بیگانگان و فتنه ۸۸
عباس حاجی نجاری
تاریخ تحولات سیاسی چند قرن اخیر مشحون از تلاش قدرتهای استعماری برای تسلط بر امور ایران وبه استثمار کشیدن مردم ایران همچون دیگر ملل مستضعف جهان است، اما اعتقاد مردم ایران به اسلام و مذهب تشیع و ولایت معصومین(ع) و نقش علمای مذهبی و همچنین انگیزه های بیگانه ستیزی و میهن دوستی مردم ایران، سبب شده است که بر خلاف بسیاری از کشورهای منطقه و حتی دیگر کشورهای اسلامی، و به رغم وابستگی سردمداران و سلاطین وقت، بیگانگان هیچگاه نتوانستند به طور کامل بر سرنوشت این کشور مسلط شوند.
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ و تشکیل نظامی مستقل و مبتنی بر ارزشهای اسلامی در این سرزمین، تلاشهای دشمنان برای جلوگیری از تثبیت نظام اسلامی و شکست انقلاب اسلامی دو چندان شد و در این روند البته همه ظرفیت های دو ابرقدرت حاکم بر حهان و پادوهای منطقه ای آنها بکار گرفته شد . توطئه تجزیه قومی، سهمگین ترین و گسترده ترین نمونه تروریسم، حمله طبس، طراحی و اجرای ۳کودتا و تحمیل ۸سال جنگ و… تنها نمونه هایی از تلاش برای براندازی و یا تغییر در نطام سیاسی ایران بود.
پس از ناکامی بیگانگان در شکست و تغییر نظام سیاسی ایران از طریق جنگ و یا کودتا و دخالت مستقیم در دهه اول عمر انقلاب ، برنامه ریزی آنها از دهه دوم به بعد معطوف به تغییر از درون از طریق فشار و تحریم اقتصادی، استراتژی تغییر محاسبات و دامن زدن به چالشهای داخلی با بهره گیری از عوامل وابسته در داخل و ایجاد فتنه هایی نظیر حوادث تیر ۷۸ و خرداد ۸۸ گردید.
ماه گذشته و همزمان با آنچه که در برخی دانشگاههای کشور در روز ۱۶ آذر گذشت، خانم کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا و یکی از نامزدهای احتمالی انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ آمریکا در کنفرانس اندیشکده بروکینگز که با حمایت از «هیم سابان» میلیاردر صهیونیستی برگزار شده بود، با اشاره به فتنه ۸۸ تأکید کرد که دولت آمریکا اشتباه کرد که به صورت محکم از فتنهگران حمایت نکرد .وی که در جریان حوادث بعد از انتخابات ۸۸ وزیر امور خارجه آمریکا بود و نقش اصلی در هدایت برنامه های آمریکا در حمایت از فتنه گران در آن دوران را داشت ، در این نشست افزود که ای کاش دولت «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا بیش از این در سال ۸۸ از جنبشی که آنها را حامی دموکراسی در ایران خواند، حمایت می کرد. کلینتون گفت: «شما هرگز نمیدانید که آنچه که میگویید به افراد تا چه اندازه امید میدهد.»
اذعان صریح خانم کلینتون در حالی است که آمریکا در آن دوران با اختصاص رسمی بودجه ۵۵ میلیون دلاری برای حمایت از فتنه گران ، عملا تمامی ظرفیت شبکه های ماهواره ای و اینترنتی آمریکا را در اختیار آشوبگران قرار داد و حتی به شبکه توئیتر که قرار بود برای تعمیرات، سرویس دهی خود را تعطیل کند ۱۵میلیون دلار کمک کرد تا به عنوان اصلی ترین شبکه مورد استفاده آشوب طلبان سرویس دهی خود را قطع نکند. خانم کلینتون در اسفند سال ۹۰ در گفتگو با بی بی سی بر این نکته تأکید کرده بود که: به شما می گویم که برای ما دورۀ سختی بود، چون می خواستیم با تمام وجود از آنچه در داخل ایران اتفاق می افتاد حمایت کنیم، و به ما اخطار داده می شد که ممکن است با این کار جان مردم را به خطر بیندازیم، که این جنبش را از اعتبار بیندازیم، که ممکن است باعث تضعیف خواسته های مردم شویم. او در عین حال می گوید: ما ازخارج هم کارهایی کردیم، مثل این مورد که به توئیتر گفتیم به فعالیت خود ادامه دهد تا مردم بتوانند به ارتباط خود ادامه دهند. ما سعی کردیم مفید باشیم اما خیلی مواظب بودیم طوری به نظر نیاید که ما در این امر نقشی داشته ایم، او افزود : آمریکا علاوه بر اظهارات علنی، اقدامات پنهانی فراوانی برای حمایت از سبزها در ایران انجام داده که نمیتواند آنها را بازگو کند.
