حفِظوا عَلَي الصَّلَوتِ والصَّلوةِ الوُسطي وقوموا لِلّهِ قنِتين (238)
^ 1 – ـ نهج البلاغه، حكمت 468.
^ 2 – ـ تفسير العياشي، ج 1، ص 126؛ البرهان، ج 1، ص 507 ـ 508.
460
گزيده تفسير
مسلمانان بايد نمازهاي پنجگانه يوميّه به ويژه نماز ظهر را از نظر كمّي و كيفي پاس بدارند تا از آثار و بركات فراوان اين فريضه بزرگ الهي برخوردار شوند.
در مرحله حدوث بايد نماز را با آداب و شرايط آن انجام داد و در مرحله بقا هم آن را حفظ كرد، ازاينرو از اعمالي كه به اخلاص نماز آسيب ميزند بايد پرهيز كرد.
همانگونه كه نمازگزار نماز را پاس ميدارد، نماز نيز مظهر حفظ خداي حفيظ است و نمازگزار را از زشتيها و شهوات حفظ ميكند.
ايستادگي براي خداوند و در راه او همراه خضوع هميشگي براي هر مسلماني لازم است، چنانكه همه موجودات هماره در حال خضوع و اطاعت از خداي سبحاناند.
تفسير
مفردات
حفِظُوا: «حفظ» به معناي نگهداري است و كاربرد آن در موارد و موضوعات
461
گوناگون مختلف است؛ گفته ميشود كه مال را از تلف و امانت را از خيانت و نماز را از فوت شدن حفظ كرد 1. مراد از ﴿حفِظوا عَلَي الصَّلَوت﴾ مراقبت و پاسداري از كميت و شمار نمازها و اجزاء و شرايط آن و نيز رعايت وقت آن است.
الوسطي: «وسط» به دو معنا ارائه شده است: ميان؛ فضيلت. طبق معناي دوم، اوسط يعني افضل و اعدل، و «وسطي» مؤنث افضل به معناي اكمل خواهد بود 2 ؛ نظير ﴿جَعَلنكُم اُمَّةً وسَطا﴾، ﴿قالَ اَوسَطُهُم) 3 ليكن فخر رازي از اين تحليل پاسخ داده است كه وسطِ به معناي فضيلت، بدان سبب كه ميان افراط و تفريط قرار گرفته است با فضيلت خواهد بود، بنابراين بازگشت معناي دومِ وسط به همان معناي اول است 4.
تناسب آيات
ترتيب ضبط و نوشتن آيات قرآن كريم مطابق نزول آنها نيست، پس ممكن است كه آيات مراقبت از نماز با آيات ديگري فرود آمده باشند و به دستور پيامبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) كه از هدايت الهي ناشي ميشود در جايگاه كنوني قرار گرفته باشند؛ ولي اگر آيات حفظ نماز در بين آيات نكاح و طلاق نازل شده باشند، بيانكننده اين حقيقتاند كه اشتغال به مسائل حقوقي، مانند ازدواج و طلاق و ديگر امور خانوادگي، نبايد انسان را از عمود دين غافل كند و براساس ﴿رِجالٌ
^ 1 – ـ التحقيق، ج 2، ص 272، «ح ف ظ».
^ 2 – ـ ر.ك: المصباح، ص658 ـ 659.
^ 3 – ـ سوره قلم، آيه 28.
^ 4 – ـ التفسير الكبير، مج2، ج4، ص107.
462
لاتُلهيهِم تِجرَةٌ ولابَيعٌ عَن ذِكرِ الله) 1 لازم است كه ضروريترين مسائل زندگي يعني امور خانواده، از اقامه نماز و از محافظت آن باز ندارد، زيرا نماز روابط خانوادگي را براساس صحيح سامان ميبخشد.
٭ ٭ ٭
لزوم حفظ اصل نماز و كميّت آن
حفظ همه حدود و احكام الهي واجب است، چنانكه خداوند مؤمنان را با وصفِ حافظان حدود الهي ستوده است: ﴿ءامِرونَ بِالمَعروفِ والنّاهونَ عَنِ المُنكَرِ والحفِظونَ لِحُدودِ الله) 2 ولي خداي سبحان درباره مراقبت از نماز دستوري جداگانه داده است: ﴿حفِظوا عَلَي الصَّلَوتِ والصَّلوةِ الوُسطي﴾. براساس اين امر، محافظت بر نمازها واجب است.
فرمان پاسداري از نماز، گاهي درباره اصل و حقيقت نماز است: ﴿والَّذينَ هُم عَلي صَلاتِهِم يُحافِظون) 3 و گاه كميّت و شمار آن؛ مانند آيه مورد بحث و آيه ﴿والَّذينَ هُم عَلي صَلَوتِهِم يُحافِظون) 4 با اين تفاوت كه در بخش كيفيت، لفظ مفرد آمده و در زمينه حفظ كمّيت و تعداد نماز، از لفظ جمع استفاده شده است. البته همانطور كه تعداد ركعات نماز و ساير شرايط آن از همتاي قرآن، يعني عترت طاهرين(عليهمالسلام) استفاده ميشود، اعداد و شمارگان آن نيز از همين منبع غني و قوي استنباط ميشود.
^ 1 – ـ سوره نور، آيه 37.
^ 2 – ـ سوره توبه، آيه 112.
^ 3 – ـ سوره معارج، آيه 34.
^ 4 – ـ سوره مؤمنون، آيه 9.
463
نكته: قرآن حكيم طبق حكمتْ مطالب خويش را تعليم ميدهد، ازاينرو در برگزاري فريضه الهي نماز از آن جهت كه «عمود» دين است، واژه «اقامه» را به كار ميبرد تا با ستون بودن نماز هماهنگ باشد، زيرا عمود را بهپاميدارند نه آنكه بخوانند، چون ستون با اقامه ميتواند خيمه را حفظ كند نه با خواندن. اينكه در بسياري از آيات قرآن عنوان اقامه و مشتقات آن درباره نماز مطرح شده است، براساس همين تناسب است. وقتي احداث نماز به اقامه است نه قرائت، حفظ آن نيز به تقويم خواهد بود نه تلاوت، زيرا قرائت نماز اولين مرحله وجوب آن است كه در تمام مراتب محفوظ است و پشتوانه اين تلاوت، معرفت و حضور قلب و عمل به مقتضاي آن و… خواهد بود.
عنوان «محافظت» در آيه مورد بحث، از ويژگي نماز محسوب ميشود، چنان كه در اذان و اقامه آن عنوان «حي علي الصلاة» مطرح است كه چنين ترغيبي درباره ساير فروع دين نيامده است؛ مثلاً حي علي الزكاة، علي الصوم، علي الحج و… وارد نشده است.
