و یلتسین نیز ناخواسته در این طرح 43 صفحه ای نقش بازی کردند تا اتحاد جماهیر شوروی علی رغم اخطار پیر جماران حضرت امام خمینیرحمة الله علیه به زباله دان تاریخ برود…
حال سناریوی مذکور باز نویسی شده توسط اوباما است که با مذاکرات برجام آغاز شده، در زمان ترامپ با هم پیمانی عرب های آسیای غربی ادامه یافته و هم اکنون در مسیر تحریم های جورواجور جدید برای ورود به مرحله بحران آفرین طرح مذکور علیه جمهوری اسلامی ایران است.
متن حاضر به واکاوی مسئله مطرح شده پرداخته، در تحلیل خود به دنبال ارائه راهکارهایی برای خروج از این سناریو و حتی تغییر آن به نفع منافع ملی ایران است.
دیپلماسی مهمترین شاخصه سیاست خارجی کشورهاست که در طول تاریخ ظهور دولتها، تحولات گوناگونی در شکل، محتوا و ساختار آن پدید آمده است. با ظهور و گسترش رسانهها و شکسته شدن اسطوره جغرافیا، تحول مفهومی شگرفی در شکل و معنای دیپلماسی آاپدیدار شده است. امروزه فرایند جهانیشدن وجوه گوناگونی دارد که بر تمامی جنبههای زندگی بشر تأثیرات بسیار زیادی داشته است که حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی نیز از این تحولات مستثنی نبوده است. [1]
مذاکرات را میتوان نقطهی عطف دیپلماسی برای گذار از تنشزدایی سیاسی و ایجاد تعامل سازنده در سیاست بینالملل دانست. اگرچه ایران، آمریکا و سایر قدرتهای بزرگ دارای تفاوتهای ادراکی و کارکردی قابل توجهی دربارهی چگونگی ادارهی سیاست جهانی میباشند، اما کارگزاران سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر این اعتقادند که میتوان از طریق مذاکرات دیپلماتیک به حداکثر نتایج راهبردی در سیاست جهانی نائل گردید.
کاربرد سیاست قدرت در رفتار خارجی آمریکا
کاربرد سیاست قدرت در رفتار خارجی آمریکا از آن جهت اهمیت دارد که نشانههایی از واکنش محیط پیرامونی نسبت به الگوهای رفتار امنیتی و راهبردی ایالات متحده شکل گرفته است. در اولین دهه پس از جنگ سرد، گروههای محافظهکار درصدد برآمدند تا نظم بینالمللی نوظهور را بر اساس مدل هژمونی و فرادستی آمریکا تبیین کنند. اتخاذ چنین رویکردی -یعنی الگوی مبتنی بر سیاست قدرت و اقدام فراقانونی- همواره بخش اجتنابناپذیر رفتار سیاسی آمریکا بوده و خواهد بود. [2]
به طور کلی سه نوع دیپلماسی برای کشورها می توان متصور بود که شامل کنش مند، فعال و منفعل است. در دیپلماسی کنش مند، کشورها درصدد تعریف بازی، تدوین قواعد و صحنه آرایی بین المللی در جهت استقرار نظم مطلوب خود هستند. براساس دیپلماسی فعال، کشورها در پی استفاده بهینه از فرصت های به وجود آمده در راستای منافع و اهداف ملی خود می باشند. اما در دیپلماسی انفعالی، واکنش منفعلانه به رویدادها و رفتارهای بین المللی به صورت موردی و روزمرگی است. دیپلماسی کارآمد بر پایه تبدیل منافع متعارض به منافع رقابت آمیز و تبدیل این منافع به منافع موازی و سپس به منافع مشترک، تدوین و اعمال می شود. یعنی در این نوع دیپلماسی با معیار قراردادن منافع ملی در سیاست خارجی، دشمن را به مخالف، مخالف را به رقیب، رقیب را به همکار و همکار را به شریک تبدیل می نماید. در ایران، بر لزوم داشتن دید حداکثری به منافع ملی با توجه به قدرت و مقدورات ملی از سوی صاحب نظران و اولویت بندی آن براساس درجه ضرورت، فوریت، اهمیت و تخصیص منابع به صورت کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت تأکید شده است. [3]