واکاوی چرایی تمرکز غرب بر براندازی از درون
تجربه دوران حاکمیت جریان دوم خرداد که جورج بوش پسر هنگام ترک کاخ سفید آن را دورانی خوش خواند و از بابت به پایان رسیدن آن ابراز تاسف کرد، امریکا و متحدانش را به این نتیجه رساند که بهترین و کوتاه ترین روش برای ایجاد تغییر در رفتار ایران اسلامی سرمایه گذاری بر روی جریان ساختار شکن و غربگرای داخل ایران است که در طول دوران حضور در عرصه قدرت ،گفتمان اقتصادی و گفتمان سیاسی خود به خوبی نشان داده و روش ها و اهداف خود را کاملا بر مطلوب ها و نیازهای غرب منطبق کرده بود. به همین دلیل بود که بلافاصله پس از به پایان رسیدن دولت اصلاحات، فرایندهای ذیل از سوی آمریکائی ها شتابی فزاینده گرفت:
۱. فراخوان مراکز تصمیم سازی برای تهیه راهبرد های عملیاتی علیه ایران
۲. تصویب بودجه ویژه برای حمایت از اپوزیسیون
۳. ایجاد و تقویت ساختارها و شیوه های رسانه ای جدید برای ایجاد، هدایت و تغذیه آشوب داخلی (که بی بی سی فارسی در راس آنها قرار داشت)
۴. تصویب قطعنامههای تحریمی علیه ایران
۵. فعال شدن سرویس های اطلاعاتی برای تحقق دو پروژه اپوزیسیون واحد (با برداشتن مرزهای میان گروه های مختلف اپوزیسیون) و اپوزیسیون حرفه ای، که اصلاح طلبان غربگرا در سال ۸۴ فقدان آنها را جزو ضعف های اساسی خود اعلام کرده بودند؛ و گنجاندن آن در قالب پروژه شبکه سازی در محیط های واقعی و مجازی
۶. تقسیم کار میان کشورهای غربی برای برقراری پیوندهای پنهان با اپوزیسیون داخلی
۷. برنامه ریزی برای تبدیل انتخابات به هسته مرکزی یک فرایند کودتای مخملی
الف: توصیه های کمیته خطر جاری
«کمیته خطر جاری» در مؤسسه امریکن اینترپرایز که اعضای آن را برجسته ترین عناصر سیاسی و نظامی آمریکا تشکیل می دهند، در مهرماه ۱۳۸۴ و پس از انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری ، با توجه به استحکام نظام جمهوری اسلامی و شکست دهها استراتژی در مقابل ملت ایران در طول سال های گذشته، جنگ سخت را بی فایده دانسته و خواستار توجه بیشتر دولت ایالات متحده به پروژه نرم افزاری «براندازی از درون» شدند.
«مارک پالمر»، از اعضای برجسته این کمیته و چهره با نفوذ دستگاه سیاست خارجی آمریکا، در آن زمان در گفتگویی با «دبوراه سولومود»، خبرنگار روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز، صراحتاً با ایده تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مخالفت کرده و اعلام نموده است:«ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیّت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بین الملل به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده که دیگر نمی توان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد»
در گزارش کمیته خطر جاری که در دسامبر ۲۰۰۵ توسط “مارک پالمر” جمع بندی و تدوین شد، براندازی نظام جمهوری اسلامی با تمرکز فعالیت ها بر سه محور دکترین مهار، نبرد رسانه ای و ساماندهی نافرمانی مدنی، مورد تاکید و توصیه قرار گرفت. کارشناسان مسائل سیاسی با توجه به تجارب تدوین کنندگان این گزارش و تاثیر تصمیمات این کمیته بر سیاست های دولت آمریکا معتقد بودند سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران از این گزارش الهام گرفته است.گزارش کمیته خطر جاری که با عنوان «ایران و آمریکا، رهیافت جدید» تنظیم شد ، دارای پانزده محور کلی به ترتیب زیر بود:
۱- ایران علاوه بر برنامه هسته ای اش، با حمایت گروه هایی چون حزب الله، حماس و جهاد اسلامی و گروه هایی در عراق، مانع تحقق منافع آمریکا در منطقه می شود. از سویی دیگر ثروت رو به رشد نفت ایران، توانایی و ظرفیت آن را در داخل کشور و منطقه افزایش می دهد. فرصتی که در این میان وجود دارد، امکان تضعیف سیاست های اقتصادی و دامن زدن به اختلافات درونی ایران است.
۲-ایران باید در صدر برنامه سیاست خارجی آمریکا در چهار سال آینده قرار بگیرد. واشنگتن اکنون به رویکرد جدیدی نیاز دارد. باید همه نیروها برای این استراتژی بسیج شوند. باید درس های گذشته مورد بازبینی قرار گیرد، درس هایی که از فروپاشی بلوک شرق به یادگار مانده است و همچنین درس هایی که در تغییر حکومت ها در کشورهایی مثل شیلی یا اندونزی گرفته شد.
۳- دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل های دانشجویی و نهادهای غیر دولتی و صنفی از ابزارهای مهم فشار بر ایران است.
۴- باید برای بازگشایی سفارت ایالات متحده در تهران ابراز تمایل کنیم. همزمان باید یکی از بلند پایه ترین مقامات خود را به عنوان فرد شماره یک، در این سیاست جدید در مقابل ایران انتخاب و معرفی کنیم. این فرد می تواند یکی از کنسول های وزارت خارجه باشد و باید به طور مرتب حمایت خود را از حقوق بشر و دموکراسی در ایران مورد تاکید قرار داد. از این طریق می توانیم ارتباط خود را با مردم ایران تقویت کنیم.
۵-باید شبکه های متعدد رادیو تلویزیونی را برای ایرانیان تدارک دید و پیام های خود را با پیشرفته ترین تکنولوژی های روز، به دست مردم ایران برسانیم.
۶- اگر قرار است گفتگو و تعامل با ایران صورت گیرد، باید با مقامات با نفوذ ایرانی و آنها که قدرت واقعی و کافی برای تصمیم گیری ها دارند، انجام شود، همچون مقامات مورد وثوق و تایید رهبری ایران. باید دانست در این باره دیگران در ایران چنین قدرتی ندارند.
۷- درباره فعالیت هسته ای ایران، باید با احتیاط و دور اندیشی و چند جانبه عمل کرد.اگر چه اولویت اول، اعمال فشار دیپلماسی از طریق متحدان به گونه ای است که ایران داوطلبانه از فعالیت ها و برنامه هسته ای خود چشم پوشی کند.
۸- حمایت از اپوزیسیون هم می تواند از عوامل موثر بر تغییر رژیم ایران باشد. سفر فعالان جوان خارجی از کشورهای متحد ایالات متحده به ایران، راه دیگری در این رویکرد است. این افراد می توانند به عنوان جهانگرد وارد ایران شوند و در صورت نیاز به جنبش های مدنی و نافرمانی ها بپیوندند.