مراد از ﴿صَلَوات﴾
درباره مراد از ﴿الصَّلَوت﴾ دو احتمال هست:
1. حرف «الف» و «لام» در ﴿الصَّلَوت﴾ براي عهد باشد، در نتيجه مراد از ﴿حفِظوا عَلَي الصَّلَوت﴾، وجوب حفظ نمازهاي پنجگانه شبانهروز است.
2. حرف «الف و لام» براي جمع و جنس باشد، بنابراين مراد از آن، وجوب حفظ همه نمازهايي است كه در اسلام تشريع شده است، جز نمازهايي كه با دليل خاص از وجوب ياد شده بيرون روند؛ مانند نمازهاي مستحبي، مگر آنكه گفته شود وجوب حفظ هر نماز، مناسب با حكم همان
464
نماز محفوظ است و بر اين اساس، وجوب حفظ نماز مستحب همانا حفظ استحباب آن است.
نمازهاي پنجگانه در قرآن كريم
نمازهاي پنجگانه يوميّه از منطوق يا مفهوم آيات قرآن كريم كه از اوقات نماز حكايت دارند فهميده ميشود كه به بعضي از موارد آن اشاره ميكنيم:
1. ﴿اَقِمِ الصَّلوةَ لِدُلوكِ الشَّمسِ اِلي غَسَقِ الَّيلِ وقُرءانَ الفَجرِ اِنَّ قُرءانَ الفَجرِ كانَ مَشهودا) 1 «لام» در كلمه ﴿لِدُلوك﴾ به معناي «عند» است، پس در اين آيه، به وقت چهار نماز (ظهر، عصر، مغرب، عشاء) كه از هنگام گذشتن آفتاب از دايره نصفالنهار تا تاريكي شب است (از نيمه روز تا نيمه شب)، اشاره شده و از نماز صبح نيز به ﴿قُرءانَ الفَجر﴾ ياد شده است.
2. ﴿فَاصبِر عَلي ما يَقولونَ وسَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ قَبلَ طُلوعِ الشَّمسِ وقَبلَ غُروبِها ومِن ءانايء الَّيلِ فَسَبِّح واَطرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرضي) 2 عبارت ﴿قَبلَ طُلوعِ الشَّمس﴾ با نماز صبح و ﴿قَبلَ غُروبِها﴾ با نماز عصر و ﴿من ءانايء الَّيل﴾ با نماز مغرب و عشا و ﴿اَطرافَ النَّهارِ﴾ با نماز ظهر انطباقپذير است.
3. ﴿ فَسُبحنَ اللهِ حينَ تُمسونَ وحينَ تُصبِحون ٭ ولَهُ الحَمدُ فِي السَّموتِ والاَرضِ وعَشيًّا وحينَ تُظهِرون) 3 عبارت ﴿حينَ تُمسون﴾ ناظر به شامگاه است و به نماز مغرب و عشا اِشعار دارد كه در شب خوانده ميشود و ﴿حينَ تُصبِحون﴾ به بامداد و نماز صبح نظر دارد و ﴿وعَشيًّا﴾ كه در برابر
^ 1 – ـ سوره اسراء، آيه 78.
^ 2 – ـ سوره طه، آيه 130.
^ 3 – ـ سوره روم، آيات 1817.
465
بامداد و شامگاه آمده است، نزديك غروب يعني هنگام نماز عصر است و ﴿حينَ تُظهِرون﴾ ناظر به زمان زوال آفتاب و نماز ظهر است.
4. ﴿واذكُر رَبَّكَ في نَفسِكَ تَضَرُّعًا وخيفَةً ودونَ الجَهرِ مِنَ القَولِ بِالغُدُوِّ والاءاصال) 1 و ﴿في بُيوتٍ اَذِنَ اللهُ اَن تُرفَعَ ويُذكَرَ فيهَا اسمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالغُدُوِّ والاءصال) 2 كلمه ﴿بِالغُدُوّ﴾ يعني «بامداد»، بر نماز صبح و واژه ﴿الاصال﴾ يعني «شامگاه و نزديك غروب»، بر نماز عصر تطبيق ميشود. البته تعيين حدود دقيق اوقات ياد شده به بركت رهنمود اهل بيت وحي و عصمت(عليهمالسلام) خواهد بود.
مراد از «صلوة وسطي»
همانگونه كه ﴿الصَّلوة﴾ دو احتمال داشت، در تعيين ﴿الصَّلوةِ الوُسطي﴾ هم اقوال و احتمالاتي هست كه طبري 3 چهار قول، قرطبي 4 ده قول و صاحب نيلالاوطار 5 هجده قول را نقل كردهاند 6. در روح المعاني بعد از نقل برخي از آرا چنين آمده است: «و قيل و قيل» 7 يعني آراي فراواني ارائه شده است كه شمارش دقيق آنها دشوار است. عمده معناي «وُسطي» است كه در اين باره نيز دو نظر وجود دارد:
^ 1 – ـ سوره اعراف، آيه 205.
^ 2 – ـ سوره نور، آيه 36.
^ 3 – ـ جامع البيان، مج2، ج2، ص734 ـ 752.
^ 4 – ـ الجامع لاحكام القرآن، مج2، ج3، ص190 ـ 194.
^ 5 – ـ نيل الاوطار، مج1 ـ 2، ج1، ص311 ـ 312.
^ 6 – ـ التبيان، ج2، ص275؛ مجمع البيان، ج21، ص599 ـ 560.
^ 7 – ـ روح المعاني، ج2، ص235.
466
1. «وُسْطي» مؤنث «اوسط» و به معناي متوسّط و ميان دو چيز است، پس ﴿الصَّلوةِ الوُسطي﴾ نمازي است كه در ميان نمازهاي پنجگانه قرار گرفته است. مقصود از صلوات در اين احتمال همان نمازهاي پنجگانه است و ذكر نماز وسطي از قبيل ذكر خاص بعد از ذكر عام به جهت اهميت آن است؛ مانند ذكر حضرت جبرئيل و ميكائيل در آيه ﴿مَن كانَ عَدُوًّا لِلّهِ و ملئكَتِهِ ورُسُلِهِ وجِبريلَ وميكل﴾. گاهي صرف اهميّت باعث مطرح شدن يك امر خاص است كه خصوصيت آن فقط در اهتمام به آن است نه در اصل حكم؛ مانند ﴿مِنها اَربَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدّينُ القَيِّمُ فَلاتَظلِموا فيهِنَّ اَنفُسَكُم) 1 زيرا ظلم به نفس همواره قبيح است و به ماههاي چهارگانه حرام اختصاصي ندارد؛ ليكن براي اهميّت آن به آن تصريح شده است.