امروزه در عرصه سیاست بین الملل از یک سو شاهد ترکیبی از همزیستی مدل دولت های پست وستفالیایی و دولت های قرون وسطایی در سیستم بین المللی هستیم و از سوی دیگر یک جنبه مهم از دیپلماسی، دولت زدایی از آن است. دیپلماسی مؤثر در چنین فضا و اتمسفری نیازمند انجام تغییرات در نهادها، روشها و ابزارها و کارکردها می باشد. همچنین مستلزم همکاری با بازیگران در محیط جدید بین المللی و ایجاد ساختارهای کارآمد و منعطف می باشد. دیپلماسی به عنوان وسیلهای برای تحقق دولت کارآمد، در برگیرنده ویژگی هایی چون شایستهسالاری، دیپلماسی مبتنی بر همکاری، دوری از انفعال و انطباق با شرایط می باشد. به هر حال دیپلماسی مهمترین وجهه و عینیترین شکل سیاست خارجی یک کشور می باشد. [4]
در ادامه به بررسی پنج عرصهی استفاده از راهبرد قدرت توسط آمریکا خواهیم پرداخت:
راهبرد فراقدرت و اقدام غیر منطقی در سیاست خارجی آمریکا: درک الگوی دیپلماسی هستهای آمریکا را باید به عنوان بخشی از فرهنگ راهبردی و اخلاق دیپلماتیک کارگزارانی دانست که نگرش آنان در قالب رهیافت واقعگرایانه در سیاست بینالملل شکل گرفته است.
مداخلهگرایی گسترشیابنده و اقدامات غیر منطقی در سیاست راهبردی آمریکا: آمریکا از قرن ۱۸ تا سال ۲۰۱۲ همواره مداخلهگرایی را به نام آزادی و حقوق بشر انجام داده است. آزادی و حقوق بشر را میتوان در زمرهی واژگان و اصطلاحات ادبیات جنگ نرم دانست.
راهبرد قدرت در پوشش الهامبخشی سیاست خارجی: مداخلهگرایی ایالات متحده با نشانههایی از الهامبخشی بر برتریجویی در حوزهی ساختاری و بینالمللی همراه بوده است.
راهبرد قدرت در قالب نهادگرایی بینالمللی: در سالهای پس از جنگ اول جهانی، بسیاری از تحلیلگران و کارگزاران سیاست خارجی آمریکا نسبت به تداوم نظامیگری به عنوان محور اصلی سیاست خارجی و امنیتی ایالات متحده ابراز نگرانی کردند.
راهبرد قدرت در قالب مداخلهگرایی منطقهای: آمریکا برای اعمال سیاست «مداخلهی منطقهای» و گسترش حوزهی نفوذ، از ابزارهای ایدئولوژیک و دیگر شاخصهای قدرت ملی بهره گرفت تا بتواند «حقوق مقدس» فاتحان را بر اساس آن تبیین کند. [5]
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار فرماندهان سپاه در باره مذاکره با آمریکا فرمودند: «مذاکرهی با آمریکا ممنوع است بهخاطر ضررهای بیشماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد.» [6] ایشان ادامه می دهند که آمریکا میگوید: «بیایید مذاکره کنیم.» نمیگوید: «بیایید رابطه برقرار کنیم.» مذاکره یعنی چه؟ یعنی آن پیوندی را که جمهوری اسلامی قطع کرد و برید و همان موجب شد که تمام عواطف صادقانهی ملتهای دنیا به این نظام جلب شود، این را دو مرتبه برقرار کند. یعنی در درجهی اوّل، یک ضربهی نمایان به جمهوری اسلامی بزنند؛ و از آنجا که تبلیغات هم در دست آنهاست، در دنیا منعکس کنند که «جمهوری اسلامی، از حرفهایش برگشت!» به چه دلیل؟ به این دلیل که نشسته است و با امریکا مذاکره میکند. آنوقت، یک یأس عمومی در تمام ملتها در آسیا و در آفریقا و در کشورهای گوناگون و در خود اروپا و در خود امریکا بهوجود آید. ملتهایی که امید پیدا کردهاند مسلمانان و حتی بعضی غیرمسلمانان ناامید شوند؛ و آن چهرهی با صلابت امام بزرگوارمان، که روی جمهوری اسلامی را پوشانده و آنها را وادار به حرکت میکرده است، مخدوش گردد؛ و بگویند: «نه آقا! جمهوری اسلامی هم توبه کرد!»… به صِرف اینکه جمهوری اسلامی بگوید «بله؛ ما مذاکره را قبول داریم.» یا این را بفهماند، یا طوری مشی کند که معلوم شود حرفی ندارد که با آمریکا مذاکره کند، این، اوّلین ضربه است. و بعد، تازه شروع تحمیلهاست. [7]
از نظر برخی صاحب نظران، سیاست خارجی ایران به چندین دلیل نمیتواند در جریان تغییرات قرار گیرد از جمله اینکه سیاست خارجی ایران هنوز به طور باید و شاید به ساختار اقتصادی تولید ثروت در ایران متصل نیست. در کشورهایی که مهم ترین دغدغه حوزه قدرت، تولید ثروت است، سیاست خارجی قابلیت انعطاف پیدا می کند. مثال این امر چین و هند است که منطق تعامل با جهان را بر پایه های نوین بنا نهادهاند. مورد دیگر این است که ماهیت قدرت در نظام جمهوری اسلامی، عقیدتی است و اندیشه اسلامی به طور طبیعی در تقابل با سلطه سرمایه داری و مادی موجود بینالمللی است. مورد سوم این مسئله است که تغییر بنیادی در سیاست خارجی ایران، نظم و سامان سیاسی آن را خدشه دار می کند. مورد دیگری که قابل ذکر است این است که منطق مدیریت کلان و میانی تأمین امنیت ملی با جهت گیری های سیاست خارجی ایران گره خورده است. زیرا تغییر در یک بخش مستلزم تغییر در بخش های دیگری نیز هست و پیامدهای امنیتی ای در بردارد. البته با اقدامات اخیر وزارت خارجه، احتمال تغییرات مطلوب متصور است. شایان ذکر است از مدتی قبل تغییراتی در سطوح بالای وزارت خارجه شروع شده و این تغییرات تدریجا در حال تسری به رده های میانی و پایین آن وزارتخانه می باشد. [8]
از موارد و مؤلفه های دیگری که در نگاه آسیب شناسانه به دیپلماسی و سیاست خارجی در ایران از سوی صاحب نظران طرح شده، نخبه گرایی تحت تأثیر توده گرایی است که نوعی نخبه گرایی ناقص را پدید می آورد. همچنین جهل دیپلماتیک به معنی آن که بازیگران عرصه دیپلماسی، قانونمندی دیپلماسی را بر نتابیده و فاقد دانش لازم برای آن میباشند و برخاسته از نوعی خود شیفتگی و نارسیسم سیاست گذاران عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی است، که یکی دیگر از چالش ها می باشد . به هر روی ایران به دلیل جغرافیای سیاسی، کشوری جهانی است و می تواند نقشی جهانی را ایفا نماید. اگر چنین نقشی را ایران انجام ندهد، این نقش به سایر کشورها واگذار میشود. موقعیت سیاسی-اقتصادی و برخورداری از انرژی به گونهای است که سطح روابط فعلی ایران ناچیز شمرده می شود ، یعنی با چنین نگاهی می توان روابط بالقوه ایران را بسیار فراتر از وضع موجود تصورکرد. ایران منطقه نفوذیست که همانند یک لوله اتصال است، لوله اتصال اگر نتواند ارتباط مناسبی برقرار کند به خودش فشار می آید، در حالی که کشور سوئیس حالت واشری دارد و کشوری حائل از نظر راهبردی محسوب می شود. [9]
منافع آمریکا در ایران در بیانات امام خامنه ای:
امام خامنه ای ، ایران در خصوص منافع آمریکا در ایران می فرمایند « این طور نیست که عدّهای بگویند ما برویم با امریکا مذاکره کنیم تا این دشمنی ها برطرف شود؛ نه. دشمنی امریکا با مذاکره برطرف نمیشود. امریکا دنبال منافع خودش در ایران است. اگر در اینجا حکومت دست نشاندهای مثل حکومت رژیم شاه بود، آنطور به ملت ایران ضربه میزند که آن روز زد. اگر حکومت مستقلی باشد، این طور دشمنی میکند که امروز میکند. اگر مقایسه کنیم، خواهیم دید که باز ضرر اینکه انسان با استقلال در مقابل امریکا بایستد، به مراتب کمتر از این است که تسلیم زورگوییهای امریکا شود. ملت ایران با این برداشت، با روحیهی شهامت و شجاعت و فداکاریِ خود، در مقابل توطئه و فریب، در مقابل ایجاد ناامنی، در مقابل دشمنی، اتّکاء خودش به نیروی ذاتی خود، به عقل خود، به تدبیر و خرد مسؤولان کشور و به شجاعت و ایستادگی خود است و مطمئن است که خواهد توانست همهی دشمنان خود را همچنان که بعضی از دشمنان، دیروز دشمن بودند و بعد به ارتباط کنندهی عادی تبدیل شدند، از جمله آمریکا را، از دشمنیِ با خودش پشیمان کند». [10]
چهار نکته از سخنان امام خامنه ای درباره مذاکرات هسته ای
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه ای چهار نکته مهم از سخنان اول فروردین ماه سال جاری رهبر معظم انقلاب را به شرح زیر منتشر کرد:
اولا در زمینه مسایل هسته ای، دشمنان ما که طرف مقابل ملت ایران قرار دارند – که عمده هم آمریکا است – این ها دارند با تدبیر و سیاست گذاری حرکت می کنند. این را ما کاملا توجه داریم، می فهمند که دارند چه کار می کنند؛ آن ها به این مذاکرات احتیاج دارند، آمریکا به مذاکرات هسته ای بسیار احتیاج دارد. این اختلافاتی هم که می بینید در بین آمریکایی ها هست، سناتورهای آمریکا یک جور، دولت آمریکا یک جور، این معنایش این نیست که این ها به این مذاکرات نیازمند نیستند؛ نه، آن جناح مقابل دولت، مایل است امتیازی را که در این مذاکرات وجود دارد، به نام حریفش که حزب دموکرات است ثبت نشود؛ دنبال این هستند. به این مذاکرات احتیاج دارند و این مذاکرات را برای خودشان لازم می دانند اما ابراز استغنا می کنند.
نکته دوم در مورد مسایل هسته ای این است که این مذاکراتی که امروز در جریان است که با دولت های اروپایی و با آمریکا مذاکره می کنند، مذاکره با آمریکا صرفا در قضیه هسته ای است و لاغیر، این را همه بدانند. ما درباره مسایل منطقه ای با آمریکا مذاکره ای نمی کنیم؛ هدف های آمریکا در مسایل منطقه ای، درست نقطه مقابل هدف های ما است. ما در منطقه امنیت و آرامش می خواهیم، تسلط ملت ها را می خواهیم؛ سیاست آمریکا در منطقه ایجاد ناامنی است. شما به مصر نگاه کنید، به لیبی نگاه کنید، به سوریه نگاه کنید! دستگاه های استکباری و در راس آن ها آمریکا، درمقابل بیداری اسلامی ای که به وسیله ملت ها به وجود آمد، یک ضد حمله را شروع کردند که هنوز ادامه دارد و ملت ها را در منطقه دارد به تدریج بدبخت می کند؛ هدف آن ها این است؛ این درست نقطه مقابل هدف های ما است. ما نه در مسایل منطقه ای، نه در مسایل داخلی و نه در مساله تسلیحات، با آمریکا مطلقا صحبت و مذاکره ای نداریم؛ مذاکره، صرفا در قضیه هسته ای است و این که ما در موضوع هسته ای با روش دیپلماسی چگونه می توانیم به نتیجه برسیم.