۹- باید فعالیت NGOهای آمریکایی را در ایران تسهیل کنیم و به صدور ویزا همت گماریم. دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج، برای شرکت در سمینارهای کوچک هم، اقدام مهمی است. این کار در صربستان، فیلیپین، اندونزی و شیلی و کشورهای دیگر جواب داده است. این افراد باید از سوی مقامات آمریکایی انتخاب شوند، نه نهادهای ایرانی.
۱۰- سفارتخانه های کشورهای دیگر هم می توانند در تهران برای ما موثر باشند. حضور در جلسات محاکمه، درخواست مشترک برای آزادی زندانیان ، کمک مالی به خانواده های زندانیان و گروه های مخالف حکومت و حتی نظارت یا مشارکت در اعتراض ها، از جمله این راه های تاثیرگذار است. کنگره باید تصویب قانونی به نام «آزادی ایران» را بررسی کند تا از طریق آن حمایت کافی از آن را به عمل آورد.
۱۱- تضعیف ستون های حمایتی حکومت ایران که همانا سرویس های امنیتی و نظامی این کشور می باشند، باید در دستور کار قرار گیرند.
۱۲- سرویس های امنیتی و قضایی آمریکا و متحدانش باید در همکاری با سازمان های حقوق بشر به جمع آوری مدارک و شواهدی در متهم کردن مسئولین ایرانی به نقض حقوق بشر اقدام کنند.
۱۳- گفتگو با دولت ایران هم باید در دستور کار باشد. ما باید تعامل خود را برای دیدار با مقامات ایرانی و بحث و گفتگو درباره موضوعات مورد علاقه و نگرانی دو طرف نشان دهیم.
۱۴- باید رهبران روحانی ایران را وادار کرد یا از قدرت سیاسی به صورت مسالمت آمیز کناره بگیرند یا دیگر از تندروهایی مانند احمدی نژاد حمایت نکنند. باید با اعمال تحریم اقتصادی و فشار رسانه ای ،زمینه روی کارآمدن جریان رفرمیست(اصلاح طلب) هوادار غرب را در ایران فراهم ساخت تا دیگر امکان روی کارآمدن تندروهایی مانند احمدی نژاد برای همیشه از بین برود.
۱۵- باید قدرت بسیج و سپاه را از میان برد و در وزارت اطلاعات تغییرات اساسی و یا بطور کلی آن را حذف کرد.
اگرچه نئومحافظه کاران حاکم در کاخ سفید در دوران دوم حاکمیت بوش کوشیدند تا مبتنی بر راهبرد برخورد سخت، فشارعلیه ایران را ادا مه دهند، اما ایستادگی و صلابت و اقتدار نظام جمهوری اسلامی باعث شد که توطئه های دشمن در این عرصه خنثی شود.
مولفه های اقتدار ایران در آستانه انتخابات دهم(۱۳۸۸)
تداوم وتثبیت شرایط ایران در انتخابات دهم برای غرب قابل پذیرش نبود لذا شرایط سیاسی کشور در آستانه انتخابات دهم هر گونه هزینه ای را برای غرب در تغییر شرایط ایران منطقی می نمود. مؤلفه های این شرایط که در مطبوعات و رسانه های دیداری و شنیداری غرب و منطقه خاورمیانه بارها بر آن تآکید شده ، از این قرار بود:
۱- ارتقاء جایگاه ایران در نظام بین الملل و تبدیل ایران به یک ابر قدرت منطقه ای.
۲- ارتقاء موقعیت ژئواستراتژیک ایران و توان دفاع در مقابل تهدیدات .
۳ـ احیای اقتدار ملی و افزایش اعتبار بینالمللی ایران همزمان با به دستآوردن دستاوردهای متعدد در عرصه بینالمللی.
۴ـ ترویج گفتمان امام خمینی (ره) ارزشهای انقلاب در سطح ملل آزادیخواه جهان.
۵- فراگیر شدن فرهنگ مقاومت در جهان اسلام و مستضعفین جهان.
۶- تثبیت جایگاه ایران به نقطه کانونی و الهام بخشی فرهنگ مقاومت.
۷- بر هم خوردن نظم سنتی حاکم بر جهان با توجه به تضعیف جایگاه قدرتهای کهن و ظهور قدرتهای جدید.
۸-ارزش استراتژیک و توان بالای بازیگری و مشروعیت نقش ایران در سطح منطقه و در نزد احزاب و گروههای سیاسی و دولتهای دوست، به خاطر ایفای یک نقش مستقل.
۹- حفظ و تقویت روحیه اعادهى عزت ملى و ترک انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زیاده طلبى سیاست هاى دیگران در دولتمردان.
۱۰- تداوم بحرانهای منطقه ای و لزوم تدوین نظم جدید سیاسی ـ امنیتی و باز تعریف نقش بازیگران منطقهای و فرامنطقهای که. در این میان، نقش ایران به عنوان مهمترین کشور منطقه و قدرت اصلی و تأثیرگذار غیر قابل اغماض است .
۱۱ـ جهش علمی کشور در طول سال های گذشته و دستیابی ایران به فناوریهای روز در عرصههای مختلف (پزشکی، هوا فضا، صنعتی و …
۱۲ـ موفقیت ایران در پرونده هستهای و دستیابی ایران به فناوری پیشرفته تولید سوخت هستهای.
۱۳ـ شکستن تعلیق، راهاندازی و آغاز بکار نیروگاهها و مراکز علمی و صنعتی هستهای پس از تعطیلی در دولت قبل ( اصلاحات).
۱۴- تأثیر بر تحولات داخلی آمریکا و تلاش دولت جدید آمریکا برای تدوین استراتژی جدید این کشور در مواجهه با ایران.