2. «اوسط» به معناي «فُضْلي» است. براساس اين معنا و با حفظ معناي نخستِ كلمه ﴿الصّلوت﴾، صلوةوسطي يكي از نمازهاي پنجگانه است كه از ديگر نمازهاي روزانه افضل است. احتمال ديگر براساس همين معنا آن است كه «صلوة وسطي» به معناي نماز با فضيلتتر يعني نماز با خشوع و حضور قلب باشد، بنابراين ﴿والصَّلوةِ الوُسطي﴾ كه به جمله ﴿حفظُوا علي الصّلوت﴾ عطف شده است، براي تشويق به حفظ نماز با خشوع و حضور قلب است؛ ولي روشن است كه اين احتمال با معناي نخست براي كلمه ﴿الصَّلوة﴾ چندان هماهنگي ندارد، مگر با تأمّلي كه در بحث مفردات آيه گذشت.
^ 1 – ـ سوره توبه، آيه 36.
467
تعيين نماز وُسْطي
براساس احاديثي كه در بحث روايي ميآيد، مشهور ميان اماميّه آن است كه «صلوة وسطي» همان نماز ظهر است 1. آلوسي در روح المعاني همين مصداق را ترجيح داده و ادله اقوال ديگر را مرجوح دانسته است 2 ؛ ولي بعضي آن را مانند اسم اعظم الهي، ولي خدا، شب قدر و زمان استجابت دعا در روز جمعه مخفي دانسته و سرّ اختفاي آن را هم ترغيب به اهتمام مسلمانان به نمازهاي روزانه و محافظت خاص از تمام آنها برشمردهاند 3.
وجوه اعتباري ديگري نيز گفته شده كه از نظر اعتبار عدد و وقت يا به لحاظ شب و روز با هم تفاوت ميكنند. به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
1. نماز ظهر است، زيرا در طول روز تنها نماز ظهر ميان نماز صبح و عصر قرار دارد.
2. نماز عصر است، زيرا نماز عصر ميان نمازهايي است كه در شبانهروز خوانده ميشوند و نماز عصر، از ديگر نمازها افضل است، چون خداوند به آن قسم ياد كرده است: ﴿وَالعَصر﴾ و منظور از ﴿بَعدِ الصَّلوة﴾ در آيه ﴿تَحبِسونَهُما مِن بَعدِ الصَّلوة) 4 نيز نماز عصر است.
3. نماز مغرب است، زيرا سه ركعت است و ميان دو نماز چهار ركعتي
^ 1 – ـ ر.ك: مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص599؛ البرهان، ج2، ص508 ـ 509؛ وسائل الشيعه، ج4، ص22 ـ 23.
^ 2 – ـ روح المعاني، ج2، ص235 ـ 236.
^ 3 – ـ وسائل الشيعه، ج4، ص23؛ الجامع لاحكام القرآن، مج2، ج3، ص193 ـ 194.
^ 4 – ـ سوره مائده، آيه 106.
468
عصر و عشا قرار دارد.
4. نماز عشاء است، چون در نيمهشب قرار گرفته است.
هيچ يك از وجوه ياد شده دليل فقهي ندارد و تنها وجهي كه پشتوانه روايي دارد، نظريه مشهور اماميّه است كه «صلوة وسطي» همان نماز ظهر است 1.
گفتني است كه خداي سبحان درباره نماز جمعه همكه بركات فراواني دارد، دستور ويژه داده است: ﴿ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اِذا نودي لِلصَّلوةِ مِن يَومِ الجُمُعَةِ فَاسعَوا اِلي ذِكرِ اللهِ وذَرُوا البَيع) 2 هرچند نماز جمعه نيز همان نماز ظهر در روز جمعه است.
نكته: در تطبيق نماز اوسط بر يكي از نمازهاي معروف و معهود يوميه و نماز جمعه و جماعت، روايات متهافت فراواني هست كه آلوسي بسياري از آنها را به جهت مرفوع يا موقوف بودن مردود دانسته و فقط به برخي كه ظهور در ظهر دارند بسنده كرده است 3 ؛ بر خلاف طبري كه مستفاد از اخبار را نماز عصر دانسته 4 ؛ ليكن برخي از متأخّران متتبّع در قبال انبوهي از اخبار متهافت، چنين گفته: و ما آفة الأخبار إلاّ رواتها 5. شيخ طوسي تطبيق آن را بر نماز جماعت مليح دانسته ولي گفته: هيچيك از مفسّران آن را رأي خود ندانستهاند 6. البته در
^ 1 – ـ ر.ك: التبيان، ج2، ص275؛ مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص599؛ الجامع لاحكام القرآن، مج2، ج3، ص189 ـ 194.
^ 2 – ـ سوره جمعه، آيه 9.
^ 3 – ـ روح المعاني، ج2، ص235 ـ 236.
^ 4 – ـ جامع البيان، مج2، ج2، ص752.
^ 5 – ـ آلاء الرحمن، ج1، ص404.
^ 6 – ـ التبيان، ج2، ص275.
469
بين مفسران اهل سنت كساني هستند كه آن را اختيار كردهاند 1.
حفظ نماز در مرحله بقا
اتيان نماز با همه آداب و شرايط فقهي آن و حضور قلب بنده با ايمان، از اسباب حفظ نماز در مرحله ثبوت است؛ ولي فرمان پاسداري از نماز گستردهتر از حفظ در مرحله حدوث و بقاست، بنابراين بنده مؤمن بايد نماز با اخلاصش را با كارهاي بعدي تباه نكند تا نماز وي نزد خداوند رود و پيش او نگهداري شود: ﴿اِلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ والعَمَلُ الصّلِحُ يَرفَعُه) 2 زيرا تنها آنچه نزد خدا باشد، از هرگونه فساد در امان است: ﴿ما عِندَكُم يَنفَدُ وما عِندَ اللهِ باق) 3
امام صادق(عليهالسلام) هنگام شمارش سپاهيان عقل و جهل از حفظ نماز در شمار سپاه عقل، و از تباه ساختن آن در شمار سپاه جهل نام ميبرد: الصّلاة وضدّها الإضاعة 4. «عقل» در برابر «جهل» است نه علم، ازاينرو در نوع جوامع روايي، عنوان «كتاب عقل و جهل» آمده است نه كتاب علم و جهل، پس انسانها دو گروهاند: عاقل و جاهل. گروه دوم نيز دو قسماند: جاهلان عالم و جاهلاني كه تحصيل نكردهاند و خواندن و نوشتن نميدانند و بهديگرسخن، انسان يا «با عقل» است يا «بيعقل»؛ و چون با «عقل» خداي سبحان پرستيده ميشود و بهشت به دست ميآيد: ما العقل؟ قال: ما عبد به
^ 1 – ـ ر.ك: الكشف و البيان، ج2، ص198.