نکته سوم؛ این که آمریکایی ها تکرار می کنند که «ما قرارداد با ایران می بندیم، بعد نگاه می کنیم ببینیم اگر به قرارداد عمل کردند تحریم ها را برمی داریم» این حرف، حرف غلط و غیر قابل قبولی است؛ این را ما قبول نداریم. رفع تحریم ها جزو موضوعات مذاکره است، نه نتیجه مذاکرات؛ آن کسانی که دست اندرکار هستند، فرق این دو را به خوبی می فهمند. این یک خدعه آمریکایی است که می گویند قرارداد می بندیم، نگاه می کنیم به رفتارها، بعد تحریم ها را برمی داریم! این جوری نیست؛ همین طور که مسوولین ما صریحا گفته اند و رییس جمهور محترم صریحا گفت، رفع تحریم ها باید بدون هیچ فاصله ای در هنگام رسیدن به توافق انجام بگیرد، یعنی رفع تحریم جزء توافق است نه چیزی مترتب بر توافق.
یک نکته دیگر؛ آمریکایی ها تکرار می کنند که ایران بایستی در تصمیم هایی که می گیرد و چیزهایی که قبول می کند، بازگشت ناپذیری ای وجود داشته باشد؛ این را ما قبول نداریم. اگرچنان چه طرف مقابل می تواند به هر بهانه ای باز هم تحریم ها را علیه ملت ایران برقرار کند، هیچ وجهی ندارد که هیات مذاکره کننده ما بپذیرد و کاری انجام بدهد که این کار برگشت ناپذیر است؛ به هیچ وجه، این یک صنعت مردمی است، یک صنعت بومی است، متعلق به مردم است، دانش آن و فناوری آن مال مردم است، باید پیش برود؛ این پیشرفت جزء ذات هر صنعت و فناوری است. آن ها بحث بمب اتم را پیش می کشند، خب خودشان هم می دانند که ما دنبال سلاح هسته ای نیستیم اما این را یک بهانه ای قرار داده اند برای فشار آوردن بر ملت ایران. [11]
پیشنهادات و راهبرد هایی برای برون رفت از دام آمریکا:
همان گونه که اشاره شد سناریوی آمریکا که درسالیان متمادی تدوین شده است، دوباره توسط اوباما باز نویسی شده که با مذاکرات برجام آغاز شده، در زمان ترامپ با هم پیمانی عرب های آسیای غربی ادامه یافته و هم اکنون در مسیر تحریم های جورواجور جدید برای ورود به مرحله بحران آفرین طرح مذکورعلیه جمهوری اسلامی ایران است. در تحلیل حاضر راهکارهایی برای خروج از این سناریو و حتی تغییر آن به نفع منافع ملی ایران به شرح زیر ارائه می گردد:
- غالب شدن رویکرد تغییر و تحول بنیادی و ریشه ای در دستگاه سیاست خارجی کشور و تدوین سند راهبردی دیپلماسی کشور به عنوان جزء مکمل سند چشم انداز بیست ساله کشور به عنوان اولویت یکم دستگاه سیاست خارجی؛
- دیپلماسی هسته ای مقاومتی ارتباط بخش فنی با بخش دیپلماتیک را برقرار کرده و می تواند تواند دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران را به مقدار قابل توجهی افزایش دهد.
- زمینه سازی برای گسترش فعالیتهای بخش خصوصی و کمک به آن با فراهم سازی بانک اطلاعاتی از کشورهای دیگر و یافتن بازارهای بالقوه در سایه دیپلماسی اقتصادی در کنار دیپلماسی عمومی؛
- در تمام فرآیند، امتیازهایی که طرف غربی از ایران درخواست می کرد نقد بوده و امتیازهایی که طرف غربی به ایران می داد ، وعده گون و نسیه. لذا بایستی در دوران پسا برجام کاملا نسبت به بدعهدی های طرف مقابل واکنش منطقی نشان داده و بیشتر از این مطابق با سناریوی از پیش طراحی شده آمریکایی ها جلو نرویم.