۱۵ – تغییر رویکرد آمریکا برای نزدیکی به روسیه وچین برای جلب حمایت بیشتر آنان برای افزایش فشارها و تحریم بیشتر ایران (عدول از طرح سپر موشکی – امتیاز اقتصادی به چین و…)
راهبرد های بیگانگان برای اثر گذاری بر روند حوادث بعد از انتخابات
تحولات سیاسی کشور در آستانه انتخابات دهم و آشوبهای خیابانی پس از انتخابات، قدرتهای بیگانه وبه ویژه آمریکائی ها را به اثر گذاری راهبرد سالهای اخیر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در قالب”جنگ نرم” امید وار ساخت و به همین دلیل آنها تمام ظرفیت و توان رسانه ای، اقتصادی و سیاسی خود را بکار گرفته و با تحریک آشوبهای خیابانی و حمایت سیاسی تبلیغی از سران اغتشاشات کوشیدند تا ناکامی های گذشته در شکست نظام اسلامی را از این مسیر جبران کنند .
الف: مأموریت پنتاگون درجنگ نرم علیه ایران
از ابعاد پیچیده جنگ نرم آمریکا علیه ایران محول کردن این مأموریت به پنتاگون وزارت جنگ آمریکا بود. بعد از اوج گیری آشوبها و به ویژه پس از طرح شعارهای «نه غزه و نه لبنان» در روز قدس سال ۸۸ که به نوعی عقبه راهبردی نظام اسلامی را هدف گرفت ، به موجب مصوبه کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا (HASK) مبلغ ۵۵ میلیون دلار برای جنگ نرم آمریکا علیه ایران اختصاص یافت که البته پنتاگون وزارت دفاع آمریکا هم مجری آن بود. بعد از اختصاص بودجه ،اوباما موظف شد که آن را در عرض سه ماه هزینه کرده و به گنگره گزارش دهد.
«در بند ۱۲۶۲ این قانون در ۳ بخش تصویب شده که به منظور گسترش ارتباط ایرانیان با شبکههای فارسی زبان خارج از کشور مبلغ ۱۵ میلیون دلار برای پخش اطلاعات از طریق رادیو، تلویزیون، اینترنت، موبایل، خدمات پیام کوتاه، و سایر وسایل ارتباط جمعی اختصاص یافته است. مبلغ ۱۵ میلیون دلار برای ایجاد ظرفیت بیشتر برای ارسال رادیو فردا و شبکه خبر فارسی(VOA) به منظور مقابله با پارازیت ها، و از طریق ارسال امواج کوتاه و متوسط اضافی، ماهواره و مکانیسم های اینترنتی، ایجاد ظرفیت بیشتر برای سرور پروکسی (فیلترشکن) و نرم افزار ضد سانسور به منظور مقابله با مسدود ساختن وب سایت رادیو فردا و شبکه خبر فارسی و ایجاد ظرفیتهای لازم به منظور مقابله با تلاش برای قطع سیستم ارسال پیام کوتاه از طریق موبایل اختصاص یافته است. استخدام کارکنان دائم یا قراردادی برای رادیو فردا و شبکه خبر فارسی(VOA) و ایجاد برنامههای تلویزیونی فارسی زبان اینترنت- محور از جمله یک کانال خبری فارسی زبان اینترنت- محور از دیگر برنامههای در نظر گرفته شده در این بند است.
در بند ۱۲۶۳ این قانون نیز در ۳ بخش تأسیس، اجرا و هدف، نحوه استفاده از بودجه ۲۰میلیون دلاری برای رسانه، تعامل، و آموزش الکترونیک ایرانیان با هدف حمایت از گسترش فناوری هایی چون وب سایت های اینترنتی، تمرین آزادی بیان، آزادی کلام و آزادی مجمع از طریق اینترنت و سایر رسانه های الکترونیک و شرکت در برنامه های آموزشی اینترنت-محور و سایر تعاملات میان مردم آمریکا و ایران بیان شده است. همچنین در این بند برای اولین بار در طول تاریخ آمریکا کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا برای وزارت خارجه بودجه مشخص برای براندازی نرم در ایران پس از انتخابات تعیین کرده است.
ب:سناریوهای بیگانگان برای حمایت از فتنه
همراه با اوج گیری تحرکات خیابانی ،سناریوی کودتای مخملین با نقش آفرینی بیگانگان آغاز و تداوم یافت که مهمترین محور های آن بدین شرح بود:
۱-حمایتهای تئوریک و فکری درباره چگونگی تحقق گام به گام سناریوی کودتای مخملین (مشاوره بنیاد سوروس، بنیاد آلبرت انیشتین، خانه آزادی و …)
۲- حمایت های تبلیغی – رسانهای (تلویزیون بی.بی.سی فارسی، صدایآمریکا، شبکه های اپوزیسیون خارج از کشور و …)
۳- حمایت های سیاسی – بینالمللی (مواضع صدر اعظم آلمان، رئیس جمهور فرانسه درباره مساله تقلب در انتخابات و … عدم صدور مجوز به مسئولین عالی رتبه برای حضور در مجامع بین المللی)
۴-حمایت های مالی (چندین مرحله تصویب بودجه در سنای آمریکا برای کمک به اپوزیسیون در ایران)
۵-حمایت های آموزشی (دوره های آموزشی برگزار شده توسط دختر دیگ چنی در دبی، راه اندازی وبسایتهای آموزش انقلاب مخملین، ترجمه متون آموزشی انقلاب مخملین و …)
۶-افزایش تهدیدات های نظامی – امنیتی
۷-ایجاد محدودیتهای اقتصادی – مالی (تشدید تحریم های اقتصادی)
۸-فعال سازی سفارتخانهها و موسسات وابسته (نقش سفارتخانه های خارجی در کمک اطلاعاتی، مالی و حتی پناه دادن اغتشاشگران و …)
۹-فعال سازی برخی از اتباع و عناصر وابسته در داخل کشور (همچون مازیار بهاری، خبرنگار نیوزویک، کیان تاجبخش، نماینده بنیاد سوروس در ایران و …)
۱۰- حمایت و فعال سازی برخی از چهرههای سیاسی که از کشور گریختهاند (محسن مخملباف، عطاا… مهاجرانی، محسن سازگارا و …)
رسانههای غربی در فرآیند فتنه دو موضوع اصلی را عملیاتی کردند:
۱- دامن زدن به فضای آشوب
۲- شکل دادن به سیاستهای نظام سلطه بر اساس نوع تحلیلهایی که از داخل ایران ارائه میکردند.