^ 2 – ـ سوره فاطر، آيه 10.
^ 3 – ـ سوره نحل، آيه 96.
^ 4 – ـ الكافي، ج1، ص22.
470
الرّحمن واكتسب به الجنان 1 ، انسانها يا اهل بهشتاند يا اهل جهنّم؛ دوزخيان يا درس خواندهاند يا نه.
ضايع كردن نماز، نشان جهالت است و سبب ميشود كه انسان به دام شهوتها افتاده و هدف آفرينش خود را گم كند: ﴿فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ اَضاعُوا الصَّلوةَ واتَّبَعُوا الشَّهَوتِ فَسَوفَ يَلقَونَ غَيّا) 2 در قيامت ضايعكننده نماز به سبب حيرت و سرگرداني كه عذابي دوچندان است، راه جهنّم را هم نمييابد و به فرمان الهي به سوي دوزخ كشانده ميشود: ﴿فَاهدوهُم اِلي صِرطِ الجَحيم) 3
محافظت نماز از انسان
نمازگزار نماز را پاس ميدارد و نماز نيز وظيفه حفظ نمازگزار را برعهده دارد، زيرا كاربرد باب «مفاعله» براي فرمان به حفظ نماز: ﴿حفِظُوا﴾ به جاي فعل ثلاثي مجرّد، گذشته از افاده استمرار، نشانِ حفظ متقابل است، پس نماز انسان را از بديها برحذر ميدارد: ﴿اِنَّ الصَّلوةَ تَنهي عَنِ الفَحشاءِ والمُنكَر) 4 حفظ متقابل نماز و نمازگزار، در مفردات 5 راغب و نيز در تفسير كبير فخر رازي آمده است، با اين تفاوت كه امام رازي شواهد محافظت متقابل را با آياتي از قبيل ﴿اِنَّ الصَّلوةَ تَنهي عَنِ الفَحشاءِ والمُنكَر﴾، ﴿واستَعينوا بِالصَّبرِ والصَّلوة) 6
^ 1 – ـ الكافي، ج1، ص11.
^ 2 – ـ سوره مريم، آيه 59.
^ 3 – ـ سوره صافّات، آيه 23.
^ 4 – ـ سوره عنكبوت، آيه 45.
^ 5 – ـ ص245، «ح ف ظ».
^ 6 – ـ سوره بقره، آيه 45.
471
و﴿اِنّي مَعَكُم لَئِن اَقَمتُمُ الصَّلوةَ وءاتَيتُمُ الزَّكوة) 1 و روايات شفاعت نماز از نمازگزار اثبات كرده است، چنانكه محافظت نمازگزار در برابر محافظت پروردگار خواهد بود؛ نظير ﴿فَاذكُروني اَذكُركُم) 2 ﴿احفظ الله يحفظك) 3 و﴿واَقيموا الصَّلوةَ وءاتوا الزَّكوةَ وما تُقَدِّموا لاَنفُسِكُم مِن خَيرٍ تَجِدوهُ عِندَ الله) 4
مراقبت و استمرار حفظ ، سبب پيدايش ملكهاي نفساني در جان نمازگزار است و ملكات نفساني ارزشمند نيز مراقب صاحب خود هستند. اِسناد محافظت به نماز، از اين روست كه نماز، مظهر حفظ خداي حفيظ است، وگرنه غير از خداوند هيچ چيزي «حفيظ» بالذات نيست.
درباره مطلب اخير، توضيح اين نكته ضروري است كه خداوند بسياري از اسماي خود را به غير خود نسبت ميدهد؛ ولي خود را برتر از آنان ميشمارد: ﴿واِنَّ اللهَ لَهُوَ خَيرُ الرّزِقين) 5 ﴿وهُوَ خَيرُ الحكِمين) 6 ﴿فَاللهُ خَيرٌ حفِظًا وهُوَ اَرحَمُ الرّاحِمين) 7 اين اسناد به غير خدا در آغاز راه است و انسان پس از آشنايي با روح توحيدي قرآن به اين معرفت برتر ميرسد كه تنها رازق و حاكم و حافظ هستي، خداوند است و همه آفريدهها با فرمان او حركت و طبق مظهريت
^ 1 – ـ سوره مائده، آيه 12.
^ 2 – ـ سوره بقره، آيه 152.
^ 3 – ـ ر.ك: من لا يحضره الفقيه، ج4، ص412.
^ 4 – ـ سوره بقره، آيه 110؛ التفسير الكبير، مج3، ج6، ص145 ـ 147.
^ 5 – ـ سوره حجّ، آيه 58.
^ 6 – ـ سوره اعراف، آيه 87.
^ 7 – ـ سوره يوسف، آيه 64.
472
او كار ميكنند؛ مثلاً خداي سبحان رازق حقيقي است؛ نه اينكه ديگران حقيقتاً رازقاند و رازقيت خدا قويتر است: ﴿اِنَّ اللهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذو القُوَّةِ المَتين) 1 ضمير فصل ﴿هُو﴾ همراه با خبر معرفه، نشان حصر رازقيّت و قدرت متين براي خداوند است، پس درحقيقت، محافظت ميان نمازگزار و خداوند است و اسناد آن به نماز، به جهت مجراي فيض الهي بودن نماز است، هرچند با تأمل بيشتر روشن ميشود كه محافظت فقط يكطرفه و از سوي خداوند است، زيرا توفيق الهي سبب ميشود كه انسان بتواند از نعمت الهي حقشناسي كند و به نماز بايستد: ﴿وما بِكُم مِن نِعمَةٍ فَمِنَ الله) 2 و خداوند در برابر اين حقشناسي، مراقب نمازگزار است.