- اعمال یک مدیریت توانمند بر سیاست خارجی با رویکردی برون نگر و تعاملی در راستای ارتقای قدرت ملی و رفاه عمومی؛
- فراهم کردن سازوکار لازم برای ایجاد اجماع ملی بین نخبگان در سطح کلان و هماهنگی آنان با دیپلماسی کشور و رصد کردن عرصه جهانی به منظور بهره برداری از فرصت های نوظهور؛
- مقاومت و تهیه برنامه ای منسجم با همکاری تمامی نهاد های دستگاه سیاست خارجی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران برای منحصر ماندن بحث ها به موضوع هسته ای و کاهش میدان مانور آمریکا برای رسیدن به سناریویی که جهت مقابله با نظام جهوری اسلامی ایران طراحی کرده است.
- استفاده از ابزارهای آموزشی و پژوهشی در راستای بومی کردن سیاست خارجی تعامل محور و فرصت ساز در عرصه جهان متغیر کنونی.
- مقاومت منطقی در مقابل بد عهدی های آمریکا و حتی غرب و رسیدن به اهداف میان مدت برای نفوذ در محاسبات طرف غربی را درباره تغییر الگوی رفتار خصمانه ایشان نسبت به جمهوری اسلامی ایران.
دکتر مرتضی اشرافی، کارشناس مسایل سیاسی
[1] . تاثیر دیپلماسی بر قدرت ملی ایران در عرصه ی جهانی، فصلنامه مطالعات راهبردی سیاست گذاری عمومی، دوره 2، شماره 3، تابستان 1390، صفحه 131-150
[2] . یادداشتی از دکتر ابراهیم متقی، اخلاق دیپلماتیک و فرهنگ راهبردی در ایالات متحده، پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام خامنه ای، به نشانی:http://farsi.khamenei.ir
[3] . رضا سیم بر، کار ویژه های دیپلماسی مدرن در روابط بین المللی: تأثیرگذاری ها و تأثیرپذیری های متقابل، فصلنامه سیاست خارجی، سال بیستم، شماره 1، بهار 1385
[4] . تاثیر دیپلماسی بر قدرت ملی ایران در عرصه ی جهانی، فصلنامه مطالعات راهبردی سیاست گذاری عمومی، دوره 2، شماره 3، تابستان 1390، صفحه 131-150 . رضا سیم بر، کار ویژه های دیپلماسی مدرن در روابط بین المللی: تأثیرگذاری ها و تأثیرپذیری های متقابل، فصلنامه سیاست خارجی، سال بیستم، شماره 1، بهار 1385
[5] . یادداشتی از دکتر ابراهیم متقی، اخلاق دیپلماتیک و فرهنگ راهبردی در ایالات متحده، پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام خامنه ای، به نشانی:http://farsi.khamenei.ir
[6] . بیانات امام خامنه ای، 15/۰۷/1394 ، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بهمناسبت روز ملی مبارزه با استکبار جهانی
[7] . بیانات امام خامنه ای در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان ،12/۰8/1372 ، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR
[8] . تاثیر دیپلماسی بر قدرت ملی ایران در عرصه ی جهانی، فصلنامه مطالعات راهبردی سیاست گذاری عمومی، دوره 2، شماره 3، تابستان 1390، صفحه 131-150
[9] . سیف زاده، سید حسین، سیاست خارجی ایران در چشم انداز برنامه بیست ساله، مجموعه مقالات به کوشش نسرین مصفا، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1385.
[10] . بیانات امام خامنه ای در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا علیه السلام ،06/۰1/1379 ، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR
[11] . نکات مهم از بیانات امام خامنه ای در خصوص مذاکرات هسته ای، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR
بازدیدها: 0