رسانه های غربی فعال در این زمینه را میتوان در دو گروه بررسی کرد:
رسانههای گروه اول:
شبکه خبری دولتی BBC که زیرنظر سرویس جهانی فعالیت مینماید و بودجه آن را وزارت خارجه انگلیس تامین مینماید، از دو سال قبل از انتخبات ۸۸ با گزینش و اعزام خبرنگاران و افراد عادی تحت پوشش بنیاد “تراست ” اقدام به اعزام این افراد در گروههای مختلف به ترکیه و دبی نمود تا آموزشهای تخصصی به آنان داده و با این آموزشها بتوانند باصطلاح “روزنامهنگار شهروندی ” را گسترش داده و با گزینش افراد مستعد از بین این افراد، نیروهای مورد نیاز را برای سایر بخشهای BBC گزینش نموده و در نهایت شبکه وسیعی از افراد مرتبط داخل کشور را هدایت و مورد استفاده قرار دهند. بودجه بنیاد تراست که توسط وزارت خارجه انگلیس و برخی کشورها ی اروپایی تامین میگردد، بالغ بر ۳۰ میلیون دلار میباشد.
BBC پس از آغاز فعالیتها و در راستای ایجاد تغییرات گسترده، اقدام به تاسیس تلویزیون فارسی BBC نمود که فعالیت خود را در دی ماه سال ۱۳۸۷ آغاز کرد. اکثر افراد گزینششده در این رسانه دورههای آموزشی تراست را گذرانده و از خبرنگاران رسانههای منتقد نظام میباشند. رسانهBBC فارسی در ابتدا با اقدامات هدفمندی که دنبال میکرد، شروع به برقراری ارتباط گسترده با برخی مستندسازان داخلی نمود و آثار آنان که در داخل فاقد مجوز و قابلیت پخش نداشت را گردآوری نمود. سپس با برنامه “نوبت شما ” که رهبر اصلی آن یکی از دستگیرشدگان اغتشاشات ۱۸ تیر و از دستاندرکاران اصلی تراست که مدتی را در زندان به سر برده است؛ شروع به ایجاد چالش و مشکل در داخل کشور و بزرگنمایی مشکلات داخلی و معضلات سیاسی مینماید.
تلویزیون فارسی BBC قبل از برگزاری انتخابات، تدارکات ویژهای را برای خط دهی پوشش سالگرد ۱۸ تیر به عمل میآورد تا بتوانند از این طریق ضمن تحریک مردم و دانشجویان، اغتشاشاتی را ایجاد نمایند. در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، شبکه BBC فارسی با دعوت از برخی از عناصر معاند و مسئله دار و پرداخت هزینه یک ماهه اقامت آنان در لندن و نیز پرداخت پول برای برگزاری میزگردهای سیاسی، تخم فتنه و نیز بحث تقلب در انتخابات را می کارد.
فراخوانهای سازگارا و نوریزاده در شبکههای VOA و BBC برای اغتشاشات روز عاشورا از دیگر مصادیق این امر هستند که بر تأثیر رسانههای خارجی بر وقایع و تحولات داخلی گواهی میدهند.انتقال فضای قبل از انتخابات به مقطع پس از انتخابات و ایجاد دوگانگی و تضعیف انسجام جامعه همراه با توهم تقلب در انتخابات از سوی معترضین به انتخابات، به شکلگیری فضای انتقامگیری در جامعه کمک کرد که این موارد از تاکتیکهای مورد استفاده بیبیسی بوده است.
جهتگیری بسیاری از رسانههای چون روزآنلاین، گویا، گذرا، VOA، bbc، رادیو فردا، رادیو زمانه، رادیو رژیم صهیونیستی، شبکههای ماهوارهای ضد انقلاب مانند منافقین، گروههای سلطنتطلب، پارس، رنگارنگ، کانال بک و سایتهای اینترنتی ضد انقلاب و همسو با جریان فتنه مانند جرس، کلمه، بالاترین، قلم و … در جریان انتخابات و وقایع بعد از آن و تأثیر آنها به عنوان عوامل مؤثر بر اعتراض و آشوب، ذیل عملکرد بیبیسی، مهندسی شده بود.
بررسی فعالیتهای خبری شبکه تلویزیونی CNN در روزهای پس از انتخابات نشان میدهد این شبکه تمام توان خود را در جهت بهرهبرداری از اغتشاشات بسیج کرده است.گردانندگان CNN با قطع برنامههای عادی به طور ویژه به انعکاس تحولات ایران پرداختند و با استفاده از تصاویر دریافتی از بینندگان که قابل استناد نیست، حتی کمترین معیارهای حرفهای انتقال خبر را زیر پا گذاشتند. این شبکه حتی پا را فراتر گذارده و به آموزش اغتشاشگران روی آورد. شبکه مزبور در برنامههای مختلفی راههای هک کردن سایتهای دولتی کشور مانند وزارت کشور و … را به بینندگان خود آموزش داد. تحریک و ترغیب اغتشاشگران به ادامه خشونت و درگیری، یکی دیگر از محورهایی است که توسط CNN دنبال شد.