تذكّر: اسناد كار خوب و عمل نافع، مانند حفظ، رزق، حكم به عدل، فصل خصومت، برطرف كردن دشمن اسلام و…، در محاوره قرآني فقط به اين سبك نيست كه گاهي به خداوند و زماني به مخلوقهاي او اسناد داده شود تا گفته شود پس هر دو اسناد صحيح است، بلكه مطالب مزبور در چهار مرحله اسنادهاي ياد شده طرح ميشوند: مرحله اول و دوم همان است كه بيان شد يعني گاهي به خداوند و گاهي به غير او منسوب ميشود و در مرحله سوم اصل كار خير و عمل نافع ياد شده منحصراً به خداوند اسناد داده ميشود كه ظاهر اين حصر، نفي آن كمال وجودي از غير خداست؛ مانند آيات ياد شده؛ و در مرحله چهارم صريحاً آن كمال از غير خداوند نفي ميشود و به خداوند اسناد داده ميشود؛ مانند ﴿فَلَم تَقتُلوهُم ولكِنَّ اللهَ قَتَلَهُم) 3
^ 1 – ـ سوره ذاريات، آيه 58.
^ 2 – ـ سوره نحل، آيه 53.
^ 3 – ـ سوره انفال، آيه 17.
473
جمع بين چهار گروه مزبور از آيات قرآني بر عهده مبحث توحيد افعالي است كه بيان ميكند مخلوقهاي الهي، آيت و مظهرند و با تبيين صحيح معناي آيت و ظهور، دستههاي چهارگانه آيات قرآن حكيم روشن يا روشنتر خواهند شد.
ايستادگي و ايستادن براي خدا
مراد از قيام در ﴿وقوموا لِلّهِ قنِتين﴾ و نيز در ﴿اَن تَقوموا لِلّهِ مَثني وفُردي) 1 ايستادگي است كه نقطه مقابل آن ناتواني است. درباره اصحاب كهف كه براي خداوند ايستادند، تعبير قيام به كار رفته است: ﴿اِذ قاموا فَقالوا رَبُّنا رَبُّ السَّموتِ والاَرض) 2
كاربرد تعبير «ايستادن» براي اين است كه ايستادن بهترين حالت براي دفاع و هرگونه حركت و فعاليتي است، وگرنه باطلستيزان در هر حالي (قعود، اضطجاء و…) كه باشند، ايستادهاند و حق گريزان در هرحال كه باشند نشسته بلكه زمينگيرند.
از نظر قرآن كريم ايستادگي و مقاومت بايد براي خداوند باشد تا ارزش پيدا كند، وگرنه افراد بيدين هم براي حفظ آب و خاك خود در برابر متجاوزان ميايستند و تسليم نميشوند؛ ولي به حكومت غيرالهي تن ميدهند. اينان ممكن است مقابل مهاجمان آب و خاك خود ايستاده باشند؛ اما در برابر موحّدان عدلمدار زمينگيرند.
^ 1 – ـ سوره سبأ، آيه 46.
^ 2 – ـ سوره كهف، آيه 14.
474
تذكّر: شايد منظور از «قيام» در ﴿وقوموا لِلّهِ قنِتين﴾ «ايستادن» باشد كه در برابر «ركوع» است، بنابراين عبارت ياد شده به معناي «ايستادن» براي خدا در حالت خضوع و دوام بر دعا و طاعت است.
نكته: روايتي را كه طبرسي در مجمع البيان از حضرت امام باقر و امام صادق(عليهماالسلام) در معناي قنوت نقل كرده 1 ، مصنّف آلاء الرحمنِ نقد كرده و گفته است: روايتي به اين مضمون و در اين راستا از آن امامان هُمام در تفسير نيافتم 2. غرض آنكه محقّق متتبّع محمد جواد بلاغي(قدسسرّه) در مواردي از تفسير خود چنين نقدي حديثي بر بحثهاي روايي مجمعالبيان و گاهي التبيان دارد كه آيه مورد بحث نيز يكي از آنهاست.
اشارات و لطايف
1. آداب و احكام فراوان نماز
يكي از ويژگيهاي نماز، داشتن هزار حكم وجوبي و سه هزار حكم استحبابي و آداب و اسرار فراوان ديگر است كه عالمان ديني درباره هر يك از آنها رسالهها و كتابهاي جداگانهاي نوشتهاند 3.
گفتني است كه اين شمارگان قطعي نيست و اعداد ياد شده درباره احكام نماز، در حدّ گمان و مظنه است نه جزم. اسرار نماز هم غير از آداب آن است، هرچند برخي از اسرار نزد ديگران، آداب و بعضي آداب هم پيش برخي از اسرار است.
^ 1 – ـ مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص600.
^ 2 – ـ آلاء الرحمن، ج1، ص405.
^ 3 – ـ الرسالة الالفيه و الرسالة النفليه شهيد اوّلِ نمونهاي از آن است.
475
2. آثار نماز
نماز داراي آثار مهمي است كه خداوند درباره حفظ آن دستور خاص داده است: نماز تعديلكننده طبيعت حريص انسان است كه هنگام سختيها جزوعانه فرياد ميزند و زماني كه خيري به او ميرسد انحصارطلبي ميكند: ﴿اِنَّ الاِنسنَ خُلِقَ هَلوعا ٭ اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزوعا ٭ واِذا مَسَّهُ الخَيرُ مَنوعا ٭ اِلاَّالمُصَلّين ٭ اَلَّذينَ هُم عَلي صَلاتِهِم دائِمون) 1
توفيق تعديل طبيعت هلوع، تنها نصيب نمازگزاراني ميشود كه اقامه نماز براي آنها ملكه شده باشد، از اينرو به جاي اسم فاعل «نمازگزارنده» يا فعل «نماز ميخوانند» صفت مشبهه ﴿المُصَلّين﴾ آمده است كه نشان ثبات و استمرار است (صفت مشبهه در اينگونه از موارد به وزن اسم فاعل است).
همچنين در آيه ﴿اَلَّذينَ هُم عَلي صَلاتِهِم دائِمون﴾ به ملكه شدن اقامه نماز براي نمازگزار اشاره شده است؛ يعني نمازگزاردن به ذكر هميشگي خداوند بينجامد؛ نه اينكه انسان در همه شبانهروز نماز بگزارد. به فرمان خدايسبحان مسلمانان بايد پس از خواندن نماز پراكنده شوند و سراغ كارشان بروند؛ ولي اين اشتغالها نبايد انسان را از ياد خدا غافل كند: ﴿فَاِذا قُضِيَتِ الصَّلوةُ فَانتَشِروا فِي الاَرضِ وابتَغوا مِن فَضلِ اللهِ واذكُرُوا اللهَ كَثيرًا لَعَلَّكُم تُفلِحون) 2 ﴿رِجالٌ لاتُلهيهِم تِجرَةٌ ولابَيعٌ عَن ذِكرِ الله) 3
^ 1 – ـ سوره معارج، آيات 2319.
^ 2 – ـ سوره جمعه، آيه 10.
^ 3 – ـ سوره نور،آيه 37.