رسانههای گروه دوم:
رسانههایی که فرصت موجود را به عنوان بهترین فرصت آمریکا شناسایی کرده و دولت آمریکا را به استفاده از این فرصت تشویق کردهاند. رسانههایی چون واشنگتنپست و والاستریت ژورنال در روزهای آغازین انتخابات حتی طرح تقلب را رد کرده و به نظرسنجیهای خود برای تأیید صحت انتخابات ایران تکیه کردند و پس از مدتی فضای داخل ایران را به عنوان بهترین فرصت جهت عملی کردن اهداف آمریکا مطرح نموده و به دولت آمریکا در مقالات و تحلیلهای خود پیگیری و استفاده از این فرصت را گوشزد کردند و سایر رسانههایی که گاهاً حاوی مقالات افشاگرانه پیرامون عملکرد غرب بودهاند.
گروه سوم :شبکههای اجتماعی:
این شبکهها قبل از انتخابات تبدیل به صفحاتی برای تبلیغات کاندیداها شدند و به دنبال قطع شدن سیستم پیام کوتاه، شبکههایی همچون فیسبوک، توئیتر، یوتیوپ، فرندفید و … به تقویت و تشدید فعالیتهای خود پرداختند و پیوند میان آشوبگران و هدایتگران خارجی آنها را برقرار کردند.مرکز دیپلماسی عمومی دانشگاه کالیفرنیا در گزارشی درباره نقش وبسایتهای توئیتر در ناآرامیهای پس از انتخابات اعلام کرد ۹۸ درصد از لینکهای توئیتر درباره انتخابات و ناارامیهای پس از آن بوده است.نقش توئیتر در ناآرامیهای ایران آنقدر محسوس بود که مؤسسه آمریکایی صلح از اندیشکدههای آمریکایی در مقاله «پیشبینی چگونگی دیپلماسی شهروندی» در سال ۲۰۱۱ حوادث پس از انتخابات ایران را نمونه بارز کارکرد شبکههای اجتماعی بیان کرد.
عقب انداختن به روز رسانی سایت که مستلزم قطع خبر چند روزه سایت بود، قرار دادن نرمافزار ترجمه انگلیسی به فارسی و آموزش دور زدن فیلترینگ از جمله اقدامات حمایتی تویتر از اغتشاشگران بود.
د- مواضع رسمی بیگانگان در حمایت از فتنه:
روشنترین دلیل حضور غرب پشت پرده آشوبهای خیابانی در سال ۸۸ میتواند مواضع رسمی مقامات آمریکایی و اروپایی باشد.علاوه بر افزایش فشارهای اقتصادی و بینالمللی در آن برهه، اکثر غربیها علناً اقدام به موضعگیری علیه نظام جمهوری اسلامی نموده، به حمایت از ناآرامیها پرداخته و به این حد نیز بسنده نکرد.
مهمترین مواضع آمریکاییها:با وجود تعدد موضعگیریهای رسمی پیرامون ناآرامیهای پس از انتخابات در ایران تنها با توجه به ۲ موضع هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا، مدیریت آمریکا در فتنه ۸۸ قابل ملاحظه است که حتی نه به عنوان یک حمایت بلکه به عنوان یک دستور صادر شده است، من جمله:
* آمریکا در تلاش است تا به طریقی که فعالیت نیروهای دموکراتیک در ایران تضعیف نشود و همچنین این نیروها به خطر نیفتند، از آنها حمایت کند.
* دولت آمریکا از بیرون ایران هر حمایتی از دستش برمیآمد از معترضان (جریان فتنه) کرد.
* همه ایرانیانی که در تلاش برای شنیده شدن صدایتان و دفاع از آزادیهای بنیادی و حقوق بشر هستید، بدانید تنها نیستید. ایالات متحده آمریکا و جامعه جهانی پشتیبان شماست.
* مردم ایران باید با افزایش قدرت نظامیان در ایران مخالفت کنند.
*باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا نیز که سعی میکرد از مواضع علنی بپرهیزد نیز نتوانست چنین تاکتیکی را تا انتها پی بگیرد. وی که در ابتدا صرفاً از انزجار جامعه جهانی پیرامون تحولات ایران سخن میگفت، خواسته خود را برای از سرگیری فتنه به نمایش گذاشت وگفت:ایرانیها باید شجاعت لازم برای بیان آزادی را داشته باشند و به اعتراضات خود ادامه دهند. (“امیدواری و توقع من این است که کماکان شاهد این باشیم مردم ایران شجاعت ابراز اشتیاق برای به دست آوردن آزادی بیشتر و حکومتی مبتنی بر مردمسالاری بیشتر را داشته باشند.”)
* “آدام ارلی” (سفیر آمریکا در بحرین که پیش از این و در دوران ریاست جمهوری جرج بوش سخنگوی وزارت خارجه آمریکا بوده است) نیز در جلسهای با برخی از مسئولان کشورهای عربی در منامه تأکید کرد که آمریکا قصد دارد در ماههای آینده حمایت خود از اصلاحطلبان در ایران را “رسمی و علنی” کند.ارلی در این جلسه که به تشریح راهبرد تدوین شده دولت اوباما درباره ایران اختصاص داشته، گفته است: “کاخ سفید همزمان با انجام مذاکرات ایران و ۱+۵ نحوه حمایت از “رهبران معارض جدید” در ایران را پیگیری میکند”.ارلی در این سخنان که پیش از اول اکتبر ۲۰۰۹ و برگزاری مذاکرات ژنو بیان شده تصریح کرده است: “تحت هر شرایطی حمایت از اصلاحطلبان در ایران جزو گزینههای اصلی سیاست اوباما باقی خواهد ماند و ما روز به روز آن را پرقدرتتر خواهیم کرد”.
ارلی سپس به توصیف دقیق “گام بعدی” آمریکا پرداخته و گفته است: “اگر مذاکرات ژنو موفقیتآمیز نباشد و در آن پیشرفتی حاصل نشود، آمریکا قصد دارد همزمان با تشدید تحریمها، اعمال فشار سیاسی علیه تهران را با حمایت “رسمی”، “علنی” و “گسترده” از موسوی و خاتمی وسعت بخشد چرا که هیچ فشاری به دولت ایران بدون تقویت جریانهای طرفدار غرب در ایران کارساز نیست”.وی در بخش پایانی سخنانش میگوید: “همین حالا هم این موضوع پنهانی نیست که ما از موسوی و خاتمی حمایت میکنیم اما علنی شدن این حمایت، همزمان با اعمال تحریمها میتواند این فایده را داشته باشد که مردم ایران به این نتیجه برسند که تنها راه رهایی از تحریمها گرایش به این افراد است.”
ه:دیپلماسی عمومی
واژه ی”دیپلماسی عمومی”سابقه چندانی در روابط بین الملل نداشته و از سالهای میانی قرن بیستم به دلیل گسترش وسایل ارتباط جمعی در این حوزه بکار گرفته شده وآن عبارت است از:
“دیپلماسی عمومی به برنامه تحت حمایت دولت اشاره دارد که هدف آن اطلاع رسانی و یا تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است؛ ابزار اصلی آن نیز انتشار متن، تصاویر متحرک، مبادلات فرهنگی و رادیو و تلویزیون و اینترنت است.”
ایده و جوهره اصلی دیپلماس عمومی “تاثیر گذاری”بر افکار عمومی جهان از طریق کنترل ایده ها، باورها و هنجارها و در نهایت شکل دهی ایستارها و رفتار ها ، در راستای اهداف مورد نظر از طریق مختلف و به طور کلی با کمک ابزار فرهنگی و اطلاعاتی است. بر این اساس دیپلماسی عمومی با دیپلماسی رسمی و سنتی میان کشورها تفاوتی ما هوی دارد. مولفه های دیپلماسی عمومی عبارتند از:الف)غیر رسمی بودن ب)آشکار و علنی بودن ج)تعاملات در سطح افراد و مردم به جای تعامل میان سیاستمداران د)فراگیرتر بودن مخاطبان شامل عموم جامعه ه)تنوع ابزار و امکانات دیپلماسی عمومی و) انتقال عقاید و ارزشها
آمریکا در ماجرای فتنه بعد از انتخابات دیپلماسی عمومی خود را علیه ایرا ن از طریق زیر دنبال می کرد :
۱-راه اندازی رسانه های متعدد (دیداری و شنیداری و دیجیتالی)و قرار دادن ایران در مرکز دیپلماسی عمومی آمریکا
۲-برقراری ارتباط با نخبگان، روزنامه نگاران، نمایندگان مجلس، افراد متنفر و مخالف با نظام
۳-پیگیری برای ایجاد سفارتخانه یا دفتر حفظ منافع
۴-ایجاد و تقویت سازمانهای مردم نهاد
۵-برگزاری همایش های علمی
۶-تدوین و اجرای برنامه های آموزشی
۷-بهره گیری از فرصت انتخابات ریاست جمهوری و دامن زدن به تحرکات و آشوبها
و:نقش سفارتخانه های خارجی
سفارتخانه ها ومراکز دیپلماتیک خارجی در ایام قبل وپس از انتخابات نقش اساسی در ساماندهی آشوبگران وحمایت از آشوبها داشتند .
۱- سفارت انگلیس چند ماه قبل از انتخابات با تشکیل کارگروهی جهت بررسی تحولات روزانه کشور مبادرت به رصد نمودن اخبار خبرگزاریها ، وب سایتها ، وبلاگها ، نظرات مردمی ، دانشجویان ، روحانیون ، مقامات صداوسیما ، سپاه و بسیج نموده و با نزدیک شدن به ایام انتخابات ؛سفرهای استانی دیپلماتها وکارمندان محلی آغاز گردید که در این راستا بررسی نظرات برخی اقوام مختلف ایرانی نسبت به هر کاندیدا مورد توجه آنها بوده است.
۲- فعالیت گسترده اطلاعاتی انگلیسی ها در جمعآوری اطلاعات از ناآرامی ها و اغتشاشات پس از انتخابات بگونه ای که تقریباً بطور دائم کارمندان محلی خود را به صحنه های درگیری گسیل می نمودند و به دنبال جمعآوری اطلاعات بودند . ضمن اینکه به کارمندان محلی دستور داده شده بود تا با احزاب سیاسی تماس گرفته و تحلیل ها و نقطه نظرات آنان را گردآوری و گزارش نمایند .
۳- بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات؛ سفارت انگلیس مبادرت به خط دهی انتشار اخبارکذب مبنی بر تقلب در انتخابات نموده و ضمن اعلام ساختگی و جعلی بودن آراء، اغتشاشات و تجمعات غیر قانونی را به عنوان اعتراض و حق مردم مطرح می نمود .
۴- شرکت کلیه دیپلماتهای سفارت انگلیس در راهپیمایی ها و تجمعات غیر قانونی پس از انتخابات.
۵- پر کردن خلاء اطلاعاتی آمریکا و اسراییل توسط انگلیسیها در راستای جبران عدم حضور آمریکا در ایران.ارتباطگیری با نخبگان، احزاب و شخصیتهای سیاسی به منظور جمعآوری اطلاعات و آمادهسازی جهت همکاری با سرویس آن کشور.