476
نكته: قرآن كريم اقامه نماز را از حساسترين وظايف حاكمان اسلامي قرار داده است: ﴿اَلَّذينَ اِن مَكَّنّهُم فِي الاَرضِ اَقامُوا الصَّلوة… ) 1 زيرا مهمترين عامل تعديل خواستههاي سياسي احزاب و گروهها همانا نماز است؛ يعني كسي كه بر اثر اعتماد مردم به مقامي ميرسد، از آسيب مَنوع بودن بپرهيزد، چنانكه رقباي او كه به مقصد خود بار نيافتهاند، جزوع و در صدد كينه، تخريب، هتك و هدم نباشند، در نتيجه جامعه نمازگزار و حكومت حامي نماز از گزند هلوع بودن ميرهد و به حيات طيّب قناعت ميرسد.
3. سؤال از نماز در قيامت
از رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نقل شده است كه در قيامت نخست از نماز پرسيده ميشود: إذا كان يوم القيامة يدعي بالعبد، فأوّل شيء يسأل عنه الصّلاة؛ فإن جاء بها تامّة، وإلّازجّ به في النّار 2 ، چنانكه طبق آيات قرآن كريم هم وقتي از محكومان دوزخي راهي جهنّم ميپرسند كه چرا به اين سرنوشتِ مشئوم دچار شدهاند، در جواب ميگويند كه اهل نماز نبودهاند: ﴿ما سَلَكَكُم في سَقَر ٭ قالوا لَم نَكُ مِنَ المُصَلّين) 3 با آنكه واجبهاي عبادي ديگر مانند حج و روزه و جهاد و نيز واجبهاي غيرعبادي در اسلام فراوان است و تبهكاران در برابر آنها هم مسئول خواهند بود؛ دوزخيان در طليعه سخن از نمازگزار نبودن خود سخن ميگويند.
آري ترك نماز و تباه كردن آن، سبب افتادن در دام ديگر گناهان است، چنانكه اهتمام به نماز زمينه اجراي ديگر فروع دين را فراهم ميسازد، ازاينرو
^ 1 – ـ سوره حج، آيه 41.
^ 2 – ـ عيون اخبار الرضا(عليهالسلام)، ج2، ص35؛ وسائل الشيعه، ج 4، ص30.
^ 3 – ـ سوره مدّثر، آيات 43 42.
477
دوزخيانْ گناهان ديگر خود را پس از گناه ترك نماز بيان ميكنند: ﴿قالوا لَم نَكُ مِنَ المُصَلّين ٭ ولَم نَكُ نُطعِمُ المِسكين ٭ وكُنّا نَخوضُ مَعَ الخائِضين ٭ وكُنّا نُكَذِّبُ بِيَومِ الدّين) 1
4. تمثّل نماز
نماز مناجات ميان عبد و مولاست، چنان كه رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) فرمود كه نمازگزار با پروردگارش مناجات ميكند: المصلّي يناجي ربّه 2. نماز حقيقتي دارد كه براي انساني كه آن را با شرايط و در اوّل وقت به جا آورده است، دعا ميكند كه خدا او را حفظ كند و نيز در حق فردي كه آن را بدون شرايط و با عجله و بدون حضور قلب انجام داده است، نفرين ميكند كه خدا او را تباه سازد. امام صادق(عليهالسلام) فرمود: إنّ العبد إذا صلّي الصلاة في وقتها وحافظ عليها، ارتفعت بيضاء نقيّة تقول: حفظتني حفظك الله؛ وإذا لم يصلّها لوقتها ولم يحافظ عليها، ارتفعت سوداء مظلمة تقول: ضيّعتني ضيّعك الله» 3
درباره تمثّل نماز در قبر هم روايات فراواني هست، گرچه همه عبادات به صورتهاي نوراني درميآيند كه نورانيترين و قويترين آنها «ولايت» است 4.
5. نمازگزاري همه موجودات
خصوصيّت نماز سبب شده است كه خداي سبحان از ميان عبادات، فقط
^ 1 – ـ سوره مدثّر، آيات 4643.
^ 2 – ـ بحار الانوار، ج68، ص216.
^ 3 – ـ من لا يحضره الفقيه، ج1، ص209؛ بحار الانوار، ج80، ص9.
^ 4 – ـ بحار الانوار، ج6، ص234 ـ 235.
478
نماز را به همه موجودات نسبت دهد، هرچند همگي خداوند را تسبيح ميگويند: ﴿اَلَم تَرَ اَنَّ اللهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِيالسَّموتِ والاَرضِ والطَّيرُ صفّتٍ كُلٌّ قَد عَلِمَ صَلاتَهُ وتَسبيحَه) 1 البته نماز تشريعي با نماز تكويني ساير موجودات تفاوت دارد.
با اثبات نماز براي همه موجودات، يكي از وجوه كاربرد فعل متكلّم معالغير در ﴿اِيّاكَ نَعبُدُ واِيّاكَ نَستَعين) 2 اين است كه نمازگزار خود را همراه همه موجودات هستي، مشغول مناجات با پروردگار جهانيان ميبيند و مانند آنان تنها از او كمك ميطلبد و در سايه بينش ياد شده، مراقبت از نماز هم براي او آسانتر ميشود، زيرا به خوبي مييابد كه با ترك نماز يا تباه ساختن آن، از رديف بندگان حق بيرون ميرود و حركت برخلاف نظام هماهنگ خلقت او را نابود ميكند.
6. خضوع و اطاعت همه هستي
سراسر جهان هستي در برابر خداي سبحان قنوت و خضوع دارند: ﴿بَل لَهُ ما فِي السَّموتِ والاَرضِ كُلٌّ لَهُ قنِتون) 3 به گونهاي كه لحظهاي از اطاعت او سرباز نميزنند: ﴿فَقالَ لَها ولِلاَرضِ ائتيا طَوعًا اَو كَرهًا قالَتا اَتَينا ط(عليهماالسلام)ائِعين) 4 و
^ 1 – ـ سوره نور، آيه 41. چنانچه فاعل «قَد عَلِمَ»، «كُلّ» باشد نه خداوند متعالي، براي موجودات علم به عمل خود ثابت ميشود و قرائت «لاتَفقَهون» در آيه «ولكِن لاتَفقَهونَ تَسبيحَهُم» (سوره اسراء، آيه 44) نيز تأييد ميشود.
^ 2 – ـ سوره فاتحه، آيه 5.
^ 3 – ـ سوره بقره، آيه 116.
^ 4 – ـ سوره فصّلت، آيه 11.