۶- تماس با اصحاب رسانه و مطبوعات به منظور تاثیرگذاری بر بدنه جامعه
رویکردها و اقدامات بیگانگان در فتنه ۸۸
در یک برآورد کلی مجموعه اقدامات بیگانگان وعوامل د اخلی آنها در عرصه فتنه بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری را در ابعاد زیر می توان برشمرد
۱- تضعیف جایگاه ولایت فقیه :این موضوع جزءرویکردها و اهداف اولویتی بیگانگان علیه جمهوری اسلامی ایران محسوب شده و عدم توجه برخی از جریانات سیاسی به فرمایشات و رهنمودهای مقام معظم رهبری(به ویژه پس از خطبه های تاریخی نماز جمعه مورخه ۲۹/۳/۸۸) مستمسک و بستر مناسبی جهت دامن زدن به مساله مذکور از سوی بیگانگان را فراهم نموده است. در همین راستا تلاش مذبوحانه مبتنی بر القاء شکاف میان نظرات مقام معظم رهبری با نظرات حضرت امام (ره) به صورت گسترده از سوی دستگاه تبلیغی دشمنان صورت می گیرد .
۲- ایجاد انشقاق در صفوف یکپارچه ملت و تضعیف حمایت مردمی از اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی ؛
۳- گسترش فضای اختلاف میان جریانات، احزاب و شخصیتهای سیاسی؛
۴- به چالش کشاندن مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران وطرح ادعاهای درزمینه عدم برخورداری نظام و مسئولین از حمایت مردمی؛
۵- تلاش جهت اثبات ناکارآمدی نظام در ایجاد دموکراسی، برگزاری انتخابات سالم، مقابله با بحرانهای اخیر و رعایت حقوق بشر؛
۶- ایجاد خلل در روابط میان مردم و نخبگان با مقام معظم رهبری و ولایت فقیه ؛
۷- تلاش جهت کاهش حمایت های مردمی از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران (در داخل و خارج از کشور) و شکست وجهه جمهوری اسلامی ایران با هدف ممانعت از تبدیل شدن ایران به عنوان الگوی موفق در نزد سایرکشورهای جهان؛
۸-بهرهبرداری از پتانسیل مردمی بمنظور نیل به اهداف مورد نظر مانند: ایجاد بیاعتمادی و دامن زدن به اعتراضات مردمی، تقویت جریانات قومیتی و اپوزوسیون داخلی، اجرای پروژه دمکراسیسازی در ایران با هدف تغییر در افکار، رفتار و نهایتاً تغییر ساختار نظام ؛
۹- تشویق بخشی از ایرانیان مقیم خارج از کشور جهت فعالیت علیه جمهوری اسلامی ایران . و بهرهبرداری تبلیغاتی از اجتماعات و اعتراضات آنها.
۱۰ سازماندهی، هدایت و پشتیبانیهای مادی، سیاسی و رسانهای از گروههای تروریستی و همگرایی بین اپوزیسیون داخل و خارج و اپوزیسیون داخل با گروههای ناراضی اجتماعی.
۱۱- بسترسازی در راستای اجرای پروژه براندازی نرم وتشکیل دورههای آموزشی در کشورهای مختلف (ازجمله امارات و هلند) در قالب موضوعاتی چون حقوق بشر و مبارزه عاری از خشونت.
۱۲-ایجاد و حمایت مادی و معنوی از NGO ها جهت جریانسازی در لایه های مختلف اجتماعی و بهرهگیری از پتانسیل و امکانات آنها در شرایط مقتضی.
۱۳- فعال نمودن پروژه ایجاد بحرانهای داخلی (به ویژه در حوزههای اجتماعی) و پیگیری طرح فشار از بیرون، تغییر از درون؛
۱۴- تمرکز بر عملیاتروانى، شایعهپراکنى، جریانسازى و تبلیغ ناکارآمدی نظام اسلامی از طریق سایتهای اینترنتی، شبکههای ماهوارهای فارسیزبان به ویژه صدای آمریکا و بیبیسی فارسی و سایر شبکههای خبری ضدانقلاب فراری، سلطنتطلبان و منافقین و سایر وسایل ارتباطی؛
۱۵- تاکید بر بروز تقلب و عدم اطمینان به سلامت برگزاری انتخابات در ایران (حدوداً ۱۰ روز قبل از روز رایگیری) و تلاش جهت القاء موضوع از طریق سایتهای مربوط به وزارت امور خارجه (مواردی چون: قطع ارسال پیامک، کاهش سرعت اینترنت، بروز اشکال در خصوص حضور ناظرین کاندیداها در حوزههای رایگیری و … از نکات مندرج در این خصوص میباشند)؛ لازم به توضیح است که مسئول کمیته صیانت از آراء ستاد موسوی، نیز یک هفته قبل از روز انتخابات (جمعه ۱۵/۳/۸۸) ضمن برشمردن موارد مذکور؛ وقوع آنها را دلیلی بر تقلب انتخاباتی بر شمرده بود.
۱۶- تحریک و زمینهسازی برای حرکتهاى خشونتآمیز داخلی و نافرمانی مدنی و زمینهسازی برای وقوع آشوبهای خیابانی و ایجاد ناامنی و تخریب و اغتشاش؛
۱۷- تلاش جهت اتهامسازی و جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران به ویژه درعرصه نقض حقوق بشر با هدف افزایش انزوای جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالملل.
۱۸- تاکید بر استمرار روند اعتراضات و عدم پذیرش نتایج انتخابات تا حصول نتایج موردنظر؛
۱۹- معرفی سپاه و بسیج به عنوان عناصر کودتای نظامی و ضرورت حذف و خروج نیروهای مذکور از صحنه . ( خاطر نشان می گردد اعلامیه های کشورهای مختلف در قالب نقض حقوق بشر،ضرورت حضور ناظرین بینالمللی و… در این راستا ارزیابی گردیده و حذف نیروی مردمی بسیج از صحنه در گزارشات راهبردی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا؛مورد تاکید قرار گرفته است).
بازدیدها: 340