479
به ديگر سخن، مجموعه نظام كيهاني در برابر امر تكويني خداي سبحان تسليماند: ﴿ولَهُ اَسلَمَ مَن في السَّموتِ والاَرضِ طَوعًا وكَرهًا واِلَيهِ يُرجَعون) 1 و هماره او را تسبيح ميگويند و آن را با تحميد مقرون ميدارند: ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّموتُ السَّبعُ والاَرضُ ومن فيهِنَّ واِن مِن شيءٍ اِلاّيُسَبِّحُ بِحَمدِهِ ولكِن لاتَفقَهونَ تَسبيحَهُم) 2 و يكسره براي او سجده ميكنند: ﴿ولِلّهِ يَسجُدُ ما فِيالسَّموتِ وما فِي الاَرضِ مِن دابَّةٍ والمَلئِكَةُ وهُم لايَستَكبِرون) 3
7. رابطه «قنوت» با «علم»
كسي كه شبانهروز با سجده و قيام در پيشگاه الهي، خضوع و تضرّع نكند و ميان ترس از عاقبت خود و اميد به رحمت خداوند زندگي نكند، عاميانه زيست كرده و عوام هم ميميرد؛ ولي اهل اين اوصاف كمالي و عالم به علم نافع با ديگران تفاوت دارند: ﴿اَمَّن هُوَ قنِتٌ ءاناءَ الَّيلِ ساجِدًا وقائِمًا يَحذَرُ الاءاخِرَةَ ويَرجوا رَحمَةَ رَبِّهِ قُل هَل يَستَوِي الَّذينَ يعلَمونَ والَّذينَ لايَعلَمونَ اِنَّما يَتَذَكَّرُ اولوا الاَلبب) 4
غرض آنكه علم وقتي ارزش دارد كه بر طاعت هميشگي از خداوند استوار باشد و اين همان علم نافع است كه در نيايشها مورد درخواست و از خلاف آن به درگاه الهي استعاذه ميشود: أعوذ بك من علم لاينفع 5.
^ 1 – ـ سوره آلعمران، آيه 83.
^ 2 – ـ سوره اسراء، آيه 44.
^ 3 – ـ سوره نحل، آيه 49.
^ 4 – ـ سوره زمر، آيه 9.
^ 5 – ـ منية المريد، ص210.
480
بحث روايي
1. شأن نزول
سئل أُسامة بن زيد عن الصلاة الوسطي، فقال: هي الظهر. إنّ رسول الله(صلّي الله عليه وآله وسلّم) كان يصلي الظهر بالهجير، فلايكون وراءه إلاّ الصف و الصفان و الناس في قائلتهم و تجارتهم؛ فأنزل الله: ﴿حفِظوا عَلَي الصَّلَوتِ والصَّلوةِ الوُسطي وقوموا لِلّهِ قنِتين﴾. فقال رسول الله(صلّي الله عليه وآله وسلّم): لينتهين رجالٌ أو لاُحرقنّ بيوتهم 1.
اشاره: مردم بر اثر گرمي هوا و خواب نيمروز (قيلوله) و تجارت، از سر بياعتنايي به نماز جماعت ظهر پيامبراكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نميآمدند، از اينرو آيه ﴿حفِظوا عَلَي… ﴾ نازل شد كه همه نمازها به ويژه نماز «وسطي» را پاس بداريد.
پس از نزول اين آيه كه برپايه برخي روايات در روز جمعه بوده است 2 ، پيامبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) كساني را كه به نماز نميآمدند، تهديد كرد كه اگر از بياعتنايي به نماز و حاضر نشدن در اجتماع مسلمانان در روز جمعه دستبرندارند، خانههايشان را آتش ميزند 3 ، چون آنگونه حِياد جز شِقاق و نفاق ريشه ديگري نداشت. آري با منافقان سيهدل كه جز سيهرويي نظام اسلامي، اُمنيّهاي ديگر ندارند، غير از تهديد نبوي(صلّي الله عليه وآله وسلّم) راه ديگري نيست.
2. مراد از «صلوة وسطي»
عن أبي بصير يعني المرادي قال سمعت أبا عبدالله(عليهالسلام) يقول: صلاة
^ 1 – ـ الدر المنثور، ج1، ص720.
^ 2 – ـ تفسير العياشي، ج1، ص127.
^ 3 – ـ صحيح مسلم، با شرح نووي، مج1 ـ 2، ج2، ص123 ـ 124.
481
الوسطي صلاة الظهر و هي أوّل صلوة أنزل الله علي نبيّه(صلّي الله عليه وآله وسلّم ) 1.
عن عليٍّ(عليهالسلام): أنّها الجمعة يوم الجمعة و الظّهر ساير الأيام 2.
عن أبي عبدالله(عليهالسلام) قال: ﴿الصَّلوةِ الوُسطي﴾: الظّهر. ﴿وقوموا لِلّهِ قنِتين﴾: إقبال الرّجل علي(صلّي الله عليه وآله وسلّم)لاته و محافظته علي وقتها حتّي لايلهيه عنها و لايشغله شيء 3.
عن زرارة قال: سألت أبا جعفر(عليهالسلام) عمّا فرض الله (عزّوجلّ) من الصلاة؟ فقال: خمس صلوات في اللّيل و النّهار… و قال تعالي: ﴿حفِظوا عَلَي الصَّلَوتِ والصَّلوةِ الوُسطي﴾ و هي صلاة الظهر و هي أوّل صلاة صلاّها رسول الله(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و هي وسط النّهار و وسط صلاتين بالنّهار: صلاة الغداة و صلاة العصر؛ و فيبعض القرائة: ﴿حفِظوا عَلَي الصَّلَوتِ والصَّلوةِ الوُسطي صلاة العصر و قوموا لله قنتين) 4
اشاره: ذيل روايت اخير كه به عنوان بعض القرائه مطرح شده است، نشانِ تقيّه است، زيرا امام باقر(عليهالسلام) كه عِدل قرآن كريم است، قرائت اخير را در مقام تصحيح و مقابله متن قرآن نفرمود، بلكه در مجلس اصحاب، نخست «صلوة وسطي» را بر نماز ظهر تطبيق كرده و ظاهراً براثر ورود فردي خاص، آن حضرت از روي تقيّه فرموده، كه در بعضي قرائتها، «صلوة وسطي» نماز عصر دانسته شده است.
^ 1 – ـ معاني الاخبار، ص331؛ وسائل الشيعه، ج4، ص22.
^ 2 – ـ مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص599؛ وسائل الشيعه، ج4، ص23.
^ 3 – ـ تفسير العياشي، ج1، ص127 ـ 128؛ وسائل الشيعه، ج4، ص23.
^ 4 – ـ الكافي، ج3، ص271؛ وسائل الشيعه، ج4، ص10 ـ 11.
482
3. نماز چشمهاي پاك و پاك كننده
عن أميرالمؤمنين(عليهالسلام) أنّه قال في كلام يوصي أصحابه: تعاهدوا أمر الصّلاة و حافظوا عليها و استكثروا منها و تقرّبوا بها؛ فإنّها كانت علي المؤمنين كتاباً موقوتاً. ألا تسمعون إلي جواب أهل النّار حين سئلوا: ﴿ما سَلَكَكُم في سَقَر ٭ قالوا لَم نَكُ مِنَ المُصَلّين) 1 و إنّها لتحتّ الذّنوب حتّ الورق 2 و تطلقها إطلاق الرّبق 3 و شبّهها رسول الله(صلّي الله عليه وآله وسلّم) بالحمّة 4 تكون علي باب الرجل فهو يغتسل منها في اليوم و الليلة خمس مرّات؛ فما عسي أن يبقي عليه من الدرن 5 ، و قد عرف حقّها رجال من المؤمنين الّذين لاتشغلهم عنها زينة متاع و لا قرّة عين من ولد و لا مال؛ يقول الله سبحانه: ﴿رِجالٌ لاتُلهيهِم تِجرَةٌ ولابَيعٌ عَن ذِكرِ اللهِ واِقامِ الصَّلوةِ وايتاءِ الزَّكوة) 6 و كان رسول الله(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نصبًا 7 بالصّلوة بعد التبشير له بالجنّة، لقول الله سبحانه: ﴿وأمُر اَهلَكَ بِالصَّلوةِ واصطَبِر عَلَيها) 8 فكان
^ 1 – ـ سوره مدثّر، آيات 42 ـ 43.
^ 2 – ـ «حتّ الورق» به معناي ريختن برگهاست (الصحاح، ج1، ص246).
^ 3 – ـ «الرّبَق» جمع «رِبْق» به معناي طنابي است كه گرههاي فراوان دارد؛ يا داراي حلقههايي است براي بستن حيوانات (المعجم الوسيط، ص325، «ر ب ق») و به هر يك از گناهان كه گرهي در كار انسان پديد ميآورد، اطلاق شده است.
^ 4 – ـ «حمّة» چشمه جوشان آب گرم است كه براي درمان در آن شستوشو ميكنند (المعجمالوسيط، ص200، «ح م م»).
^ 5 – ـ «دَرَن» چرك و غبار (معجم مقاييس اللغه، ج2، ص271، «د ر ن») است.
^ 6 – ـ سوره نور، آيه 37.
^ 7 – ـ «نَصب» به معناي خسته است (مفردات، ص807، «ن ص ب»).
^ 8 – ـ سوره طه، آيه 132.
483
يأمر بها أهله و يصبر عليها نفسه 1.
اشاره: اينگونه از چشمههاي پاك و پاك كننده، نموداري از كوثر بهشت است كه رشحهاي از آن در دنيا تجلّيكرده است.
4. آثار حفظ نماز
قال الصادق(عليهالسلام)…: و ملك الموت يدفع الشّيطان عن المحافظ علي الصلاة و يلقّنه شهادة أن لا إله إلاّ الله و أنّ محمّداً رسول الله في تلك الحالة العظيمة 2.
عن أبي عبدالله(عليهالسلام)، قال: قال رسول الله(صلّي الله عليه وآله وسلّم): لايزال الشيطان ذعراً من المؤمن، ما حافظ عليالصّلوات الخمس؛ فإذا ضيّعهنّ تجرّأ عليه فأدخله في العظائم 3.
اشاره: هنگام قبض روح و انتقال از دنيا به برزخ كه حالت بسيار دشواري است، شايد انسان طاقت نياورد و دين خود را با دسيسه و وسوسه شيطان از دست دهد، مگر آنكه از نماز محافظت كرده باشد، كه طبق روايت نخست، فرشته مرگْ كه مسئول قبض روح است، شيطان را از او دور ميكند و شهادتين را در آن حالت سخت به او تلقين ميكند.
5. محافظت نماز از انسان
عن يزيد بن خليفة قال: سمعت أبا عبدالله(عليهالسلام) يقول: إذا قام المصلّي إلي الصّلاة، نزلت عليه الرّحمة من أعنان السّماء إلي أعنان الأرض و حفّت به
^ 1 – ـ وسائل الشيعه، ج4، ص30 ـ 31؛ نهج البلاغه، خطبه 199.
^ 2 – ـ من لا يحضره الفقيه، ج1، ص137؛ وسائل الشيعه، ج4، ص29.
^ 3 – ـ الكافي، ج3، ص269.
484
الملائكة و ناداه ملك: لو يعلم هذا المصلّي ما في الصّلاة ما انفتل 1 2.
عن أبي جعفر(عليهالسلام) قال: قال رسول الله(صلّي الله عليه وآله وسلّم): إذا قام العبد المؤمن في صلاته نظر الله (عزّوجلّ) إليه أو قال: أقبل الله عليه حتّي ينصرف؛ و أظلّته الرّحمة من فوق رأسه إلي أُفق السّماء؛ و الملائكة تحفّه من حوله إلي أُفق السّماء؛ و وكّل الله به ملكاً قائماً علي رأسه يقول له: أيّها المصلّي! لو تعلم من ينظر إليك و من تناجي، ما التفتَّ و لازلتَ من موضعك أبداً 3.
اشاره: چه حفاظي براي انسان بهتر از رحمت الهي و چه محافظي مطمئنتر از اينكه انسان خود را در سايه عنايت و نگاه خاص خداي منّان ببيند! از جلوههاي رحمت الهي، احاطه همه جانبه فرشتگان رحمت است كه از درون و بيرونْ نمازگزار را دربر گرفتهاند تا نفسِ مُسوّله و امّاره از درون و شيطان از برون به او آسيب نرسانند و از اين جانفزاتر، نداي دلنشين فرشتهاي است كه به نمازگزار ميگويد: اگر ميدانستي چه كسي به تو نگاه ميكند و با چه كسي در نجوايي و از نماز چهها نصيب تو ميشود، هرگز نماز را به پايان نميبردي و جز به او به هيچ توجّه نميكردي.
٭ ٭ ٭
^ 1 – ـ انفتال از ريشه «فَتَل» به معناي انصراف است (ر.ك: المعجم الوسيط، ص673، «فتل»).
^ 2 – ـ الكافي، ج3، ص265.
^ 3 – ـ همان.
485
بازدیدها: 130